کاوشهای جدید اسپیتزربرخورد كهكشانهاي آنتن ، سرنوشت راه شيري را مشخص مي كند.
برخورد كهكشانهاي آنتن ، سرنوشت راه شيري را مشخص مي كند.
تلسكوپ فضايي اسپيتزر ، دوربين مادون قرمز خود را روي يك برخورد كهكشاني تنظيم كرده است. اين برخورد سرنوشت كهكشان راه شيري را تصوير مي كند . 68000000 سال پيش كهكشانهاي آنتن يك رقص مرگبار را آغاز كردند كه طي آن بازوهاي مارپيچي شان به صورت نوار هايي در فضا تكه تكه شدند . در حين دوران دو كهكشان حول مركز جرمشان ، ابرهاي گازي شروع به تراكم كردند كه در نتيجه آن دماي سيستم بالا رفت و كم كم شرايط تشكيل پيش ستاره ها فراهم شد . ممكن است چندين ميليارد سال ديگر كهكشان راه شيري وكهكشان آندرومدا طي يك برخوردچنين سرنوشتي را داشته باشند.
دكتر جيوواني فازيو،ستاره شناس مركزتحقيقات اختر فيزيك هاروارد-اسميتسون، مي گويد:« طي اين برخورد حيات جديدي نيز دراين كهكشان بوجود آمده است.مطالعه فرايندتشكيل ستاره در كهكشان آنتن به ما كمك مي كند تا بهتر بتوانيم تحول كهكشانهاي برخوردي را درك كنيم .«
تلسكوپ اسپيتزر اين توليد ستاره را در محل برخورد دو كهكشان ثبت كرده است. دكتر فازيو مي گويد : « عمده فعاليت تشكيل ستاره اي در نواحيي از دو كهكشان كه روي هم افتاده اند ، رخ مي دهد.»
تصاوير قبلي اين دو كهكشان كه در محدوده نور مرئي گرفته شده اند، نشان دهنده اين واقعيتند كه ستاره هاي جوان در بازوهاي پيچشي قرار دارند و در مركز ابري از غبار وجود دارد كه در برگيرنده ستاره هاي پير تر مي باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کشف یک جسم کوچک در حلقه های زحل
این جسم در مداری به شعاع تقریبی 141000 کیلومتر ا ز مرکز زحل به دور این سیاره در حال چرخش است .
یک جسم کوچک ٫ در 9 سپتامبر 2004 ٫ در حلقه F زحل کشف شد . این جسم در مداری به شعاع تقریبی 141000 کیلومتر ا ز مرکز زحل به دور این سیاره در حال چرخش است . اینکه این جسم یک قمر است یا یک توده ٫ هنوز بطور دقیق مشخص نیست.فیلم مربوطه ترکیبی از 18 عکس پیاپی می باشد که توسط فضاپیمای کاسینی – هویگنس در تاریخ 21 ژوئن 2004 گرفته شده است . این عکس ها با فاصله زمانی 8 دقیقه یکبار در بازه 2 ساعت و 15 دقیقه ثبت شده اند.اندازه تخمینی این جسم حدود 4 تا 5 کیلومتر می باشد . در این عکس ها هرپیکسل برابر 40 کیلومتر می باشد.ماموریت کاسینی – هویگنس ٫ پروژه مشترک ناسا ٫ اسا و آسی ( آژانس فضایی ایتالیا ) می باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کشف سرنخ ديگری در زمينه وجود حيات در مريخ
فضاپيمای اروپايی 'مارس اکسپرس' در تلاش برای يافتن آثار وجود حيات در مريخ، شواهد تازه و وسوسه انگيز ديگری در اين زمينه فراهم کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يکی از ابزار اين فضاپيما به نام "طيف سنج سياره ای فوريه" نشان داده است که نواحی مشخصی از مريخ، غنی از دو ماده متان و آب است. اين دو ماده به وجود ارگان های زنده ارتباط تناتنگ دارند.آب عمدتا از عوامل اصلی پيدايش حيات فرض می شود. در مقابل موجودات زنده گاز متان توليد می کنند.به اين ترتيب اين نتيجه گيری "مارس اکسپرس" که برخی نواحی مريخ از اين دو ماده غنی است به اين وسوسه دامن می زند که باور کنيم بالاخره نشانه وجود نوعی حيات زير سطح مريخ به دست آمده است.اما متاسفانه اين شواهد قطعی نيست. متان ممکن است به شيوه های ديگری غير از فعاليت موجودات زنده توليد شود.اين نواحی ممکن است محل فعاليت های آتشفشانی که آب و متان را به سطح می راند، باشد.و برخی دانشمندان، به خصوص در آمريکا که رقيب اصلی اروپا در اين رقابت فضايی است، نسبت به قابليت "مارس اکسپرس" در اندازه گيری دقيق گاز متان ترديد دارند.با اين حال رفته رفته با فاش شدن هرگونه اطلاعات و جزئيات تازه ای درباره وجود گاز متان در مريخ هيجان جامعه علمی تشديد می شود.اين گاز يک ماده بی ثبات است و به سرعت پس از چند دهه نابود می شود، بنابراين بايد منبعی در مريخ وجود داشته باشد که به توليد آن ادامه می دهد. پرسش بزرگ اين است که چه منبعی؟پاسخ اين پرسش را ممکن است راداری به نام "مارسيس" که در مارس اکسپرس تعبيه شده است فراهم کند.اما دانشمندان هنوز اين رادار را به کار نگرفته اند زيرا از آن بيم دارند که گشودن آنتن بزرگ آن به فضاپيما آسيب برساند.اما ساير ناظران، به ويژه آمريکايی ها، معتقدند که تنها فرود آوردن يک کاوشگر ويژه برای جستجوی متان بر سطح مريخ، آن هم دقيقا در نقطه درست است که به ما خواهد گفت که منبع گاز متان موجودات زنده هستند يا اين که اين ماده تنها در اثر حرارت متصاعد می شود.
برای اولین بار: تصویری از سیاره ای فرا خورشیدی
گروهی از منجمان عکسی تهیه کردند که به ظاهر تصویر سیاره ای است که به گرد ستاره ای دیگر در حال چرخش است که اگر این حقیقت داشته باشد، این اولین عکس دنیای فرامنظومه ای ما، خواهد بود.
به گفته ی Christophe Dumas، یکی از منجمان رصدخانه ی جنوبی اروپا، :" اگرچه این سیاره مطمئنا از سیارات خاکی مانند زمین بسیار بزرگ تر است، ولی بازهم احساس عجیبی است که این را به عنوان اولین عکس از منظومه ی دیگری باور کنیم."
و این در حالی است که، تا کنون بیش از 120 سیاره ی فراخورشیدی شناخته شده وجود دارد که تمامی آنها به صورت غیر مستقیم، مثل رصد سایه ی آنها در هنگام ترانزیت و یا اثر جاذبه ای آنها ثبت شده اند. سیارات در ابعاد کیهانی و در مقایسه با ستارگان، به قدری کوچک و کم نوراند که فن آوری امروزه توانایی ثبت آنان را از میان در تابش خیره کننده ی ستارگان را ندارد.
اولین سوالی که درباره ی این جرم مطرح می شود این است که آیا این جرم واقعا یک سیاره است؟
تصویر جدید، نقطه ی محو قرمزی را نشان می دهند که Dumas و همکارش بر این باوراند که این تصویر متعلق به سیاره ی جوان و غول پیکری شبیه به مشتری است که به دور ستاره ای ویران شده، کوتوله ی قهوه ای رنگی در حال گردش است. به گفته ی برخی منجمان، خواص فیزیکی و شیمیایی این ستاره سوژه ی خوبی برای شکار سیارات به حساب می آید. این کوتوله ی قهوه ای رنگ 2M1207, نام دارد و عمر آن 8 میلیون سال تخمین زده شده است. و این در حالی است که 42 بار از خورشید ما کم جرم تر است و 25 بار از سیاره ی مشتری چگال تر است و حدود 230 سال نوری با ما فاصله دارد.
سیاره ای که ما از آن صحبت کردیم، تقریبا 5 برابر مشتری جرم دارد و متخصصان پس از انجام آزمایش های طیف نگاری، وجود آب در جو آن را حدس می زنند که نشان می دهد مواد سازنده ی این کره در دسته ی سیارات است و نمی توان آن را ستاره نامید.
این کره در آخرین مراحل شکل گیری خود به سر می برد و بسیار گرم است. گروه تحقیقاتی منجمان ESO در شیلی ضمن تصویر برداری در نورمادون قرمز، دمای سطحی آن را چیزی در حدود 1000 درجه ی سانتی گراد تخمین زدند. این گروه به همراه گروهی دیگر با استفاده از "تلسکوپ های بسیار بزرگ" (8.2 متر) به کاوش خود بر روی این جرم ناشناخته ادامه می دهند و قرار است نتایج این بررسی ها در مجله ی Astronomy & Astrophysics به چاپ برسد.
نکته ی بعدی یا سوال دوم این است که احتمال دارد که کوتوله ی قهوه ای رنگ، فقط ستاره ای در پس زمینه باشد و هیچ نیروی جاذبه ای در این میان وجود نداشته باشد. این فرضیه ای است که متخصصان آن را از لحاظ آماری بعید می دانند ولی برای پاسخ قطعی به سوال می بایست حداقل دو سال مدار این سیاره بررسی شود. ولی در صورتی که این سناریو رد شود، این گوی بزرگ سرخ رنگ، 55 بار بیش از زمین تا خورشید با تک ستاره ی منظومه اش فاصله دارد و اگر در منظومه ی ما بود، به اندازه ی فاصله ی زمین تا نپتون از نپتون دورتر بود.
Ray Jayawardhana، از دانشگاه تورنتو بر روی این کوتوله ی قهوه ای رنگ تحقیقات جداگانه ای انجام داد. او معتقد است که این جرم به دور همین ستاره ،2M1207، در حال گردش است،ولی در عین حال او اعلام کرد که این ستاره می تواند کوتوله ی کم نوری در پیش زمینه باشد. Jayawardhana، در پاسخ به سوال اول می گوید: " از آنجایی که در جو این گوی آب به صورت بخار وجود دارد، نشان دهنده ی این است که نسبتا سرد است و نمی تواند یک ستاره باشد."
تیم ایشان در پی تحقیقاتی که بر روی 2M1207 داشتند اعلام کردند که کوتوله ی قهوه ای مشهور، مانند تمامی ستاره های واقعی حلقه ای از هیدروژن به دور خود دارد که بقایای باقی مانده از فرایند شکل گیری آن به حساب می آید. ولی درمقایسه با شکل گیری سیارات در منظومه شمسی که همگی تکه ای از خورشید اند، آنان بر این عقیده اند که این سیاره از لحقه ی اطراف کوتوله به وجود نیامده است و به نظر می آید هر دوی آنها با هم از توده ی حاوی گاز و غبار شکل گرفته باشند.
موضوع دیگر این است که آیا چنین کره ای با جرمی 5 برابر مشتری را می توان یک سیاره به حساب آورد؟ برخی از منجمان سقف جرم سیارات را 13 برابر مشتری می دانند ولی برخی دیگر بر این عقیده اند که سیاره، کره است که به دور ستاره ای در گردش باشد و نیز از بقایای آن تشکیل شده باشد. در هر صورت فعلا تعریف رسمی برای واژه ی "سیاره" وجود ندارد.
ولی این مهم نیست که این جرم را چه بنامیم و منظر فیزیکی این قضیه بسیار مهم تر است. به قول Jayawardhana :" این اکتشاف تشکیلات و سیستم های جدیدی از اجرام را به ما نشان می دهد تا به آنها بنگریم و درباره ی آنها بیشتر یاد بگیریم."
چشم ارباب حلقه ها در آينه هابل
ستاره رو به مرگ ، پيکره های رويايی از گاز و غبار میتراشد.
تلسکوپ فضايي هابل در تازه ترين شاهکار خود نمايي بي نظير را از تحول سحابی های سياره نما برملا کرد . تصوير جديد دوربين پيشرفته نقشه برداري از سحابي چشم گربه (NGC 6543) بيش از هر چيز ، چشم سارون را در فيلم ارباب حلقه ها به ياد میآورد . خيلی ها میگويند اگر پيتر جکسون میخواست فيلمش را هم اکنون بسازد ، به جای جلوه های رايانه ای از اين تصوير بی نظير تلسکوپ فضايی هابل استفاده می کرد .از اين حرفها که بگذريم ، نمای جديد هابل يکي از پرسش هاي پيشين بشري را پاسخ گفته و در مقابل ، معمايي جديد را به انبوه نادانسته هاي آدمي افزوده است .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سحابي هاي سياره نما ، زيباترين و کوتاهترين مرحله از زندگي طولاني ستارگان سبک وزن هستند . در ستارگاني که جرمشان کمتر از حد چاندراسکار باشد (1.4 برابر جرم خورشيد ) ، پس از آغاز مرحله غول سرخ و گرم تر شدن ستاره بر اثر همجوشي مواد سنگين تر در هسته ستاره ، لايه هاي خارجي منبسط و منبسط مي شوند تا آنکه از گرانش ستاره فرار کرده و در فضا پخش شوند . از سوي ديگر ، تابش هاي پرانرژي هسته ستاره که پس از چندي به يک کوتوله سفيد تبديل مي شود ، اين ابرهاي دورشده را يونيزه کرده و آنها را به تابش وادار مي کند . بدين ترتيب نماي بسيار زيبايي در پهنه فضا شکل مي گيرد که بي شک برخي از مشهورترين آنها را در آسمان شب مشاهده کرده ايد : سحابي حلفه ( M57) در شلياق ، سحابي دمبل (M27) در روباهک و M97 در دب اکبر .
سحابی چشم گربه نخستين سحابی سياره نمايی است که تحت اين عنوان شناسايی شده است و با توجه به فاصله نسبتا نزديکی که با زمين دارد (سه هزار سال نوری در صورت فلکی اژدها ) ، نقش مهمی را در مطالعه تحولات سحابی های سياره نما ايفا میکند . تلسکوپ فضايی هابل هم نخستين بار در سال 1994 ، اين سحابی زيبا را نشانه رفت و توانست در تصويری خوش رنگ و زيبا نشان دهد اين سحابی چه ساختار پيچيده ای دارد ، به طوری که هنوز هم که هنوز است ، يکی از پيچيده ترين ساختارهای اين چنينی محسوب میشود : وجود لايه های متمرکز گازی ، جت هايی از گازهای پرسرعت و گره های غير عادی گازی که در اثر برهمکنش با امواج ضربه ای ايجاد شده اند ،آن هم در کنار يکديگر ، اين سحابی را به استثنايی در سحابی های سياره نما تبديل کرده است .
در تصوير جديد دوربين ACS ، الگوی زيبايی از يازده حلفه متمرکز ( و شايد بيشتر ) در اطراف اين سحابی به چشم میخورد که به صورت چشم گاو آرايش يافته اند . اين حلقه ها در واقع لبه خارجی آن حباب های کروی ای هستند که از ستاره جدا شده و در فضا گسترده شده اند . مشاهدات نشان میدهد که اين ستاره لايه های خارجی خود را در تپش هايی با فواصل 1500 سال به بيرون پرتاب کرده است . اين لايه های غباری جرمی معادل جرم تمام اجرام سياره ای منظومه شمسی را در خود جای داده است که البته روی هم به يک درصد جرم خورشيد هم نمیرسد .
تا همين اواخر دانشمندان عقيده داشتند وجود ساختارهای پوست پيازی در اطراف سحابی های سياره نما يک استثنا است و بسيار به ندرت روی میدهد ، زيرا آنها انتظار نداشتند دوره هايی که ستاره در اواخر عمر خود لايه های خارجی اش را به بيرون پرتاب میکند ، هر 1500 سال تکرار شوند . اما تحقيقات رومانو کرادی و همکارانش از گروه رصدخانه های آيزاک نيوتن در اسپانيا ( A&A , Apr 2004 ) نشان داد که برعکس ، شکل گيری اين ساختارهای پوست پيازی بيشتر يک قاعده است تا استثنا ! در حال حاضر چند توضيح برای شکل گيری چنين الگوهايی مطرح است ، از جمله دوره های فعاليت مغناطيسی مشابه دوره های لکه های خورشيدی در ستاره خودمان ، نقش ستارگان همدم که در اطراف يک ستاره رو به مرگ در گردشند و تپش های ستاره ای . تفکر ديگر اين است که اين مواد به طور پيوسته و با آهنگ آرامی از ستاره خارج میشوند و اين حلقه ها بعدها بر اثر پيدايش امواجی در مواد خروجی ايجاد میشوند . اما پاسخ درست هنوز پيدا نشده و برای آنکه مشخص شود ، به مطالعات نظری و رصدهای بيشتری نياز است .
