حالا دوست داری بگو دور هم باشیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Printable View
حالا دوست داری بگو دور هم باشیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سعید میره به باباهه میگه من بیتا رو دوست دارم... باباهه شاکی میشه...بعد سعید میره که با دختره حرف بزنه گوشی جواب نمیده...(فیلم حالا بیتارو نشون میده) بیتا داره با یک پیرمرد 50 ساله توی یک رستوران غذا میخوره بعد بیتا نوشابه رو میریزه روی پای پیر مرده و کیفش رو میزنه ( دزده!!! ) بعد دیگه ور و ور و ور...تا اینکه شخصیت جدیدی به نام مهران بوجود میاد که همچون فرهاد از محسن متنفره... و میخواد انتقام بگیره به همین منظور میده کیف لیلا رو بزنن!
پ.ن: محسن به دلیل اینکه پسرش (کوچیکه) فیلم چیز دار میدیده CD هاشو میشکونه!... بعد سعید بهش پول میده که بره بده به اون دوستش که ازش سی دی گرفته بوده!
این مهران کیه شوهر دختر لیلا هستش؟
دقیقاً...نقل قول:
تازه لیلا میگفت دخترش توی 17 سالگی عاشق مهران میشه و در 21 سالگی یک بچه هم ازش داره:دی
اين دختره فكر كنم بازم مثل سريال او يك فرشته بود آخر سريال معلوم بشه كه شيطون بوده!!:31:
او یک فرشته بود روبا فیلم قبلی قاطی کردن این از توش دراومده :31:
جمع كنيد اين مسخره بازي ها رو , شما هم وقت گير اوردينا آخه اين فيلمه؟ :2: فكر كنم مجوز از آموزشگاه فني و حرفه اي آورده :27:
شده حوزه علميه:13: اه اه حالم بهم خورد. بجاي اينكه مجوز به مهران مديري بدن هي ميان آموزشكده باز مي كنند :19:
زندگي رو دارن نخوش مي كنند براي جوان ها :45:
من هنوز اینو ندیدم...چطوریاس؟ ارزش دیدن داره؟
اره بابا ارزش خندیدن داره:31:
اینکه واقعیت رو میگه بده ؟نقل قول:
داره نشون میده یه خانواده ای که باباش مذهبیه چطور از داخل داره می پاشه !
حوزه علمیه چیه تو تحمل نداری نبین :2: