كشتي شكستگانيم اي باد شرطه برخيز
باشد كه باز بينيم ديدار آشنا را
Printable View
كشتي شكستگانيم اي باد شرطه برخيز
باشد كه باز بينيم ديدار آشنا را
امروز بي بهار سر سبز چشم تو
مرغان خسته بال نگاهم
از آشيانه پر نكشيدند
و قوچ هاي وحشي دستانم
در مرتع نچريدند
امروز
با ياد مهرباني دست تو خواستم
با گربه خيال تو بازي كنم
چنگال زد به گونه ام از خشم
و چابك
از دستم لغزيد
رفت
تيري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه انديشه كند راي صوابت
دوستان ببخشيدا ولي من فكر مي كنم مشاعره چير زياد جالبي نيست چون بعضي از شعر ها هيچ وقت به زبان آورده نميشن !
...
تواضع كن ايدوست با خصم تند
كه نرمي كند تيغ برنده كند ..
ديدمش خرم و خندان قدح باده به دست
وندر ان ايينه صد گونه تماشا مي كرد.
asalbanoo شما بايد كاربر فعال مشاعره بشي ها !
...
در آب كه پيدا نگردد كنار
غرور شناور نيايد بكار
راستي كن كه راستان رستند
در جهان راستان قوي دستند
دوش مرغي به صبح مي ناليد
...
لطف كنيد بقيشم بگيد يادم رفته متشكرم ..
دوش مرغي به صبح مي ناليد
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
مگ مگ جون متشكر از تكميل شعر ..
...
شنيدم كه نامش خدا دوست بود
ملك سيرتي آدمي پوست بود ...