من مثه يه تك درختم ، ته يك كوچه ي باريك
تو يه گنجشك قشنگي! گاهي دوري گاهي نزديك
گاهي وقتا مهربوني ، مي شيني رو شونه ي من
گاهي نيستي كه ببيني ، بغض بي بهونه ي من
گنجشك بازيگوش من بشين رو شاخه ي دلم
با تو درخت معجزه بي تو طلسم باطلم
وقتي لاي برگا نيستي ، بوي پاييز رو مي گيرم
بي تو زرد زرد زردم ! بي صداي تو مي ميرم
اما وقتي كه مي خوني ، من ميشم پر از جوانه
يه ترانه ساز عاشق ، با هزار و يك ترانه
تويي حرف اولين و آخرين شعر نگفته
برگ آخر وجودم با پريدنت مي افته
گنجشك بازيگوش من بشين رو شاخه ي دلم
با تو درخت معجزه بي تو طلسم باطلم