دقیقا! اسماعیل 100% نمرده... چون همه اینا تو مشهد جمع میشن واسه زیازت... روی سنگ قبر هم نوشته بود منصور کیا... فکر کنم بابای بزرگ و اسماعیل باشه...:20:نقل قول:
Printable View
دقیقا! اسماعیل 100% نمرده... چون همه اینا تو مشهد جمع میشن واسه زیازت... روی سنگ قبر هم نوشته بود منصور کیا... فکر کنم بابای بزرگ و اسماعیل باشه...:20:نقل قول:
نه بابا مرده کجا بود... زنش رضایت داده ببرنش عمل نخاع داشتن میزاشتنش رو تخت ببرنش اطاق عملی...نقل قول:
بچه ها وقتی اسماعیل تصادف نمود...یه چیزی از دهنش پرید بیرون و همراه اون یه صدایی اومد..اون چی بود؟؟
ملیحه هم جربانو به بزرگ گفت که!
ممکنه اهنگ مخصوصی واسه هر شماره گذاشته باشه :دینقل قول:
میگم این موبایل بزرگ که زنگ زد از کجا فهمید ناصر خانه!؟
آخه اصلا به صفحه موبایلش که نگاه نکرد!
همه این اتیش ها از گور ملیحه بلند شده :19:نقل قول:
ملیحه هم جربانو به بزرگ گفت که!
تیکه ای که لطیفه به بزرگ گفت گردن کلفت هم جالب بود .
اصلا انتظار این که اون حرفا بزنه نداشتم :31:
آقا كاميار بنظرتون وقتي كه هوشي هم درگير اين مسائل(سوختن خونه و سرايدارو ....) بشه چه بلايي سرش مياد؟
معلومه كه خيلي دلبستگي به هوشي داره
تازه من قبل ماه رمضون یه تیکه از فیلمبرداری قسمتای آخرشو دیدم، پاهاش هم سالم میمونه...نقل قول:
(ضایع نشم خوبه!)
معمولا تو سریالای ما یکی که بیگناه میخاد بره بالای دار یه چیزیش میشه میره تو کما تا پلیس یا وکیل یا یه آدم خوب سر حوصله (10-12 قسمت) به اصل ماجرا پی ببره! رستگاران یادتونه؟
دستگاه قضایی ما انقدر بی در و پیکر و هرکی هرکی هست و قاضی های ما انقدر بی عدالت و ... هستن که بی گناه واسه یکی حکم صادر میکنن!؟؟
خدا میدونه چقدر آدم بی گناه کشته شدن...
خدا رحم کنه.
فاضلی: "جراحت" سبک بصری معقول و مناسبی دارد
یک منتقد در یادداشتی که برای خبرگزاری مهر نوشته آورده است: سریال "جراحت" در یک بستر مضمونی و داستانی بدیع بخشی از جامعه و روابط درون خانواده و فامیل را به ما نشان میدهد که سالهاست به تصویر نیامدهاند.
بعد از تماس خبرنگار مهر با غلامعباس فاضلی منتقد برای گفتگو درباره مجموعه های ماه رمضان او ترجیح داد به جای گفتگو یادداشتی درباره مجموعه تلویزیونی "جراحت" بنویسد. یادداشت وی در زیر آورده شده است.
فکر می کنم سریال "جراحت" یک اتفاق خوب و خجسته در روال سریالهای ماه مبارک رمضان باشد. در چند سال گذشته روال سریال سازی در ماه مبارک رمضان حول و حوش سه گرایش مضمونی چرخش داشته است.
دسته اول سریالهایی با مضمون فرشته و شیطان و برزخ و دوزخ هستند. این دسته سریالها در حال حاضر به نوعی بنبست رسیده اند، هر سال ناامید کننده تر از سال گذشته می شوند و مضامین دینی را به سطح رقت باری تقلیل می دهند. دسته دوم سریالهای کمدی هستند که مناسبت چندانی هم با ماه مبارک رمضان ندارند و عمدتاً بر داستانهای سخیف و پیش پاافتاده از پیدا کردن گنج گرفته تا مأمور و متهم فراری و یا روابط زن و شوهری استوار هستند و دسته سوم سریالهایی هستند که به انتقاد دینی/ اجتماعی می پردازند و عموماً مسائل خانواده های مذهبی را محور داستانی خود قرار می دهند.
اگرچه این سریالها در بسیاری موارد در مورد نقاط آسیب پذیر خانواده های مذهبی بزرگنمایی می کنند اما از آنجا که در ماه مبارک رمضان حال وهوایی پر آرامش و طبیعتاً با سعه صدر و انتقادپذیری بیشتر بر جامعه حاکم است این سریالها با مخالفت جدی مواجه نمی شوند.
