هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند غم نیست
من در عجبم دوست چرا میشکند
Printable View
هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند غم نیست
من در عجبم دوست چرا میشکند
دلگيرتر است
شوق بازآمدن سوي توام هست
اما
تلخي سرد كدورت در تو
پاي پوينده ي راهم بسته
ابر خاكستري بي باران
راه بر مرغ نگاهم بست
تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
دلم ز صومعه بگرفت و خرقهي سالوس
كجاست دير مغان و شراب ناب كجا
اگر قسمتم باشد که تماشا کنم تو را
ای نور دیده جان و دل اهدا کنم تو را
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
--------------------
بابایی ساویس [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
الا يا ايها الساقي ادركاسا و ناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش
پيرانه سر مكن هنري ننگ و نام را
آبي تر از آنم كه بيرنگ بميرم
از شيشه نبودم كه با سنگ بميرم
من آمده بودم كه تا مرز رسيدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرم
من را به ابتذال نبودن كشانده اند روح مرا به مسند پوچي كشانده اند
تا اين برادران رياكار زنده اند اين گرگ سيرتان جفاكار زنده اند