اینقد نا امیدانه نگاهم نکن
از آن بالا همه چیز عادلانست ..
خودت را بگذار جای من ..
این پایین ...
نه .. پاکیت به این لباس نمی آید ..
فقط
کاش دور درخت سیبت ..
دیوار می کشیدی!
این پایین هاحرف جواب نمیدهد ..!
Printable View
اینقد نا امیدانه نگاهم نکن
از آن بالا همه چیز عادلانست ..
خودت را بگذار جای من ..
این پایین ...
نه .. پاکیت به این لباس نمی آید ..
فقط
کاش دور درخت سیبت ..
دیوار می کشیدی!
این پایین هاحرف جواب نمیدهد ..!
من دلم برای آن شب قشنگ
من دلم برای جاده ای که عاشقانه بود
آن سیاهی و
سکوت
چشمک ستاره های دور
من دلم برای "او" گرفته است…
تو
رنگ میدهي
به لباسي كه ميپوشي
بو ميدهي
به عطري كه ميزني
معنا ميدهي
به كلمههاي بيربطي
كه شعرهاي من ميشوند
هی مسافر!
قبل از رفتن چمدان هایت را باز کن....
اینجا,در دلم.....
جای خیلی چیز ها خالی مانده.....
باید بازرسی شوی!!!
بس است
تعارف نکنید!
زندگی در گلویم گیر کرده
و اصرار شما
برای سر کشیدن استکانهای ثانیه
بیهوده است
مي ترسم
روي ماهت را
خواب ببينم
پتويم
پلنگ دارد !
در خلیج دل من یک خزر اشک جاریست
چه تفاوت دارد اهل گیلان باشم یا که هرمزگانی
از دل کردستان یا بلوچستانی
در صمیمیت یک واژه معلق هستم
اين روزها دچار کمی بی قراري ام
در متن روزهای بد سوگواري ام
هر روز چای تازه و يک استکان غزل
تکرار تلخ و خسته ی هر داغداري ام
آسمان گريه نمود وزمين سبز ازاين گريه زيبا شده است
باغ ساران هلو خيمه ساران شكوفه است كه برپا شده است
عيد نوروزبه يُمن قدم فصل بهار
برای من تمام خيابان ها به خط کشی های پدرم ختم میشود
وخودم را خلاصه کرده ام توی سیاهی
که تنم را
من شناسنامه ام را
به پدرم مدیونم