"جراحت" به سیاق سریالهای سری دوزی شده این سالها سرشار از نماهای کج و معوج نیست و تماشاگر را در معرض بمباران جامپ کاتها قرار نمیدهد
اما سریال "جراحت" عملاً در هیچکدام از سه محور یاد شده قرار نمی گیرد. جنبه هایی از انتقاد اجتماعی را در خود داراست اما به سبک و سیاق روزنامه های زرد از انتقاد اجتماعی به عنوان حربه ای برای نشاندن مخاطب پای صفحه تلویزیون استفاده نمی کند. سریال "جراحت" دریک بستر مضمونی و داستانی بدیع بخشی از جامعه و روابط درون خانواده و فامیل را به ما نشان می دهد که سالها بود به تصویر کشیده نشده بود و این اولین امتیاز آن است.
"جراحت" به سیاق سریالهای سری دوزی شده این سالها سرشار از نماهای کج و معوج نیست و تماشاگر را در معرض بمباران جامپ کاتها قرار نمیدهد. سبک بصری معقول و مناسبی دارد. صدا وتصویر و موسیقی در آن جیغ و فریاد نمی زند تا خودش را به تماشاگر یادآوری کند.
روابط شخصیتها خوب تعریف شده است و انتخاب بازیگرها فوق العاده است. معمولاً بازیگران جوان زن از روزی که نقش "مادر" را ایفا کنند واهمه دارند. چرا که فکر می کنند دوران سالخوردگی آنها فرا رسیده است اما آتنه فقیه نصیری با نقشی که در سریال "جراحت" بازی کرده در واقع پا به عرصه ایفای بهترین نقش کارنامه حرفهای اش تا امروز گذاشته از همیشه بهتر است. حضور او باعث می شود شخصیت "انسیه" از ورطه یک نقش پیش پا افتاده منفی خارج شود و اعتلاء پیدا کند.
ثریا قاسمی از زمان سریال "در پناه تو" چنین خوب ندرخشیده بود. امین تارخ و علی عمرانی نیز انتخابهای خوبی برای ایفای نقش دو برادر هستند که رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند.
سریال "جراحت" خوشبختانه مبتلا به سندرم تجمل گرایی که بسیاری سریالهای این سالها به آن مبتلا بودهاند هم نیست و خوشبختانه داستان پیچ خورده و تو درتوی هفتاد خانواده و یک توطئه گر بزرگ را روایت نمی کند و تلاش برای ساختن یک جور "هزار و یک شب" هم در آن صورت نگرفته است. "جراحت" درباره یک خانواده است. دو برادر و مادرشان اما ورای همه اینها فکر می کنم بزرگترین امتیاز این سریال وجود یک فرهنگ اصیل و سنتی ایرانی/ تهرانی در آن است.
سالهای سال است که همه تصور می کنند وقتی از فرهنگ اصیل و سنتی ایران یا تهران صحبت می کنیم باید یک جور جاهل مسلکی را به تصویر بکشیم. بسیاری فراموش کردهاند قبل از اینکه به جامعه پرغوغای فعلی برسیم در دهه 1360 و حتی اوائل دهه 1370 ما روابط عمیق و شایسته ای را در مناسبت بین دو برادر، مادر و فرزند، و زن و شوهر داشتیم و آدمها جور دیگری با هم حرف می زندند.
حالا "جراحت" این را به ما یادآوری می کند. به ما یادآوری می کند که صاحب چه چیزهایی بودیم و می توانیم آنها را از نو به دست آوریم. توجه کنیم که شخصیتهای "جراحت" گاهی فریاد می زنند و عصبانی می شوند اما در عصبانیت آنها یک جور نجابت و شرافت هست. فحاشی و پلیدی نیست.
البته قسمتهای اول این سریال به لحاظ معرفی شخصیتها و روابط خیلی بد بود و باعث شد بسیاری این سریال را پس بزنند. هم کارگردان و هم فیلمنامه نویس به این قاعده بی توجه بودند که "یک شروع خوب باعث می شود نیمی از بازی را ببریم" اما پس از گذشت چند قسمت "جراحت" راه خودش را پیدا کرد.
وقتی داشت تکرارش را نشون میداد من این قسمت را دقت کردم .نقل قول:
وقتی موبایلش زنگ زد و موبایل را از جیبش در اورد اونا ok کرد . یعنی دکمه سبز را زد و بعدش گذاشت دم گوشش . و اندکی هم مکث کرد . خوب توی این مدت حتما ناصر خان پشت گوشی حرف زده و صداش مشخص شده :31:
چرا تو این چند قسمت اخیر، بازیگرا به جای اینکه بازی کنند، خل و چل بازی در میاورند!! از انسی (به قول اون دوستمون NC):31: بگیر تا خود جناب امیر که مثلا نرمال ترین فرد این مجموعست!:27:
خواسته کارگردان از بازیگر = دیوونه بازی!!:31:
در کل باحال شده... به نظر من در کل از در مسیر زاینده رود جلو زده...:20: