Printable View
سلام دوستان کم کم داره عید میاد و یک سری مسائلی که ترجیح دادم با شما عزیزان مطرح کنم.
من تازه درسم تموم شده . با توجه به رفتار های مشابه قبل ، وقتی مهمونی عید میاد خونمون شروع میکنن پیش خانواده من بحث سربازی و کار و ازدواج من رو پیش میکشند ! یعنی واقعا بحثی غیر از این نیست ؟!
:n03:
از کجا بفهمیم واقعن یه نفر دوستمون داره!؟
یعنی یه نفر که آدمو دوست داره چکار باید برای آدم انجام بده!؟
آیا این توقع بجایی هست که مثلن من یه نفرو بفرض 30تا دوست داشته باشم اونم 30 تا منو داشته باشه!؟
خوب توی رابطه. دوستی یا آشنایی مهم نیست که دو طرف همدیگرو به یه اندازه دوست داشته باشن!؟ در غیر اینصورت نمیشه دوست داشتن یکطرفه؟
ممنون.
اگر بخواهم مختصر و مفید پاسخ شما را بدم، بر اساس تجارب شخصی و چیزی که در فرم ارتباطی دیگران مشاهده کردم، این جواب را مینویسم که امیدوارم بدرد بخور باشه:نقل قول:
اگر عشق و دوست داشتن را به یک جسم تشبیه کنیم، عناصر تشکیل دهنده این جسم چهار چیز است:
احترام، دانایی،دلسوزی ، تعهد
اگر به کسی این چهار حس را داشتیم و او هم نسبت به ما همین احساسات را واقعا بروز داد، پس میتوان تصور کرد که او احتمالا همان به اصطلاح نیمه گمشده است، و در غیر این صورت خیر.
و در ادامه توجه داشته باشید که عشق و علاقه یکطرفه هیچ سرانجامی ندارد...
نقل قول:
البته تشخیص این امر مهمه که دلسوزی از روی ترحمه یا عشق و یا هرچیز دیگه ای ...
دنیای امروزی که ما در اون زندگی میکنیم شاید کم نباشن افرادی که این حس رو در طرف مقابل میبینن ولی هرگز کارشون به سرانجام نمیکشه. تشخیص عشق از هوس و موارد دیگه به نظرم علاوه بر این چهارتا به زمان هم نیاز داره.
و البته شناخت که احتمالا منظورتون از دانایی همین بوده باشه. متاسفانه من موارد زیادی رو دیدم که طرف با عشق و علاقه و شناخت و هدف تصمیم به ازدواج میگیره ولی بعد از گذشت زمان شخصیت طرفین برای هم رو میشه (در حقیقت شناختی که زمان نبره شناخت نیست ). واقعا انتخاب نیمه ی گمشده توی این دوره سخته! وقتی هم زمانی برای آشنایی طی میشه و بعد بهم میخوره طرف ادعا میکنه با احساساتم بازی کرده که در برخی موارد حق باهاشه.
کمکم کنید .نقل قول:
نقل قول:
سلام؛ بستگی به رفتار خودتون داره.
شما اگه تمایل به بحث نشون ندی و با جواب های مبهم و گنگ بحث‌رو عوض کنید هیچوقت چنین موضوعی پیش نمیاد.
برای مثال ما یکی از آشناهامون داییش عروسی کرده بود و ما هم دعوت نبودیم. بعد ازش میپرسیدم عروسی تو خونه بود یا تالار و یکسری سوالات این شکلی. با وجود اینکه سوالات اصلا شخصی و خصوصی نبودن طرف جواب میداد تقریبا. بدون هیچ توضیح اضافه دیگه ای.
مثلا پرسیدم زن و مرد جدا بودن باز هم میگفت تقریبا. با توجه به شناختی که ازش داشتیم میدونستیم که نه شوخی میکنه و نه قصد مسخره بازی داره فقط داره مارو میپیچونه.
نه در همه ی موارد ولی در موردی که شما فرمودید این رفتار کار سازه. کلا آدم هرچه بیشتر مرموز و تودار باشه موفق تره.
