مرسینقل قول:
میگم حالا نمیشه نصف سرش رو اصلاح کنه؟
یا اینکه مثلآ بشه پوچ گرا و سرشو ببره و کلآ سر نداشته باشه و...
Printable View
مرسینقل قول:
میگم حالا نمیشه نصف سرش رو اصلاح کنه؟
یا اینکه مثلآ بشه پوچ گرا و سرشو ببره و کلآ سر نداشته باشه و...
اولی نمیشه دومی شاید بشه:31:.
در مورد مرغ و تخم مرغ هم به نظر من کسایی که فکر میکنن تخم مرغ قبل از مرغ بوجود اومده توانایی درست اندیشیدن رو از دست دادن. مخشون تاب ور داشته.
یه جورایی همون جزئی کلی خودمونه :31:... حالا چطور این دوستمون میگه شکی درش نیست !! در همین مثالی که زدید ، علیت از پایه های این برهانه.نقل قول:
حمد حسین من یکی از گفته هات لذت میبرم و خیلی استفاده می کنم.
از مجموع سخنانت من این و برداشت کردم که تو به برهان لمی معتقد نیستی. (به برهان آنی معتقدی).
البته باید یه چیز رو توجه داشت.
برهان لمی و برهان آنی یه طبقه بندی برهانی هست و اکثر براهین در زیر مجموعه برهان لمی یا برهان آنی قرار میگیرند.(برهان های استثنا هم وجود داره.)
برهان لمی که توضیح دادیداشکالش اینه که اگه از بالا به پائین بیای ، بخاطر یافته های محدودی که داری ممکن نتیجه اشتباه در بیاد. مثلا فرض کن یه چوب سوخته هست. اگه از برهان لمی بریم ، میگم آتش حرارت داره ، حرارت چون رو می سوزونه ، پس آتش چوب رو سوزونده. ولی ممکنه چوب رو با سیم برق سوزونده باشیم :31:. ولس اگه از اونور بیایم ، قبل از هر چیز می بینیم چی باعثش بوده ، بعد با چه فعلی اینطوری شده. شاید این میون یه رابطه جدیدی کشف شد .
مشابه هست ... بالاخره دبستگی داره اولین بار تو عمرش خودش موهاشو زده باشه یا نزده باشه. یه رابطه بازگشتی داره و باید اولین فعل رو بدونی .نقل قول:
شد همون جریان که اول مرغ بوده یا تخم مرغ!
آره. البته اکثزیت فیلسوفها (بخصوص فلسفه اسلامی) معتقدن برهان لمی قوی تر از برهان آنی ه. من اینجوری فکر نمیکنم. به نظر من آنی قوی تر از لمی ه. اونا میگن با برهان آنی تنها میشه تا واجب الوجود رفت و اونجا ایست کرد. یعنی بوسیله برهان آنی نمیشه ماوراالطبیعه رو بررسی کرد.نقل قول:
ولی وقتی ماورالطبیعه خودش هنوز ثابت نشده، چه جوری بررسی کنیم؟
نه اتفاقا این مثال برهان انی_باکسره بخونید_رو زیر سوال میبرهنقل قول:
برهان لمی که توضیح دادیداشکالش اینه که اگه از بالا به پائین بیای ، بخاطر یافته های محدودی که داری ممکن نتیجه اشتباه در بیاد. مثلا فرض کن یه چوب سوخته هست. اگه از برهان لمی بریم ، میگم آتش حرارت داره ، حرارت چون رو می سوزونه ، پس آتش چوب رو سوزونده. ولی ممکنه چوب رو با سیم برق سوزونده باشیم :31:
چون ما توی برهان لمی حرارت رو داریم یعنی این حرارت آتش رو ما داریم میبینیم و بعد سوختن چوب رو میبینیم که نتیجه میگیریم چوب به وسیله حرارت سوخته
ولی اگر انی بخوایم نتیجه بگیریم میشه اونی شما گفتید یعنی ما سوختن چوب رو میبینیم بعد می خوایم پی به علت ببریم علت رو نداریم ها میگیم چون حرارت میسوزونه پس چوب حرارت دیده که داره میسوزه
نمیدونم چرا نصبت به این بالا پایین و کلی و جزیی احساس بدی میکنم فکر میکنم حرف منو بد فهمیدید:31:نقل قول:
برهان لمی که توضیح دادیداشکالش اینه که اگه از بالا به پائین بیای
ولی من هنوز فکر می کنم این لمی هست که روند از بالا به پائین رو طی میکنه. مثلا در رابطه با خدا شما باید اینجوری استدلال کنی که ، خدا وجود داره و تواناست. یه موجود توانا این جهانو بوجود اورده (بخاطر نظم و پیچیدگیش) و بالاخره خدا این جهانو بودجود اورده. خوب این یعنی کلی نگری دیگه ... ولی برهان انی که گفتید اگر بر پایه تجربه گذاشته بشه به نظرم می تونه موفق باشه.نقل قول:
کلا شاید من در گرفتن مفهوم این دو اشتباه کرده باشم ... نمی دونم. ولی بحث کلی نگری و جزئی نگری رو که کردیم و نظرم مشخصه.
