میر باقری داستان را تحریف کرده دیگه نمیشه بهش گفت تاریخی
Printable View
میر باقری داستان را تحریف کرده دیگه نمیشه بهش گفت تاریخی
تازه اون موقع ابراهیم به درد پا گرفتار شده بود و علیل بود ونمیتونست به یاری پسر پیامبرخدا بره
که این رو حتی توی یکی از قسمتها هم نشون داد که در عالم رویا حضرت ابالفضل (ع) به ابراهیم
گفت روا نیست به کمک پسر پیامبرخدا نری و دستش رو به طرف اشتر گرفت تا دستشو بگیره
اشتر هم دستشو دراز کرد که دست حضرت اباالفضل رو بگیره که یهو افتاد تو آب
کسی میدونه چرا به حضرت عباس(ع) میگفتنداباالفضل یا ابوفاضل؟؟
اگه جوابشو نمیدونین خودم بگم
نقل قول:
با احترام باید بگم که :
1-توی اون فضای شک ودولی+رعب ووحشت+فتنه افکنی های بی شمار.شاید خود ما هم برسر فرزند رسول شمشیر میکشیدیم!واون رو به قتل میرسوندیم.حالا خوبه ابراهیم شمشیری نکشید!
2-زمان مرگ مختار،ابراهیم در موصل مستقر بود.وامکان یاری رسوندن به مختار رونداشت.
3-پیوستن به آل زبیر اون هم بعداز شهادت مختار وبعد جنگ با آل امیه خیانت محسوب نمیشه برادر.
4-در آخر هم توی یکی از جنگها علیه آل امیه کشته میشه.
5-علت اصلی شهادت مختار هم خیانت شیوخ کوفه بودن که یه لحظه هم از فکر کشتن مختار غافل نمی شدن.که اون هم دلایل زیادی داشت که یکی شون قتل عامل وراه انداخت حمام خون توسط مختار توی کوفه بود.
در مورد این حرفتون :. با شما کاملاً موافقم ولی به نظرم با وجود خورشیدی چون امام حسین شک و دودلی معنایی نداشته.ضمناً حتی اسم ابراهیم در لیست کسایی که برای امام حسین نامه نوشتند و یا کسایی که به یاری مسلم ابن عقیل رقتند هم نیست.و اصلاً مشخص نیست اون زمان چه کار میکرده.نقل قول:
+رعب ووحشت+فتنه افکنی های بی شمار
شما اگه یکی دوستت رو بکشه بعد مرگش میری و با قاتلش هم پیمان میشی؟! ضمناً با وجود امام سجاد(ع) که اکثر شیعیان رو دورش داشته نیاز بوده که این آدم به آل زبیر پناه ببره؟نقل قول:
3-پیوستن به آل زبیر اون هم بعداز شهادت مختار وبعد جنگ با آل امیه خیانت محسوب نمیشه برادر.
خب ابن زبیر نیز توسط آل امیه کشته میشه.نقل قول:
4-در آخر هم توی یکی از جنگها علیه آل امیه کشته میشه.
در مورد علت شهادت مختار هم خود مختار در زمان تسخیر شدن کاخ کوفه توسط مصعب ابن زبیر دوری ابراهیم رو دلیل اصلی مرگ میدونه.
ضمناً من خودم رو در جایگاهی نمی دونم که بخوام در مورد شخصیتی چون ابراهیم ابن مالک اشتر صحبت کنم و او رو نکوهش کنم.بلکه دلیل اصلی پست من پست های مکرر جناب ربیعی بود! که طوری از این شخصیت صحبت میکرد که من گمان کردم شاید ایشان دچار سو تفاهم شده باشه.
قیام مختار+ابراهیم برای مجازات قاتلین ومسببین شهادت حضرت بود.درجه اول نفرات کوفی درجه دوم آل امیه .نقل قول:
شما اگه یکی دوستت رو بکشه بعد مرگش میری و با قاتلش هم پیمان میشی؟! ضمناً با وجود امام سجاد(ع) که اکثر شیعیان رو دورش داشته نیاز بوده که این آدم به آل زبیر پناه ببره؟
خب اولی که با قیام مختار وبه دست مختار انجام شد.موند ال امیه،ابراهیم برای تکمل مسیر قیام وجنگ با آل امیه مجبور شد بره زیر پرچم آل زبیر(مثل خود مختار)اما خب .....
+
درسته با وجود خورشیدی مثل امام حسین(ع)هم نباید جایی برای شک باشه.اما فراموش نکن که اگه امام خورشید بود شیاطینی همچون آل امیه و....بودن که چهره امام رو برای برخی مردم وخواص پشت ابر ببرن.
امیدوارم از من رنجیده خاطر نشده باشی دوست من.
آخ..... امشب فقط پای سریال گریه کردم ! جلو خونواده معذب بودم ، اومدم تو اتاق پای تلویزیون خودم ... خیلی وقت بود اینجوری گریه نکرده بودم !
هم اشک شوق داشت هم اشک غم ... اونجایی که زن خولی میخواست خون رو از روی زمین پاک کنه و پاک نمیشد گریم رو بدجور در آورد !
چی بگم ...
اون زن جوون خولی اونی که رقاص بود خیلی بازیش ضعیف بود... اون جای تنور که سر اباعبدالله رو دید اصلا ترس تو چهره ش نمایان نبود...
اون جایی که سنان رو تو موقعیت ظهر عاشورا نشون داد نوشته بود رضا خندان.... مرده؟؟؟
این حرمله عجب تنچویی بود برا خودش، ها:31:
دوستان من امشب نتونستم ببینم اینطور که میگید انگار خیلی خوب بوده تکرار اش چه روزایی بود از کدوم شبکه؟؟
نقل قول:
دوشنبه ها ساعت 8 از شبكه يك.
سه شنبه ها و پنج شنبه ها هم از شبكه قران ساعتشو شرمنده نميدونم ولي فكر كنم نزديك مغرب باشه.
---------- Post added at 12:27 AM ---------- Previous post was at 12:24 AM ----------
نقل قول:
دوست عزيز هيچ سريالي رو نميشه دقيق طبق واقعيت ساخت.نه ساخته شده و نه خواهد شد.نه تو ايران و نه هيچ كجاي دنيا.
و تازه اگرم بشه كه نميشه اون سريال اصلن جذابيت نداره.
