یکم شفاف سازی کننقل قول:
Printable View
یکم شفاف سازی کننقل قول:
منظورم همون New بود! :21:نقل قول:
میگم مگه شماها خوال و خوراک ندارین؟ من از اون موقع که آنلاینم شماها همش دارین پست میدین!
خوال یعنی چی؟:18:نقل قول:
سوتی جدید :21:
منظورم خواب بود!!!! :دی
حالا تو هم سوتی بگیر!!!!!!
از نوع لپی!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] امتحانات پایان ترم دانشگاه بود امتحان ریاضی داشتیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منو رفیقم پشت سر هم نشسته بودیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یکی از رفیقای دیگمون هم کنار رفیقم بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اون طرفشم یه دختره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بود حالا تمام این اتفاقات شانسی بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منو اون رفیق اصلیم که کلاً تعطیل بودیم هیچی حالیمون :thumbsdowنبود این رفیق ما وسطای امتحان برگشو با دختره عوض کرد و همینجای داستان بار خودشو بست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نامردی نکرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] وقتی خودش نوشت برگه رو به من داد بعدش از همه سوالات کلاً 3 تا مونده بود منم طمع کار شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به رفیقم گفتم که از اون یکی دوستمون هم بگیر اونم شیطون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رفت تو جلدش اینکارو کرد حالا غافل از اینکه اون یکی رفیقمون داشت با خودکار مشکی می نوشت مراقبه هم بو برد البته از صحبتهای ما اومد سمت ما احمق [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نفهمید که چرا رنگ خودکارا فرق داره داشت اسم های بالای برگه سوالو نگاه می کرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخه ما خط خطی کرده بودیم داشت زور می زد بخونه بالاخره بعد از 30 ثانیه فهمید که رنگ خودکارا فرق داره ............................................
فکر کنم Iq یارو زیر Iq مرغ بوده!!!!!!
البته اگه من بودم که ....
ديدم اينجا دارند همه سوتي مي دند گفتم ما هم كم نياريم
قضيه ازاين جا شروع ميشه كه ما زياد مي ريم مشهد اقا ما يك از همون سري ها پاشوديم رفتيم مشهد وخلاصه حرم. وارد حرم كه شديم گفتيم بريم دستشويي ها وضو بگيريم.............
خلاصه ما رفتيم وضو بگيريم هر روز داريم وضو مي گريم موردي پيش نيومده ولي اون سري از اون سري ها بود وما استينا رو زديم بالا رفتيم جلو حالا يك صحنه مغزمون هنگ كرد كه اول دست راست بود يا دست چپ!!!! صورتمون رو شستيم حالا مونديم چه كار كنيم ملت هم منتظر!!!(( اينجا از اون جا هايي بود كه نه راه پيش داشتي نه راه پس:31: )) هر چي به اين بقلي نگاه مي كرديم ببينم كدوم دست رو ميشوره اي نامرد هم نمي ذاشت از رو دستش تقلب كنيم خلاصه هر چي به اون ور به اين ور نگاه كرديم فايده نداشت تصميم گرفتيم از دست چپ شروع كنيم اقا همين كه ابو رو ريختيم توي دست چپ اين دست راستي ما چپ چپ نگاه كرد اما گفتم حتما نوع نگاش اين طوريه!!!! كارو ادامه داديم ديديم اين دست چپيمون هم داره بدجوري نگاه ميكنه اقا مارو داريد فهميديم چه اشتباه بزرگي كرديم بايد يه جوري جمش مي كرديم هيچي براي اينكه ضايع نشيم وصحنه رو طبيعي نشون بديم سريع پاچه هاي شلوارو داديم بالا وجفت پاها رو برديم زير اب يعني اين كه ما داشتيم دست وصورت وپا مونو مي شستيم نه اينكه وضو بگريم هااااااااااااااااااااا:20::3 1: !!!!!!!!!
ایول بزن قدش ما نیز tooنقل قول:
پس مویرگهای بینی من باید در حد شیلنگ گاز باشن چون با وجود وارد اومدن ضربات زیاد تو باشگاه و دعوا و اینور اونور ندیدم تا حالا خون بیاد ازش...
تو کف موندیم خون دماغ بشیم
یه بار تعریف کردم با کله از ارتفاع 1.5 متری خوردم زمین نه دندونم شکست نه دماغم خون اومد فقط لبام کلی زخم شد!
یه سوتی دیگه همون روز امتحان
دوتا از بچه ها داشتن با هم حرف میزدن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدش این مراقبه بعد از دو ساعت فهمید بهشون گفت چی می گید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یکی شون گفت هیچی سرم گیج میره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعدش این یارو مراقبه یه کیک و ساندیس واسش اورده بودن برد داد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهش یکی دو تا از سوال ها رو هم بهش کمک کرد:thumbsup: