دستم نميرسد كه كنم كاري كه دلم شود عاشقي وتا جان دارد آندهد بر معشوقي خدايا توفيق ده شوم انساني تا...
Printable View
دستم نميرسد كه كنم كاري كه دلم شود عاشقي وتا جان دارد آندهد بر معشوقي خدايا توفيق ده شوم انساني تا...
فكر كنم آخرش "ا" بود
از من جدا مشو كه توام نور ديده
آرام جان و مونس قلب رميده
هنر آنست كه شوي عاشق او×××دل دهي نزد دلش تا به صبو...
هر چه بهم تر تنها تر
از ستيغ جدا شديم :
من به خاك آمدم و بنده شدم
تو بالا رفتي و خدا شدي.
ياس باز هم ارغواني شد تا لاله زنده بماند اي لاله تو نيز راه ياس ادامه دادي ميدانم...
مي خروشد دريا
خيچكس نيست به ساحل پيدا !
لكه اي نيست به دريا تاريك
كه شود قايق
اگر آيد نزديك !
کاش اینقدر ستودنت برایم آسان نبود
که در کرامت دستانت غریب بمانم
حالا هم برای تو نمیگویم برای باران و ابر و سخاوتی که هر شب برایم میفرستی
گریه میکنم
چه خوب بود
که در ریاضت زمین و افتادن یک برگ
زندگی ام برای تو خلاصه میشد و تو برای ان یک لحظه مینگریستی
یکی سوال میکند به خاطر چه زنده ای
و من برای زندگی تو(!!!) را بهانه میکنم !?
من پشت كوه قاف وصال تو مانده ام
از هر چه كوه،دره،فراز و نشيب تر
صبرم به سر رسيد،خدايا عنايتي
نازل نما ايه اي«امن يجيب تر«
اين تازه ابتداي خرابي است بعد ازين
در من وقوع زلزله هايي مهيب تر
روی به هر که کرده ام
نيزه به سينه ام نشاند . . .
حرف به هر که گفته ام
هزار بر سرش گذاشت
لال شدم ولی دريغ
سکوت حاصلی نداشت . . .