-
قوری قلعه، یکی از هفت اثر طبیعی ملی ایران
این غار در دامنه کوه شاهو و در یکی از کوهستانی ترین مناطق ایران واقع شده است. دره ای که غار قوری قلعه در آن قرار دارد از زیباترین دره های استان است که از ویژگی های جنگلی خاص و چشمه سارهای بی شمار با چشم اندازهای حیرت انگیز و جذاب برخوردار است.
وجود جنگل های متراکم با گونه های بلوط، انجیر کوهی، آلبالوی کوهی، بادام وحشی و همچنین حیواناتی چون گرگ، روباه، خوک، خرگوش ، کل و بز در اطراف این غار، زیبابی خاصی به آن بخشیده است.
این غار به همراه جنگلهای زیبای بلوط اطراف آن دارای پتانسیلی بی نظیر در جذب توریست های داخلی و خارجی است به همین دلیل قوری قلعه به عنوان یکی از هفت اثر طبیعی ملی ایران به ثبت رسیده است.
علاوه بر همه این ها، این منطقه دارای ارزش تاریخی زیادی نیز می باشد، بقایای قلعه ای مربوط به دوران ساسانیان در نزدیکی غار وجود دارد و نیز 30 شی باستانی از جمله بقایای جمجمه انسان و سفالهای پیش از تاریخ در این جا کشف شده است.
این غار علاوه بر گردشگران که برای تفریح مراجعه می کنند مکان مناسبی برای غارنوردان، پژوهشگران، زمین شناسان و گروه های دیگر است.
با آماده سازی زیرساخت های لازم برای جهانگردان، استان کرمانشاه می تواند با دارا بودن آثاری همچون تاق بستان، کوه و سنگ نوشته بیستون، نیایشگاه آناهیتا، صخره فرهاد تراش، غار قوری قلعه، شهر هزار ماسوله پاوه و سراب روانسر و چند نقطه دیگر به قطب گردشگری بین المللی تبدیل شود.
در تابستان ١٣٦٨ غارنوردان كرمانشاه تا عمق ١٣٤٠متري غار را شناسايي كردند وفاز اول غار به طول ٥٠٠ متر براي اين غار در گذشته مورد توجه اكثر غارنوردان مختلف از كشور هايي همچون امريكا ،انگليس ، فرانسه در سالهاي ١٣٣٦ ، ١٣٤٥،٣٦٣ كه تا عمق ٥٥٠ متري غار را شناسايي كرده اند قرار گرفته است.
بازديد عموم كه در تابستان ١٣٧٨راه اندازي شده است شامل دو تالار به نامهاي مريم و كوهان شتر كي باشد واشكال مختلفي ار جمله(نيم رخ شتر كوهان شتر ، كاخ سفيد امريكا ، مار ، طوطي ، كركس ، قلب ، مشابه تصوير حضرت مريم ، شير سنگي ، بابانوئل ، برج پيزا اسيه زن فرعون، (ابوالهول) ، مجسمه فردوسي، كشتي واشكال ديگري كه مشابه ان در اين قسمت يافت مي شود٠ فار دوم غار كه شامل ١٠٠٠متر مي باشد شامل سه تالار به نامهاي نماز ، بلور ، عروس يا بتهوون(بزرگترين موسيقي دان جهان)مي باشد٠تالار نماز در ٥٥٠ متري غار و چسبيده به تونل برزخ مي باشد و قسمت اصلي غار كه عمليات حفاري ان را متوقف كرده است تونل برزخ به طول ١٢ متز و عرض ٨ متر كه ارتفاع اب ان ٢الي ٣ متر مي باشد وسقفش به اب چسبيده است اين قسمت بايد تونل شيشه اي بخورد تا قسمت هاي بعدي ان حفارش بشود در ١٠٠٠متري غار تالار بلور وجود دارد كه قشنگ ترين حوضچه جهان داخل ان قرار دارد و قنديل هايي كه به ضورت پرده اي شكل با دست به هر كدام از انها كه مي زنيد صداي يكي از الات موسيقي مي دهد وجود دارد در ١٥٠٠ متري غار تالار عروس (بتهوون) قرار دارد كه زيبايي ان قابل توصيف نيست و اين قدر زيبا است و جنس سنگ هاي ان كريستال وسفيد و براق هستند كه اگر كسي بخواهد از روي انها برود جاي پاي او در اين قسمت مي ماند
سقف ان طوري است كه قنديل هايي شبيه ميله خودكار كه جنسشان از رسوبات اهكي و حالت كريستال به خود گرفته اند (٢الي٨ متر ) پايين امده اند و اين قدر نازك وشفاف هستند كه با زدن يك دست هشت متر ان مي ريزد ودر ٢٧٠٠ متري غار ٤ ابشار به ارتفاع ١٠ الي ١٢ متر وجود دارد و ٣١٤٠ متري غار ريزش كرده است و اين قسمت بايد كنده كلري شود تا قسمت هاي بعدي غار نيز شناسايي شود و تا حال كسي انتهاي غار را كشف نكرده است ودر اصل غار بي انتها مي باشد ٠زمين شناسان قدمت غار را ٦٠ ميليون سال پيش براورد كرده اند و طول تقريبي غار را ١٣ كيلومتر تخمين زده اند دماي داخل غار (-٧) و رطوبط نسبي (٨٩%) مي باشد و اشيائ يافته هشت عدد قاشق و بشقاب ، ٤ عدد كوزه بزرگ ، يك عدد كوزه كوچك كه ١٥ عدد سكه داخل ان بود و مربوط به دوران يزدگرد سوم و اواخر دوره ساسانيان و همچنين جمجمه سر انسان يافت شده است و علت نامگذاري غار به نام غار قوري قلعه در ٧٠٠ متري غار اباديي قرار دارد كه در ايام قديم اطراف اين ابادي را قلعه هاي مختلفي در بر گرفته كه شكل يكي از اين قلعه ها شبيه قوري بوده است و اميزه اي از قوري و قلعه ، قوري قلعه به وجود مي ايد و به همين خاطر اسم غار از نام همين ابادي مي باشد٠
ميله هاي شفاف درون غار يا سقف كريستال تالار عروس (بتهون) واقع در ١٥٠٠ متري غار قلعه قوري استان كرمانشاه٠طول ستون فقراتي ٣١٤٠متر وطول غاري ١٣ كيلومتر بزرگترين غار ابي اسيا و جزء شكيل ترين غار هاي جهان غار قوري قلعه در دّره مران (غارها) در ٨٨كيلومتري جاده كرمانشاه - پاوه در شمال روستاي قوري قلعه قرار گرفته است.
-
در دیار زیبای اورامانات در نزدیکی [شهر پاوه(شهر هزار ماسوله) علاوه بر جذابیت طبیعت زیبا و فرهنگ اصیل؛ وجود یک غار شگفت انگیز، مشتاقان شاهکارهای طبیعت را به خود فرا می خواند. [غار آبی قوری قلعه که در 86 کیلومتری جاده [رمانشاه به /"]پاوه[/URL] قرار گرفته؛ بنا به تحقیقات آنوبانینی؛ به عنوان بزرگترین غار آبی آسیا لقب گرفته است. این غار علاوه بر گردشگران که برای تفریح مراجعه می کنند مکان مناسبی برای گروه های غارنوردان، پژوهشگران، زمین شناسان و گروه های دیگر می باشد. در این محوطه تفریحی؛ امکانات رفاهی برای گردشگران و بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده است. منطقه قوری قلعه دارای آب و هوای معتدل است.
بنا به اظهار برخی از مسئولین محلی، روستاییان این غار را در سالیان پیش شناسایی کردند در سال 1355 یک گروه غارشناسی انگلیسی و در سال 1356 گروه غارنوردان فرانسوی در صدد نفوذ به اعماق آن بر آمدند که ناموفق بودند. در سال 1368 گروه غارنوردان کانون کوهنوردی کرمانشاه تلاش خود را جهت کشف اعماق غار به عمل آورد که طی اجرای چند برنامه موفق به کشف درون غار و دالانهای فرعی آن گردید.