اما اين تمام داستان نيست . حدود يک هزار سال پيش ، ناگهان الگوی خروج مواد از اين ستاره تغيير کرد و سحابی چشم گربه در داخل آن پوسته های غباری شروع به شکل گيری کرد تا آنکه اندک اندک به شکل امروزی خود درآمد . از آن زمان تا کنون ، اين سحابی مدام در حال گسترش است و اين در تصاوير هابل که در خلال سالهای 1994 ، 1997 ، 2000 و 2002 تهيه شده اند ، به وضوح قابل مشاهده است . معمای جديد اين است که علت اين تغيير رويه چيست ؟ بسياری از جنبه های تحولاتی که منجر میشوند يک ستاره مواد خود را از دست بدهد هنوز برای ما آشکار نيست و مطالعه و بررسی سحابی های سياره نما يکی از معدود روش های ما برای جمع آوری يا بازيافت اطلاعات در مورد اين چند هزار سال آخر زندگی يک ستاره شبه خورشيدی چند ميليارد ساله است .
"بلازار"؛ پنجره ای رو به تاریکی
دانشمندان ابر سیاهچاله ای یافته اند که بیش از 10 میلیارد برابر خورشید منظومه شمسی جرم دارد.
... و جهان زاده شد: نور و گرما. اگر چه آغاز و پیدایش کیهانی که امروز آن را بدین سان سرشار از الماسهایی درخشان می بینیم، پر از نور و درخششی کور کننده بود، اما عمر این نورافشانی آسمانی دیری نپایید و به زودی جهان در خاموشی فرو رفت...
هنوز زمان زیادی از تولد این جهان نو زاییده شده، نگذشته بود که تاریکترین عصر همه تاریخ بر عالم حکم فرما شد. یک میلیون سال بعد از انفجار بزرگ، تمام موادی که هم اکنون در جهان وجود دارند،چیزی بیشتر از ابرهای سترگ و تیره هیدروژن خنثی نبودند. جهانی که به سرعت از هم گشوده و منبسط می شد، کم کم سردتر شد و نور اولیه آن، در نخستین شوربای کیهانی، در تاریکی فرو رفت: "عصر تاریکی" شروع شده بود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر چند سخن گفتن درباره جهان اولیه بسیار دشوار می نماید و نیز اختلاف نظرها و نظریه ها در مورد آن فراوان است، اما دانشمندان بسیاری با بررسی دقیق نشانه های هر چند کوچک از آن دوران سعی در یافتن رازهای سر به مهر "جهان نوزاد" دارند. در این میان یکی از مبهم ترین مقاطع تاریخ عالم، زمانی ست که به "عصر تاریکی" معروف شده است. دوره ای در حدود یک میلیارد سال که هیچ جرمی که بتواند از خود نور تولید کند، هنوز به وجود نیامده بود: زمانی که اتمها در حال شکل گیری بودند. و چون نوری از آن دوران در اختیار نداریم، بررسی و قضاوت در موردش بسیار سخت و همراه با گمانه زنی های فراوان خواهد بود. در واقع سلطه تاریکی بر عالم تا هنگام تشکیل نخستین ستاره ها در کهکشانهای اولیه ادامه داشت. بعد از این بود که امواج فرابنفش ستارگان تازه متولد شده، باعث یونیزه شدن گازهای خنثای میان کهکشانها شد و آنها را به درخشش و روشنایی واداشت.
با این حال هنوز این " دوران گذار" در تاریخ کیهانشناسی نکات مبهم بسیاری دارد: آغاز این دوره چه هنگام بود و عمرش کی به پایان رسید، این تغییرات چطور رخ دادند، ستارگان اولیه در کجا و به چه هنگام شکل گرفتند و چه بر سرشان آمده است؟...
این چنین است که اگر جرمی در لبه این "گودال تاریک" زندگانی عالم یافته شود، آینه ای تمام نما خواهد بود از دوران پیش از خود، و نشانه ای از ابتدای ماده، چیزی که امروز به آن اینگونه می نگریم... .
و چنین جرمی یافت شد: کهکشان LALA J142442.24+353400.2 در صورت فلکی عوا. این کهکشان با استفاده از وسیله ای که به اختصار به آن "لالا" (Large Area Lyman Alpha) می گویند، و توسط اخترفیزیکدانان دانشگاه استنفورد کشف شد.
