اگر صالح آنجا بديوار باغ
برآيد بگفتش بدرم دماغ
Printable View
اگر صالح آنجا بديوار باغ
برآيد بگفتش بدرم دماغ
غیبت بهانه ایست
از سوی یار ما
ما را محک زدش
سرو جوان ما !
من با پست دادن توي اين تاپيك مشكل دارم يعني برام سخته !
ولي به هر حال ...
///
اگر تيغ دوزرانش انداختست
نه شمشير دوران هنوز آختست ؟
تو همچو تقديري گريزم ز تو نيست×××روم به هر سويي سر راه مني...
سلام سامان جان چطوري مومن خدا...ما هم دوستت داريم...
تشكر عزيز همه همديگرو توي پي سي ورد دوست دارن.
...
يكي قطره باران ز ابري چكيد
خجل شد چو پهناي دريا بديد
كه جايي كه درياست من كيستم ؟
گر او هست حقا كه من نيستم
چو خود را در چشم حقارت بديد
صدف در كنارش ب جان پروريد
...
و ادامه دارد ..
دستم جدا شد در ره آن سرور و دوست×××در اين جهان تا آن جهان همه مديون اوست...
تو كز محنت ديگران بي غمي
نشايد كه نامت نهند آدمي !
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
يه عنايتي كه خراب دلم×××بديمو نذار به حساي دلم...
ما همه در راه گذر از جان ماندیم
اینچنین خار ، خموش و بی امان ماندیم
کو مرادی که بگیرد نظرش
به نگاهی ، به آهی ، نظری .