دره ای که غار قوری قلعه در آن واقع شده از زیباترین دره های استان بوده که از ویژگی های جنگلی خاص و چشمه سارهای بی شمار با چشم اندازهای حیرت انگیز و جذاب برخوردار است. تا کنون 3140 متر از عمق غار شناسایی و بخشهایی از آن برای بازدید آماده شده است.
بازدید عمومی كه در تابستان ١٣٧٨راه اندازی شده است شامل دو تالار به نام های مریم و كوهان شتركی باشد و اشكال مختلفی از جمله (نیم رخ شتر، كوهان شتر، كاخ سفید امریكا، مار، طوطی، كركس، قلب، مشابه تصویر حضرت مریم، شیر سنگی، بابانوئل، برج پیزا، اسیه زن فرعون، (ابوالهول)، مجسمه فردوسی، كشتی و اشكال دیگری كه مشابه آن در این قسمت یافت می شود. فار دوم غار كه شامل ١٠٠٠متر می باشد شامل سه تالار به نامهای نماز، بلور، عروس یا بتهوون (بزرگترین موسیقی دان جهان) می باشد. گفته می شود؛ تا حال كسی انتهای غار را كشف نكرده است. زمین شناسان قدمت غار را ٦٠ میلیون سال پیش برآورد كرده اند و طول تقریبی غار را ١٣ كیلومتر تخمین زده اند.
["]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این غار از نظر شکل هندسی به یک تونل با برش سطح مقطع شبیه است و فعالیت آهک ها باعث ظاهر شدن استالاگمیت و استالاکتیت های بسیار زیبا و دیدنی و آراسته با قطرات شفاف آب شده است. عوامل یاد شده غار را در ردیف زیباترین غارهای دیدنی جهان قرار داده است.
آنطور که گفته شده؛ علت نامگذاری غار به نام غار قوری قلعه این است که در ٧٠٠ متری غار، آبادیی قرار دارد كه در ایام قدیم اطراف این آبادی را قلعه های مختلفی در بر گرفته كه شكل یكی از این قلعه ها شبیه قوری بوده است.
-
-
هرکول بيستون بیستون باستانی .... بيستون در استان کرمانشاه قرار دارد و از شمال به بخش تاريخي دينَوَر، از مشرق به بخش مرکزي شهرستان صحنه ، و از جنوب و مغرب به بخش مرکزي شهرستان هَرْسين محدود است .. طبق گفته ديودور مورخ يوناني نام اصلي بيستون بگستان ( به معناي جايگاه خدا ) نام داشته است . پيشينه . بيستون بر سر راه تاريخي ميان شرق و غرب قرار داشت ، راهي که ري و
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
را به حُلوان ، بابل و بغداد پیوند مي کرد و از بين النهرين در سه شاخه به سمت مصر، شرق مديترانه و آسياي کوچک و يونان و غرب امتداد مي يافت ، و پايتختهاي امپراتوريهاي بزرگ آن زمان را به يکديگر پیوند میداد.
کهنترین نوشته که در آن به کوه و کتيبة بيستون اشاره شده ، نوشتة ديودوروس سيسيلي است . به گفتة وي ، اسکندر مقدوني ضمن لشکرکشي از شوش به همدان ، از بيستون ديدن کرده است . در نوشته های کهن يوناني نيز نام بيستون آمده است .
از آثار باستانی این شهر میتوان از مجسمه هرکول،کتیبه داریوش بزرگ،فرهادتراش،نگاره های باستانی، غارهای باستانی و .... نام برد.
مجسمه هرکول
مجسمه هرکول که به نظر مي آيد تنديسي از تجاوز اسکندر مقدونی و حکومت سلوکيان به ايران باشد در بيستون در سال 1327 هجري هنگام احداث جاده آسفالته همدان به کرمانشاه در دامنه کوه کشف شد . اين اثر شخص نيرومندي را نشان ميدهد که به پهلوي چپ به روي نقش شيري در سايه درختي لميده است و در دست چپ پياله اي از شراب در دست دارد و دست چپش را بروي پاي راستش قرار داده است . سر اين مجسمه در سال 1380 کنده و دزديده شده بود که پس از چند سال کشف و دوباره به جايگاه اصلي خودش برگشت . درازاي اين تنديس 147 سانتي متر است . پشت اين تنديس کتيبه اي از زمان سلوکيان وجود دارد که مفهوم آن به اين شرح است : ” به سال 164 ماه پانه موي هرکول فاتح درخشان هياکينتوس پسر پانياغوس به سبب نجات کل امن- فرمانده کل - اين مراسم برپا شد . ” که خوشبختانه اين سلسه توسط مهرداد و تيرداد پارتي در هم کوبيده شد و سلسله شاهنشاهي ايراني اشکانيان جايگزين آن شد و دوباره ايران رو به فرهنگ کهن خود رفت و دست متجاوزان را کوتاه نمود .
کتيبه داريوش
کتيبه داريوش بزرگ ( 486 - 521 قبل از ميلاد ) در سه زبان پارسي باستان - عيلامي و بابلي در ارتفاع هفتاد متر بالاتر از سطح زمين بر دامنه کوه بيستون حک گرديده است . داريوش بزرگ وقايع اولين سالهاي پادشاهی خود و پیروزیهایی را که در نوزده جنگ نصيب او گرديده بود تماما ذکر مينمايد . متن پارسي باستان در 414 سطر و پنج ستون است . در زير نقش داريوش بزرگ نقش 9 نفر نافرمان که عليه شاه قيام کرده بودند و همگي آنها مغلوب شدند قرار گرفته است . در اين کتیبه که يکي از برزگترين اسناد تاريخي ايران زمين و جهان محسوب ميشود داريوش خود را نهمين پادشاه هخامنشي مينامد . که اسامي نه شاه قبلي به شرح زير ميباشد . 1) هخامنش - 2) چيش پيش - 3 ) آريارمن - 4 ) ارشام شاه - 5) کورش کوچک جد کورش بزرگ - 6) کمبوجيه - 7 ) کورش دوم که به شاهنشاه بزرگ ملقب است - 8 ) کمبوجيه دوم ( فاتح سرزمينهاي مصر ) - 9 ) و بالاخره داريوش بزرگ .
گفته ميشود نماي پيشين صخره که برجسته کاريها برآن کنده شده حدود 340 پا بالاتر از چشمه هاست و ابعاد برجسته کاري 18 در 10 پاست که قامت “داريوش”5 پا و 8 اينچ (170 سانتيمتر)بلندي دارد.اجراي اين بنا در چند مرحله انجام شده است.نقش برجسته ها و متن اصلي عيلامي در حدود سال 520 قبل از ميلاد کنده کاري شده و سپس روايت اکدي به آن افزوده شده است.برجسته کاري “داريوش” را به اندازه طبيعي و زير سايه حمايت نماد ايران کهن ( فره وشي=فروهر ) با بال گشوده نشان مي دهد که يک دست خود را بلند کرده و در دست ديگر کمان خود را گرفته است؛در پشت او در اندازه اي کوچکتر سلاح داران او (در سمت چپ “گوبرياس”و ديگري احتمالا”"اينتافرن”)ايستاد ه اند. “داريوش” پايش را بر چهره “گئومات”که به پشت بر زمين افتاده نهادن است و در پشت “گئومات”8شاه دروغي که با ريسماني به هم بسته شده اند پشت سر هم صف کشيده اند.احتمالا” هنگام لشکرکشي به ماد عليه “فرورتيش”بوده که “داريوش”فرمان داده نقش و يادگار پيروزيهايش را بر اين صخره ترسيم کنند و بنويسند و شايد اصل اين ابتکار از شاه” آنوبانيني”(حدود2000سال ق.م.)در دروازه زاگرس (سرپل)باشد که او چند روز قبل از آنجا گذشته و آن را ديده بوده است.