گروهی از دانشمندان این دانشگاه موفق شدند جرم بسیار بزرگی را در مرز این دوران تاریخی کشف کنند. آنها اَبَرسیاهچاله ای را در مرکز این کهکشان ابتدایی یافته اند که بیش از 10 میلیارد برابر خورشید منظومه شمسی جرم دارد. نور این کهکشان جوان و البته بسیار دور، از زمانی به ما رسیده است که جهان تنها 6 درصد عمر کنونی خویش را داشت. هنگامی که جهان برای نخستین بار، نور ستاره ها و کهکشانها را به خود می دید.
کهکشان یاد شده در طرحی که آسمان را برای یافتن اجرامی که خطوط نشری قوی ای در طیف خود دارند، بررسی می کرد، یافت شد. نور ستارگان کهکشانهایی که طیفی تقریبا یکدست و صاف دارند (مثل طیفی که از نور لامپهای سفید بدست می آید) نشان دهنده آن است که آن کهکشانها، محل زایش ستارگان جدیدی هستند که می توانند درصد قابل توجهی از نور خود را در چند طول موج مشخص ساتع کنند. این طول موجها به صورت خطوط پررنگی در طیف شان مشخص می شود. چنین خطوط نشری ای هنگامی در یک طیف بوجود می آیند که هیدروژن ( یا چند عنصر دیگر) میان ستاره ای، بر اثر تابش اشعه فرابنفش ستارگان تازه متولد شده در پشت خود، برانگیخته شوند و انرژی مازاد را در طول موجهای خاصی دوباره بتابانند. (لامپهای نئون نیز رنگهای زیبای خود را از طریق فرآیندی مشابه تولید می کنند.)
کار نقشه بردار "لالا" تهیه تصاویری ست از آسمان شب که تنها در رنگهای خاصی قرار دارند. رنگهایی که با استفاده از فیلترهایی مخصوص ، که به محدوده کوچکی از رنگها اجازه عبور می دهد، به دست می آیند.
کهکشانهایی که محل شکل گیری ستارگان جوان است، در تصاویری که بدین صورت تهیه می شوند بسیار درخشانتر از عکسهایی هستند که به صورت معمولی تهیه می شوند.
چون سیر نور در جهانی که در حال گسترش است باعث تغییر در رنگ اصلی اش می شود، انتخاب رنگ فیلتر، نشان دهنده میزان فاصله جرم با ما هم خواهد بود. علاوه بر این، این رنگهای ویژه را می توان در "پنجره" های خاصی نیز دید: جاهایی از آسمان شب که به طور خاصی تاریک هستند. این تاریکی باعث می شود که کهکشانهای کم نور دوردست خیلی راحت تر دیده شوند و نتیجه جستجو بهتر و موثرتر باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طیفی که با استفاده از تلسکوپ جمینی (دوپیکر) از این جرم تهیه شد خطوط نشری قوی ای از هیدروژن در خود آشکار کرد که با کمک آن فاصله کهکشان در حدود 12.8 میلیارد سال نوری به دست آمد. ( انتقال به سرخ یا Z = 6.535) چیزی حدود 850 میلیون سال بعد از انفجار بزرگ!دورانی که کهکشان LALA J142442.24+353400.2 در آن قرار دارد، همزمان است با پایان عصری که به تاریکی مشهور است. در همین زمانها بود که اشعه فرابنفش ستارگان تازه متولد شده ، هیدروژنی را که فضای میان کهکشانی را پر کرده بود، یونیزه می کرد و در این مرحله به تدریج دمای گازی که تنها 20 درجه بالاتر از صفر مطلق بود (منهای 253 سلسیوس) به بیشتر از 10 هزار درجه سلسیوس رسید. فرآیندی که به "بازیونیده شدن" (reionization ) معروف است.
خطوط نشری ای که در کهکشان لالا دیده شده است جزو خطوط آلفا- لیمان است و بوسیله هیدروژن خنثی تولید می شود. پیش از بازیونیده شدن، هیدروژن خنثی ای که در میان کهکشانها وجود داشت همانند "مه" ای تیره عمل می کرد و باعث پراکندگی در خطوط آلفا – لیمان طیف می شد. این مه تاریک در طول موجی که لالا بر روی آن کار کرد می بایست تاثیر زیادی می گذاشت و تصاویر آن را تار و مبهم می کرد. با این وجود تصویری که از کهکشان فوق تهیه شده است تصویر بسیار واضحی ست و این نشان می دهد در دوره ای که ما به این کهکشان نگاه می کنیم، باز یونیده شدن بطور کامل اتفاق افتاده است.
