تمام دلخوشی من ...
دیدن یواشکی تو بود !..
در انتهای کوچه ی تنگ محله !..
برای یک لحظه ..
که آن هم از شرم ..
سرم پایین بود !
چه کنم با این همه بی قراری ..؟
ماه هاست که تو نیستی ...
و من شرمرا ..
کنار نبودنت جا گذاشتم ...
Printable View
تمام دلخوشی من ...
دیدن یواشکی تو بود !..
در انتهای کوچه ی تنگ محله !..
برای یک لحظه ..
که آن هم از شرم ..
سرم پایین بود !
چه کنم با این همه بی قراری ..؟
ماه هاست که تو نیستی ...
و من شرمرا ..
کنار نبودنت جا گذاشتم ...
چیزی نگوقسم نخور
تمام حرفات یه دروغه
كسی نگفت خودم دیدم
خونه ی قلب تو شلوغه
چیزی نگولیاقتت عشق مقدسم نبود
حس میكنم نبودی و بودنتم یه قصه بود
هر شب ..
امروزم را خط میزنم !..
با خودم میگویم :..
فردا از سر می نویسم !..
اینجوری ..
نبودنت کنارم !..
کمتر معلوم میشود !
به من حق بده میل به خوردن نداشته باشم !
باور کن این بغض هایی که تو به خورد من می دهی !
سیرِ سیرم میکند نازنین !
کاش می شد روی خط سرنوشت
روزهای با تو بودن را نوشت..
سرنوشت , ننوشت
گر نوشت , بد نوشت
اما باور کن
نمی توان سرنوشت را از سر نوشت !
اي كه از يار وفا مي طلبي يار كجاست؟
همه يارند ولي يار وفا دار كجاست ...
این غصه های لعنتی
از خنده دورم میکنه
این نفسای بی هدف
زنده به گورم میکنه
چه لحظه های خوبیه
ثانیه های آخره
فرشته مردن من
منو از اینجا میبره
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میگیرم ازت
وقتی که شعر تازه من دیر می کند
بغضی درون حنجره ام گیر می کند
من بیست سال منتظر مرگ بوده ام
آیا همیشه این قدر تاخیر می کند
نیروی ناشناخته ای مثل نور ماه
بر جزر و مد عاطفه تاثیر می کند
رنج قفس به جای خود اما عقاب را
پرواز زاغ بی سرو پا پیر می کند
این میله های ساده یکرنگ بهترند
از آن درخت پیر که تزویر می کند...
دست هایم به آرزوهایم نمی رسند
آرزوهایم بسیار دورند
ولی درخت سبزم می گوید
امیدی هست، خدایی هست
این بار برای رسیدن به آرزوهایم
یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار
دستم به آرزوهایم برسد
به دل كوه زنم كز دل و جان
رفع دلتنگي و اندوه كنم
راز دل را با همه گفتن نتوان
درد دلها همه با كوه كنم