من نه خود میروم او مرا میکشد
کاه سرگشته را کهربا میکشد
دست و پا میزنم میرباید سرم
سر رها میکنم دست و پا میکشد
.
.
.
.
و چون زندگي بدين گونه است،
برايت آرزومندم كه دشمن نيز داشته باشي...
نه كم و نه زياد . . . درست به اندازه،
تا گاهي باورهايت را مورد پرسش قرار دهند،
كه دست كم يكي از آنها اعتراضش به حق باشد...
تا كه زياده به خود غره نشوي.