اما این غول کهن، عجایب دیگری نیز دارد.
سیاهچاله ای که در مرکز کهکشان لالا قرار گرفته است، صفحه ای از ستاره ها و گازهای درخشان را به دور خود می چرخاند. ستارگانی که عاقبتی جز فرو افتادن در این غول سیاه را پیش روی ندارند. این نیروی کشندی شدید و این فرو ریزش مواد بر روی سیاهچاله، انرژی چرخشی گرانشی بسیار قوی ای تولید می کند که حتی از همجوشی های هستی نیز به مراتب قدرتمند تر است. به واقع این نیروگاههای عظیم گرانشی، توانمندترین سرچشمه های شناخته شده ی انرژی در جهان اند.
در میان سیاهچاله های شناخته شده، این یکی از پرخورترین آنهاست. در واقع سیاهچاله با سرعت بسیار زیادی در حال بلعیدن کهکشان خود است. هر چیزی که در گلوی این غول فرو می افتد، به نقطه ای می رود که دیگر هرگز امکان بازگشت از آن را نخواهد داشت: "افق واقعه". جایی که حتی نور را هم توان گریز از آن نیست. این فرو ریزش عظیم ذرات، باعث تولید انرژی زیادی در سیاهچاله می شود، سیاهچاله برای حفظ وضعیت خود در یک حالت پایدار، ناگزیر است انرژی درونی اش را کاهش دهد. این برون داد انرژی به صورت فورانهایی از ذرات پرشتاب که از سیاهچاله خارج می گردند، دیده می شوند.
چنین "جت" هایی، به صورت رشته هایی باریک در فضا گسترده می شوند و تنها به صورت اتفاقی ممکن است زمین در راستای یکی از این فورانها باشد و ما بتوانیم آن را ببنیم. در صورت رخ دادن چنین رویدادی، اخترشناسان به این جرم در حال فوران "بلازار" می گویند. جالب است که بلازارها تقریبا در تمامی سطوح انرژی، حتی پرتوهای پرانرژی گاما، قابل تشخیص اند. در واقع به نظر می رسد که بلازارهای دور دست، به خصوص، بر آسمان پرتو گاما حکومت می کنند و اجرام دیگر در مقابل شان تلالو چندانی ندارند.هرچند که تپ اخترها (پل سارها)، ستارهای نوترونی چرخانی که حتی در نزدیکی خودمان در کهکشان راه شیری نیز یافت می شوند، هم می توانند پرتوهای گاما تولید کنند، اما تا کنون تعداد بسیار کمی از آنها یافت شده اند.
قرار است برای بررسی این منابع پرتو گاما، که چندان شناخته شده هم نیستند، در سال 2007 کاوشگری به فضا پرتاب شود. این سفینه در ابتدا اقدام به بررسی 200 بلازار می کند. اما دانشمندان امیدوارند با کمک این طرح در نهایت 2 هزار منبع گاما بررسی و شناسایی شود. در این ماموریت از تلسکوپ فضایی پرتوگاما با نام GLAST استفاده خواهد شد تا بر روی منابع تابشی پرانرژی جهان مطالعه کنند. منابعی همچون سیاهچاله های بسیار سنگین، ستاره های نوترونی در حال ادغام و جریانهای بسیار گرم از گاز که با سرعتهای نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند.
شکار یک بلازار
در عکسهای معمولی بلازار همانند یک ستاره است. پس چگونه ستاره شناسان آنها را کشف می کنند؟ آنها نخست پرتوهای گاما را با استفاده از "تلسکوپ آزمایشگاه پرتوهای پرانرژی گاما" (EGRET) شناسایی می کنند. این تلسکوپ پیش نمایی از GLAST است که در دهه 1970 ساخته شده است. بعد، سعی می شود با استفاده از آرایه ای از تلسکوپها به نام "VLBA" از فورانهای بلازار تصویر تهیه کنند. در واقع VLBA یک دوربین عکاسی رادیویی بسیار بزرگ است. این آرایه مرکب از 10 آنتن بشقابی 25 متری ست که در سراسر امریکا از هاوایی تا کرویکس گسترده شده است. این آنتها با کمک کامپیوتر به هم متصل هستند و با ترکیب تصاویر آنها با یکدیگر می توان عکسهایی با کیفیت بسیار بالا تهیه کرد. توان این آرایه به اندازه بشقابی به بزرگی تمام قاره امریکا است!
برای یافتن فاصله بلازار تا زمین، آنها از تلسکوپ هوبی – ابرلی (HET) استفاده می کنند. یک ابزار نوری که در ناحیه ای دورافتاده در تگزاس قرار دارد، خطوط طیفی جرم را در نور مریی و نور فرو سرخ تهیه می کند. طیف نمایی، تغییرات عناصر گازی مختلف در یک کهکشان را مشخص می کند. عناصری همچون هیدروژن، نیتروژن، کربن و اکسیژن در سطوح انرژی یا طول موج مشخصی تابش می کنند. تاثیر انبساط عالم بر اجرامی که از ما دور می شوند، باعث می شود که این خطوط کمی به سمت سرخ طیف تمایل پیدا کنند. در واقع به این اثر "انتقال به سرخ" می گویند.انتقال به سرخ با سن جرم برابر است. بزرگ بودن این عدد نشان می دهند وقتی که نور از آنجا به راه افتاده بود، جهان کوچکتر بوده است و این بدان معناست که به جهان جوانتری نگاه می کنیم.عدد بزرگی که برای انتقال به سرخ بلازار مورد اشاره بدست آمد بدن معنی ست که در آن زمان که بر پشت بامهامان ستاره های چندانی نمی درخشیدند، این بلازار منبع عظیمی از نور و انرژی را در سراسر عالم تابانیده است. البته آن هنگام هنوز خورشید و منظومه شمسی ای در جهان وجود نداشت!
بارانی از متان مایع در سطح تیتان
دانشمندان ناسا بر طبق آخرین پژوهش های به عمل آمده، چنین تصور می کنند که در تیتان همواره بارانی از متان مایع در حال بارش است.البته شدت بارش ها چندان زیاد نیست ولی نکته قابل توجه،دائمی بدون این بارش ها است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به عقیده دانشمندان هنگامی که کاوشگر هویگنس بر سطح این سیاره فرود می آمده،در واقع بر روی بخشی که به طور کامل از گل و لای پوشیده شده،نشسته است.
متخصصین تخمین می زنند که میزان بارش باید در حدود 5 سانتی متر در طول سال باشد(برابر با میزان بارش در دره دد ولی ایالت کالیفرنیا).اما همانطور که پیش از این نیز اشاره شد تداوم بارش سبب می شود که سطح تیتان همواره مرطوب باشد.
این تحقیقات که به تازگی توسط متخصصین دانشگاه سازمان فضایی آمریکا(ناسا)انجام شده، در صدر خبر های مجله نیچر قرار گرفته است.بر طبق جدید ترین دادهای ارسالی از کاوشگر هویگنس (متعلق به آژانس فضایی اروپا) که به بررسی تیتان بزرگترین قمر زحل می پردازد،در جو این قمر مقداری متان و نیتروژن مایع که قابلیت بارش بر سطح تیتان را دارا می باشد به صورت بسیار خفیف و غیر قابل مشاهده وجود دارد.
کریستوفر مک کی از مرکز تحقیقات ایمیز ناسا در این باره می افزاید:میزان بارش بسیار اندک است و فرسایش بسیار کمی را در سطح این قمر بو جود می آورد.اما این بارش ها به صورت متوالی هستند، به طوری که سطح تیتان هموار پوشیده از متان مایع است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابرهایی که در بخش فوقانی جو این قمر شکل گرفته اند، از متان یخ تشکیل شده اند و در زیر آن ها متان مایع وجود دارد،در این بین شکافی این دو قسمت را از یکدیگر جدا می نماید.بر طبق شبیه سازی های کامپیوتری این ابر ها نیمی از تیتان را در بر گرفته اند.
ابر های تیتان آکنده از متان مایع است در حالیکه در زمین متان به صورت یک گاز قابل اشتعال در طبیعت وجود دارد.در این زمینه دو عامل اساسی چنین تفاوتی را پدید می آورند،1.دما در سطح تیتان تا 149- نزول می کند که این امر سبب تشکیل متان مایع می شود.2.دلیل دیگر عدم وجود گاز اکسیژن در جو این قمر است.لازم به ذکر است که اکسیژن یکی از فاکتور های اساسی در احتراق می باشد.
برای دریافت اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
برای دریافت اطلاعات بیشتر پیرامون کاوشگر هویگنس به لینک زیر مراجعه نمایید:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]