یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
Printable View
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
شکفتگيش چو هر روز نيست حالي هست
گر غلط نکنم از منش ملالي هست
وحشي بافقي
نقل قول:
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین
در یکتای که و گوهر یک دانه کیست
گفتم آه از دل دیوانه حافظ بی تو
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه کیست
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
==
حافظ
دانی که را سزد صفت پاکی
آنکو وجود پاک نیالاید
در تنگنای پست تن مسکین
جان بلند خویش نفرساید
دزدند خود پرستی و خودکامی
با این دو فرقه راه نپیماید
تا خلق ازو رسند بسایش
هرگز بعمر خویش نیاساید
پروین اعتصامی
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
==
حافظ
قوري به قلم قلم به قوري ....... تو عشق مني گوگوري مگوري :31:
-------------------------
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم .........دولت صحبت آن مونس جان ما رابس
از در خو يش خدا را به بهشتم مفرست ..........كه سر كوي تو از كون و مكان ما را بس
سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
که تا چو بلبل بیدل کنم علاج دماغ
به جلوه گل سوری نگاه میکردم
که بود در شب تیره به روشنی چو چراغ
==
حافظ
غم فشرده ناي مرا نشنوي صداي مرا.........دست من به دامن تو زمانه بسته پاي مرا
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
==
حافظ