-
همه چيز به چشمهای تو بستگی دارد.
به طرز نگاهت.
به زاويهای ديد تو.
به اشتياق چشمهايت برای تماشا.
همه چيز حتی منظرههايی كه در مسير نگاهم قرار گرفتهاند.
من ولی نمی دانم چرا مثل سنگ شدهام.
هيچ نگاه زيبايی به پوشش نفوذ ناپذير دلم اثر نمی گذارد.
نويسنده: زهرا وهاب
منبع:
کد:
http://www.shereno.com/post-21518.html
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عشق اقيانوس وسيعي است که دو ساحل رابه يکديگر پيوند ميدهد
زندگي بدون عشق بي معني است و خوبي بدون عشق غير ممکن
عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلند تر خواهد بود
عشق آن است که همه خواسته ها را براي او آرزو کني
عشق گلي است که دو باغبان آن را مي پرورانند
عشق گلي است که در زمين اعتماد مي رويد
عشق يعني ترس از دست دادن تو
پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد
وقتي هيچ چيز جز عشق نداشته باشيد آن وقت خواهيد فهميد که عشق براي همه چيز کافيست
زماني که همه چيز افتاده است عشق آن چيزي است که بر پا مي ماند
عشق مثل هوايي است که استشمام مي کنيم آن را نمي بينيم اما هميشه احساس و مصرفش مي کنيم و بدون ان خواهيم مرد
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عشق در اغوش تو عشق میشود فراموشم نکن هرگز
حس واقعی عشق را در نگاه تو یافتم فراموشم نکن هرگز
نام عشق را تو زنده خواهی کرد فراموش نکن هرگز فراموشت نخواهم کرد ...
-
با عرض خوش آمد به دوست گرامی **EHSAN**برای پیوستن به جمع شرکت کنندگان مسابقه:n16: ، همچنین ابراز خوشنودی از حضور مجدد geojo در مسابقه این دوره:n17: و همراهی سایر دوستان خوبمون که با اشعار زیباشون موجب گرمی مسابقه بودند:n12: با نظر داوران و برنده دور قبل :king::
اینبار hamed29 عزیز برنده ما هستند از ایشون تقاضا میکنم شروع کننده دور جدید مسابقه باشند
-
از تیم محترم داوری به دلیل حسن انتخابشون :n09: متشکرم :n16:
بالاخره من هم برنده شدم؛دل همه تون بسوزه
-
چراغ راه
شکفته روی اقیانوس شب ماه
نسیمش می نوازد گاه و بی گاه
چراغ افروزد راه عاشقان باش
که من در دشت غم گم کرده ام راه
شاعر: فريدون مشيری
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز تصمیم به رفتن کردم,
رفتن به جایی دور, گرچه راه بس خطرناک و باریک است ... باز میروم به افق های دیر و دراز,
به قول سهراب که می گفت : " در دل من چیزی است مثل یک بیشه ی نور, مثل خواب دم صبح و چنان بیتابم که دلم میخواهد بدوم تا ته دشت, بروم تا سر کوه
دور ها آوایی است که مرا میخواند. "
آری آوایی از دور مرا میخواند ... و من به شوق آن راهی شده ام ...
-
تو را همیشه من از راه دور میبینم
تو را چطور بگویم، چه جور میبینم
به موج موج تو دریا! اسیرم و خود را
همیشه ماهیتنگ بلور میبینم
به آن پرنده برج بلند دل بستم
منی که دور و برم را به زور میبینم
قطار میرود و ریلها زمینگیرند
و این منم، که تو را در عبور میبینم
کلاف رابطه ما پر از گره شده است
در این کلاف، گرههایکور میبینم
تمام هستی من را به ارث خواهی برد
و من نشستهام و به مرور میبینم ...
سعید حیدری
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تو را من چشم در راهم " نه مثل شعر نیمایی"
شباهنگام و در ماتم ، میان خواب رویایی
نه در شاخ تلاجنها ، نه در یک سایه سنگین
نه با یک قلب افسرده ، به زیر چرخ مینایی
تو را من چشم در راهم ، سحر پهلوی نیلوفر
کنار بستر شب بو ، تو هم از شرق می آیی
همیشه با خودم هستی ، میان چشم و در سینه
تو را هر لحظه می فهمم ، تو یک احساس زیبایی
عزیزم کاسه چشمم سرایت " وای که گفتم "
تمام هستیم از تو ، که تو یک قسمت از مایی
میان چشم پر اشکت ، تو غرقم کردی و رفتی
ولی من زندگی کردم ، در آن چشم اهورایی
دلم می خواهد از راهی که رفتی باز گردی
نه صبر و طاقتی مانده ، نه امیدی به فردایی
فقط این بار می پرسم ، جوابش را نمی خواهم
تو را من چشم در راهم " چرا آخر نمی آیی "
این شعر خیلی اتفاقی به چشمم خورد.....توی یک
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم.....نویسنده : میثم
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جاده می خواند مرا هر دم به خویش
چون سرابی در کویر باورم
خسته از آزار شب باید گذشت
از تمام بوده و نابوده ها از سرزمین بی کسی
پر گرفت از شهر خواب آلوده ها …
باید از رؤیای خود اما گذشت
دل خوشی ها را به کام شب سپرد
چشمها را بست بر رنگ زمین
بر دهان آرزوها پا فشرد …
جاده بی رحمانه شوقم را ربود
بر زمینم زد به اندوهم نشاند
هر چه نالیدم کسی دستی نداد
جاده خندید و به افسونم کشاند …
روح من
بی گمان دور از ریای جاده ها
در مسیری از شقایق ها رهاست
جاده یعنی رفتن اما
بی انتها
ای مسافر.خسته از بیراهه ها
ای تو همدرد من بی سرزمین
بال پروازم شو اکنون چاره شو
پر بگیریم از زمان و از زمین