اقای 1 گفت: یه روز یه نفر یه لیوان اب آورد برای یه بچه ، ولی من سریع آب را از دست اون طرف گرفتم و خوردم (در حین حرف زدن یه لیوان آب هم برای خودش میریزه) و خلاصه بچه گریه افتاد
آقای شماره 2 سریع لیوان آبی را که شماره 1 برای خودش ریخته بود را برمیداره و میخوره و میگه : حالا من تو را گریه انداختم! عجب کوفتیم منا!!