هرچقدر هم به توانایی خودتون ایمان دارید هرگز انجام چندین کار رو به طور همزمان قبول نکنید چون تجربه نشون داد گاهی یکسری مسائل پیش بینی نشده پیش میاد که باعث میشه نتونید به قولتون عمل کنید و برای کسانی که مسئولیت پذیر هستند این یعنی یک فاجعه!
Printable View
هرچقدر هم به توانایی خودتون ایمان دارید هرگز انجام چندین کار رو به طور همزمان قبول نکنید چون تجربه نشون داد گاهی یکسری مسائل پیش بینی نشده پیش میاد که باعث میشه نتونید به قولتون عمل کنید و برای کسانی که مسئولیت پذیر هستند این یعنی یک فاجعه!
سلام
24 ساعتِ شبانه روز رو تقسیم کنین به 3 قسمت
8 ساعت خواب
8 ساعت کار
8 ساعت زندگی خصوصیتون
سعی کنین تداخل ایجاد نشه بینشون . به نفعتونه .
البته گاهی مجبورین از یکیش قرض بدین به دیگری , خصوصاً کم کردن از 8 ساعت زندگی خصوصی و اضافه کردن به 8 ساعتِ کار تا بیشتر بشه .
مشکلاتِ زندگی خصوصیتون رو نبرید سر کار
مشکلاتِ کارتون رو نبرید توی زندگی خصوصیتون
ضرر میکنید و مشکلاتتون بیشتر میشه و چه بسا کارتون رو از دست بدین یا زندگی خصوصیتون از هم بپاشه .
سعی کنین از 8 ساعتِ خواب کم نکنین چون اهمیت زیادی داره , البته بعضیها با توجه به سنّشون ممکنه به کمتر از 8 ساعت احتیاج داشته باشند
اگر یه روز این تقسیم بندی به هم ریخت , فراموشش کنین و دیگه بهش فکر نکنین . فردا یه روز جدید هست . سعی کنین تقسیم بندی رو رعایت کنین .
اگر توانائی دارین که مقدارشون رو تغییر بدین بدونِ اینکه زندگیتون به هم بریزه پس تغییرشون بدین مثلا به جای 8 ساعت خواب 6 ساعت بخوابین
اما نذارین خوابتون از 9 ساعت بیشتر بشه که تنبل میشین . مگر اینکه بیماری داشته باشین که لازم باشه بیشتر بخوابین .
خیلی وقت پیش ها زمان قجر که بچه بودم بابام یه جوجه رنگی برام گرفت خیلی دوسش داشتم اونم بهم عادت کرده بود و دوسم داشت
تو دست و پام بزرگ و بزرگتر شد تا اینکه خروسی شد و وقته زن گرفتنش شد
یه مرغ تپلی براش گرفتیم یه روز صبح که مثل همیشه رفتم براش دون بریزم وقتی رفتم براش دون بریزم
به خاطر اینکه به مرغش نزدیک نشم پرید پام نوک زد اونم چه نوکی...
جالب توجه مرغه اصلا محلش هم نمی داد اما مرغ بود دیگه
مرغیش به محبتای چندین وچندساله ی من میچربید...
چندوقت بعد دوتاییشونو سر بریدیم
این جریان یه تجربه خوب برام میباید می بود
اونم این بود که همه که نه اما اکثرموجودات دنیا بی صفت هستن
باید به اندازه محبت کرد محبت بیش از اندازه دیگه لطف و عشق محسوب نمیشه طرف فکرمیکنه وظیفته تازه ممکنه بهت بگه از چشمم افتادی ازبس بهم محبت کردی
و من ارزشش رو نداشتم
اگه پسر هستین "با هر دختری رابطه برقرار نکنین" و اگه خانوم هستین"با هر پسری رابطه برقرارنکنین" حتی اگه اون دختر خیلی بهتون نخ داد یا پسری بدجور بهتون پیله کرد سعی کنید هرطور شده بپیچونینش و خودتونو الکی درگیر نکنید
ایمان داشته باشین که شما لیاقت کیس های آس و تاپ رو دارید
به نظرم از یک تاریخ مشخص به مدت حداقل یکسال بگردین دنبال خوشگلترین دختر یا پسر،وقتی که پیداش کردین حالا وقتشه که معیارهای اصلی مثل "اخلاق و رفتار و اینجور چیزا" رو بررسی کنید چون اینا از قیافه و پول و همه ی چیزای دیگه مهمتر هستن یا به عبارتی اگه شخصی مولتی میلیاردر باشه ولی اخلاق نداشته باشه هیچوقت از زندگی باهاش لذت نخواهید برد ولی اگه شخصی وضعیت مادی متوسطی داشته باشه اما اخلاقیاتش با روحیه ی شما جور باشه شک نکنین که باهاش خوشبخت میشید
اگه اون شخصی که یکسال دنبالش گشتین به شما میخوره تبریک میگم چون صاحب بهترین همسر باتوجه به سلیقه ی خودتون شدین
ولی اگه اخلاقیاتش به شما نمیخوره پیشنهاد میکنم احساسات خودتونو یه جوری خفه کنین
دوباره شروع کنین به گشتن
بگردین آس ترین و تاپ ترین کیس رو پیداکنین
Sent from my iPhone using Tapatalk
دوستان هر موقع رفتید بانک کار بانکی داشتید کارت ملی حتما حتما همراهتون باشه . این دستگاه های خود پرداز وقتی کارت رو میکشن داخل ، حتما باید کارت شناسایی داشته باشی تا بانک کارت عابر بانک تو تحویل بده .
