مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.نقل قول:
Printable View
مگه اینجا ملک شخصیه که بگه نیاد ؟ اتفاقا ایشون جز بروبچز پای اینجاست.نقل قول:
اقا دمت گرم اصل خنده بودنقل قول:
ماله مام اینطوری بود
ما کلا تو ساختمون قبلی کل واحد ها فامیل بودیم یکی دایی یکی خاله خلاصه به خاطر همین هم کلید هر واحد همیشه روی در بود و هر کی میخواست مثل خر وارد میشد در هم نمیزد
یه روز ما تا دیدیم خونه خالیه کلید رو برداشتیم و یه Cd از همونا که خودتون می دونید گزاشتم
داشتم با کیف میدیدم که در زدن tv رو خاموش کردم در رو باز کردم و دیدم خواهرمه وقتی داش می رفت کلید رو گذاشت رو در اما من نفهمیدم داشتم با خیال راحت نگاه میکردم که دیدم در باز شد (Tv ما هم جایی که هر کی بیاد تو میبینه) خواهر اومد تو فیلم هم داره پخش میشه سریع پریدم چشاشو گرفتم تا نبینه بعد همون جوری بردمش دم کنترل تا خاموشش کردم
بد جور گرخیده بودم اما اونم بروش نیاورد
خب دارم دیگه!!!نقل قول:
ممنون!:11:
زبونتو گاز بگیر!!:27: :دی
یاد یه سوتی افتادم:
تازه برای شلوارم کمربند گرفته بودم. (نه که گشاد باشه برای قشنگی) بعد از چند روز رفتم بیرون تنها. کلی هم مثل همیشه خودم رو گرفته بودم. بعد دیدم همه دارن یه طوری بهم نگاه میکنن. فکر کردم مشکلی دارن و محل ندادم و بعد از حدود 3 ساعت رفتم خونه. چشمتون روز بد نبینه. یادم رفته بود کمربندم رو ببندم و طی این همه راه همش از پشتم آویزون بوده!!!:18:
کارا خدا!!!!:27:نقل قول:
پس خلافکار هم بودی!!! :دی (غیر از سوتیست):31:نقل قول:
منم باور نکردم.:21::27:نقل قول:
اما خداییش قشنگ بود!:11:
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!:31:نقل قول:
به نظر من که اگه فقط اینجا سوتی داده بشه بدون نقل قول خیلی تاپیک خشک میشه. شما هم اگه خیلی ناراحتین میتونین پستهای منو نخونین.نقل قول:
:11::11::11:نقل قول:
تایید میشه!:11:نقل قول:
امروز با خواهرم که به سلیقه من اعتماد داره رفتیم کفش براش بخریم. دم در یه کفش فروشی وایسادیم و کفشهاشو دید میزدیم. یارو اومد دم در تا ببینه که خواهرم چی میپسنده. خوارم گفت فرنوش کدوم خوبه؟ منم گفتم برو این یکی رو یه پایی بزن!!!:18: یارو نامرد هم که فکر کرد ما خیلی تو کف خودمونیم و انگار منتظر آتو بود زد زیر خنده.:18::19:
تعریف کن به نظر جالب میاد :دینقل قول:
منم یه بار توی استخر ضایع شدم و همش زیر آب سیر میکردم!
عجب راه حلی به ذهنت رسیدا من اگه تو اون شرایط بودم هول میکردم با لگد میرفتم تو تلویزیون ...نقل قول:
شوما لطف داری!!:11::11::11:نقل قول:
میشه حدس زد خب , جمله ی آخر (حسابی به فلاکت افتادیم ) رو بخوای به زبون پسرا بگی چی میگی؟:31:نقل قول:
چرا حرف منو نقل قول میکنی؟؟؟ من شوخی کردم :دینقل قول:
خیلی چیزا میشه گفت :31:نقل قول:
میخوام ببینم در چه حدیه!!!!!:21:
:27::27::27::27::27:نقل قول:
زیاد به سوتی شبیه نیست و به نظرم خنده دار نیست. اما خب چون اصرار میکنی::31: :دینقل قول:
من قبلا که خیلی میرفتم شنا و استخر و اینا. حدود 10 سالم بود. با مامانم رفته بودیم به صورت آزاد بعد از یه دوره طولانی کلاس. بعد من با دوتا از دخترها که دو غلو هم بودن داشتیم بازی میکردیم که به من گفتن تو برو بالا و ما توی اب میمونیم. تو این چیزه(نمیدونم اسمش چیه اما از ایناس که اگه کسی داشت غرق میشد بهش بدن تا بیاد بالا) رو پرت کن خیلی دور که ما دوتا با هم مسابقه بذاریم ببینیم که کی زودتر بهش میرسه. منم گفتم باشه.وقتی پرتش کردم چشمتون روز بد نبینه دیدم اصلا چیزی پرت نشد!!:18: بعد دیدم جیغ یکیشون بلند شده و از سرشم خون میاد!!:18:اون خواهرشم که این یکیو از آب اورد بیرون و اومدن رو سکو کنار استخر. نجات غریقها هم اومدن و کمک. منم که خجالت زده شدم با مامانم دو تایی زفتیم لباسامونو پوشیدیم تا دختره رو ببریم بیمارستانی جایی که اونا گفتن نمیخواد بیاین. بعد دوباره رفتیم تو آب که یکی از ناجیها صدام زد که چرا اون نجاتیه رو برداشتی و نباید بر میداشتی. منم گفتم خب اونا بهم گفتن بردارش. (مغفل بودن!!) بعد هم تا آخر وقت همش زیر آب سیر میکردم!:19: