چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم.
تمبر و پاکت هم هست،
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود !
Printable View
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم.
تمبر و پاکت هم هست،
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود !
دلکم
دل کوچک
دل عاشقم
دل من
دلکم.
دلتنگ
دلیست!
هيچ وقت ...
خياط خوبي نخواهي شد !..
ببين ...
بازهم دلـــم را تنگ كرده اي !!..
آمده است !!
که بماند!
تا ابد ...
.
.
آشفتگي ...!!!!
دشتها آلودست
در لجنزار گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید؟
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کرد
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه ی مزرعه دلها را
علف کین پوشاندست
هیچکس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
خمیازه ها را قورت می دهم ..
تا بیدار باشم !..
بیچاره چشمـ ها ..
مدت هاست !
انتظار خواب شیرین را می كشند !...
عشق آبی رنگ است...
عشق آبی رنگ است
اشک ها جاری شد
در فرو دست انگار ، یک نفر دلتنگ است
همه ی شهر کنون خوابیدند ،
چشم من بیدار است ،
با تپش های دل پنجره گویی امشب ،
لحظه ی دیدار است
در دل شهر غریب ،
با تو این عمر گرانمایه رقم خواهم زد ،
در شب تنهایی
با تو در کوچه ی مهتاب قدم خواهم زد
یاد آن روز بخیر
فاصله بین من و تو ، فقط نامت بود ،
در میان همگان ،
دل من در سفر عشق خریدارت بود ،
تا افق همسفرت خواهم بود
با دلم باش که در این وادی
دل مردم سنگ است...
یاد این باش که در پشت سرت ،
یک نفر تا به ابد دلتنگ است
اين روزها ...
تلخ تـــــــــــــرم !..
از قهوه اي كه ...
تـــــو را ..
قسمت فـــــال من نكرد !!....
همیشه نیستی ...
ای کاش ..
کمی بودی !!
حسادت می کنم به تو ..!
که آسان ..
که آسوده ..
فراموش میکنی !
اما ..
فراموش نمی شوی !..
مگر به مرگ !..
شاید هم ..
فراموش نمی شوی ..
حتی به مرگ ..!!