خیلی جالب بود :20:نقل قول:
Printable View
خیلی جالب بود :20:نقل قول:
چه قدرم تعریف میکنه از دوستش :دینقل قول:
همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.
خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب :دی
منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری :18: داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود :blink: نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
سوتی که نیست اما:
دیشب کسی خونمون نبود از بیکاری رفتم پارک. رو صندلی یا همون نیمکت نشسته بودم و خوابم میمود. یکم جلو رفتم و سرم رو گذاشتم لبه ی نیمکت.
هیچی حالیم نشد فقط یهو چشامو باز کردم دیدم ساعت 12.30 و پارک هم شلوغه. حالا من ساعت 8 اومده بودم.
همه نگام میکردن تیکه مینداختن. مخصوصا دخترای نامرد هم محله ای:
کارتن خواب، بابات بیرونت کرده؛ شکست عشقی خورده. معتاد شدی بدبخت.
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
من که نفهمیدم کی شد ؟
ببخشید یعنی چی شد ؟
Plz more description .نقل قول:
مغفل - نجاتیه
بله ووکی جون برو بچ سوتی زیاد میدننقل قول:
ميبينم كه برادرا & خواهراي مومن و متدين نميزارن تاپيك خاك بخوره ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی تو یه مدت بچه + شدی سوتی نمیدی؟
چیه؟
عیال سر عقل اوردتت؟
یا شاید هم تو رو تهدید کرده اگه سوتی دادی با دمپایی بزنتت؟
better:نقل قول:
Plz more description
more description plz
or
plz descripte more about this
به به ... ببین کی اومده... :: پیشکسوت عرصه سوتی ::نقل قول:
چرا وقتی ووکمن یچیز میگه همه باید نقل قولش کنن؟؟؟
اصلا من نمیکنم ببینم چی میشه؟؟؟
نکنه از تاپیکش میندازه بیرووووووووون؟؟؟؟؟؟؟؟؟