چرا مادر خدا بیامرز ؟
اگه فوت کردن خدا رحمتشون کنه
Printable View
چرا مادر خدا بیامرز ؟
اگه فوت کردن خدا رحمتشون کنه
به نظر منم اول بگیرن بهتره. یه بار تو یه رستوران تو محمود آباد نشسته بودیم. 6 تا پسر اومدن کلی چیز سفارش دادن . بعد من و دوستم غذامونو خوردیم پول حساب کردیم اومدیم نشستیم تو ماشین داشتیم یه عقابی روشن میکردیم که یهو دیدیم در رستوران باز شد و این 6 تا پسر دونه دونه با فاصله یک متر از در خارج شدن و همینکه پاشون به بیرون رسید با سرعت نور شروع به فرار کردن و هر کدوم یه طرفی رفت پشت سرشونم صاحب رستوران اومد بیرون و زد تو سرش من بهش اشاره کردم که بیا اینجا... اومد نشست تو ماشین ما ... ما هم که عاشق این حرکات گازو تخت کردیم دنبال یکیشون رسیدم جلوش یه دستی کشیدم خیابون بسته شد دوست منم جوگیر عین فیلمای پلیسی از ماشین پرید بیرون و پسره رو گرفت تا میخورد زد. صاحب رستوران هم زنگ زد 110 اومد دیگه ما واینسادیم ببینیم چی میشه. ولی خیلی باحال بود . این دوست من تا یک هفته شده بود سوپرمن و به همه کمک میکرد ( جوگیر شده بود در حد لایه اوزون )نقل قول:
سلام
امروز با دوستم توي پارك نشسته بوديم مشغول صحبت بوديم.
راستي اينو به عنوان يه نكته مد نظر داشته باشيد كه من بينهايت از گربه و ...اين جور حيوانات اهلي و يا غير اهلي ميترسم در حد مرگ....
خوب ،در حال صحبت بوديم كه يه دفعه يه صدايي شبيه صداي گربه شنيدم 2 تا پا داشتم 2 تا ديگه هم قرض كردم از رو صندلي پريدم
به سمت جلو فكر كردم اومده زير پام گفتم واييييييييييييييييييييييي گربهههههههههه
نگو تو رديف پشت يه دختر خانم و آقا پسري نشسته بودن كه يهو دختره يه صدايي از نوع جانوران موزي از خود در مياره ،پسره كه
خيلي تعجب كرده بود از حركت من زد زير خنده ، ما هم خنديديم ،بيچاره ها پا شدن رفتن يه جاي ديگه
برو حسابش پسره داشت چیکار میکرد که دختره بنده خدا صدای گربه از خودش در آورد :دی
پیش دانشگاهی بودم
تو امتحانات ترم اول بودیم
منم شب رفته بودم خونه داییم که اونجا درس بخونم شب هم همونجا بخوابم:19:
شارژ گوشیم تموم شده بود شارژرشم باهان نبود
به داییم گفتم گوشیتو بزار واسه ساعت 6 تا صبح بیدار شم برم امتحان بدم
خواستم ازش بپرسم زنگ گوشیت چی هستا
بعد پشیمون شدم گفتم بالاخره یه چیزی هست دیگه:19:
خلاصه صبح دیدم داره صدای خروس میاد تو خواب هزار تا فحش دادم به همسایه که ادم عاقل مگه کسی تو شهر تو خونش خروس نگه میداره:18:
بابا اینجا که روستا نیست:13:
خلاصه هی از این دنده به اون دنده
منتظر بودم خروسه خفه شه:19:
5 دقیقه خفه میشد دوباره شروع میکرد
سرتونو درد نیارم
ساعت 8 که از خواب بیدار شدم
بدو بدو رفتم مدرسه اما دیگه دیر شده بود امتحان تموم شده بود و من جا مونده بودم:41:
نگو زنگ موبایل داییم صدای خروس بوده :18:
اونوقت من..........:41::41::41:
لطفا فكر بد نكنيد ،هيچي به قول دوستم دختره داشت خودشو لوس ميكرد اما، واقعا چه راه احمقانه اي
اما انگار پسره از بس ما خنديديم خندش گرفت يه جورايي آبروشو ن رفته بود بيچاره ها...... چند نفر ديگه هم فهميدن اونا هم هر هر
زدن زير خنده
اینو گفتی یه چیزی یادم اومد. منم یه روز زنگ موبایلمو صدای خروس گذاشتم. یعنی میخواستم یه چیزی رو تست کنم و بعد عوضش کنم اما یادم رفت و همون صدای خروس موند..یادمه اونروز هر جا میرفتم صدای خروس میشنیدم. حتی تو تاکسی کلی با خودم فکر میکردم آخه اینجا که خونه نیست پس صدای خروس از کجا میاد. ما در حال حرکتیم. فکرم رفت پیش یه خروسی که تو دوران کودکی کشته بودمش فکر میکردم روحشه اومده منو اذیت کنه :18: تا اینکه غروبش گوشی رو نگاه کردم دیدم 10 20 تا میس کال دارم///نقل قول:
احتمالا پسره به دختره گفت خوشگلم ملوسم... دختره جوگیر شده صدای گربه در آورد :دینقل قول:
وای وای که چقدر خندیدم:39::39::39:نقل قول:
مخصوصا با اون روح خروسه خیلی حال کردم:27:
خیلی سوتی جالبی بودنقل قول:
:27::27::27::27::27::27::27:
دوستان یه همسایه داریم معرف حضورتون هست که
یکی از دوستان ایشون را موقعی که رفته بوده از پروتئینی سر خیابون کنترل تلویزیون بخره روئت کرده