ای بابانقل قول:
عزیزم چرا نمیزاری به کارمون برسیم؟:21:
باند کجا بوده
مخوف کجا بوده؟
فرنوش جونم بیا پیش خودم عزیزم نترس:27:
Printable View
ای بابانقل قول:
عزیزم چرا نمیزاری به کارمون برسیم؟:21:
باند کجا بوده
مخوف کجا بوده؟
فرنوش جونم بیا پیش خودم عزیزم نترس:27:
منم دوست دارم:11: راستی توهم کاربر بودی وما نمیدونستیم.....:21::27::10::20::31:نقل قول:
رفته بودم عکس بگیرم اتفاقا" پیراهن من دوتا دکمش باز بود!! این مرتیکه عکاسه هم به من نگفت و عکس را انداخت وقتی عکسها را اوردم خونه مامانم کلی دری وری بهم گفت!
داشتم با دوچرخه توی خیابون میگشتم رفتم توی یه کوچه که خونه دوستم توش بود. دوستم هم در خونه بود ولی داشت با یکی حرف میزد که من اصلا" حوصلش را نداشتم. منم همینجوری که داشتم دور میزدم یه دستی به نشانه سلام برای دوستم تکون دادم و یه دفعه دیدم یه نفر با یه چرخ چینی نزدیکه که بزنه به من!!! فوری یه رکاب زدم و شانس اوردم فقط زد به تایر عقبم و چون من مقصر بودم که بدون اینکه نگاه کنم دور زدم ، دست پیش را گرفتم و گفتم ترمز هم خوب چیزیه ها!! اون طرف گفت تو فرض کن من ترمز ندارم نباید یه نیگا اینور و اونور بکنی؟ من گفتم چرخ که ترمز نداره سواری همینه! منا که میبینی ترمز جلوهام دیسکیه اصلا" هم اینور و اونور را عادت ندارم نگاه کنم اینو گفتم و اومدم. بعدا" فهمیدم دوستم و دوستش کلی به من خندیده بودند!
یه روز از کلاس زبان میومدم دیدم صف تاکسی شلوغه رفتم یه بستنی بخورم. وقتی خوردم میخواستم بندازمش تو یه سطل زباله هرچی زور زدم درش باز نمیشد. نگاه کردم دیدم فروشندهه داره چپ چپ نگام میکنه اومدم برم بیرون یه جای دیگه بندازمش که یارو گفت این سطل پایه داره بزن تا باز بشه رفتم پامو گذاشتم رو پایه سطل باز شد انداختم توش. ولی از اون به بعد دیگه نرفتم اونجا بستنی بخورم :دی
با حال بود
منم یه بار نفهمیدم چه شکلی باید در ا ازرا رو باز کنم اونوقت جلو یه مشت دختر ضایع شدم...
نقل قول:
عزیز شما توی نوشتنش هم که مشکل داری :D (شوخی)
اذارو چیه؟؟؟ آزرا...
توی مدلش هم مشکل داری...آزارا هیونداست که...تویوتا کجا بود...
جلوی مشتی دختر و پسر ضایع شدی...زود درستش کن تا کسی ندیده...
یه جوری میگه انگار خودش خوشش نمیاد :دی اصلا کیه که خوشش نیاد هاااا ؟ هر کی میگه خوشم نمیاد واسه خودش گفته.نقل قول:
حالا تو از آب گل آلود ماهی نگیر... اما اینو حق داری که پسرها به هم تیکه میندازن. یه بار من و دوستم دو تایی با دو تا داف قرار داشتیم تو یه کافی شاپ ... از اون دخترای تیز بودن. خلاصه من و دوستم خوشمزگیمون گل کرد شروع کردیم به هم تیکه انداختن اون دو تا هم میخندیدن. اولش به شوخی بود واسه خنده اما کم کم کار به جاهای باریک کشید نزدیک بود دست به یقه بشیم :دی خیلی باحال بود حالا این دو تا میخواستن مارو آشتی بدن ...نقل قول:
ایول باحال بودنقل قول:
خوب مچ گرفتی