-
می خواستم گلی که بدهد بوی آرزو،اما نیافتم
شبهای بس دراز با دیدگان مات،بر مرکب خیال نشستم امیدوار دنبال یک ستاره فضا را شکافتم
می خواستم ستاره امید خویش را ،اما نیافتم.
بس روزهای تلخ و غمگین و نامراد،
همراه موجهای خروشان و بی امان تا عمق بیکرانه دریا شتافتم،
شاید بیابم آن گوهری را که می خواستم ،اما نیافتم.
امروز یافتم گم گشته ای که در طلبش عر من گذشت.
اما کنون نشسته مرا روبرو تویی آنکس که بود همره با سحر منم،
وآن گل که داشت بوی آرزو تویی.
دیگر شبان تیره نپویم در آسمان،تو آن ستاره ای که نشستی به دامنم.
همراه موج در دل دریا نمیروم،
تک گوهرم تویی که شدی زیب گردنم
-
اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت
این منم چون گل یاس نشستم سر راهت ت
و ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم
اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم
اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده
تو بگو کدام عاشق رنج دوری ندیده
اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم
میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم
تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند
تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم
-
شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرتش ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من می گفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با من جه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد...
-
در اتاقی که به اندازهء یک تنهاییست
دل من
که به اندازه یک عشقست
به بهانه های ساده خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچهء خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازهء یک پنجره میخوانند
-
انچنان آلودست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می لرزد.
چون ترا می نگرم
مثل این است که از پنجره ای
تکدرختم را ، سرشار از برگ
در تب زرد خزان می نگرم.
مثل این است که تصویری را
روی جریانهای مغشوش آب روان می بینم.
شب و روز
شب و روز
شب و روز
بگذار
فراموش
کنم.
-
چقدر سخته توی چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم کهنه همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و به جای اینکه لبریز کینه ونفرت بشی حس کنی هنوزم دوستش داری چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته توی خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه دونه های اشک گونه هاتو خیس بکنه اما مجبور بشی بخنندی تا نفهمه هنوزم دوستش داری چقدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی و هزار بار توی خودت بشکنی و اون وقت آروم و زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارک.
-
بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد
مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه این ثانیه ها خواهم مرد
شعله های بی تو ز بی رنگی دریا گفتند
موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد
گم شدم در قدم دوری چشمان بهار
-
پنجره ها رو وا کنین که عشقم از سفر میاد
برای غربت شبم مژده ای از سحر میاد
صدای پاشو می شنوم تو کوچه ها قدم زنون
پر می کشه دلم براش به سوی ماه تو آسمون
آهای آهای ستاره ها فانوس راه اون بشین
بگین بیاد از این سفر تو این شب ستاره چین
پنجره ها رو وا کنین گل بریزین سبد سبد
میاد که پیشم بمونه گفته نمی ره تا ابد
ستاره ها بهش بگین جدایی و سفر بسه
بگین به این شکسته دل یه عمره دلواپسه
-
باز باران
می چکد بر دفترم
تا بشوید هرچه دارم در سرم
باز باران
بی بهانه
میزند بر جان خسته
تا بشوید گونه ها را
از غبار سفله بسته
باز باران
بی ترانه
میزند بر دشت لاله
تا بشوید زخم و درد عاشقی را
از درون قلب های زخم دیده
باز باران
بی نشانه
می زند بر صاحبان این زمانه
تا بشوید رنگ تزویر و ریا را
از لباس مردم در خواب مانده
حال باران
در درون ابر پنهان می شود
رنگ و بویش از دیده میگردد نهان
می گریزد او از این درد عیان
باز باران
دور می گردد زمن
تا نبیند سیل اشک و آه من
-
می شه مثل یه قطره اشک بعضی ها رو از چشمت بندازی ٫ ولی هیچ وقت نمیتونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضی ها از چشات جـاری میشن.