تا رسيدن به ناكجاي اين ترانه
سر ميدهم آوازي از سكوت
به اوج ميرسانم صداي زيباي سكوتم را
تا بسازم برايت دنيايي از هبوت
Printable View
تا رسيدن به ناكجاي اين ترانه
سر ميدهم آوازي از سكوت
به اوج ميرسانم صداي زيباي سكوتم را
تا بسازم برايت دنيايي از هبوت
تو در برابر نگاه من نشسته اي
چو چشم بر گشوده ام
چرا كه عطر تو به خواب ها شنيده ام
به ياد خاطرات تو
دلم به سينه ام دريده ام
به رقص قاصدك ميان باد ها
اميد بسته ام
و اين اميد را رها نكرده ام
چرا كه سال هاست در كمين
به انتظار تو نشسته ام
من مست مي عشقم، هوشيار نخواهم شد
از خواب خوش مستي، بيدار نخواهم شد.
دنبال پروانه بری
من خود شاپرک میشم
یه وقت اگه هوس کنی
من عجیب غریب بشم
میرم و هرجوری بگی
هر جا باشه تک میشم
من یار مهربانم / دانا و خوش زبانم
گویم سخن فراوان / با آن که بی زبانم
همین جوری استعداده که تراوش می شه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-------------------------
ما آبروی فقر و قناعت نمیبريم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است
تا زهره و مه در اسمان گشت پديد
بهتر ز مي ناب كسي هيچ نديد ....
در شبان غم تنهايي خويش
عابد چشم سخنگوي توام
من در اين تاريكي
من در اين تيره شب جانفرسا
اسمان بار امانت نتوانست كشيد
قرعه فال به حال من ديوانه زدند ....
در شب گيسوي پر پيچ تو راهي مي جست
چشم من چشمه ي زاينده ي اشك
گونه ام بستر رود
كاشكي همچو حبابي بر آب
در نگاه تو رها مي شدم از بود و نبود
شب تهي از مهتاب
شب تهي از اختر
ابر خاكستري بي باران پوشانده