سلامنقل قول:
انسان هر کاری که انجام میده یک هدف یا هدفهائی داره از انجامش
یعنی یک نیّت یا نیتهائی داره
دوست داشتن هم از این قانون عمومی مستثنی نیست
دوست داشتن خیلی علتها داره
برای پول گرفتن از معشوق
برای مسکن گرفتن از معشوق
برای کار کشیدن از معشوق
برای حمایت گرفتن
برای غذا
برای ارضای غریزه جن سی
برای رفع تنهائی و سرگرمی
برای بچه دار شدن
برای پُز دادن
برای کمک در درس خواندن یا کمک در کار
دوست داشتن به خاطر نسبت مثل پدر بودن , مادر بودن , همسر بودن , فرزند بودن , عمو بودن و غیره
هر کسی باید ببینه عاشق برای چی دوستش داره
گاهی عاشق اصلاً دوست نداره معشوق رو و فقط تظاهر میکنه دوستش داره تا بتونه اطمینانش رو جلب کنه و سر فرصت ضربه بزنه بهش
انسان این قدرت رو داره که نقش بازی کنه و باطنش رو پنهان کنه
به همین علت هست که اطمینان نامحدود به عاشق اشتباه بزرگی هست
تازه انسان قابل تغییر هم هست
یعنی عاشق واقعی هم میتونه فردا دیگه عاشق نباشه بلکه حتی متنفر و دشمن بشه
عشق واقعی نشانه ها و علامتهائی داره
عاشق واقعی ضرر نمیزنه به معشوق
و اگر زد جبران میکنه
مزاحمت ایجاد نمیکنه برای معشوق
اگر پای سلیقه در میان باشه از سلیقه ی خودش میگذره و این کار رو با میل و رغبت انجام میده نه با اکراه
کاری نمیکنه که معشوق از بودنش احساس ناراحتی کنه
از راحتی خودش میگذره برای راحتی معشوق یعنی ایثار داره بدون منت و چشم داشت
و علامتهای دیگه مثل ناراحت نشدن از صدای ملچ ملوچ معشوق موقع غذا خوردن
خوشحال شدن از دیدنش
دلتنگ شدن از رفتنش و نبودنش
و غیره
سلامنقل قول:
يکی از علتهای مهمونی رفتن آگاه شدن از حال و احوال همدیگه هست
:20:
این سوالها چند علت میتونه داشته باشه
1- جویا شدن از حال و احوال و وضعیت
2- کنجکاوی
3- بیکاری و چیزی نداشتن برای گفتن
4- شما رو بی سر و صدا در نظر گرفته اند برای ازدواج و میخوان از وضعیت زندگی شما مطلع بشند تا اگر واجد شرایط باشین بعداً کم کم موضوع رو مطرح کنند
5- فضولی که احتمالش خیلی کمه و نباید بیخود و بی جهت برید سراغ این احتمال و بدبینی تا آرامش فکریتون که خیلی ارزشمند هست به هم نریزه
وقتی اینجور سوالها پرسیده میشه ازتون جوابش رو از قبل آماده کنین و با خوشرویی جواب بدین
مثلا از سربازی که میپرسند بگین دانشگاه که تموم بشه بعدش به اون هم میرسم . هر چیزی به وقتش . فعلاً وقت درس خوندنه
کار هم تا ببینیم دنیا چی برامون تدارک دیده . جور میشه
اگر متدین هستین بگین:
إن شاء الله سربازی و کار هم به وقتش جور میشه و انجام میدم . تا ببینیم خدا چی میخواد
یه هر حال این سوالها رو دلیل بر توجه و اهتمام و احوالپرسی بدونین و با خوشروئی پاسخ بدین
اینکه میگن کتاب بخونید . ایرانیها کم مطالعه می کنند. من یه سوا ل دارم که فکر میکنم یه مقدار به این بخش مربوط میشه.
من چه کتابی باید بخونم؟ نه میخوام بدونم این همه میگن مطالعه کنید . کتاب بخونید. کتاب هدیه بدید.
