به نظر من که امیر حافظ ثبات اخلاقی نداره.اکرم باید طلاقش بده.:31:
Printable View
به نظر من که امیر حافظ ثبات اخلاقی نداره.اکرم باید طلاقش بده.:31:
من که هیچ حقی بهش نمیدم .نقل قول:
خوب به بنده خدا حق بدید .خودشو برای اسماعیل داره میکشه بعدش حاج آقا چشمش دنبال یکی دیگس
اگه هم داره واسه اسماعیل خودشا می کشه فقط به خاطر این هست که به واسطه اون بتونه امیر حافظ را از اکرم دور کنه .
چون اگه رابطه اسماعیل و بزرگ خوب بشه محاله امیر حافظ از اکرم دل بکنه .
همین طور هم که توی این چند قسمت دیده شده امیر حافظ داره خودشا از اکرم جدا می کنه .
پسر بزرگ که کارش خیلی درسته .نقل قول:
این قسمت کاملا تو کف دیالوگ های پسر بزرگ بودم....تو قسمت قبل آقا واسه من جا انداخته وسط حیاط با لپ تاپ درس میخونه تو این آشفته بازار.... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] فکر کنم از اون بی خیالهای منگه....حالا اگه ما بودیم مثل اسپند روآتیش بودیم...[
این همه کامیار به هوشی گفت خودتا و زنتا قاطی این ماجرا نکن . اما هوشی کاری کرد کارستون
اونجا که کنار در با لپ تاپ نشسته بود خیلی جالب بود :دی
یه نکته هم این که علارغم این که توی این سریال هیچکدوم به حرف همدیگه گوش نمیدن ، دو قلوهای هوشی ماشالله چقدر حرف گوش کن هستند .
تمام بدبختی تو این سریال زیر سر امیر حافظهنقل قول:
اگه این نبود که اکرم حامله نمی شد
اگه این نبود که سر ازدواجش با اکرم داداشا به جون هم نمی افتادن
ریشه همهی بدبختی ها از جناب بزرگه که گذاشت یه صیغه محرمیت بین دختر و برادرزادش خونده بشه و 4 سال ادامه پیدا کنه...:13:نقل قول:
جالب :
بزرگ به کامیار : درز بگیر = خفه شو (مودبانه!)
مامان لطیفه به راننده آژانس: آقا از این گوشی دستیا دارین؟ (=موبایل!)
صحنه ای که انسی داش به اسماعیل آب میداد : مامان لطیفه گفت : سلام بر حسین...موهای تنم سیخ شد
کلا آدم احساس میکنه فضای سریال یه مقدار از این زمان دوره بیشتر به دهه 40-50 یا فوقش 60 نزدیکه: مادرشوهر هی خونه این عروس یا اون یکی، زنها مطیع و مودب، دو تا جوون که آگاهیشون در حد گلابیه! حالا با یه لپ تاپ و گوشی htc شاید فضا عوض شه؟؟!!...نه؟نقل قول:
سلام
دوستان یکی لطف میکنه یه توضیح مختصر از قسمت دیشب بگه؟
تکرارشم ندیدم کی داد
مرسی
موهای تنه منم سیخ شد.چه تفاهمی داریم:31:نقل قول:
صحنه ای که انسی داش به اسماعیل آب میداد : مامان لطیفه گفت : سلام بر حسین...موهای تنم سیخ
خوب با یکی دیگه ازدواج میکرد بعد حامله یشد:31:نقل قول:
اگه این نبود که اکرم حامله نمی شد
مگه بازی شطرنجه شوهرشه دوستش دارهنقل قول:
چون اگه رابطه اسماعیل و بزرگ خوب بشه محاله امیر حافظ از اکرم دل بکنه
:2::2::2::2:ency:2::2::2::2:
ency نه NC :31: واقعا ادم مذخرفیه تو قسمت قبل سرنگو ازدست اسماعیل کشید خون فواره زد:18:نقل قول:
پس چرا امشب نشون نداد...؟
:44:
کد:http://ch3.iribtv.ir/index.php?option=com_scheduler&Itemid=102