امروز کارت شتابم رو کشید تو بدون هیچ دلیلی !!! کارت همراهم نبود . شماره 16 رقمی + Cvv2 + رمز دوم و اول رو حفظ بودم . اما گفتن باید حتما کارت ملی یا شناسایی چیزی داشته باشی تا کارت رو بدیم ...
ادما ها دوسته هست
یا می توانند ببخشن فراموش می کنند
یا نمی توانند ببخشن و هرگز فراموش نمی کنند
اگه جزه دست دومی مثل من
انتقامتو بگیر خودتو نابود نکنن
توی تمام مراحل زندگی هیچوقت در انتخاب هدف کم توقع نباشید و به توانایی های خودتون شک نکنید.
چند روز پیش یه امتحانی داشتیم و چندی از رفقا و دوستان میگفتند که سوال رو فلان دبیر طرح میکنه و اصلا قابل حل کردن نیست. ما هم استرس گرفتمون. گفتیم از این امتحان 18 رو بگیریم عالی میشه. همین توقع رو هم از خودمون داشتیم.
از قضا جوسازی های دوستان دروغ بود و سوال ها رو که دیدم خیلی برام ساده بود. شاید هم برای من ساده بود. ولی هیچوقت فرض نکرده بودم که ممکنه از این امتحان که فلان دبیر طرح میکنه, بتونم 20 رو بگیرم. از جلسه که اومدم بیرون تعداد غلط هارو که حساب کردم, نمره ام تا 17 هم رسید. همونجا بود که برام تجربه شده بود که خودم رو دسته کم نگیرم و همیشه برای بزرگترین هدف بجنگم و نه ساده ترین هدف. از امتحانی که میتونستم 20 بگیرم, 17 گرفتم.
بعد از جلسه همه میگفتن عجب امتحان سختی بود و من در حسرت اینکه چه امتحان راحتی رو خراب کردم ...
یه جمله ی زیبا در آخر بگم:
" محدودیت ها ساخته ذهن خود ماست. یا میتوانیم آنها را نابود کنیم یا با آنها راه موفقیت خویش را ببندیم. "
به آدمای بی جنبه ، بیشتر از چیزی که هستن بها ندین.کلا اگه آدم حسابشون نکنین بهتره ، چون وقتی به اینجور آدما بیشتر از کوپنشون بها بدی باخودشون فک میکنن کی هستن.درصورتی که مقابل شما هیچی نیستن
Sent from my iPhone using Tapatalk
از کنترل کردن دیگران و اصلاح و تصحیح مداوم آنها دست بردارید!
دیگران حق دارند که اشتباه کنند و نیازی ندارند که شما مرتب نقش غلط گیر و معلم را برایشان بازی کنید!
کلاً تا وقتی دیگران از شما راهنمایی نخواستهاند و یا از شما خواهش نکردهاند که این لطف! را در حقشان کنید که مرتب از آنها ایراد بگیرید و راه درست و کار درست را به آنها نشان بدهید این حماقت را نکنید!
چون دیگران از آدمهایی که مرتب نقش غلطگیر و خانم معلم و آقا معلم را در زندگی دیگران بازی میکنند متنفرند!!!
با این کار هم اعصاب شما راحت است هم دیگران!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی به دلم نشست چون تجربش کردم
پی نوشت همین :
پدرم یه غلط گیر اتوماتیک دیکتاتوره
هر جایی از زندگیمو فکر میکنم که به حرفش گوش دادم بدبختیم از همونه . میشه نزدیکترین کست بزرگترین دشمنت باشه که البته اکثر موارد خودشم نمیدونه و فکر میکنه داره کمک میکنه :n21:
همین جایی رو هم که هستم (که افتضاحه) به خاطر اینه که زیاد بچه حرف گوش کنی نبودم اگه به حرف پدرم گوش میدادم که الان به جای برنامه نویس باید کف خواب میبودم سربازیمو هم معاف نمیشدم و... :دی:n29:
_ پس اگه یه بار دیگه به دنیا میومدم به حرف هیچ کس گوش نمیکردم همه چیزو با توجه به درست یا غلط بودنش از نظر خودم و در نهایت آزمون و خطا انتخاب میکردم