از دوستان کسی می تونه در مورد تاریخ عرب یه منبع فارسی به من معرفی کنه ؟ ( بعد از پیامبر )
بیشتر دوست دارم رابطه شجره خلفای الان کشورهای عربی رو با آدمهای زمان پیامبر و بعد از اون بدونم ...
ماجرای خونی که از کف خانه خولی جوشید
«معرفی شخصیتهای سریال مختارنامه با کمک همسر» فرمولی است که داوود میرباقری در سریال مختارنامه چند بار به شکلی هوشمندانه از آن بهره برده است. عمر سعد یکی از این نمونههاست که با حضور همسرش چندین بار وجوه بارز شخصیتیاش نمایان شد و خود مختار هم نمونه مثال زدنی دیگری است که در آن، تفاوت همسرانش با یکدیگر و نحوه برخورد آنها با ماجراهای پیرامونیشان تکلیف بسیاری از نقاط عطف داستان را روشن میکند.
در داستان خولی هم که مخاطبان سریال مختارنامه در قسمت 29 شاهد آن بودند، میرباقری از همین تمهید استفاده کرد. خولی دو زن دارد. زنی کوفی که نقش او را آهو خردمند ایفاء میکند و زنی شامی که نقش او را رامونا شاه بازی می کند. زن اول زنی مومن و علوی است و هسمر دوم، رقاصه و آوازه خوانی شامی است که به هوای دایر کردن رقاص خانهای در کوفه زن خولی شده و به این شهر آمده است. جنایتی که خولی مرتکب شده آنقدر مهیب است که این دو زن هردو بر آن شهادت میدهند و حتی زن شامی نیز نمیتواند بر آن چشم ببندد.
این صحنهها در سال 1383 فیلمبرداری شد. میرباقری حساسیت و وسواس فراوانی برای به تصویر کشیدن این بخش از داستان داشت، به خصوص جایی که در آن خولی با سر بریده حضرت در توبره وارد مطبخ میشود، زمان و تمرکز زیادی برای فیلمبرداری برد. در این صحنه ایجاد دود و مِه نقش زیادی در فضاسازی داشت و به همین دلیل علاوه بر دستگاه های مِه ساز که در چنین مواردی به کار میآیند، گروه زیادی از افراد حاضر در صحنه نیز در پشت صحنه با ابزارهای مختلف همچون: چوب نیمسوز و... اقدام به تولید دود کرده و وارد صحنه میکردند تا مِه موجود در فضا به اندازه قابل قبول برسد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از همه اینها گذشته «آهو خردمند» بازیگری که نقش زن کوفی خولی را ایفاء کرد، زحمت و انرژی فراوانی برای ایفای نقش به کار گرفت. او در بخشی از این فصل باید روی زمین مینشست و خونهای چکیده شده از توبره خولی - که در واقع متعلق به سر بریده امام حسین (ع) بود- را پاک میکرد.
روزی که این صحنه قرار بود فیلمبرداری شود، خرمند وارد صحنه شد و به افراد حاضر در سر صحنه نگاه کرد. ایفای این نقش توسط او هم حس و حال او را دچار تغییر کرده بود و هم در دیگران فضایی عجیب ایجاد کرده بود. گروه جلوههای ویژه چند روز قبل لولههای پلاستیکی را داخل زمین کار گذاشته بودند تا این صحنه و جوشش خون اجرایی شود، اما تا پیش از آغاز فیلمبرداری، خردمند دقیقا نمیدانست باید چه کاری انجام دهد. وقتی میرباقری برای او توضیح داد که در این صحنه باید به زمین بنشیند و سعی کند لکههای خون باقیمانده از آقا اباعبدالله را با کهنه پاک کند، حس و حالی عجیب او را فرا گرفت. حسی که خیلی خیلی قویتر از آن چیزی بود که از چند روز قبل و در صحنههای تمرین به آن رسیده بود. خردمند میدانست که این صحنه به دلیل جلوههای ویژه خاص آن زیاد قابل تکرار نیست. تکرار چنین صحنهای هم سخت بود و هم اینکه ممکن بود حس و حال اولیه بازیگر را دچار تغییر کند.
همه چیز آماده آغاز کار بود. صدا رفت، دوربین چرخید و با فرمان «حرکت» میرباقری، خردمند شد زن کوفی خولی. وقتی همکاران بخش جلوههای ویژه پمپاژ خون را همزمان با کشیده شدن دستمال بر روی زمین آغاز کردند، خرمند با دیدن خونی که از زمین می جوشید حس و حالش عوض شد و دچار حالتی غریب شد. این حس و حال غریب، دیشب که با او بعد از چند سال صحبت می کردم همچنان در او وجود داشت و جنسی از ناشناختگی داشت که قابل توصیف نیست. کافی است خودتان را جای زنی بگذارید که هنگام پاک کردن خون نوه رسول الله از کف زمین، با غلیان و جوشش خون مواجه میشود. شما دچار چه حس و حالی شدید؟!
واقعا آدم این سریال مختار میبینه کمی میفهمه که حضرت حسین با چه کسانی (ابن زیاد-شمر-عمر سعد -خولی و...) رو برو بوده!!!
واقعا عظمت خدا رو ببیین که تو جامعه اسلامی اون زمان با وجود چنین حیوون هایی بازم خدا کسی رو مثل حضرت حسین رضی الله تعالی عنه رو فرستاد تا مردم راه درست رو از باطل تشخیص بدن
================================================== ==============
راستی این حرمله بود یا گیوم تل؟؟:31:
«سنان» ملعوني كه امام علي(ع) شقاوتش را پيشبيني كرد
خبرگزاري فارس: «سنان» از جمله كساني بود كه در آخرين دقايق، به كمك افرادي لعيني همچون شمر، امام حسين(ع) را به شهادت رساند. جالب آنكه پيشتر امام علي (ع) در نكوهش پدر سنان اين واقعه را پيشگويي كرده بود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شب گذشته (جمعه شب) و در قسمت بيست و نهم مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «سنانبن انس» يكي از اشقياي بيرحم دشت كربلا به سزاي اعمال جنايتكارانهاش رسيد و قصاص شد.
از همين رو و براي بررسي صحت و سقم نحوه قصاص وي، به يكي از معتبرترين و كاملترين منابع موجود درباره قيام عاشورا و وقايع پس از آن يعني؛ «دانشنامه 14جلدي امام حسين(ع)» رجوع كرديم كه حاصل آن در پي ميآيد.
«سِنانبن اَنسبن عمروبن حيّبن حارثبن غالببن مالكبن وَهبيل» از كساني است كه نقش مؤثري در كشتن امام حسين (ع) داشتند و در آخرين دقايق، به كمك افرادي مانند شمربن ذيالجوشن امام را به شهادت رساندند. پيشتر امام علي (ع) در نكوهش پدر سنان اين واقعه را پيشگويي كرده بود.
بر پايه گزارشي، سنان در مجلس حجاج، به كشتن امام حسين (ع) اعتراف كرد و پس از بازگشت به خانهاش، ديوانه شد و با وضع ناگواري از دنيا رفت.
در گزارشي ديگر آمده كه مختار، سنان را دستگير كرد و پس از شكنجهاي سخت او را كشت.
آنچه در پي ميآيد، گزيدهاي از شرح حال و عاقبت سنانبن انس است كه در كتابهاي معتبر تاريخي شيعه و سني آمده است.
«نَسَبُ مَعَدّ»:
سنانبن انسبن عمروبن حيبن حارثبن غالببن مالكبن وهبيل، در طف، حسين بن علي (ع) را كشت.
ابن ابي الحديد در «شرح نهجالبلاغه» به نقل از فضيل از محمدبن علي:
وقتي امام علي (ع) گفت: «پيش از آن كه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد و به خدا سوگند از من درباره گروهي نخواهيد پرسيد كه صد نفر را گمراه و صد نفر را راهنمايي ميكنند، مگر اين كه ميگويم فرمانده و جارچي آن گروه كيست.»
مردي برخاست و گفت: به من بگو كه چقدر در سر و ريشم مو هست.
امام علي (ع) به وي فرمود: «به خدا سوگند، دوستم به من خبر داد كه بر سر هر مويي كه در سرت هست، فرشتهاي وجود دارد كه تو را لعن ميكند و بر سر هر مويي از ريشت شيطاني است كه تو را گمراه ميكند و در خانهات بچه عزيزي داري كه پسر پيامبر خدا (ص) را ميكشد.»
پسر آن مرد، كُشنده حسين (ع)، در آن روز كودكي بود كه چهار دست و پا راه ميرفت. او سنان بن انس نخعي بود.
«تاريخ الطبري» به نقل از حميد بن مسلم:
مردم به سنان بن انس گفتند: تو حسين پسر علي و پسر فاطمه دختر پيامبر خدا را كشتهاي! تو بزرگترين مرد عرب را كشتهاي؛ همو كه آمد تا آنان را از حكومت بر كنار كند! نزد اميرانت برو و پاداشت را از آنان بگير كه اگر تمام بيتالمالشان را هم در برابر كشتن حسين (ع) به تو بدهند باز كم است.
او سوار بر اسبش رفت ـ كه مردي دلير و شاعر، ولي كم خرد بود ـ تا بر در خيمه عمر بن سعد ايستاد و با صداي بلند، بانگ برداشت كه:
دامنم را پر از سيم و زر كن
كه من پادشاه والا مقام را كشتم
آن كه پدر و مادرش بهترين بودند
و بهترين مردم در حسب و نسب بود
عمر بن سعد گفت: گواهي ميدهم كه تو ديوانهاي و هرگز خوب نميشوي. او را داخل بياوريد.
وقتي او را داخل بردند، عمر بن سعد او را با چوب زد و به او گفت: اي ديوانه چرا چنين ميگويي؟ به خدا سوگند اگر ابن زياد اين حرفت را بشنود، گردنت را ميزند.
«المعجم الكبير» به نقل از اسلم منقري:
بر حجاج وارد شدم. سنان بن انس، قاتل حسين (ع) هم وارد شد. وي پيرمردي گندمگون و خضاب بسته بود. بيني كشيده و صورتي خالدار داشت. او را در برابر حجاج نگه داشتند. حجاج به وي نگاهي انداخت و گفت: تو حسين را كشتي؟
سنان گفت: آري.
حجاج گفت: چگونه اين كار را با حسين كردي؟
گفت: او را با نيزه زدم و با شمشير، قطعه قطعه كردم.
حجاج بن سنان گفت: شما دو تن هرگز در يك جا جمع نميشويد.
«تاريخ الطبري» به نقل از پيرمردي از نخع:
حجاج گفت: هر كه گرفتاري دارد، برخيزد.
عدهاي برخاستند [و چيزهايي] گفتند. سنان بن انس نيز برخاست و گفت: من قاتل حسينم.
حجاج گفت: چه گرفتاري خوبي!
او به منزلش بازگشت و زبانش بند آمد و ديوانه شد. ميخورد و جايش را خيس ميكرد.
«تاريخ الطبري» به نقل از ابو عبد الأعلي زُبَيدي:
مختار، سنان بن انس را ـ كه مدعي كشتن حسين (ع) بود ـ خواست و ديد كه او به بصره گريخته است. پس خانهاش را خراب كرد.
«ذوب النضار»:
سنان بن انس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به بصره گريخت. [مختار] خانهاش را ويران كرد. سپس سنان از بصره به سمت قادسيه حركت كرد. جاسوساني بر او گمارده شده بودند كه به مختار خبر دادند و مختار او را در ميان عُذَيب و قادسيه دستگير كرد و انگشتانش را بندبند بريد و دست و پاهايش را قطع كرد و ديگي از روغن، داغ كرد و او را در آن انداخت.
«الملهوف»:
نقل است كه مختار، سنان را دستگير كرد و انگشتانش را بندبند بريد و سپس دستها و پاهايش را قطع كرد. آنگاه ديگ روغني را به جوش آورد و او را در آن انداخت در حالي كه دست و پا ميزد.
---------- Post added at 04:58 PM ---------- Previous post was at 04:57 PM ----------
«خولي» حامل سر مبارك امام حسين(ع) كه خود گردن زده شد
خبرگزاري فارس: «خوليبن يزيد» در بريدن سر مبارك امام حسين(ع) و كشتن برادر ناتني امام مشاركت داشت. مخفيگاه وي توسط همسرش لو رفت و سرانجام در خانه خودش به دست مختار ثقفي كشته شد و جنازهش در آتش سوخت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شب گذشته (جمعه شب) و در قسمت بيست و نهم مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «خولي بن يزيد» ملعوني كه سر مبارك امامحسين (ع) را به كوفه برد، به سزاي اعمال جنايتكارانهاش رسيد و گردن زده شد.
