حس غریب
نوزاد را از دستان همسر برادرم که روی تخت خوابیده بود ربودم و به سینه
چسباندم و عطر تنش را به اعماق وجودم فرو بردم. دلم لرزید آیا خدا بعد اینهمه
انتظار مرا هم از مادری نصیبی می داد.لحظه ای بعد همسرم خندان مرا صدا زد
جواب آزمایشم بود من سه ماه بود که باردار بودم آنهم از قبل آن کوهنوردی و
سقوط سختی که داشتم آنگاه بود که با خود زمزمه کردم: اوست که هر وقت
بخواهد عطا می کند و در هر شرایطی که بخواهد نگاهبانی می کند.
سیده فاطمه طاهری/ قم
منبع:چند سطر زندگی با سس ادبیات