یه بار پسر عمم میره امتحان مصاحبه ؛ ازش میپرسن حضرت عباس (ع) چیکاره امام حسین(ع) بود ؛ پسر عمم یکم فکر میکنه بعدمیگه ؛ عموش بود d:
شیردل
Printable View
یه بار پسر عمم میره امتحان مصاحبه ؛ ازش میپرسن حضرت عباس (ع) چیکاره امام حسین(ع) بود ؛ پسر عمم یکم فکر میکنه بعدمیگه ؛ عموش بود d:
شیردل
وای خدای من عجب سوتی اندر سوتیی شد این سوتی ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
یه سوال
با توجه به قسمت قرمز شده این ماشین باید حداقل سه در داشته باشه که هر یک برید بغل یکی از درها
در حالی که این که تو عکس هست دو در داره :blink: :biggrin:
بچه ها می گن گاف ولی فکر کنم catcally هم بشه صداش کرد ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
سوتي به انگليسي چي ميشه؟
شیر دل جان ببخشیدا من یه خورده گیج شدم بر عکس اینه که شما گفتی یا نه نستتشون کلا یه چیز دیگس ؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
یه بار پسر عمم میره امتحان مصاحبه ؛ ازش میپرسن حضرت عباس (ع) چیکاره امام حسین(ع) بود ؛ پسر عمم یکم فکر میکنه بعدمیگه ؛ عموش بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم همین سوال رو دارم ؟؟؟؟؟؟:ohno:نقل قول:
یادش بخیر:evil:
آقا یکبار ما رفته بودیم دندان پزشکی بعد از یک ربع همینطوری که یه چیزی داخل دهانمون گذاشته بود پرسید اسمت چیه ما هم به طور عامیانه گفتیم اسمم سعیده(اسم من سعید است) یارو فکر کرد اسم ما واقعا سعیده است بعد از چند ثانیه ازم پرسید مگه سعیده ام دختر نیست
دوستان مدير اين تاپيك به زودي برميگرده.
هورااااااااااااااااا
یکبار هم با اقواممون رفته بودیم سینما بعد از خرید بلیط متوجه شدیم اون بلیطی که بدست من رسیده چند ردیف از مال فامیلامون جلوتره . ما هم به روی خدمون نیاوردیم و رفتیم نشستیم بغل دست فامیلامون . بعد از یه مدتی مرد کنترلچی اومد ما رو بلند کرد گفت برو سرجات بشین ...................................فکر کردین همین بود ولی اشتباه کردین ما رفتیم سر جامون نشستیم و از قضا یک آبمیوه هم خریده بودیم و دوباره از قضا از اون آبمیوه های پوست کلفت بود که حتی با فرز ومته هم سوراخ نمیشه ولی با هر در دسری بود با نی اونو سوراخ کردیم ولی چشمتون روز بد نبینه نی ماهم شکست ولی زورم اومد برم یک نی دیگه بگیرم همونطوری نی رو کردم داخل آبمیوه و شروع کردم به خوردن اولش حواسم نبود ولی یکدفعه فهمیدم به خاطر نی که شکسته بود مواد داخل آبمیوه با یک صدایی بالا می یان . اون روز جونم در آومد تا تونستم آبمیوه رو بدون صدا بخورم ............الیبته میدونم بی مزه بود ولی دیگه چیکار کنیم اینم یک نوعش بود حالا یکبار هم خودتون بدین بلایی دچار میشید
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این سوتی را بگم یا نه؟؟
قضیه از این قراره که ما دیروز رفتیم دانشگاه برای دادن امتحان!! اما هرچی صبر کردیم تا یکی دوتا از بچه ها بیان و ازشون چندتا سوال کنیم کسی نیومد!!با خودم گفتم پس همه این درسو حذف کردن؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه در سالن باز شد و کم کم بچه ها به سمت سالن حرکت کردن! من هم رفتم تا لیست را پیدا کنم و شماره صندلی را پیدا کنم اما هر چی نگاه کردم لیست درس من نبود!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آقا یه دفعه چشام خورد به تاریخ اون روز !! نوشته بود 85/10/30
خوب قضیه این بود که امتحان من 85/11/1 بود و من اون روز اشتباه رفته بودم دانشگاه!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اقا ما اولش اینطوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدش اینطوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و بعدش هم که سرمونو انداختیم پایین تا کسی مارو ندیده و آبرومون نرفته سریع دانشگاه را به مقصد خانه ترک کردیم!!
