++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++ +++++++++++++++
توهم کارل جانسون (CJ) شخصیت بازی GTA SA
خوب اینم یک جور ظنز در حوضه ی بازی
آن روز cj ) کارل جانسون شخصیت جی تی ای ) حسابی اکس ترکونده بود و به کل توهم می زد آن هم چه توهمی دوران مافیا و بار سالیری ها و تام که درست در مقابل او روی یکی از صندلی های بار نشسته بود
Cj : عجب توهمی ، تام خودتی دارم درست می بینم
تام : آره معلومه که منم کارل انتظار داشتی کی باشد جودی ابوت
سی جی : هه چه بامزه ، ببین تام من تو رو می شناسم ولی نه توی واقعیت یعنی اینکه تو الان یک توهمی فهمیدی
تام : کارل بهت هشدار دادم زیاد ننوشی
سی جی : چی ؟! چی کار نکنم آه خدای من یادم رفته بود اینجا همه لفظ قلم حرف می زنن درسته
تام : نمی دونم در مورد چی حرف می زنی فعلا که حرف زدن تو خلاف عرفه
سی جی با خنده : خلاف چرفه ؟ عرف چیه دیگه؟ ببین میشه منو کارل صدا نکنی من سی جی هستم سی ... جی
تام : باشه کارل هر جور راحتی اما الان پدر خوانده می خواهد تو را ببیند
سی جی : هی پدر خونده کیه همون توپوله رو می گی
تام در حالی که حول شده بود : هیسسسس ، اوه کارل تو اصلا حالت خوش نیست برو تو حیاط کمی قدم بزن برو
سی جی : باشه باشه
و تلو تلو خوران خودش رو به سمت حیاط پشتی رساند و درست دم در اصلی دو مرد با هم صحبت می کردند سی جی به آنها نزدیک شد و
گفت : هی هی پسر تو همون یارو بده و تو هم همون چلاغه درست می گم ببین رفیق این دوستت آخر سر تو رو می کشه من این بازی رو قبلن تموم کردم
آن دو مرد بی توجه به سی جی مسیرشون رو عوض کردن و سی جی هم تلو تلو خوران خودش را داخل حیاط انداخت کمی آنطرف تر مردی لاغر اندام داشت با ماشین ها ور می رفت سی جی جلو رفت و
گفت : تو همون تعمییر کاره ای آره ؟
تعمییر کار : آررره مممن همونم ق ق ق قربان
سی جی : چ چ چ چه بام م م م مزه
و بلند شروع به خندیدن کرد مرد تعمییر کار که به شدت عصبانی شده بود اسلحه خودش را در آورد و
گفت: کا کا کا کا رت تمومه ؟
سی جی : اوه مرد آروم بگیر من که چچچچیزی نگفتم
و در حالی صدای بلند می خندید به سمت در خروجی به راه افتاد مرد تعمیر کار از پشت به سمت او آمد اسلحه را روی شقیقه سی جی گذاشت و بوم .
مرد تعمیر کار روی زمین افتاده بود و سی جی که اصلا متوجه مرگ تعمییر کار نشده بود و هنوز داشت با صدای بلند می خندید نگاهش به یک مرد با سه چراغ سبز روی سرش افتاد
- هی شماره 47 بیا اینجا بابا بیا ببین این یارو هه چه بامزه حرف می می میزنه
سی جی این جمله را با صدای بلند به مرد مرموز مخفی در سایه ها گفت و ادامه داد
- بابا بیا بیرون از تو سایه تابلویی شماره 47 خیلی هم تابلویی
مرد مرد مرموز در حالی که سه چراغ سبز را از روی سرش بر می داشت نزدیک شد و گفت : " ببینم بازم این سه تا منو لو داد آره
سی جی با تعجب گفت " نه کدوم سه تا ؟ این چراغ ها رو می گی نه "
مرد مرموز گفت " پس تو از کجا فهمیدی "
سی جی گفت " ببین مامور 47 تو تابلو تر از این حرف هایی که بخوای با چراغ لو بری عزیز کارت از این حرف ها گذشته "
مرد مرموز با تعجب گفت " سی جی من مامور 47 نیستم من سم هستم سم فیشرم و ماموریت دارم تور رو بکشم"
سی جی " اوه چه شوخی با مزه ی 47 اما هیچ فایده ای نداره تو هنوز هم تابلویی "
سم با عصبانیت گفت " احمق من سم هستم مامور 47 کله ی کچلی داره ولی من نه چون من سم هستم "
سی جی : جدی می گی من تا حالا فکر می کرد کله سم کچل است ؟ خوب دیگه درست شد تو کچل نیستی پس سم هم نیستی "
سم : " لعنت به تو برام فرقی نمی کنه من باید تو رو بکشم حالا می خوام سم باشم یا کچل "
سی جی : " ببین ولی این دو تا که گفتی یکی بودن چون سم کچله و تازه تو هیچ کدومشون نبودی "
سم : " الان بهت می فهمونم سم کچله یا من "
دست هایش را دور گردن سی جی حلقه کرد و چرخوند ترق توروق
سی جی : وای دستت درد نکنه 47 یک عمر بود قلنج گردنم رو نشکونده بودم واقعا کارت درست "
سم در حالی که داشت منفجر می شد گفت : لعنت به تو لعنت "
اسلحه اش را در آورد و شروع به شلیک کرد تق تق تق تق چند لحظه بعد سی جی روی زمین افتاده بود نما از بالا از او دور می شد صدای آرام سی جی در پس زمینه شنیده می شد : بله دوستان این پایان زندگی کسی بود که به یک لباس ضد گلوله تقلبی اعتماد کرد .
نما دور تر می شود سی جی بی هیچ حرکتی روی زمین افتاده و ناگهان ...
عطسه
سی جی : می بخشی من به گرد و خاک حساسیت دارم ببین تام مثله اینکه این لباسه همچین هم تقلبی نبود ه تام هی تام ....