یه نفر بود خیلی با موتورش قیافه میگرفت من بهش گفتم تو اصلا" میدونی موتورت چیه؟ گفت خوب آره ، کاوازاکیه گفتم نخیر این کاوا گازیه!! کلی بهش بر خورد و خداییش هم موتورش داغون بود. من برای اینکه بیشتر حالش گرفته بشه بهش گفتم میای پیاده کورس؟ من پیاده و تو با موتور . یه لحظه فکر کردممن با این هیکل نمیتونم سریع عوض کردم و گفتم من نه این محسن. لازم به ذکره که محسن قد بلنده و لاغره و پاهای بلندی داره و سرعتش هم بدک نیست. شرط بستیم سر کیک و بستنی. محسن پاشنه هاشو ور کشید ()یعنی آماده شد) و این طرف هم موتورش را روشن کرد و دو تا گاز محکم داد و دوتایی واستادند. به محض اینکه من 3 را گفتم هر دو حرکت کردند. این طرف تا اومد بزنه دنده و کلاج را ول کنه و راه بیفته محسن 3 متر ازش جلو زده بود. در ضمن قرارا گذاشته بودیمکه تیر برق دومی خط پایان باشه و سرعت محسن هم در حد دنده 2 موتوره بود. این بنده خدا گاز را بست به موتورو بدون کلاج هم زد دنده دو تا زود برسه ولی بعد از تیر برق از محسن جلو زد!! خلاصه از اون به بعد هر وقت میبینمش بهش میگم برو بستنی و کیک را بخر اون هم اینطوری میشه :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]