از همين رو و براي بررسي صحت و سقم نحوه قصاص وي، به يكي از معتبرترين و كاملترين منابع موجود درباره قيام عاشورا و وقايع پس از آن يعني؛ «دانشنامه 14جلدي امام حسين(ع)» رجوع كرديم كه حاصل آن در پي ميآيد.
خولي بن يزيد اصبحي اِيادي دارِمي، در شمار سپاه و تيراندازان عمر بن سعد بود. در زيارتنامه شهدا و منابع تاريخي، به او نسبت داده شده كه تيرهايي را به سوي عثمان (پسر اميرمؤمنان (ع) و برادر ابوالفضل العباس) پرتاب كرد و او بر اثر تير وي و تير ديگري كه شخصي از قبيله بنيابان پرتاب كرد، به شهادت رسيد.
وي را قاتل جعفر بن علي (ع) هم شمردهاند؛ اما بيشتر منابع تاريخي، كشته شدن جعفر بن علي را به هانيبن ثُبَيت حضرمي نسبت دادهاند.
خولي، در شهادت امام حسين (ع) و بريدن سر مبارك ايشان نيز دست داشت. او به همراه حُمَيدبن مسلم اَزدي، سر مبارك امام حسين (ع) را براي عبيداللهبن زياد به كوفه برد. او شب هنگام به كوفه رسيد و سر امام (ع) را در خانهاش گذاشت و چون همسرش از ماجرا باخبر شد، با وي دشمن گشت. از اين رو، در قيام مختار، وقتي مأموران مختار، وارد خانه خولي شدند، وي مخفيگاه او را به آنان نشان داد.
زن خولي، عيوف دختر مالك بن نهار بن عقرب، از طايفه حضر موت بود و از وقتي خولي، سر حسين (ع) را آورد، با او دشمن شده بود.
«المزار الكبير» در «زيارت ناحيه»:
سلام بر عثمان، پسر اميرمؤمنان (ع) و همنام عثمان بن مظعون! خدا لعنت كند خوليبن يزيد اصبحي ايادي دارمي را كه او را با تير زد!
«تاريخ الطبري» به نقل از موسي بن عامر:
مختار، مُعاذ بن هاني بن عَديِ كندي، برادرزاده حجر، و نيز ابو عَمره، فرمانده نگهبانانش را اعزام كرد. آنان رفتند و خانه خوليبن يزدي اصبحي را كه سر حسين (ع) را همراه خود آورد، محاصره كردند.
او در خروجي خانه پنهان شد. معاذ به ابو عمره دستور داد كه خانه را جستوجو كنند. زن خولي، به سوي آنان رفت. آنها به وي گفتند: همسرت كجاست؟
گفت: نميدانم كجاست. و با دست به خروجي اشاره كرد. آنان وارد شدند و او را پيدا كردند، در حالي كه روي سرش سبد خرمايي گذاشته و زير آن، پنهان شده بود. پس او را بيرون كشيدند.
مختار در كوفه گردش ميكرد و سپس در پي يارانش روان شد، كه ابوعمره، پيكي را به سوي او فرستاد. مختار در كنار خانه ابوبلال از پيك، استقبال كرد ـ و عبداللهبن كامل هم با مختار بود ـ پيك، ماجرا را به مختار گفت و مختار به سمت آنان به راه افتاد و آنان از او استقبال كردند. مختار، خولي را برگرداند و او را در كنار خانوادهاش كشت و آتشي خواست و خولي را با آتش سوزاند و از پيش او نرفت تا به خاكستر تبديل شد. آنگاه بازگشت.
---------- Post added at 04:58 PM ---------- Previous post was at 04:58 PM ----------
اكبرلو: تلويزيون هر شب به دهها «مختارنامه» نياز دارد
خبرگزاري فارس: يك منتقد با بيان اين كه «مختارنامه» يكي از آثار شاخص «داوود ميرباقري» است، گفت: به نظر من تلويزيون هر شب به دهها سريال نظير «مختارنامه» نياز دارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» ساخته داود ميرباقري مدتي است كه از شبكه اول سيما در حال پخش است، اين مجموعه پس از پخش دو سريال «امام علي (ع)» و «معصوميت از دست رفته» سه گانه «داوود ميرباقري» در زمينه سريالهاي تاريخي به شمار ميرود و البته وي پيشتر فيلم بهيادماندني «مسافر ري» را هم با همين رويكرد ساخته است.
در گفتوگو با «منوچهر اكبرلو» منتقد و كارشناس سينما نظر وي را در مورد اين سريال جويا شدهايم.
* بخشي از جذابيت «مختارنامه» به تواناييهاي شاخص «داود ميرباقري» برميگردد. ارزيابي شما از ميزان تأثيرگذاري اين كارگردان در بخش كيفي «مختارنامه» چيست؟
- «داوود ميرباقري» نشان داده است در نوشتن فيلمنامه و نيز كارگرداني از شاخصهاي فيلمسازي كشور ماست. بنابراين ميشود از پيش توقع داشت كه او در نگارش فيلمنامه، هدايت بازيگران و نيز چينش صحنه به نسبت موفق عمل كرده باشد، گرچه در سريالها و فيلمهاي تاريخي _ مذهبيمان هميشه با مسئله سنگيني ديالوگها روبرو بودهايم و اين امر در فيلمنامه مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» هم اتفاق افتاده است. البته «داوود ميرباقري» سعي كرده است با استفاده از ضربالمثلها و اصطلاحات فرهنگ عامه، سنگيني ديالوگها را براي يك اثر تاريخي كاهش دهد.
* به نظر شما آيا «مختارنامه» با تاريخ همخواني دقيقي دارد و نظر علما را نيز تأييد ميكند؟
- درباره نزديكي به اصل وقايع تاريخي، در تخصص من نيست كه به اين پرسش پاسخ دهم. اما ميتوان گفت كه فيلمنامه الزاما نبايد با تاريخ منطبق باشد. در ايران چون براي هر شخصيت يك فيلم ساخته ميشود همه انتظار دارند تصوير ارايه شده از آدمها همان چيزي باشد كه عرفاً همه از آن شناخت دارند. درباره نزديك بودن به نظر علما هم من صاحبنطر نيستم گرچه بين علما هم يك نظر واحد در برخي رويدادها و تفاسير وجود ندارد در نتيجه هيچ گاه نميتوان به ديدگاهي رسيد كه بتوان گفت «مختارنامه» منطبق بر همه نظرات علما است يا نه.
* نظر شما درباره بازي «فربيرز عربنيا» در نقش مختار چيست؟
- بازي موفقي از خود ارائه داده است. البته در سريال «مختارنامه» برخي انتخابها مانند «فريبرز عربنيا» ابتكار «داوود ميرباقري» است تا از آن نگاه كليشهاي به آدمهاي مثبت فيلمنامه فاصله بگيرد.
* «مختارنامه» در كارنامه «داوود ميرباقري» چه جايگاهي دارد؟
- از آثار شاخص اوست البته به نظر من از سريال عظيم امام علي (ع) مرتبه بالاتري ندارد چرا كه آنجا ارتباط حسي قويتري با مخاطب برقرار ميكرد. فضاسازي سريال به دو بخش تقسيم ميشود. يك دسته همان فضاسازي رايج تاريخي _ مذهبي است كه در آن نوآوري ديده نميشود و دسته دوم وجود فضاهاي جديد در اين گونه فيلمهاست. در بعد مسائل فني و اجرايي گاه خلاقيتهايي در اجرا ديده ميشود اما واقعيت اين است كه سريال «مختارنامه» نيز مثل اغلب كارهاي تاريخي، از نوعي تكرار در طراحي لباس و حتي انتخاب برخي از بازيگران رنج ميبرد. يا عنوانبندي كار كه معمولي است... جداي از اينها، همانطور كه گفتم از كارهاي شاخص آقاي ميرباقري است كه با مخاطب نيز ارتباط برقرار كرده است.
* ساخته شدن «مختارنامه» چقدر لازم است و بازتاب نهايي اين سريال را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
اما در كل بايد بگويم كه تلويزيون هر شب به دهها سريال نظير «مختارنامه» نياز دارد. اميدوارم مسئله ديگري كه فيلمهاي تاريخي - مذهبي ما به آن دچار هستند در ادامه سريال به سراغ «مختارنامه» نيايد، يعني از هم گسيختگي فيلمنامه يا در جا زدن و از همه مهمتر پايانبندي ضعيفي كه در فيلمنامههاي مذهبي _ تاريخي شاهد هستيم. در اين گونه كارها پايانبندي و آخرين تصويري كه از شخصيت اصلي در ذهن مخاطب مينشيند، بسيار اهميت دارد كه بايد منتظر ماند و ديد كه آيا اين سريال ميتواند برخلاف اغلب اين قبيل كارها در پايانبندي نيز موفق عمل كند يا خير؟
حرمله ابن كاهل اسدی یک قاتل نابغه بود ، به طوری که روی شرورترین قاتل های تاریخ رو روسفید کرد !!نقل قول:
طبق تاریخ روایت هست که امام سجاد به خاطر قتل هایی که حرمله کردش ، دست به دعا میشه و حرمله رو نفرین میکنه ! که با جست و جو توی گوگل جمله ی کامل نفرین رو بدست آوردم :
« ا للهم اذقه حر الحديد ، اللهم اذقه حر النار »
« خدايا ، داغى آهن را به او بچشان . خدايا، داغى آتش را به او بچشان »
به طوری که نه کیان ، نه ابن کامل و نه هیچکس دیگه موفق نمیشه حرمله رو بگیره ... بنابراین خود مختار دست به کار میشه و حرمله رو گیر میندازه .
وقتی حرمله رو میبرن پیش مختار ، حرمله به تمام جرم هاش اعتراف میکنه ، به مختار میگه من توی صحرای کربلا 3 تا تیر سه شعبه ( سه شاخه ) داشتم ، با اولیش گلوی علی اصغر رو وقتی که بغل پدرش بود پاره پاره کردم ، با دومیش قلب امام حسین رو وقتی که امام پیرهنش رو بالا زد تا خونی که داشت از پیشونیش سرازیر میشد رو پاک کنه ، پاره پاره کردم و با سومیش هم چشمان حضرت عباس رو نشونه گرفتم .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعد مختار ازش میپرسه : توی کربلا صحنه ای بود که دلت رو بسوزونه ؟
حرمله میگه : اگه بگم ، من رو نمیکشی ؟
مختار میگه : چه بگی ، چه نگی ، قصاص و مرگت حتمی هست .
بعد حرمله میگه : حالا که میخوای حتما من رو قصاص کنی ، پس میگم تا داغ دلت رو بیشتر کنم ، وقتی هنوز علی اصغر ، طفل شیرخواره ی حسین زنده بود ، از عمر سعد پرسیدم که اول پدر رو بکشم یا پسر رو ؟ شمر به من گفت : اول علی اصغر رو بکش ، با کشتن پسر ، پدر میمیره ... که حرمله اول گلوی علی اصغر رو پاره پاره میکنه ، بعد قلب امام حسین رو نشونه میره و قلب مبارک امام حسین رو هم پاره پاره میکنه .
بعد حرمله در ادامه میگه : وقتی که گلوی علی اصغر رو پاره کردم و زجری که پدرش رو میکشید رو دیدم ، دلم خیلی به حالش سوخت ...
مختار هم دستور میده که اول دست های حرمله رو قطع کنن ( همان دو دستى كه با یكى كمان را مىگرفت و با دیگرى تیر را رها مىكرد ) ، بعد پاهاش رو قطع کنن و بعد آتیشی درست کنن و بدن بی دست و پای حرمله رو بندازن توش و آتیشش بزنن ... که دعای امام سجاد هم مستجاب میشه
قسمت بعد باید فوق العاده بشه ... دست میرباقری درد نکنه واقعا ! هر شب ساعت 10 منتظرم جمعه برسه تا قسمت بعدی رو ببینم ... :40:
پ ن : اولین بار بود توی عمرم که همچین پست مفیدی دادم !! الان معدم داره تعجب میکنه ... !! :دی
جناب Gam3r زحمتش رو کشیدند.
ممنونم دوست عزیز ، ویرایش و تصحیح شدند ...نقل قول:
شرمنده :40:
من که فک نکنم صحنه قصاصش رو نشون بدن......
راستی این شهرام حقیقت دوست نقشش چیه؟
من از ترس این که داستان لو بره نه اون آخر سریال که خلاصه قسمت بعدی رو میگه می بینم....نه مطالب این تاپیک رو میخونم:31:
البته اگه سرنوشت کسایی که به دست مخار کشته شدند رو بخونید داستان سریال لو نمیره! چون کلاً میرباقری یه چیز دیگه داره میگه!نقل قول:
من از ترس این که داستان لو بره نه اون آخر سریال که خلاصه قسمت بعدی رو میگه می بینم....نه مطالب این تاپیک رو میخونم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مثلاً تقریباً تمام تاریخ نویسان معتقدند که اون هفت نفر که روی بدن مبارک سیدالشهدا(ع) اسب تاختند رو گرفت و دست و پایشان را به زمین میخ کرد و داد انقدر با اسب از رویشان بدوند تا به هلاکت برسند.در صورتی که در سریال مختار فقط گفت بروید و اعدامشان کنید. این در مورد خیلی های دیگه نیز صدق میکنه از جمله خولی و عمر سعد و... .
انگار میرباقری دوست نداشته این نوع قصاص کردن رو نشون بده.
شنیدم((رستم-غلام شمر))قاتل ضربی،شعر تیتراژ رو خونده،درسته؟
اگه درست باشه عجب کارگردانیه این میرباقری!به عوامل پشت صحنه هم به چشم هنری نگاه میکنه..
خوب تو صدا و سیمای ملی که نمیشه این صحنه های خشن رو به تصویر کشید.نقل قول:
البته همچین صحنه هایی رو قبلا دیده بودیم تو سریال مثل صحنه بریده شدن سر وهب یا سلیمان صرد خزاعی که تازه اونا آدمای خوب قصه هستن!ممکنه برای شمر و سنان و ... هم صحنه جدا کردن سرشون رو ساخته بشن منتها تلویزیون ایراد گرفته و گفته دیگه پخش نکنید.
حالا اگر سکانس های این دست و پا بریدن ها رو هم ساختن و از تلویزیون قابل پخش نیست خوبه بعدا بذارن تو اینترنت تا مردم دانلود کنن ببینن.
راستی دیدید کیان وقتی سر شمر و سنان رو توی کیسه اورد سر شمر رو دراورد گذاشت جلوی مختار ولی سر سنان رو نشون ندادن.
احتمالا به احترام رضا خندان که فوت شده صحنه نشون دادن سرش رو حذف کردن.
اره خودشهنقل قول:
و
کد:http://forum.p30world.com/showpost.php?p=6069624&postcount=1316
نقل قول:
نقش پسر حر رو بازي ميكنه اگه اشتباه نكنم
نقل قول:
دوست عزيز تو قسمت هاي قبل 2 تا دست بريدن نشون داد همه شاكي شدن كه اينا چيه تو تلويزيون ما نشون ميدين وقتي بچه پاي تلويزيون نشسته تازه گفتن اين صحنه ها ماله سينماي هاليووده و باعث ايجاد خشونت بين مردم ميشه اونوقت شما ميگي بيان اين صحنه هارو نشون بدن.
تازه سينماي ما اونقدر پيشرفت نكرده كه بخوان اين صحنه هارو نشون بدن كه خوبم در بياد ميان يه چيزي ميسازن بد از آب در مياد بعد مردم ميگن بلد نيستن بسازن چرا ميسازن پس بهتره نسازن و يه جور ديگه نشون بدن.
بعدشم اينا اينجوري نشو نميدن از هزار جا بهشون گير ميدن كه شما اينو گفتين اونو نگفتين حالا ببين چه حساسيتي روي اون صحنه ها كه شما ميگي هست
اولا که چند بار بریده شدن سر رو نشون دادن خوب از آب دراومده بود و مشکلی نداشت.....نقل قول:
بعد هم اینا موقعی که داشتن فیلم رو میساختن باید میدونستن که فیلم خشن درمیاد....حالا الان بیان سانسور کنن که چی؟من خودم منتظر قیام بودم که ببینم چجوری از اب درمیاد بعد اینا دها قسمت از زندگی و کلک چیدن های مختار نشون میدن و سر دو قسمت همه ی قاتلین کربلا رو میکشن.....بریده شدن سر وهب رو نشون میدن ولی واسه شمر و عمر رو نه....خیلی خیلی مسخرست....یا نمیساختن یا اینکه اینجوری نشون نمیدادن حداقل
نقل قول:
بريد ه شدن سر و دست مشكل نداره ولي اينكه بخوان به زمين ميخشون كنند و اسب ها بيان از روشون رد بشن واقعا صحنه ي سختيه تو سينماي ما با اين امكانات كم.اگه توجه كني اون صحنه اي كه اس ها از روي بدن شهداي كربلا رد ميشدن رو خيلي خيلي اجمالي نشون داد طوري كه تا اسب رسيد به بدن صحنه تموم شد.
شما مطمئن باش سريال مير باقري واقعا سريال قشنگيه و جاي حرف زيادي داره ولي سريالي كه از تلويزيون پخش ميشه زياد قشنگ نيست و حرفي براي گفتن نداره!!!.تا آخره حرفمو خودت بگير برو.:46:
سلام به همه ی دوستان!
بعد از مدتی طولانی که بحث ها رو فقط پیگیری میکردم و نظری نمیدادم اجازه بدین که چند جمله نظرم رو نسبت به بحثی که پیش اومده خدمت برخی از دوستان خوبم ارائه بدم.
اینکه چرا در برخی صحنه ها و قسمتهای ابتدایی سریال صحنه های بریده شدن سر و دست و پای کاراکترها و شخصیتهای مثبت فیلم به نمایش در اومده به نظرم کار بسیار مثبتی بود از اون نظر که قساوت قلبی لشکریان بنی امیه و حس نفرتی که باید در دل بیننده از منش و روش امویان القا میشد. و به نظرم این حس به خوبی به بیننده و مخاطب القا شد و از لحاظ روحی بیننده رو مجاب به قیام یک انتقام گیرنده ی عادل که بر اثر شدت مصیبتها و جنایات قیام بکنه، میکرد.