بعدا می گن دخترایه 18 ساله ناز و عشوه شون زیاده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
دوستان مدير اين تاپيك به زودي برميگرده.
هورااااااااااااااااا
(این سوتی نبودا)
بابا ایول مدیر تاپیک سوتی بازار برادر ووکمن
عرض ادب و احترام به مونیکا ( دیگه تحویل نمیگیری ؛ چرا ؟؟؟؟ )
متفرقه دوباره داره میشه متفرقه ی خودمون
در اولین فرصت فکر میکنم تا سوتی هایی رو که دادم یادم بیاد
زود قضاوت نكن مونيكا خانم. مشكل از ناز ايشون نيست. مشكل اينه كه بايد منتظر ميثم خان باشيم تا دسترسي ايشون رو باز كنه;)نقل قول:
اين سوتي مال يكي از دوستامه كه از زبون خودش مي گم:
نصفه شب ساعت 3 بود منم مي خواستم بخوابم توي كوچه هم حدوداي 8 تا پسر داشتن فوتبال بازي مي كردن و خلاصه خيلي سرو صدا مي كردن من هم خوابم نمي برد بخاطر سرو صداشون:sad:
يه دفعه اعصابم خورد شد :angry: :angry: ، بلند شدم (خونه تاريك بود درست چيزي نمي ديدم و يه شلوارك هم پام بود)
يه چادر كه دمه دستم بود برداشتم رفتم تو كوچه(نصفه شب ساعت 3)باشون دعوا كردم گفتم : خجالت بكشـــيــــــــــــــــــ ـــد يعني چي نصفه شبي انقدر سرو صدا مي كنيد برا مردم مزاحمت ايجاد مي كنيد و....:cool: :blink:
ديدم همينطوري دارن نگام مي كنن منم يه نگاه به خودم كردم و سريع دويدم رفتم تو خونه.:ohno: :ohno: :ohno:
(چادري رو برداشته بودم كه مال چند سال پيش بود و كوتاه شده بود و شلوارك هم پوشيده بودم....):puke: :puke:
بچه كه بودم
رفتم نون بخرم . يه پسره به من گفت اخبار گفته كه هركسي پهناي دستش از صورتش بزرگتر باشه سكته ميكنه!!!
منم كه بچه بودم و جاهل كف دستم گزاشتم رو صورتم. ببينم كه منم سكته ميكنم يا نه!!:blink:
تا گزاشتم نامرد كف گرگي زد به پشت دستم كه خورد به دماغم .كلي خون اومد اون روز يكي از بدترين روزها :evil: .
حيف كه پسره بزرگ تر از خودم بود!:evil:
حالا بيا خونه قرهاي مامان هم بشنو كه تو بي عرضه اي و ساده اي!!:rolleye:
موفق باشيد;)
یاد ایامی که با این تاپیک میگذروندیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... وای چه خوش بووودا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... اما چه زود گذشت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
به امید رسید به اون روزهای خوش و بیاد ماندنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
ميبينم که رامبد جون تشريف فرما شدن بلاخره
البته ميدونم اولين پستو تو مشاعره دادی
اما به هر حال خوش اومدی عزيزم
ایول
تبریک میگم رامبد جان
من متفرقه رو به کل کل های تو و مونیکا میشناسم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوشحالم که برگشتی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا من كه تمام هيكلم صوتيه ولي هرچي فكر كردم يادم نيومد تا چند روز پيش كه..................
