بمان عشق من که بی تو بهار می میرد
میان دشت بنفشه کنار برکه عشق
برای شهر دلم انتظار میمیرد
دلم به وسعت آلاله های سرخ ست
وجود آبی احساس پاک و بارانی ست
دلم برای نگاهت بهانه می گیرد
چو یک کبوتر بی آب و دانه می میرد
به جان برگ گل یاس باغ دل سوگند
قسم به عاطفه یک نگاه دریایی
قسم به بارش شمع وجود یک انسان
قسم به واژه کمرنگ عشق در مهتاب
قسم به ترجمه نیلی شکیبایی
قسم به عاطفه نقره فام چشمانت
بمان همیشه که بی تو شکوفه خواهد مرد
دگر میان گلستان گلی نخواهد ماند
بدون تو گل و گلدان غریب خواهد شد
دگر میان چمن بلبلی نخواهد ماند
شکسته می شود از دوریت بلور دلم
بدون تو تپش قلب من چه بی معناست
بدون تو دلم از تب همیشه خواهد سوخت
بدون خنده تو قلب غنچه ها تنهاست
صدای نبض بنفشه صدای خنده یاس
میان باغ نگاهت چو برکه ای جاریست
بدان اگر بروی کار باغ چشمانم
همیشه شکوه و اشک و شکستن و زاریست
غم نبودن تو در کنار من سخت ست
بیا ببار و مرا خیس عطر باران کن
بدون یاد تو قلبم کویر خواهد شد
بمان همیشه که بی تو نسیم غمناکست
تمام کلبه چشمم تمام شهر دلم
ز قطره قطره باران اشک نمناکست
ز سقف نیلی چشمم چکید قطره اشک
ترا قسم به شقایق بمان اي عشق من
بچین ز باغ دلت دسته ای گل پونه
بدون تو تپش قلب من چه بی معناست
بیا که بی تو وجودم همیشه پاییز ست
قسم به نغمه باران بمان بهانه من
بدون تو تپش آفتاب کم رنگست
به هر کجا که روی هر زمان و هر لحظه
دلم همیشه برای نگاه تو تنگ ست....