اما اینکه چرا موقعی که این شخص انتقام گیرنده با اون نیت و شعله ی آتش درونی زیاد، وقتی قیام میکنه صحنه های انتقام گرفتنش خیلی خشن جلوه داده نمیشه، سوال بجا و درستیه اما جواب روشنی هم داره. اگه قرار باشه همون خشونتها و صحنه های دلخراش در اعمال و رفتار کاراکترهای مثبت سریال هم رواج پیدا کنه و نشون داده بشه، از لحاظ روحی بیننده رو دچار دوگانگی و زدگی میکنه. مضافا بر اینکه همه ی بیننده های سریال مختارنامه از شیعیان و محبین اهل بیت(ع) نیستند و ممکنه در بینشون از اهل سنت و یا وهابیون و ... که اصلا اعتقادی به ارادت اینچنینی شیعیان به اهل بیت(ع) رو ندارند با نشون دادن صحنه های خشن در قیام مختار، همون حسی در درونشون ایجاد بشه که در صحنه های خشن روز عاشورا و جنگهای بعد از عاشورای امویان در قیام توابین، در درون شیعیان ایجاد شد. و این حس ممکنه در ضمیر ناخودآگاه افراد باعث نتیجه گیریها و جهت گیریهای ذهنی غلط که برخاسته از تعصب ناشی از دیدن صحنه های خشن هست، بشه.
در حقیقت کارگردان و عوامل سازنده ی سریال مختارنامه در جایی که میخواستند و احتیاج میدیدند فضا رو با نشون دادن خشونت امویان به سمت خواسته ی درونی شیعیان سوق دادند ولی خشونتی که در قیام مختار بود (که البته برعکس خشونت امویان، این خشونت، خشونتی از روی هوای نفس نبود) رو عمدا نشون ندادند تا همون حسی که در مرحله ی قبل ازش استفاده کردند اینبار بر خلاف خواست عوامل تولید در بیننده ایجاد نشه و ادامه ی سریال از طرف بیننده قابل پذیرش باشه.
البته همه ی اینها نظر شخصی من بود.
موفق باشین.
90/2/18
نقل قول:
تازه اگرم اينجوري كه شما ميگي باشه اين يعني تحريف تاريخ به خاطر به دست آوردن دل مردم!!!:41:
این قسمت خیلی احساسی و تاثیر گذار بود... گفتنی ها رو اکثر دوستان گفتند....
.
.
.
فقط فکر کنم کسی به خیس کردن خولی از ترس اشاره نکرد!! :دی
به فامیل هاش به چشم هنری نگاه می کنه:دی (این رستم هم فامیلشه)نقل قول:
اگه درست باشه عجب کارگردانیه این میرباقری!به عوامل پشت صحنه هم به چشم هنری نگاه میکنه..
این که ما بیاییم فکر کنیم که نباید قسمتی از حقیقت رو گفت٬ مبادا که بیننده یا خواننده و .... منحرف بشه تفکر غلطیه که شما نتیجه اش رو در محبوبیت سازمان هایی مثل آی آر آی بی و .... می بینم. نتیجه اش این میشه که میان تو کتاب ادبیات پیش دانشگاهی بیتی از شعر رهبر انقلاب (آیت الله خمینی) رو حذف می کنند.نقل قول:
سلام به همه ی دوستان!
بعد از مدتی طولانی که بحث ها رو فقط پیگیری میکردم و نظری نمیدادم اجازه بدین که چند جمله نظرم رو نسبت به بحثی که پیش اومده خدمت برخی از دوستان خوبم ارائه بدم.
اینکه چرا در برخی صحنه ها و قسمتهای ابتدایی سریال صحنه های بریده شدن سر و دست و پای کاراکترها و شخصیتهای مثبت فیلم به نمایش در اومده به نظرم کار بسیار مثبتی بود از اون نظر که قساوت قلبی لشکریان بنی امیه و حس نفرتی که باید در دل بیننده از منش و روش امویان القا میشد. و به نظرم این حس به خوبی به بیننده و مخاطب القا شد و از لحاظ روحی بیننده رو مجاب به قیام یک انتقام گیرنده ی عادل که بر اثر شدت مصیبتها و جنایات قیام بکنه، میکرد.
اما اینکه چرا موقعی که این شخص انتقام گیرنده با اون نیت و شعله ی آتش درونی زیاد، وقتی قیام میکنه صحنه های انتقام گرفتنش خیلی خشن جلوه داده نمیشه، سوال بجا و درستیه اما جواب روشنی هم داره. اگه قرار باشه همون خشونتها و صحنه های دلخراش در اعمال و رفتار کاراکترهای مثبت سریال هم رواج پیدا کنه و نشون داده بشه، از لحاظ روحی بیننده رو دچار دوگانگی و زدگی میکنه. مضافا بر اینکه همه ی بیننده های سریال مختارنامه از شیعیان و محبین اهل بیت(ع) نیستند و ممکنه در بینشون از اهل سنت و یا وهابیون و ... که اصلا اعتقادی به ارادت اینچنینی شیعیان به اهل بیت(ع) رو ندارند با نشون دادن صحنه های خشن در قیام مختار، همون حسی در درونشون ایجاد بشه که در صحنه های خشن روز عاشورا و جنگهای بعد از عاشورای امویان در قیام توابین، در درون شیعیان ایجاد شد. و این حس ممکنه در ضمیر ناخودآگاه افراد باعث نتیجه گیریها و جهت گیریهای ذهنی غلط که برخاسته از تعصب ناشی از دیدن صحنه های خشن هست، بشه.
در حقیقت کارگردان و عوامل سازنده ی سریال مختارنامه در جایی که میخواستند و احتیاج میدیدند فضا رو با نشون دادن خشونت امویان به سمت خواسته ی درونی شیعیان سوق دادند ولی خشونتی که در قیام مختار بود (که البته برعکس خشونت امویان، این خشونت، خشونتی از روی هوای نفس نبود) رو عمدا نشون ندادند تا همون حسی که در مرحله ی قبل ازش استفاده کردند اینبار بر خلاف خواست عوامل تولید در بیننده ایجاد نشه و ادامه ی سریال از طرف بیننده قابل پذیرش باشه.
البته همه ی اینها نظر شخصی من بود.
البته قصد من تحریک و انداختن بحث و از ۳۰ یا ست و ... نوشتن نیست٬ فقط نقد این نوع تفکر با یک نمونه عینی هست که همه ما می بینیم.
آقا یکی بود توی یکی از قسمت ها که خیلی هیکلی بود و قیافه خیلی جالبی داشت و چشمش یه جوری بود و اینا ! برای فرهاد اصلانی هم کار میکرد توی جنگ و بعد اون غلامش (ما نفهمیدیم دلقک بود یا غلام یا چی !) مُرد , اون یارو چی شد ؟!!