مجموعه غارهاي باستاني
1. غار مر خر (مر خريل)
2. غار مر تاريک
3. غار مر آفتاب
4. غار مر دودر
5. غار شکارچيان
-
مجموعه غارهاي باستاني
1. غار مر خر (مر خريل)
2. غار مر تاريک
3. غار مر آفتاب
4. غار مر دودر
5. غار شکارچيان
غار شکارچيان
كشف غار شكارچيان به سال 1949 توسط باستان شناس و انسان شناس آمريكايي بنام كارلتن كوون کشف گردید. وي در زمستان آن سال به اميد يافتن غار هايي با آثار آن عصر به ايران آمد. اولين هدف وي در اين سفر بازديد از غار كوچكي بود كه در نزديكي كتيبه مشهور داريوش در بيستون فرار داشت و زبان شناسي بنام كامرون همزمان با مطالعه كتيبه آنرا ديده بود و بعدها به نام غار شكارچيان مشهور شد. كوون پس از بازديد اوليه از غار، چند ماه بعد بمدت دو هفته به كاوش در اين غار پرداخت كه منجر به كشف هزاران ابزار سنگي مربوط به فرهنگ موستري و بقاياي استخوان حيوانات شكار شده اي چون گوزن و اسب وحشي شد. اين يافته ها احتمالا بين 70 تا 40 هزار سال قدمت دارند.
غار مرخَر
در نزديکي روستاي بيستون غار عميقي به طول 27 متر قراردارد که قدمت بقاياي باستاني آن حداقل به دوره پارينه سنگي مياني موستري Mousterian تا عصر حاضر ميرسد . اين غار مقابل رودخانه گاماسياب بر دامنه کوه بيستون واقع شده است در حفاريهاي انجام شده مجموعهاي از کارافزارهاي سنگي و استخواني بقاياي جانوري ، ذغال و ... بدست آمد که استقرارهاي پارينه سنگي جديد را در زاگرس مشخص مي کند .
آثار اندکي از جمله سفال از دوره ساساني و بقاياي جديدتر بدست آمده است و اين آثار خبر از يک دوره زماني 35 هزارساله تا دوره پارينه سنگي در اين غار ميدهد .
تپه نادري
تپه نادري در مجموعه تاريخي بيستون و به فاصله 32 کيلومتري شمال شرقي شهر کرمانشاه قراردارد و اولين اثر ( از سمت شرق ) در اين مجموعه بزرگ محسوب مي گردد . درازاي اين تپه 1200 متر و پهناي آن 300 متر است. متأسفانه در جهت گسترش روستاي نادر آباد بخشي از تپه مسکوني گرديده است . با توجه به تکه سفالهاي نخودي و سياه رنگ قدمت اين تپه به هزاره دوم و سوم پيش از ميلاد مي رسد .علاوه بر آنکه اين تپه داراي قدمتي پنج هزار ساله مي باشد بر روي آن بقايايي از قلعه اي که در دوره نادرشاه احداث گرديده است مشاهده مي شود که سبب وجه تسميه نام آن نيز گشته است البته از قلعه تنها بقاياي باروهاي آن که از خشت مي باشد به چشم ميخورد و در سطح خاک چيزي عيان نمي باشد و مستلزم پژوهش ميباشد . آثار بدست آمده در اين تپه با آثار تپه گيان نهاوند مقايسه مي شود . همچنين جاده آسفالته همدان - کرمانشاه تپه را به دو قسمت تقسيم کرده است .
فرهاد تراش
در جهت جنوبي سنگ نگاره و سنگ نبشتهي داريوش بزرگ ، بر سينه کوه بيستون ديوارهي بزرگي است که اين ديواره در بين مردم به فراتاش يا فرهاد تراش معروف است. درازاي فراتاش 180 متر و بلندي آن 33 متر است در هيچ نقطهاي از ايران هيچ کوهي را به اين اندازه نتراشيدهاند و آماده نکردهاند بطور کلي براي همه کساني که اين ديوارهي سنگي تراشيده دست نخورده را ديده و يا ميبينند اين پرسش پيش ميآيد که اين محل را چه کسي و در چه زماني و براي چه منظوري تراشيده است ؟ چرا اثري از اسکنه پيکر تراش و يا قلم کتيبه نويس بر آن ديده نميشود ؟
« هوزينگ » در نوشتاري به نام « زاگروس و اقوامي که در آن ساکن هستند » اين صفحهي کوه را يک منبع تاريخي نانوشته مانده ، ناميده است.
« هرتسفلد » و بيشتر ايرانشناسان خارجي معتقدند که « فراتاش » از آثار داريوش شاه هخامنشي است و ميگويند اين فرمانرواي بزرگ ميخواسته وصيت نامه خود را در اينجا بنويسد.
« ويليامز جکسن » درباره اين اثر به قاطعيت سخن نميگويد و با آوردن نقل قول از « ديود وروس سيسيلي » و داستان سميراميس مقايسهاي انجام داده و سپس نتيجه گيري ميکند که : اگر کسي مايل باشد که براساس فرضيات خيالي و مباني سست در اينباره نظري اظهار بدارد آسانتر آن است که تصور کند داريوش پس از اتمام سنگ نبشتهي مشهورش و نقشهاي آن دستور داده است تا فضاي خالي حاضر را براي ثبت کارهاي ديگرش ، خاصه لشگرکشي اش را به يونان ، آماده سازند. اما شکستهاي « آتوس » و « ماراتون » ، شورش مصر و دست مرگ اين نقشه را برهم زد و مسير تاريخ را تغيير داد و آن صفحهي سنگي نانوشته را شاهد خاموش پيروزي يونان و آغاز زوال ايران قرار داده. ولي اين حدس و خيالي بيش نيست ، خاصه وقتي که اين پرسش پيش ميآيد که چرا داريوش قسمت وسط کوه را که بهترين جاي آن است براي ثبت کارهاي بعدي خود نگه داشته است؟ تنها چيزي که به يقين توان گفت اين است که از ظاهر کلي اين محل و ماهيت پيرامون آن اثر قدمت بسيار هويدا است.
« پروفسور لوشاي » عقيده دارد که اين سنگ تراشي به دورهي هخامنشي تعلق نداشته بلکه در حدود هزار سال بعد از داريوش بزرگ به فرمان خسرو دوم ساساني آنرا در کوه بيستون تراشيده اند. وجود ديوار محافظ ، فنون خاصي که در کندن کوه بکار گرفته شده و از همه مهمتر علامتهايي که از سنگ تراشان بجاي مانده است همگي تعلق اين اثر را بر دوره ساساني تائيد ميکند. بلندي اين ديوار از پي 450 سانتيمتر و قطر آن 1/5 متر است. اين ديوار که سنگ چين شده است ، در مقابل فراتاش بنا شده است.
اهالي اين منطقه ، سنگ تراشي فراتاش را کار فرهاد کوه کن ميدانند و معتقدند که فرهاد به خاطر عشق به شيرين ( زن خسرو پرويز ساساني ) به اين کار سنگين تن در داد. داستان عشق فرهاد الهام بخش شاعران گذشته اين مرز و بوم گرديد و زمينهاي براي طبع آزمايي آنان شده. از آن ميان مثنوي عاشقانه « خسرو و شيرين » نظامي گنجوي گوي سبقت از همگان ربوده است. شعر نظامي پيروزي فرهاد و عاقبت دردناک وي را جاويدان ساخت بدانسان که خواننده داستان خسرو و شيرين احساس ميکند که صداي تيشهي فرهاد را که بر کوه فرود ميآيد ، ميشنود.
بيستون تنها الهام بخش شاعران بزرگ نبوده بلکه الهام بخش مينياتور سازان ايراني بوده و ايشان را بر سر شوق آورده است. اکثر مينياتور سازان که از قرن دهم هجري به بعد کتاب « نظامي گنجوي » را مصور کردهاند به صورتي کاملا مشخص و نمايان ديوارهي بلند بيستون و چشمههاي پاي آن را همواره با نقش خسرو و شيرين قلم زدهاند .
سنگ نگاره ولگش
-
در دامنهي كوه بيستون، در حدود چهارصد متري شرق گودرز ، تخته سنگ بزرگي هست كه بر آن نقشهايي كنده شده است. تخته سنگ چهار ضلعي نا منظمي است به بلندي 250 سانتيمتر كه گرداگرد آن به شش متر ميرسد. در سه جانب آن نقشهايي با برجستگي كم حجاري شده است. نقش وسط مردي است به بلندي 180 سانتيمتر با ريش توپي و سبيلي تابداده و گيسواني بلند كه به خوبي نشان داده است و سر بندي موهاي بلندش را تزيين كرده است. نيم تنهاي ساده كه از كمر به بالا چسبان است ، با دامني گشاد بر تن دارد. گردن بندي به گردن آويخته و كمربندي بر ميان بسته است. پنج حلقه در كمربند بخوبي ديده ميشود. از حلقه مياني ، دو رشته روبان آويزان است. در دست چپ جامي به بلندي 13 و دهانهي 17 سانتيمتر دارد و دست راست را بر فراز آتشداني ( بخورداني ) دراز كرده است و چيزي را كه در ميان انگشتان گرفته است در حال ريختن در آتش است. شلواري گشاد با مچهاي بسته به پا دارد آتشدان نيز استوانهي پايهداري است به بلندي 72 سانتي متر که بر بدنهي اين آتشدان سنگ نبشتهاي پارتي كنده شده است که در 9 سطر از بالا تا پايين آتشدان نويسانده شده و به علت آهکي بودن سنگ به مرور قسمتي از آن محو و ناخوانا شده است.
ترجمه سنگ نوشته :
اين پيکر ولگش شاهنشاه پسر ولگش شاهنشاه نو .........
سمت چپ نقش ولگش ، بر ضلع ديگر تخته سنگ ، نقش ديگري وجود دارد. حالت كلي نقش طوري است كه بيننده تصور ميكند صاحب نقش در حال قدم برداشتن به طرف نقش مياني است. صورت نقش فربه و بدون ريش است و احتمالا نقش زني و يا جواني است به بلندي 159 سانتيمتر كه جامهاي نظير جامه بلاش (ولگش) بر تن دارد. گردنبندي نيز در گردن دارد و دست چپ را بر كمر استوار كرده است و بازوبندي كه خيلي مشخص کنده شده ، بر بازوي چپ خود دارد ، دست راستش را در حاليكه از آرنج خم كرده بطرف بالا گرفته است و شيئي را كه احتمالا « برسم » يا دسته گلي است در دست دارد.
سمت راست نقش مياني نيز ، بر ضلع ديگر تخته سنگ ، سومين نقش كنده گري شده است. حالت اين نقش نيز مانند نقش قبلي ، گويي در حال حركت به سوي نقش بلاش است. نيم تنهاي كه تا زانوانش ميرسد ، بر تن دارد و كمربندي بر ميان بسته و گردنبدي كه كاملا مشخص است بر گردن دارد. صورت نقش را ريشي توپي مانند نقش مياني ، پوشانده است و دست چپش ديده نميشود ولي دست راست واضح است و شئي كه تشخيصش دشوار است ، در دست دارد ، پاي پوشي نظير نيم چكمه به پا دارد. بر بالاي ران پاي راستش نواري بسته شده كه دنباله آن را باد به حركت در آورده است. بلندي قامت اين نقش 164 سانتيمتر است.
بخش ديگر اين تخته سنگ از بالا تا پايين كاملا تراش خورده و آماده كندن نقش و يا كتيبه اي شده است.
در اطراف اين تخته سنگ ، سنگهاي تراش داده شده نيمه كاره بسيار است كه تا ابتداي ديوارهي كوه بطور پراكنده ديده ميشوند.
نقش شاهزاده پارتی
در کنار نقش بلاش بر روي تخته سنگي كه از صخره جدا شده نيز تصويريك شاهزادهي پارتي ديده ميشود كه در برابر يك آتشدان (بخوردان يا عوددان ) مشغول انجام مراسم مذهبي است. اين نقش داراي برجستگي اندك و نماي تمام رخ است و در آن خصوصيات پوشاك شاهزاده بخوبي نشان داده شده است
نقش برجسته مهرداد
اين بناي يادگاري در حد فاصل بين هرکول و سنگ نبشتهي داريوش بزرگ است و يادگاري از مهرداد (ميتريدات) دوم ميباشد. متأسفانه کتيبهي شيخ عليخان زنگنه مقداري از اين نقش را محو کرده است ولي هنوز ميتوان در طرف چپ آن دو صورت بزرگ را به خوبي تشخيص داد بقاياي کتيبه يوناني بالاي آن نقش و همچنين اثر نقش ديگري در طرف راست آن مشهود است و در طرف چپ آن تصوير سه اسب سوار با يک سنگ نبشتهي کوتاه يوناني نيز ديده ميشوند.
ترجمه این سنگ نوشته :
گوفاساتيس – ميتراتيس ناظر – گوتازرس ساتراپ ساتراپها و شاهنشاه بزرگ
نقش گودرز دوم اشکاني
سمت شرقي نقش برجستهي مهرداد دوم بر روي همان صخره ، يکي از جانشينان او يعني گودرز دوم ( 46-51 ميلادي ) سنگ نبشته و نقش برجستهاي کنده کاري کرده است. در اين نقش پيروزي گودرز دوم بر رقيبش مهرداد نشان داده شده است. مهرداد يکي از شاهزادگان پارتي بود که در دربار « گلاوديوس » امپراطوري روم پرورش يافت و به تشويق امپراطور براي تصاحب تاج و تخت به ايران لشگر کشيد ولي مغلوب گودرز دوم شد اين نقش دو سوار مسلح به نيزه را نشان ميدهد درحالي که يکي ديگري را به زمين افکنده. در بالاي سر گودرز فرشتهاي در حال پرواز است. در دست فرشته حلقهي گل پيروزي ديده ميشود ، غير از فرشتهي بالدار پيروزي که بر سر شاه پيروزمند تاج گل مينهد و منشاء يوناني دارد ، نقشهاي ديگر اين نقش برجسته کاملا ايراني هستند. پشت سر گودرز نقش يکي از نزديکانش ديده ميشود. سنگ نبشتهاي به خط يوناني باستان نام اين دو پادشاه را در برداشته :
« مهرداد پارسي .... گودرز شاه شاهان ، پسر گيو »
آتشدان پارتي
در شمال سنگ نبشتهي داريوش بزرگ ، آثار بنايي از دورهي پارتي باقيمانده است. به عقيده « پروفسور لوشاي » رئيس هيأت حفاري ايران و آلمان اين بنا پرستشگاهي است که در زمان اشکانيان همزمان با آثار ديگر اين دوره در بيستون ساخته شده است. اين پرستشگاه دورهي پارتي که بر روي تخته سنگ منقوش اشکاني قراردارد از دو صفه به وسيله 10 پله که از سنگ کوه در آورده شدهاند به هم مربوط ميگردند. درازاي هريک از پلهها در حدود 80 سانتيمتر است. اين پلهها بطور نامنظم تا نقش بلاش ادامه دارد. در ميان صفه بالايي آتشداني از سنگ با دهانهاي 35 سانتيمتري درآورده شده است.
پل خسرو
بر سر راه باستانياي که از بيستون به سرماج ميرود ، در نزديکي جاده آسفالته کرمانشاه - همدان ، پايههاي پل عظيمي وجود دارد که به نام خسرو معروف است بناي پل را به خسرو شاهنشاه ساساني نسبت ميدهند.
بقاياي ديوار ساساني
در کنار رودخانه گاماسي آو و ساحل راست اين رودخانه ، سمت جنوبي بيستون ، ديواري طولاني از سنگ تراش و قلوه سنگ و ملات ، بنا شده است. اين ديوار بزرگ در کاوشهاي هيات باستان شناسي مشترک ايران و آلمان بين سال هاي 46-1342 کشف و خاکبرداري شده درازاي ديوار 1100 متر قطر آن 250 سانتيمتر است. نماي بيروني ديوار با سنگ تراشيده شده است و پشت سنگها را با قلوه سنگهاي ريز و درشت پر کردهاند قسمتهاي قديمي تر را که در ملات گچ غربالي و قسمتهاي بعدي را در گل کار گذاردهاند. سنگهاي حجاري شدهي ديوار ، چهار گوشههايي هستند که اندازههاي آنها يکنواخت نيست و در ابعاد 80×65 و 90×60 و 100×100 سانتيمتر ساخته شدهاند. بلندي ديوار چهار تا پنج متر است. در اغلب سنگهاي حجاري شدهي ديوار ، علايم ويژه حجاران عصر ساساني به چشم ميخورد و عظمت اين ديوار با توجه به سرستونهاي پيدا شده در بيستون ، اين تصور را در نگاه نخست بوجود ميآورد که منظور از بناي آن شايد ايجاد کاخي بزرگ به بزرگي قصر شيرين بوده است که نتوانستهاند ساختمان آن را به پايان برسانند. ادامه حفاري ، نظريه ديگري را که شايد به حقيقت نزديکتر باشد مطرح مينمايد که منظور از احداث اين ديوار سدي بوده است براي شکارگاه سلطنتي که ما ميتوانيم تصاوير آنرا در طاق بسان ببينيم.
بر ديوار سمت چپ طاق بزرگ نيزاري است که گراز ماهي و مرغابي فراوان در آن ديده مي شود. شاه در اين نقش در ميان قايق ايستاده و به شکار گراز مشغول است. بناي اصلي سد به درازاي 1100 متر و پهناي 500 متر است از ابتداي پل خسرو شروع شده و در امتداد رودخانه گاماسي آو پيش ميرود و سپس رودخانه را عرضي قطع ميکند و تا نزديک دهکده بند عبدي به درازاي 500 متر ادامه مييابد . ضلع شمالي آن از پل خسرو 500 متر به طرف جاده ساساني که در آن روزگار به تخت شيرين و سرماج ميرفته است کشيده شده و سپس به طرف جنوب به طول 1100 متر تا دهکده بندعبدي ادامه داده شده است. ضمن کاوش در امتداد ديوارهاي سد ، سر يک پيکان کوچک که ويژهي شکار پرندگان بوده بدست آمده است. بر روي اين ديوار ساساني بقاياي بنايي از دوره ايلخاني و مغول نيز ديده ميشود .
بقاياي بناي نيمه کاره ساساني
در منطقه تاريخي بيستون در حد فاصل كاروانسراي صفوي و حاشيه چشمه آب سراب بيستون بناي كاوش شده است كه به بناي ساساني و ايلخاني نسبت داده شده است . شالوده اين بنا در دوران ساساني با ابعاد حدود 75/83 X 139 متر بر روي خاك بكر نهاد شده است. ساختمان اين بنا به دلايل مختلف به پايان نرسيده و در همان مراحل نخست كار ، متوقف مانده است .
-
پاپوش کرمانشاه ، هنری در کوچه پس کوچه های تاریخ مناطق کوهستاني کرمانشاه و گذرگاههاي صعبالعبور آن، کم بودن راههاي ارتباطي ماشينرو، نوع معيشت مبتني بر دامداري و کشاورزي و ضرورت تحرک فراوان در فصول سهگانه بهار و تابستان و پائيز (که فصلهاي کار هستند) پا افزاري را ميطلبد که سبک، راحت، مقاوم، خنک و در عين حال ارزان باشد و امکانات آن در خود منطقه شهري، عشايري و روستايي موجود و مردم قادر به توليد آن باشند.
گيوه بافي، گيوهکشي و گيوهچيني يکي از مهمترين صنايعدستي رايج و بومي استان کرمانشاه است. از مهمترين مراکز گيوهبافي در استان کرمانشاه که در آن گيوهکشي معمول است شهرهاي کرمانشاه، پاوه و اورامانات، هرسين، روانسر، جوانرود، اسلام آباد و صحنه است. جذابيت اين هنر سنتي ما را بر آن داشت تا با معاون صنايعدستي سازمان ميراثفرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان کرمانشاه در اين زمينه به گفت و گو بنشينيم که مشروح آن در پي ميآيد:
گيوه بافي در استان کرمانشاه قدمت چند ساله دارد؟
گيوه که در اصطلاح محلي به آن کلاش ميگويند قدمتي بيش از 100 سال دارد، در واقع گيوه تاريخ دقيق و مدوني ندارد اما جزء نخستين پاپوشهاي سنتي بشر است که انسان مبتکر دورانهاي گذشته با بهرهگيري از مواد اوليه فراوان و ارزانقيمت و ذوق سرشار خويش اقدام به توليد اين دست ساخته کرده است که توان مقابله با گذرگاههاي صعبالعبور و تاب مقاومت در مناطق کوهستاني و سنگلاخي را داشته و در عين حال سبک و راحت است. در حال حاضر نيز انواع مختلف آن نظير گيوه تخت آجيده، گيوه تخت چرمي، گيوه تخت لاستيکي و گيوه رويه ابريشمي با توجه به سلايق مختلف در استان کرمانشاه توليد ميشود.
اين هنر تنها مختص استان کرمانشاه است؟
خير، اين هنر مختص کرمانشاه نيست و در تمام نقاط کشور به شکلهاي مختلف توليد و کاربرد دارد، مانند گيوه شيرازي يا گيوههايي که در مناطق خرمآباد و لرستان و بختياري به شيطانک معروف بودهاند. در واقع شکل اين گيوهها با توجه به شرايط محيطي، اقليمي و نوع مواد اوليه در دسترس متفاوت است، اما به هر حال در جاي جاي ايران زمين گيوه با اشکال متفاوت توليد ميشود.
آيا کشورهاي ديگر موفق به بافت اين نوع گيوه شدهاند؟
خير، خوشبختانه نوع گيوه کرمانشاهي جز معدود هنرهاي سنتي و صنايع دستي اصيل است که تاکنون هيچ يک از کشورهاي ديگر موفق به توليد و کپيبرداري از اين هنر صنعت نشدهاند.
چه رابطهاي بين اين پاپوش سنتي و سلامت مصرفکنندگان است؟
پاپوشهاي سنتي با در نظر گرفتن شرايط اقليمي، جغرافيايي، محيطي، مواد طبيعي و نوع نيازمندي توليد ميشود و بافنده و هنرمند تمامي ملاک و معيارهاي مصرف کننده اعم از راحتي، سبک بودن و بهداشت را در نظر ميگيرد. بنابراين توجه به سلامت مصرفکنندگان يکي از ارکان مهم توليد اين پاپوش است. به علاوه با توجه به اينکه مواد اوليه آن طبيعي است، بعد از پاره شدن قابليت بازيافت در طبيعت را دارد و گردش هوا بين انگشتان پا و زير پا به خوبي انجام ميشود. راحتي آن از نظر طبي تاييد شده و معمولا به بسياري از افرادي که از بوي بد پا و عرق آن مينالند سفارش ميشود که گيوه بپوشند.
اين هنر سنتي چه کمکي به اقتصاد استان ميکند؟
با توجه به اينکه گيوهبافي جزء هنر صنعتهاي زود بازدهاست و براي توليد محصول به سرمايهاي اندک نيازمند است، قشر وسيعي از صنعتگران به اين حرفه روي آورده و به توليد گيوه به صورت خانگي و کارگاهي مشغول هستند و به دليل اينکه دورههاي آموزش اين رشته کوتاه مدت است، بازده اقتصادي و جذب افراد در آن بالا است و فضاي زيادي براي توليد اشغال نميکند، افراد زيادي به آن روي ميآورند.
چند نفر در اين حرفه در استان مشغول به فعاليت هستند؟
در اين حرفه حدود دو هزار و 500 نفر در سطح کارگاهي و خانگي در شهرها و روستاها در کنار دامپروري و کشاورزي در اوقات فراغت به اين حرفه مشغول هستند.
آيا آموزش اين رشته در برنامههاي آموزشي در سال جاري گنجانده شدهاست؟
بله، به دليل کاربردي بودن اين رشته و هنر سنتي و استقبال هنرجويان و همچنين کوتاه بودن دورههاي آموزشي، آموزش اين رشته جزو اولويتهاي نخست رشتههاي آموزشي در سطح شهرستانهاي استان قرار دارد.
ميزان توليد اين صنايعدستي در استان کرمانشاه به چه ميزان است؟
ميزان توليد اين محصول در سال حدود هزار تن در سطح استان است و بيشتر در شهرستانهاي کرمانشاه، نودشه، نوسود، ثلاث باباجاني، پاوه، هرسين، روانسر، جوانرود و اسلام آباد بافته ميشود و در بسياري از روستاهاي استان نيز به توليد اين محصول کاربردي مشغول هستند.
تا کنون چه ميزان صادرات داشتهايد و به چه کشورهايي صادر شدهاست ؟
ميزان صادرات در سال گذشته 30 تن به ارزش 147 هزار دلار و در 9 ماهه اول سال جاري نيز 45 تن به ارزش 220 هزار دلار به کشور عراق بوده است. در واقع بخش عمده اين توليد به شهرهاي اصفهان، شيراز، مشهد، رشت و کشورهاي اروپايي و آمريکايي نيز صادر ميشود؛ همچنين با حضور توليدکنندگان در نمايشگاههاي سراسري زمينه بسيار خوبي براي فروش آن فراهم شده است.
چند کارگاه گيوهبافي در استان کرمانشاه فعال است؟
حدودا 26 کارگاه توليدي و 13 شرکت تعاوني فعال و حدود دو هزار و 400 بافنده به صورت خانگي مشغول به فعاليت هستند.
چه برنامههايي براي پيشرفت اين هنر در دست اجرا است؟
برپايي نمايشگاههاي منطقهاي، داخلي و بينالمللي و اعزام صنعتگران به اين نمايشگاهها (به خصوص کشورهاي عراق و سليمانيه)، برپايي دورههاي آموزشي کوتاه مدت، اصلاح زير گيوه رنگي و تشويق توليدکنندگان به اينکه به جاي انواع زيرههاي پلاستيکي و ابري از زير پارچههاي چرمي و با کيفيت بالا و طبق استاندارد استفاده کنند. همچنين در اختيار گذاشتن تسهيلات ارزان قيمت و کم بهره به صورت کارگاهي و خانگي و همچنين صدور مجوزهاي کارگاهي، کارت شناسايي و استفاده از گلابتون براي بافت گيوههاي زنانه بخشي از برنامههاي معاونت صنايعدستي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
طاق بستان
محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام و در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه كنوني شهر كرمانشاه واقع شده است. در اين محوطه، آثاري از دوره ساساني وجود دارد كه شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان كوچك و بزرگ است. در مورد زمان ساخت اين ايوان در ميان محققين سه ديدگاه وجود دارد. ديدگاه اول توسط اردمن (Erdmann) مطرح شده است به نظر او، اين ايوان در زمان پيروز يكم (459 ـ 448 م) ساخته شده است.
ديدگاه دوم توسط هرتسفلد (Herzfeld) ارائه شده است؛ او اظهار مي كند كه اين ايوان در زمان خسرو دوم (628 ـ 590 م) ساخته شده است. ديدگاه سوم توسط فن گال (von. Gall) مطرح شده؛ او معتقد است اين ايوان همراه با نقوش ديوار انتهاي آن، در زمان پيروز يكم ساخته شده،
تاجگذاری اردشیر دوم
در سمت راست ايوان كوچك، سنگ نگاره اي وجود دارد كه صحنه تاج ستاني اردشير دوم (383 – 379 م) نهمين شاه ساساني را نشان مي دهد. در اين صحنه، شاه ساساني به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ در مركز صحنه نقش شده كه دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را از اهورا مزدا مي گيرد. شاه ساساني چشماني درشت و ابرواني برجسته دارد. ریش او مجعد و موهاي سرش به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. وي گوشوارهاي بر گوش و گردنبندي در گردن و دستبندي در مچ دارد. گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است. گردنبند او نيز شامل يك رديف مهره هاي مرواریدي درشت است. شاه تاجي برسر دارد كه در قسمت پائين آن به صورت نوار ساده اي است و بخشي از موهاي سر به صورت انبوه در آن قرار گرفته و به وسيله دو رشته روبان بسته شده است. همچنين به تاج شاه در قسمت پشت، روباني آويخته شده است.
در سمت راست شاه، پيكره پیری خردمند به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده كه دست چپ را به كمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند. او داراي صورتي كشيده و ریش بلندي است، موهاي سرش مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. او نيز گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد. تاج پیر خردمند از نوع تاج هاي كنگره دار است، به طوريكه پايه تاج به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريد تزئين شده و در بالاي تاج نيز بخشي از موهاي سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است.
لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و شلوارش چين دار و شبيه به شلوار شاه مي باشد، همچنين كمربند او شبيه به كمربند اردشير دوم است.
در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است.
ايوان كوچك
اين ايوان به صورت فضاي مستطيل شكلي به عرض 96/5 متر، عمق 80/3 متر و ارتفاع 30/5 متر است. در دو طرف ورودي اين ايوان، دو جرز چهار گوش به پهناي 9 سانتي متر و بلندي 37/2 متر وجود دارد. بر بالاي اين جرزها اتاقي با قوس نيم دايره اي قرار گرفته كه 10 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقبتر رفته است. ديوار انتهاي اين ايوان به دو بخش تقسيم شده که در بخش فوقاني، طاقچه اي به عمق 30 سانتي متر و بلندي 93/2 متر ايجاد شده است. در داخل اين طاقچه، پيكره هاي شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم و همراه با كتيبه هايي به خط پهلوي و به زبان فارسي ميانه حجاري كرده اند.
نگاره شاهپور دوم و سوم
در اين صحنه هر دو شخصيت به حالت ايستاده با صورتي نيم رخ و بدني تمام رخ نقش شده اند. هر دو، دست راست را بر قبضه شمشير و دست چپ را بر قسمت فوقاني غلاف قرار داده اند.
پيكره شاپور دوم، داراي چشماني درشت، ابرواني كماني و ريش بلندي است كه انتهاي آن در حلقه اي فرو رفته. موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است كه پايه آن به وسيله مهره هاي مرواريدي تزئين شده و در بالاي تاج نيز گوي بزرگي قرار گرفته است. به پشت تاج نيز روبان بلندي آويزان شده است. شاپور دوم گوشواره اي بر گوش و گردن بندي در گردن دارد كه شامل يك رديف دانه هاي مرواريد درشت است.
سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم شامل 9 سطر است كه ترجمه آن چنين است :
“اين پيكري است از بغ مزدا پرست. خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد. فرزند بغ مزدا پرست، خدايگان هرمز، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد، نوه خدايگان نرسه شاه شاهان“
سنگ نوشته مربوط به شاهپور سوم شامل 13 سطر است كه ترجمه آن چنين است :
“اين پيكري است از بغ مزدا پرست، خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد، فرزند بغ مزدا پرست خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد، نوه خدايگان هرمز و شاهنشاه“
ايوان بزرگ
مهمترين اثر در طاق بستان، ايوان بزرگ است كه از نظر معماري اطلاعات بيشتري را در اختيار ما قرار مي دهد. اين ايوان به شكل فضاي مستطيلي به عرض 85/7 متر كه ارتفاع آن 90/11 متر مي باشد.
ديوار انتهاي ايوان به دو بخش تقسيم شده است. بخش بالايي صحنه تاج ستاني شاه ساساني را نشان مي دهد و در بخش پائين نيز سواركاري نقش شده است.
نقش بالای ایوان بزرگ
-
در صحنه تاج ستاني، پادشاه ساساني با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ بر روي سكويي ايستاده است. دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و دست راست را به طرف پیر خردمند دراز كرده است. جزئيات صورت شاه، آسيب ديده است ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده صورت او فربه، گونه ها گوشتالو، چشم ها درشت و ابروها برجسته است. ريش او به وسيله خطوط مواج عمودي نشان داده شده است. شاه، تاج كنگره داري بر سر دارد كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع شكل تزئين شده است. در جلو تاج، هلالي قرار دارد. بر فراز تاج، دو بال عقاب وجود دارد كه نوك آنها به طرف داخل خم شده است. در حد فاصل اين دو بال، ميله عمودي وجود دارد كه بر روي آن هلالي ديده مي شود. در داخل هلال، نيز گوي بزرگي قرار دارد.
در سمت راست شاه، پيكره پیر خردمند با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است. او دست چپ را بر روي سينه گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند. در سمت چپ شاه، پيكره آناهيتا، با صورت و بدني تمام رخ نقش شده كه بر روي سكويي ايستاده است. در دست چپ او سبوي آب و در دست راستش حلقه روبان داري ديده مي شود كه به طرف شاه دراز كرده است.
نقش پایین ایوان بزرگ
در بخش پائين ديوار انتهاي ايوان، نقش مرد سواره اي حجاري شده كه حريفي پيش روي ندارد. اين سوار با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ سوار بر اسب قوي هيكلي است. اين شخص كلاه خودي بر سر دارد كه تمام صورت و گردن او را مي پوشاند، به طوري كه فقط چشمان او مشخص است. همچنين بر روي كلاه خود تاجي قرار داده. بر روي پايه اين تاج، نواري وجود دارد كه به وسيله دو رديف مهره هاي مرواريدي تزئين شده است. اين نوار در پشت سر به وسيله پاپيوني بسته شده است. همچنين دو رشته روبان افراشته به آن متصل است. حاشيه فوقاني تاج نيز به وسيله شيارهاي عمودي تزئين شده است. در بالاي تاج موهاي سر او به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده كه به وسيله يك پاپيون و دو روبان بسته شده است.
ديوارهاي جانبي ايوان
ديوارهاي جانبي ايوان بزرگ به وسيله نقوشي تزئين شده كه صحنه شكار شاهي را نشان مي دهد. در ديوار سمت راست، صحنه شكار گوزن و در ديوار سمت چپ صحنه شكار گراز نقش شده است.
صحنه شكار گوزن
اين صحنه در قابي به طول 80/5 متر و عرض 90/3 متر حجاري شده است. در اين صحنه فيل باناني در سه رديف، گوزن ها را از طريق دروازه اي كه در سمت راست حصار تعبيه شده به داخل شكارگاه رم مي دهند. اين گوزن ها به دنبال چند گوزن دست آموز كه روباني در گردن دارند، در حال فرار مي باشند. در درون شكارگاه شاه سوار بر اسب در سه قسمت نمايش داده شده است. در قسمت بالا، شاه سوار بر اسب، آماده براي شكار مي باشد. او شمشيري مرصع به كمر آويخته و كماني بر گردن دارد. در پشت سر او زني ديده مي شود كه چتري در بالاي سر شاه گرفته است. در پشت سر شاه، سه رديف زن نقش شده است؛ دو رديف اول به حالت احترام ايستاده اند و رديف سوم نيز در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند. در مقابل شاه عده اي از رامشگران بر روي سكويي نشسته اند. برخي از اين رامشگران در حال كف زدن و برخي نيز چنگ مي نوازند. در مقابل اين رامشگران چهار نفر به حالت ايستاده در حال نواختن آلات موسيقي مي باشند. صحنه بعدي، شاه را در حال شكار نشان مي دهد، در اين صحنه شاه سوار بر اسبي است كه چهار نعل به دنبال گوزن ها مي تازد. در پشت سر شاه نيز شش اسب سوار در حال تاخت مي باشند. در پائين اين صحنه شاه كمان را بر گردن انداخته كه اين نشان ميدهد، شكار پايان يافته است. در سمت چپ حصار، چند نفر شتر سوار، گوزن هاي كشته را حمل مي كنند.
صحنه شكار گراز
اين صحنه در قابي به طول 70/5 متر و عرض 13/4 متر حجاري شده است. در سمت چپ اين قاب، 12 فيل در 5 رديف عمودي نقش شده كه بر روي هر كدام از اين فيلها، دو نفر سوار شده است. اين فيل بانان در حال رم دادن گرازها از مخفي گاه باطلاقي خود به درون نيزارها مي باشند. در قسمت بالاي صحنه شكار، قايق پارويي ديده مي شود كه در داخل آن پنج نفر در حال كف زدن مي باشند. همچنين دو پارو زن در داخل اين قايق وجود دارد. در مركز صحنه، شاه در داخل قايقي ايستاده كه در اطراف او نوازندگان زن قرار دارند. شاه با تير و كمان در حال تيراندازي به طرف دو گرازي است كه به سوي او جهيده اند. در داخل اين قايق، چهار نفر قرار دارد. نفر اول و پنجم، پاروزن هستند و نفر دوم خدمه شاه است كه تيري در دست دارد. نفر چهارم نيز چنگ نوازي است كه در حال نواختن چنگ مي باشد. در اطراف اين قايق، پرندگان و ماهيان در ميان گياهان آبزي در حركتند. در عقب قايق شاه، قايق ديگري ديده مي شود كه چهار نوازنده زن، در حال نواختن چنگ مي باشند. در سمت راست قاب، صحنه پايان شكار نشان داده شده است. در اين صحنه شاه در داخل قايقي ايستاده و كماني كه زه آن باز ميباشد به نشانه خاتمه شكار در دست چپ گرفته است. همچنين برخلاف صحنه قبل، در كمر شاه شمشيري ديده نمي شود. بر دور سر او نيز هاله اي قرار دارد. در عقب اين قايق، قايق ديگري وجود دارد كه در داخل آن، زنان نوازنده در حال نواختن چنگ ميباشند. در قسمت پائين صحنه پنج فيل سوار، در حال جمع آوري گرازهاي شكار شده، نقش شده اند. عمل جمع آوري گرازها، به وسيله خرطوم فيل صورت مي گيرد و خدمه فيل ها با گرزهايي كه در دست دارند ضربه آخر را بر گرازها وارد مي كنند. در داخل قاب، در قسمت بالا، گرازهاي شكار شده بر روي فيل ها نشان داده شده و در قسمت پائين، گرازها از روي فيل ها بر زمين گذاشته شده و خدمه ها در حال قطعه قطعه كردن آنها مي باشند.
سنگ نگاره دوره قاجار
در بخش فوقاني ديوار سمت چپ ايوان بزرگ، سنگ نگاره اي از دوره قاجاريه همراه با كتيبه اي به خط نستعليق حجاري شده است. در اين سنگ نگاره محمد علي ميرزا دولت شاه بر روي تختي نشسته است. وي صورتي فربه و ريش بلند دارد. سبيل او تاب داده شده و تا آن سوي گونه ها ادامه دارد. تاج او از نوع تاج های كنگره دار و شبيه تاج پدرش فتحعليشاه است. لباس او شامل پيراهن چين دار قرمز رنگي است كه تا قوزك پا ادامه دارد.
-
تالابهای استان کرمانشاه اين تالاب در مسير جاده كرمانشاه روانسر در 26 كيلومتري شمال غربي كرمانشاه و در دهستان الهيارخاني قرار دارد .
تالاب هشيلان به صورت ناوديسي است به مساحت تقريبي 450 هكتار كه در گستره دشتي و اراضي پست دامنه كوه هاي خورين و ويس قرار دارد . آب تالاب در بالا دست به صورت سراب و چشمه هاي جوشان مي باشد و در پهنه تالاب به صورت كانالهاي بزرگ و كوچك پخش شده است . پوشش گياهي سطح تالاب علفي است كه به صورت گياهان آبزي در داخل آب رشد كرده است . در اين تالاب حدود 110 جزيره كوچك و بزرگ با مساحت تقريبي از 100 متر مربع تا حدود يك هكتار شكل گرفته است . در داخل و حاشيه تالاب جانوراني زندگي مي كنند . بطوريكه بر اساس بررسي هاي به عمل آمده هرساله با شروع باران هاي پاييز و سرد شدن هوا پرندگان زيادي از آسياي مركزي به اين زيست بوم مي آيند و زمستان را در اين تالاب مي گذراندند اين تالاب مأمن و مأواي مناسبي براي زمستان گذراني تعداد زيادي از پرندگان مهاجر آبزي و كنار آبزي به شمار مي رود . هر ساله گروههاي پرندگان مذكور توجه شكارچيان و علاقمندان به طبيعت را به خود معطوف ميدارد
آشنایی با منطقه تاریخی بیستون
بیسُتون،بیسِتون،بیسْتون،ب هیسْتون نام امروزی یک صخره برافراشته در شمال یک راه باستانیِ پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان(اکباتانَ) بود،می باشد.بیستون در ۳۴ درجه و ۳۵ دقیقه شمال عرضِ جغرافیایی و ۴۵درجه و ۲۷ دقیقه شرقِ طول جغرافیایی در فاصله حدودا ۳۲ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. همچنین نام روستایی که در نزدیکی این صخره قرار دارد هم بیستون می باشد.نام پارسی باستان این کوه بَغستانَ و بگستانَ به معنی جایگاه خدایان و در نوشته های یونانی بگیستانُن(اُروس) می باشد.در آثار جغرافیدانان عرب سده های میانی مثل ابن حَوقل،اصطخری و یاقوت هم این کوه بَهِستون ، بِهِستون(ستونهای خوب) و بهیستان آمده است. در مجموع دگرگونی این واژه بدین گونه است:بَغستانَ-بگستانَ-بهستون-بهستان-بیستون.
بیستون به علت شرایط جغرافیایی همیشه از آغاز زندگی بشر تا به امروز مورد توجه بوده و آثاری از هر دوره ای از تاریخ را در خود جای داده است.امروزه در محوطه تاریخی بیستون بطول تقریبی ۵ کیلومتر و عرض ۳ کیلومتر که آثاری را از دوران پیش از تاریخ تا به امروز در بردارد ۲۸ اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است که شامل:
۱-غار شکارچیان ۲-غار مرخرل ۳-غار مر تاریک ۴-غار مَر آفتاب ۵-غار مَر دودر ۶-تپه نادری ۷-سراب بیستون ۸-جاده تاریخی حاشیه سراب ۹-بقایای گورستان قدیمی۱۰-دژ تاریخی مدفون ۱۱-نیایشگاه مادی ۱۲-نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ ۱۳-مجسمه هرکول ۴۱-نقش برجسته متریدات دوم ۱۵-نقش برجسته گودرز ۱۶-سنگ بلاش ۱۷-پرستشگاه پارتی ۱۸-بقایای شهر پارتی ۱۹-بقایای بنای ساسانی ۲۰-فرهاد تراش ۲۱-بقایای پل ساسانی ۲۲-بقایای سد ساسانی ۲۳-سنگهای تراشخورده ساسانی ۲۴-کاروانسرای ایلخانی ۲۵-بقایای بنای ایلخانی ۲۶-کاروانسرای صفوی ۲۷-وقف نامه شیخ علی خان زنگنه ۲۸-پل بیستون.
مهمترین و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و کتیبه داریوش بزرگ می باشد که به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. با آشنا شدن با این اثر باستانی می توانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد ریخت شناسی،پوشاک،طرز آرایش سر و صورت، اسلحه شناسی و اعتقادات مذهبی مردمان ۲۵۰۰ سال پیش در امپراطوری هخامنشیان، اطلاعات ارزنده ای بدست آوریم.
نقش برجسته و کتیبه بیستون
سنگ نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او می پردازد. سالی که داریوش،سراسر آن را در جنگ با شاهان دروغزن سپری کرد. پس از کشته شدن بردیا و افتادن حکومت به دست داریوش، در سراسر امپراطوری هخامنشی ۱۹ شورش بزرگ و کوچک اتفاق افتاد. داریوش بزرگ پس از اینکه این شورش ها را فرونشاند تصمیم گرفت که مردم امپراطوریش را(و جهان پس از خود را) در جریان چگونگی به دست گرفتن قدرت و نخستین سال فرمانروایش قرار دهد. او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یک راه کهن به ثبت رساند. راهی پر رفت و آمد که محل عبور کاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی کوههای زاگرس و همدان بود و بعلت جایگاه ویژه اش که از دیر باز سرزمین خدایان(بغستانَ) نامیده می شد شهرت داشت. این نقش برجسته،نگاره داریوش و اسیران، در سطحی عمودی به بلندی ۳ متر و در پهنای ۵/۵ متر قرار دارد. داریوش لباس پارسی بر تن کرده ریشی اشوری دارد و افسری کنگره دار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس بیستون قرار دارد.اندازه داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شکوه و عظمت این مجلس، بزرگ تر می باشد. بلندی قامت اسیران 17/1 و بلندی قامت داریوش72/1 متر می باشد. دو تن از یاران داریوش(هفت تنان)، ویندَفْرَناه کمان دار و گئوبَروَه(گوبریاس) نیزه دار، پشت سر او ایستاده اند.داریوش که در دست چپش کمانی دارد پای چپ خود را بر سینه نخستین دشمنش ،گئوماتَ مُغْ گذاشته است و گئوماتَ دست هایش را به حالت التماس به بالا دراز کرده است. پشت سر گئوماتَ صف ۸ تن اسیر قرار دارد. که به ترتیب نامهای آنها آثرین،ندئیتَ بَ ئیرَ،فِرَورتیش، مَرتی یَ،چیسن تَخمه،وَه یَزداتَ،اَرخ و فرادَ می باشند و گردن های این اسیران را با طناب به یکدیگر و دست هایشان را از پشت سر بسته اند.[بعدها اسیر نهم یعنی سکونخای سکایی با خُود تیز به جمع اسیران اضافه گردید]. بر فراز سر اسیران، رو به روی داریوش، نگاره فَرَوهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش اهورامزدا به بالا بلند کرده است.در فضای بالای سر داریوش نبشته ای کوتاه(Dba) آمده است. متن این نبشته چنین است.
بند۱-من داریوش،شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه در پارس،شاه کشورها،پسر ویشتاسپ،نوه ارشام هخامنشی
بند۲-داریوش شاه گوید:پدر من ویشتاسپ،پدر ویشتاسپ ارشام،پدر ارشام آریامن،پدر آریامن چیش پیش،پدر چیش پیش هخامنش.
بند۳-داریوش شاه گوید: بدین جهت ما هخامنشی خوانده می شویم[که] از دیرگاهان اصیل هستیم. از دیرگاهان تخمه ما شاهان بودند.
بند۴-داریوش شاه گوید: هشت[تن]از تخمه من شاه بوده اند. من نهمین[هستم]. ما نُه[تن] پشت اندر پشت(در دو شاخه) شاه هستیم.
داریوش در چند مرحله بعدی بیانیه تاریخی خود را که نخستین اثر تاریخی مکتوب ایرانیان است. تکمیل کرد. امروزه از سنگ نبشته بیستون ۴ متن در دست داریم: متن پارسی باستان، متن ایلامی،متن بابلی و متن ترجمه آرامی متن پارسی باستان که ظاهرا به صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپی های گوناگون به جاهای دور و نزدیک فرستاده شده است و نسخه ای از آن از اِلِفانتین مصر به دست باستان شناسان افتاده است و در بابل هم قطعه ای از نگاره بیستون به دست آمده است. داریوش در بیستون (ستون4 بند۱۵) می گوید: تو که پس از این، این نبشته و نگاره را می بینی،مبادا به آن ها آسیب بزنی. تا می توانی آن ها را همان گونه که می بینی، نگهداری کن.ولی گذر زمان و فرسایش های ناشی از باران و باد تمام سنگ نبشته ها را و مخصوصا سنگ نبشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی کرده است. ولی بیشترین خسارت در همین قرن اخیر اتفاق افتاده است. زمانی که سربازانی که در جنگ جهانی دوم در پایین جاده بیستون گشت زنی می کردند نگارها و کتیبه با ارزش بیستون را هدف گرفتند و آسیب های جبران ناپذیری را به این اثر تاریخی وارد کردند. ولی ما باید از داریوش بزرگ سپاسگزاری کنیم بخاطر اینکه بعد از اتمام کار بنای یادبود بیستون فرمان داد که زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد که تا قرن ها دست بشر این اثر باارزش تاریخی را لمس نکند و از آسیب های ناشی از خوی زشت انسانها دور نگهداشته شود.
نکته:
نکته جالبی که در مورد این نقش برجسته وجود دارد شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبی ها،انو بنی نی است که در ۱۴۰ کیلومتری بیستون در سرپل ذهاب قرار دارد. در این نگاره هم انو بنی نی کمانی در دست چپ و تبرزینی در دست راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است. و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حکومت به اوست. شش اسیر در زیر پای انوبنی نی نقش بسته اند و دو اسیر هم روبروی انوبنی نی در حالیکه دستهایشان از پشت بسته شده طنابی به گردن یکی از آنها آویخته شده که به زمین کشیده می شود.این احتمال وجود دارد که داریوش پیش از فرمان حجاری ها در بیستون، نگاره انوبنی نی را دیده بوده است و یا شاید هم این شباهت فقط یک تصادف باشد.