نه من منظور در مورد جزئی و کلی نگری ، مقایسه این با اون دوتا برهان بود. منظور به حرف شما نیست.اونو همون موقع توضیح دادم و دیدگاه تون رو نقد کردم. :46:
همین الان اعتراف کنم خودمم خیلی ازینا سر در نمیارم یک کتاب منطق بودو من که من تا نصفه خوندم و ولش کردم که اصلا کافی نیست آخه کتابای خودمم دارم به زور می خونمنقل قول:
ولی چون شما خودتون گفتید که اطلاعات ناقص مهم نیست و فقط تبادل نظره اومدم
اونجا هم فکر کنم اشتباه کردم اول از خدا شروع کردم
اصلا چون در برهان لمی باید از علت به معلول رسید و ما هم میگیم خدا وجودی است که علتی نداره پس نمی تونیم از طریق این برهان محکم خدا رو ثابت کنیم پس اگر کسی دنبال این برهان باشه جوابی پیدا نمیکنه پس به نظرش خدا وجود نداره اصلا برهان لمی جزو ساده ترین قضایاین و هر کسی به راحتی میپذیره و حداقلش اینه که باید کمی فکر کنه برهان لمی یکی بیشتر نمیتونه باشه
این برهان نظم و علتو معلول و.... هیچکدوم برهان محکم و لمی برای وجود خدا نیستن اصلا برهان لمی یکیه و برای اثبات چیزی ما یکی میاریمو بس همین یکی کافیه مثلا در مورد همون مثال حرارت ما میتونم ازین حرارت که علته پی به عامل سوخن هزار چیز دیگه که قابل سوختن با حرارته ببرم ولی نمیتونم هزارتا برهان جدایه دیگه بیاریم که چوب به علت اونا سوخته چون حرارت رو اول دیدیم
ولی وقتی سوختن چوب رو دیدیم بعد بگیم حرارت میسوزونه پس حرارت چوب رو سوزوند می تونیم هزارتا برهان دیگه هم برای سوختن چوب بیاریم مثلا بگیم ساعقه .برق.کبریت و.....
این برهانایی که برای ما برای اثبات خدا اووردن همینه انی است
ولی درسته خیلی روشا وجود داره که وجود یک چیز را ثابت کرد خیلی چیزهارو نمیشه با لمی ثابت کرد
پس بهترین روش نیست ولی مطمئن ترین روشه
برعکس نگفتی:31:نقل قول:
وقتی با لمی به خدا میرسیم ایست میکنیم و نمیتونیم ثابتش کنیم در نتیجه نمتونیم به وسیله لمی بگیم خدایی وجود داره
با انی که این همه برهان هست
اول این توی تمام موجودات نهایت نظم وجود دارهنقل قول:
توی مثالا هم می خوای بگی نظم نسبیه مثل همین بعضی آدما زشتن بعضی زیباین این مثال راحت تریه فرض کن همه مثل هم بودن دیگه زشتی و زیبایی معنی نمیداد پس اینم خودش نظمرو نشون میده
تمام این پیشرفتها همه نظم رو نشون میدن کوچکترین تغییری اثرات خاص خودشو داره این رو خود آدم باید ببینه هرچی بیشتر فکر میکنی معلوماتتو بیشتر میبری نظم رو بیشتر میبینی مثلا یکی از دانشمندان که 40 سال از عمرشو درباره عنکبوت گذاشت گفت من هنوز درباره این جاندار چیزهای مبهمی برام وجود داره
حالا این دلیل نمیشه ما ازون تقلید کنیم خودمون ببینیم
نه بر عکس نگفتم.نقل قول:
با لمی به خدا نمی رسیم. از خدا شروع میکنیم.
اصول براهین لمی جوریه که در ابتدا خدا رو قبول میکنی نه اینکه در پی اثبات باشی.
معمولا برهان های لمی در فلسفه اسلامی کاربرد زیاد دارند و در فلسفه غرب کاربرد ندارند.(کم).