بعد این حرمله که توی این قسمت و قسمت بعدی نشون دادن , قبلآ هم بوده توی سریال ؟! قیافه باحالی داشت ! :دی
نقل قول:
ولی الله مومنی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خودش که مشخص نشد کشته شد یا نه چون نشون نداد ولی اون کوتوله زیر اسب له شد و مرد :دی
نقش حرمله هم انوش معظمی بازی میکنه که فقط قبلا تو مسافر ری بازی کرده مثه اینکه نویسنده هم هست
چهره اصلیش هم فکر کنم اینه :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
!!!
هدف میرباقری از ساختن مختارنامه ساختن یک سریال بی طرفانه نبوده.نقل قول:
اگر می خواست بی طرفانه بسازه می تونست اردوگاه دشمن رو هم یه سری آدم موجه نشون بده که واسه خودشون دلایل منطقی برای کشتن امام حسین هستن نشون بده!!
که جامعه ما همچین چیزی رو بر نمی تابه یعنی جامعه ای که اکثریت قریب به اتفاقی شیعه و محب اهل بیت و امام حسین و بیزار از بنی امیه و معاویه و یزیده و دارو دستشونه.
ضمن اینکه این سریال در خارج از کشور هم پخش میشه و باید با این همه هزینه و زمانی که صرفش شده تبلیغ تشیع هم بکنه نه اینکه بیننده خارجی با دیدین فیلم نفهمه حق با کی بوده و یا دیدن صحنه های خشن سریال از مختار بیزارش کنه.
فیلم های معروف و برجسته تاریخی سینمای جهان هم رو هم که نگاه کنید که در مورد شخصیت های بزرگ تاریخی ساخته شده همیشه طرف قهرمان داستان رو گرفتن نه اینکه بیان هر دو طرف رو نگه دارن.
علاوه بر توضیحات کامل جناب حامد خان، اینو اضافه کنم که اسم این شخصیت تاریخی شرحبیل ابن ذی کلاع بود که ظاهرا قراره در قسمتهای بعدی طریقه ی مرگش نشون داده بشه. نحوه ی کشته شدنش هم به این صورته که در جنگی که با سپاه ابراهیم ابن مالک اشتر داره به همراه ابن زیاد و حصین ابن نمیر که همگی در جنگ با ابراهیم ابن مالک اشتر حضور دارند از سپاه ابراهیم شکست میخورند و همگی کشته میشند. (یادآوری: حصین ابن نمیر همونی بود که به مکه حمله کرد و کعبه رو آتیش زد)نقل قول:
================================================== ===
منظور من هم از پستی که دادم همین بود. منتها دیگه نخواستم بحث رو کش بدم.نقل قول:
خیلی از این دوستمون سپاسگذارم که مفهومی رو که من نتونستم تو پستم برسونم بیان فرمودند.
موفق باشین.
90/2/19
لینک دانلود قسمت های1-28 مختار نامه در پروفایلم .
مطلوب نظر شما می شه "سینمای حماسی"نقل قول:
این سریال هم حماسی هست اگر مضمونش نمایش هدفی حماسی باشه و نه تاریخی
از عاشورا هم بعنوان "حماسه عاشورا" یاد می کنند و کسی نمی گه مثلا "جنگ عاشورا"
مبرهنه که در این تفاضلات معنایی هر جبهه سعی در برنده شدن در استنباط جمعی همفکران خودش داره و بهمین ترتیب این نوع سینما و نمایش به حماسه نزدیک می شه و اسطوره پروری
سینمای تاریخی هر چند چندان بلاطرف نیست ، اما واقع نگاره تا اسطوره محور
حالا به هرحال من که به شخصه از این سریال خیلی خوشم میاد و به نظرم این سریال اونقد نکته مثبت داشته و داره که بشه از این چندتا نکته منفی کوچک صرفنظر کرد......
بی صبرانه منتظر قسمت بعدی....:31:
حرمله خیلی زرنگ بود
ادم تو اون قسمت حرمله انگار داشت جیمز باند میدید :31::27: اخه با یه تکون دادن چوب ،مگه میشه با این سرعت یه شمشیر با یه سنگ بره تو شکم یارو؟:31::18:نقل قول:
بعدش قسمتی که لحظه ی رد شدن با اسب از روی امام حسین رو نشون داد خیلی مسخره بود :31::27: مثلا جنازه بود یا ؟ عروسک گارفیلد؟:31::27:
یه نکته ی دیگه به نظرتون ایا واقعا اینطور بوده که کیان با کیسه های خونی که سر شمر و بقیه توش بودن ، همینجور بیاد وسط و سر شمر رو بیاره بیرون و بعد تبریک و بندازتش جلوی تخت امیر؟:13::19: ناسلامتی اون سر خونی بود انداتختش روی زمین ها ،نجسی پاکی چیزی :31::13:
حرمله چگونه توسط مختار كشته مي شود؟ديدم مختار، از اسبش پياده شد و دو ركعت نماز خواند و سجدهاش را طولاني كرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبديل شده بود
شيخ طوسي، در «امالي» مينويسد: منهال بن عمرو (از شيعيان و ياران امام سجاد(ع) است) گويد: پس از زيارت خانه كعبه، از مكه عازم مدينه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسيدم. امام، از من پرسيد: منهال! از حرمله بن كاهل اسدي چه خبر؟ عرض كردم: هنگامي كه از كوفه آمدم، زنده بود ديدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند كرد و چنين فرمود:
«اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر الحديد، اللهم اذقه حر النار؛ خدايا، سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش تيغ را به او بچشان، خدايا سوزش آتش را به او بچشان.»
آري، گرگصفتان كربلا، هركدام جنايتي بزرگ و فراموشناشدني مرتكب شده بودند، اما از نفرين امام سجاد(ع) معلوم ميشود، هيچكس به اندازه حرمله، دل امام و اهلبيت(ع) را به درد نياورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل ميكند: «هنگامي كه علياصغر، در دامن پدر هدف تير حرمله واقع شد، امام حسين(ع) دشمن را نفرين كرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمين؛ خدايا انتقام ما را از اينها بگير.»
فکر کنم قسمت بعدی خیلی جالب باشه. ببینیم حرمله چی کار میکنه