از اينجا شروع شد كه من ساعت 4/5 كلاس مدار داشتم ولي جاش عوض شده بود تو برنامه،به همين دليل من اشتباهي همون ساعت 4/5 رفتم سر كلاس ديدم همه نشستن(و يه مشت دانش آموز نشستن كه من تا حالا نديدمشون) ديدم اي وااااااااااي دارن امتحان ميدن گفتم اي بابا چرا من هر چي فكر ميكنم يادم نمياد كه استاد گفته باشه امتحان داريم؟:blink:
ولي به روي خودم نياوردم،رفتم عين يه مهندس الكترونيك با اعتماد به نفس كامل نشستم كه استادمون(يه دختر بي جنبه عنق) اومد برگه امتحانو داد دستم گفت بازم كه شما دير اومدي:angry: من چون يه كم تو شوك امتحان بيدم گهتم بله،ببخشيد،حق با شماست;برگه رو داد دستم منم شروع كردم سوالا رو خوندن......:eh:
ديدم اي بابا من كه هر كدوم سوالا رو ميخونم حتي به گوشمم نخورده:blink: :wac: بعد گفتم حداقل اسممو رو برگه بنويسم بدم دست استاد عزيز و خوش اخلاقمون:happy: ديدم بالاي برگه نوشته سوالات درس ماشينهاي DC :laughing:
خيلي خوشحال شدم برگه رو دادم گفتم استاد فكر كنم اشتباه اومدم:happy: استاد عزيز گفت: آقاي .......مگه شما برنامه ندارين؟:angry: :angry: گفتم چرا ببخشيد :blush:
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگه باز چيزي يادم اومد در خدمتتونم;)
عرض ادب
مثل اینکه تو این ماه محرمی سوتی دادن من تمومی نداره ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صبح رفته بودم بیرون داشتم دسته زنجیرزنی نگاه میکردم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه یکی از دوستام رو تو اون دسته میخواستم ببینم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدم یه زنجیرزنه نقاب زده ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من فکر کردم دوستمه اینطوری کرده که من نشناسمش ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم تو دلم گفتم خر خودتی ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفتم یکی محکم زدم رو شونش و گفتم پدرام فلان فلان شده فکر کردی نمیشناسمد ؟؟؟ ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقابش رو برداشت !!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وای طرف دختر بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ..... داشتم آب میشدم !!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یهههههههههههو یه پسره از دور اومد واسه زدن من که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... وقتی دختره واسش توضیح داد اروم شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
خدا به خیر گذروووند و گرنه من الان باید از بیمارستان آنلاین میشدم ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه روز با دوستم رفته بوده بيرون دم غروب بود .عجله داشتيم زودتر برگرديم .خواستيم بريم ادكلن بخريم ,اين مغازه گشتيم اون مغازه رو گشتيم فايده نداشت اون چيزه كه ميخواستيم پيدا نشد .يهو چشم افتاد به يه مغازه لوكس كوچيك .گفتم بيا بريم از اينجام بپرسيم دوستم گفت باشه بريم . تو مغازه يه پيرمرده بود سلام كرديم بعد پرسيديم كه اين ادكلنو داره؟گفت نداره ممكنه مغازه روبرويي داشته باشه .ما هم اومديم بيرون .يهو برگشتم سردر مغازه رو ديدم تازه فهميدم چه گافي داديم .اون مغازه فندك مي فروخت .
