ترنم باران را احساس ميكنم اگر عاشق باشم...
Printable View
ترنم باران را احساس ميكنم اگر عاشق باشم...
مگر بويي از عشق مستت كند
طلبكار عهد الستت كند ..
دمق را ندارم روحم گير×××از اين مردم شكم سير...
ره نيكمردان آزاده گير
چو استاده اي دست افتاده گير ..
ره آدمي گير كه عاشق بود×××همه حال در عشق حق جاري بود...
در جوانی مستی در پیری سستی
پس کی خدا پرستی ؟
يه گوش بريده نداره نشون×××كه بابا رو پيدا كند دردشون...
نكن در جسم و جان منزل كه اين دون است و ان والا
قدم زين هر دو بيرون نه . نه اينجا باش و نه انجا
اگر دعوتم رد كني ور قبول
من و دست و دامان آل رسول...
آخراين دل به قربان تو خواهد شد اي دوست×××من كجا عشقت كجا قربان شدن بهره تو كجا...
لازم بود كه قرباني عشقت بشوم...يا كه مانم به نظر عاشق عشقت بشوم...