چه کتابی؟ آخه مثلا چه کتابی به درد من میخوره؟کتاب تاریخ اسلام ؟یا کتاب آشپزی؟ کتاب چی؟
کتاب آخه نباید به آدم بگن چه کتابی بخونیم؟ تا سردرگم نشیم؟ مثل اینکه من به شما میگم شما از سمت راست برو ولی آدرس کامل رو نمیگم.خوب سمت راست باز هزارتا کوچه داره تو کدوم کوچه بپیچم؟
مثلا شما به من میگی شما برو کتاب فلسفی بخون. من آخه چی سردر میارم از فلسفه؟مثل این میمونه که فقط یه مطلبی رو روخانی کنم بدون اینکه بفهمم.
یا اصلا من عاشق کتابهای بی ادبی هستم( پو-رن-گرافی) آیا این درسته که این کتاب رو مطالعه کنم؟
چرا درست نمیگید چه کتابی بخونیم.فقط میگید مطالعه کنید
-------
مثلا بگید چه کتابی به درد سن زیر 20 سال میخوره - چه کتاب به درد مردهای مجرد میخوره- چه کتابی بدرد آدمهای افسرده میخوره- چه کتابی رو پیشنهاد میدید به آدمهای زیر 30 سال؟
چه کتابی رو به مردهای زیر 30 سال متاهل پیشنهاد میدید؟
من همه مشکلم سر اینه که چه کتابی؟ چرا میگن ایرانیها کم مطالعه میکنند؟ شما میگی برو رمان بخون خوب این همه فیلمهای ایرانی و خارجی که از رمان ساخته میشه. اگر فیلم رو ببینیم اینه این میمونه که رمانش رو خونده باشیم.
پس فیلم دیدن هم خودش یک نوع کتاب خوانی؟
----
شما میگی برو کتاب مارکسیست رو بخون یا تاریخ اسلام من چرا باید به شما اعتماد کنم شما میخوای عقیده خودتو به من دیکته کنی؟!
---
مثلا میگن کتاب هدیه بدید من میام یه کتاب پو-رن-گرافی رو هدیه میدم به دوستم این که با فرهنگ کشور ما نمیخونه؟!
---
مثلا من میرم کتاب تکنولوژیهای نوین رو 290 صفحه مطلعه میکنم بعد 1 نفر تو خیابون جلوم رو میگیره 1 سوال میپرسه میگه: شکسپیر رو میشناسی؟ من میگم نه .میگه چرا مطالعه نمیکنی؟ ( خوب من 4 ماه داشتم درباره تکنولوژیهای نوین مطالعه می کردم)
---
منظورم رو گرفتین؟ چه کتابی باید مطالعه کنیم که بگن مطالعتون چه خوبه ! اطلاعات هنریتون چه خوبه؟
اومدیم من کل زندگی رو گذاشتم درباره رنسانس کتاباشو خوندم چه تضمینی به من میدید که 1 نفر از من بپسره 4 تا نقاش ایرانی رو نام ببر من بلد باشم؟ بعد نگه چرا مطالعه نمیکنی؟
من يه دختري رو حدود ١٢ ساله كه ميشناسم ، قبلا همكلاس بوديم و الان همكاريم. بنده هم از نسل سوخته دهه ٦٠ هستم كه هيچوقت دوست دختري نداشتم كه آشنايي زيادي با دخترها داشته باشم. اين خانم خواستگارهاي زيادي داشته كه همه رو رد كرده ، من از همون موقع دانشجويي هر وقت به ازدواج فكر مي كردم ، ايشون مد نظرم بوده و به همين خاطر تا حالا هيچوقت خواستگاري هم نرفتم . يه بار هم يه نفر روفرستادم كه با ايشون صحبت كنه بدون اينكه اسم منو بگه و ايشون هم بدون اينكه مطلع باشه كه من هستم جواب منفي داده. بنظرتون چيكار كنم؟ خودم مستقيما باهاش صحبت كنم؟ چه جوري بگم؟ من مشكل روابط اجتماعي ندارم ولي با يه خانم هيچوقت در مورد اين مسائل صحبت نكردم و به همكارهام يا دانشجوهام هيچ وقت به اين چشم نگاه نكردم بنابراين تا اين سن به اين وضعيت موندم.