!!! الان چیزی ندارم بگم ×
چرا این تاپیک مثل قبلا شلوغ نیست
من اون موقع ها خیلی با این تاپیک حال می کردم
امان از درد بی ظرفیتی
(منظورم دقیقا به مدیران سایت بود)
عزیزدل بچه ها اون موقع نیستن دیگه ... اکثرشون پر گشودن... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بروبچ جدیدالورود هم که فاز نمیدن ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دلیل اینه نه مدیرای سایت ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز یکشنبه تصمیم گرفتم برای یک کاری به یه شرکت هندی تلفن کنم وبا مدیر فروششون درموردکاری صحبت کنم:(به سبک فیلم نامه ای بخونید):نقل قول:
روز داخلی :مکان
تلفن رو برداشتم ....شماره رو گرفتم........اشغال بود......چندباره گرفتم .......بالاخره راه داد
اونورخط:هالو؟
من:......کمپانی؟
هندیه:یس!!
من :(ترجمه شو میذارم..)از ایران تماس میگیرم از شرکت.......
هندیه:یس
من:با دپارتمان فروش یامدیر فروشتون کاردارم
هندیه:...................هندی بلغورکرد من نفهمیدم چیچی وگویه
من :ریپیت اسلولی پلیز
هندیه:..............بازم هندی بلغورکرد:grrr:
من:اصلا کن یو اسپیک انگلیش؟
هندیه:انگلیش؟نو!!!!!!!
من :(ترجمه)خب لامصب گوشی رو بده به یه پدربیامرزی که اونجا انگلیسی بلد باشه(باکارمندام گفتم عجب خرائی هستن این هندیا یه شرکت به این عریض وطویلی دارن اونوقت تلفنچی شون انگلیسی نوفهمه):weird:
کمی موزیک پشت خطی
صدای نکره ای گفت:هلو
منم خوشحال:هلو ....کن یو اسپیک انگلیش؟...وغیره وغیره
طرف:ya
من :اوکی وری ول.......(دوباره همون حرفارو درمورد کاری که با شرکتشون داشتم بخورد این یکی دادم)وسطاش میگفت :یس
ya
ok
well
good
واز این جورچیزا خلاصه یه 10دیقه بکوب حرف زدم............
آخرش (با لهجه هندی ولی به انگلیسی بخونیید)
یوماست کال تومارو!!!
من :وای؟
طرف:بی کاز تودی ایز ساندی& کمپانی ایز کلوز!!!:blink:
قیافه ی من :puke: :eh:
اوه یس ساری اوکی آی کال یو تومارو!!!!:wac:
بروبچز شرکت گفتن خب چی شد؟
منم برا اینکه ضایع نشه گفتم هیچی طرف نبودش اینم معاونش بود از چیزی خبر نداشت گفت رئیسش فردا میادش :whistle:
نمردیمو یه سوتی از این ساویس ما شنیدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی جالب بود ... ممنون
نقل قول:
روز یکشنبه تصمیم گرفتم برای یک کاری به یه شرکت هندی تلفن کنم وبا مدیر فروششون درموردکاری صحبت کنم:(به سبک فیلم نامه ای بخونید):
روز داخلی :مکان
تلفن رو برداشتم ....شماره رو گرفتم........اشغال بود......چندباره گرفتم .......بالاخره راه داد
اونورخط:هالو؟
من:......کمپانی؟
هندیه:یس!!
من :(ترجمه شو میذارم..)از ایران تماس میگیرم از شرکت.......
هندیه:یس
من:با دپارتمان فروش یامدیر فروشتون کاردارم
هندیه:...................هندی بلغورکرد من نفهمیدم چیچی وگویه
من :ریپیت اسلولی پلیز
هندیه:..............بازم هندی بلغورکرد
من:اصلا کن یو اسپیک انگلیش؟
هندیه:انگلیش؟نو!!!!!!!
من :(ترجمه)خب لامصب گوشی رو بده به یه پدربیامرزی که اونجا انگلیسی بلد باشه(باکارمندام گفتم عجب خرائی هستن این هندیا یه شرکت به این عریض وطویلی دارن اونوقت تلفنچی شون انگلیسی نوفهمه)
کمی موزیک پشت خطی
صدای نکره ای گفت:هلو
منم خوشحال:هلو ....کن یو اسپیک انگلیش؟...وغیره وغیره
طرف:ya
من :اوکی وری ول.......(دوباره همون حرفارو درمورد کاری که با شرکتشون داشتم بخورد این یکی دادم)وسطاش میگفت :یس
ya
ok
well
good
واز این جورچیزا خلاصه یه 10دیقه بکوب حرف زدم............
آخرش (با لهجه هندی ولی به انگلیسی بخونیید)
یوماست کال تومارو!!!
من :وای؟
طرف:بی کاز تودی ایز ساندی& کمپانی ایز کلوز!!!
قیافه ی من
اوه یس ساری اوکی آی کال یو تومارو!!!!
بروبچز شرکت گفتن خب چی شد؟
منم برا اینکه ضایع نشه گفتم هیچی طرف نبودش اینم معاونش بود از چیزی خبر نداشت گفت رئیسش فردا میادش
خیلی خووووووف بید!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آره خداييش ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
مرسي saviss سوتي باحالي بيد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... انشالله دوستان همكاري كنندندندندند ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوران بچگی ببار که تلفن با بابام کار داشت رفتم بهش گفتم:
بابا! فلانی پای تلفنه. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابامم گفت: بگو نیستش. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم به اونکه پشت خط بود گفتم: می گن نیستن! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طرف گفت: چی! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم اول اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخرشم اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شدم. گفتم: مامانم میگن بابام نیستن. اگه کارمهمی دارید پیغام بذارید بهشون بگم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
یه بار یکی از فامیلامون از تهران اومده بود کرمانشاه .یه فرصتی پیش اومد که من و داداشم با اون تنها شدیم . بعد ماشروع کردیم به سر کار گذاشتنش با زبان کردی :sad: :sad: :sad: :sad:
بعد فهمیدیم قبلا" خونشون اینجا بوده و کردی هم بلده:blink: :sad: :sad: :sad:
دیگه خودتون بقیش رو حدس بزنید!!
روزای اولی بود که میرفتم دانشگاه یه روز خواستم برم بوفه تا خرید کنم تابلوشو دیدم نوشته بود بوفه ی مرکزی دانشگاه .
منم سرمو انداختم پایین و رفتم تو اصلا حواسم نبود یدفه دیدم همشون پسرن اما باز رفتم جلو .دیدم پسرا بد جوری دارن بهم نگاه میکنن! آخر یه پسره بهم گفت اشتباهی اومدید بوفه ی خانم ها اون طرفه منم یه پا داشتم دو تا هم قرض گرفتم و ..........
آقا باورکنید این سوتی رو من ندادم .....
القصه.....یکی از این رفقای ما(که به اصطلاح کلی هم ادعای وفیس وافاده ی تحصیلاتو کلاسو این جور چیز ا !!!)رو داره یه روز اومد دفتر......بنده
یه سیگار برداشت و روشن کرد.......
گفتش:فلانی نمیدونم چه گیری افتاده تو کار بیزنسمون با این خارجی ها؟
من:چی شده مگه؟بازدوباره وضع تعرفه گمرکی ها خراب شده؟
رفیق ما:نه........(یه پک عمیق به سیگار (البته مفتی کوفتی!!)زد...دودشم داد هوا!!!)بعد با یه آه عمیق گفت:
میدونی که ما این اواخر از یاهو مسنجر و چت برا بیزنس هامون استفاده میکنیم؟
گفتم:آره......میدونم اینجوری خیلی کمتر هزینه میکنید.....تکست چت میکنید ...وهمزمان با چند تا مشتری(مثلbfوgf
های خودمون!!!)باچن نفر انلاینین همزمان.......
گفتش:آره اما نمیدونم چرا تازه گی که از یاهو استفاده میکنم .....وقتی برا خدا حافظی این علامتو میفرستم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دیگه اصلا تماسی باهام نمیگیرن؟
من:تو این ساین رو میفرستی؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفیق باکلاس و تحصیلکرده ی ما:خب آره ........مگه این بای بای نیست؟
من:بابا جون این [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی.......... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفیق ما:خب پس بای بای کدومه؟
من:اینه ایششک!!!(با لحجه ی ترکی!!!) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اونی که تو میفرستی معنیش...............چیزه!!!!
