متال خدا لعنتت کنه ......... آبروی ما پسر ها رو جلوی دختر ها بردینقل قول:
Printable View
متال خدا لعنتت کنه ......... آبروی ما پسر ها رو جلوی دختر ها بردینقل قول:
خیلی باحال بود کلی خندیدیم با اجازهنقل قول:
منم یه سوتی بگم امروز سر کوچمون داشتم می رفتم دیدم یهو یه صدا اومد برگشتم دیدم همسایمون(قبلا تعریف کردم از شاهکار های قبلیش) با کله رفته تو در سوپر مارک محله
در سوپر مارکت محلمون از این شیشه ائی ها هست ندیده بود که بسته هست با سرعت هر چه تمام تر با این شیشه برخورد کرده بود و بسمت خیابون کمونه کرد
علتش اینه که بعضی وقتها ادمینهای محترم انقدر پست دیلیت می کنن که راست یه صفحه از تاپیک حذف میشه... ولی شمارهای که رفته جلو از توی دیتابیس حذف نمیشه تا دوباره پرش کنن.نقل قول:
ممنون!:11:نقل قول:
خیلی برام جالب بود که دیشب تا ساعت 2 داشتم جون میکندم تا 1000 بشه و شد. امروز که اومدم دیدم شده 998 تا.:19::31:
1. کاملا تایید میشه:11:نقل قول:
2.اینم تایید میشه البته تقریبا همش p30 :40:!
3. تا حدودی تایید میشه:11:
4.کاملا تایید میشه!:11::11::11:
5.اینم تایید میشه:40:
تایید میشه! برای منم خیلی این اتفاق میفته!:27:نقل قول:
از نوع سوتی سرکاری!
نه. من برای خیلی تاپیکها اینطوری دیدم!:19:نقل قول:
مال من که همچنان اینطوریه!:19:نقل قول:
همچنان p30 داره جلوم سوتی میده از نوع سرکاری!:27::21:
:21::21::21:پس همتون برید گیتار یاد بگیرید!:21::21::21:نقل قول:
:21::21::21::21::21::21:نقل قول:
چه حالی میده!:21::21::21:
:40:من عاشق این همسایه شمام!:40:نقل قول:
خیلی جوکه خداییش!:27:
کاملا تایید میشه!:21:نقل قول:
با سلام و خسته نباشید به تمامی سوتیست های عزیز .
امروز نیز مثل هر روز با یک سوتی تلخ شروع شد!
اول لازم به توضیحه که من این تابستون می رم کار آموزی ، کارگاه ساختمانی...
حالا سوتی اینجانب :31:
از اونجایی که هرشب تا ساعت 3 در خدمت دوستان در p30world هستم امروز واقعا حسش نبود برم سر کار. زنگ زدم به مهندس کارگاه گفتم مهندس امروز فلان جا سمینار عمرانی هست.باید برم اونجا! اون هم گفت به به چه چه و از این حرف ها!
بعد گفت تا کی می طوله؟ گفتم تا 1:30 ظهر! گفت پس خیلی خوب امروز رو نیا ! ما نیز خوشحال شده و به خواب ناز ادامه دادیم.
از آنجایی که مهندس عزیز ما بسیار زرنگ بوده و به ما یک دستی زیاد می زند! ساعت 11 زنگ زد گفت این متراژ خاک گچ ها که دیروز گرفته بودی رو کجا گذاشتی ، من هم تو خواب بودم و جواب دادم! بعد پرسید سمینار چطوره؟
من بی عقل هم گفتم کدوم سمینار!؟
همونجا فهمیدم چه گندی زدم ، بلند شدم رفتم کارگاه ، ماستمالی کردیم و بسی (خیلی) ضایع گشتیم :41:
راستش ازش عکس انداختم می خواستم بزارم اما فک نکم کار درستی نباشهنقل قول:
می بینم که مجتبی جان اعتیاد به p30world همچین کار داده دستتنقل قول:
"فک نکم کار درستی نباشه" : یعنی چی؟:31: از نوع سوتی لپی!نقل قول:
منم فک نکم کار درستی نباشه! (با اینکه نمیدونم معنیش چیه اما تا حدودی IQ کمک کرد!):31:
به طور کامل تایید میشه!:11:نقل قول:
نه تنها اوشون بلکه همه!:27:
تو نظرسنجی این تاپیک چی نوشته بوده؟
تقریبا یه سال و نیم پیش یکی از دوستام که یه رشته دیگه بود و ترم آخر(که ترم بعد 4 واحد ارائه به استاد داشت) امتحان قرآن داشت و میگفت میترسه نمره بالا نگیره و معدلش میاد پایین و ...و از طرفی میگفت چون سرکلاسها نبوده استاد چهره اش رو نمیشناسه و من هم گفتم من قرانم خوبه میخوای من برم جات سر جلسه دوستم هم قبول کرد
آقا من روز امتحان رفتم و استاده 3 نفر ،3 نفر اسما رو میخوند که برند تو کلاس امتحان بدن ، اسم دوستمو که خوند(فامیل دوستم رنجبر بود) من هم رفتم تو کلاس و آماده، نفر اول خوند و بعد نوبت من شد ، استاده گفت خوب شما فامیلت چی بود: سریع گفتم جلالی مقدم وبعدش که یادم اومد گفتم نه نه فامیلم رنجبره ، اون 2 تای دیگه که کلی خندیدن
میدونید این دوستم رنجبر بیچاره ،استاده بهش 0.5 داد و ترم بعد هم موندگار شد...اینم از گل کاری ما