-
این روز ها عجیب دلم در هوای اوست
این شعر های خسته تمامش برای اوست
فریاد واژهها به فدایش که سوختن
در خلوت و سکوت فقط ادعای اوست
دیگر نگاه شهر به من جور دیگریست
انگار سالهاست که عاشق ندیدهاند
بیگانهاند و دوست که فرقی نمیکند
دیگر تمام مردم دنیا غریبهاند
آن روزها دلم به هوای تو میسرود:
برگرد تا هنوز به یاد تو زندهام
من زندهام هنوز ولی عشقمان چه شد؟
میگیرد از دروغ خودم باز خندهام
دیدی امید جای خودش را به یأس داد
من ماندم و نگاه تو و اشک ِ انتظار
این جادههای یأس کجا میبرد مرا
آه ای خدا چه بر سرم آورده روزگار
-
مهم نیست
قطره باشی
یا اقیانوس
مهم این است
آسمان در تو منعکس شود
-
نگاه کردن
و نديدن
رسم هميشگی روزگار ماست .
باور کن !
-
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد، خدا کند
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
اتل متل جدایی ، عروسکم کجایی ؟ گاو حسن پریشون ، یه دل داره پر از خون ، عشقم رفته هندستون ،یه عشقه دیگه بردار ، یه دنیا غصه بردار ، اسمشو بذار بچگی ، تا آخر زندگی ، هاچینو واچین ! تموم شد ،عمر منم حروم شد ...........
-
پائیز منم
چشمهایم خیس
دستهایم همه برگ
زردی صورتم همه یادآور مرگ
پائیز منم
عاشق فصل دگر
نَم نَمَک عاشق و دلسوخته گشتم من
رزگارم شده ابری ، میکنم خون به جگر
پائیز منم
تو هم دمی با من باش
عاشق و خیس بیا
اگر تو هم بارانی
-
-
-
سكوتم از رضايت نيست...
دلم اهل شكايت نيست...
-
یه احساسی به تو دارم یه حس تازه و مبهم
یه جوری توی دنیامی که تنها با تو خوشحالم
یه احساسی به تو دارم شبیه شوق و بیخوابی
تو چشمات طرح خورشیده تو این شبهای مردابی
تا دستای تو راهی نیست دارم از گریه کم میشم
تو مرز بین من با تو دارم شکل خودم میشم
مث گلهای بی گلدون هنوزم مات بارونی
تو از دلتنگی دریا توی توفان چی می دونی
نمی دونم کجا بودم که رویاهامو گم کردم
که می سوزم که می میرم اگر که از تو برگردم
خودم بودم که می خواستم همه دنیای من باشی
ببین غرق توام اما هنوز می ترسی تنهاشی
یه احساسی به تو دارم یه جوری از تو سرشارم
یه کم این حسو باور کن که بی وقفه دوست دارم
یه احساسی به تو دارم شبیه عشق و دل بستن
تو هم مثل منی اما یه کم عاشقتری از من