اصلا خودتون بگردین معنی talk to my handرو تو زبون عامیانه(محاوره)انگلیسی پیدا کنین.....
من هم کنجکاو شدم بدونم Talk to my hand [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی چی لذا در اینترنت سرچ نمودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معانیش اینه:
خفه شو!
با یکی دیگه حرف بزن
من حوصله گوش دادن به حرفات رو ندارم
حالا که خفه نمیشی بیا با دستم حرف بزن چون گوش نداره
سرم شلوغه برو پی کارت
ولی ایجور که برادر ساویس نوشتند انگار معنیش یه فحش چارواداری ناموسی سنگینه که بعید به نظر می رسه.
Talk to the hand (or tell it to the hand) is an English language slang phrase associated with the 1990s. It originated in African American Vernacular English as a contemptuous and urbanized way of saying that no one is listening, and is often elongated to a phrase such as "Talk to the hand, because the ear's not listening" or "Talk to the hand, (be)cause the face don't understand". "Talk to the hand" is often considered to be a sarcastic, or obnoxious phrase, and is commonly associated with urban black youths, especially black women, as well as teenage valley girls who adopted it, and guests on daytime talk shows such as Jenny Jones, Jerry Springer and Ricki Lake during confrontational segments. The phrase was popularized by actor and comedian Martin Lawrence in his 1992 sitcom Martin. "Talk to the hand" was later mimicked by actress Fran Drescher in 1997's The Beautician and the Beast.
منبع
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یا حق
جدا معنیش این میشه این اسمایله؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منو بگو همیشه برای خداحافظی از این اسمایل استفاده میکردم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم نمی دونستم :blink: :blink: :blink:نقل قول:
سلام
یک صوتی دادم که اورجینال صوتی بود ؟؟!!:blink:
توی قهوه خونه با دوستان نشسته بودیم که یکی از بچه ها داشت داستان تصادف
خودش و داغون کردن 206 داییش را تعریف می کرد که این جوری بود:
اره من داشتم خیابون را خلاف می رفتم که یک موتوری از یک کوچه فرعی امد
توی خیابون منم سرعتم زیاد بود نتونستم کنترل کنم و بعد از برخورد با جدول های
وسط خیابون ماشین پرت شد اون ور خیابون دوست ما هم امده پایین و دیده که بعله
2 تا چرخ جلو :laughing: پکیده. در همین حین یکی از بچه ها رسید و به من گفت
فلانی جریان چیه منم امدم خلاصه کنم گفتم هیچی ح... زده 4 تا چرخ جلو 206
داییش را پکونده:blink: :sad: :puke: :blush: اگه بچه ها خودشون را کنترل نمی کردند
اون جا حسابی جلویه همه ضایع می شدم.:sad: :blush:
بای
صوتی نه ســــــــــو تـــــــــــــینقل قول:
اینم واسه خودش یه صوتی بود
سلامنقل قول:
شرمنده این هم یک سوتی بود؟! آخه من فکر می کردم سوتی را با ص می نویسند؟؟
بای
آره تو هم الان سوتی دادی سوتی رو دوباره با ص نوشتی IQ:blink:نقل قول:
یوهوووووووووووووووووووووو وووووووووو
بعد از حدود یه ماه و نیم کامپیوترم را رو به راه کردم.
حالا که اومدم اینجا میبینم یکی از دوست داشتنی ترین تاپیک ها دوباره پیداش شده!!!
راستش چند تا سوتی تر و تمیز دارم ، فردا مینویسم. الان دارم از سر درد میمیرم و باید برم بخوابم.
پس تا فردا.....
یوووهوووووووووووووووووووو ووووووووووووووووووووووووو ووووووو