كاظم جان به نظر من بهتره شما نام كاربريتون رو از MR.Punisher به Anti.Girl تغيير بدي !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
Printable View
كاظم جان به نظر من بهتره شما نام كاربريتون رو از MR.Punisher به Anti.Girl تغيير بدي !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
من شخصا از خانم هايي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] كه تاپيك سوتيها رو واسه تعريف كردن سوتي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] قابل ميدونن تشكر ميكنم ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط shaparake_sahra
در ضمن حالا اين آبجيتون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] يه اشتبي كرده چرا ميزنيش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] با زبون خوش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بهتر نيست ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راستي دوستان نظرتون چيه اسم تاپيك بشه : ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار
؟؟؟؟ :biggrin:
تجربه نشون داده كتك زدن بهتر از گفتاره
اره خوبه ووكمن سوتي بازار بهتره
آره ایده ی خوبیه! چون بزرگترین سوتی = فقط 1 سوتی.نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
اما اینجا دو.ستانی هستن که بیشتر 1000 تا سوتی یا بهتر بگم خاطرخ تعریف کردن !
در ضمن آقا رامبد تو تاپیکت داره بوی شورش می یاد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] لطف کن بگون دوستان سوتی هاشونو تعریف کنن دیگه وارد حاشیه و نقد و برسی سوتی ها نشن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستان به ميثم جان پيغام دادم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] واسه عوض كردن عنوان اين تاپيك به ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
نوشته شده توسط Monica
مونيكا خانم آخه نقد و بررسي سوتيها خودش ميتونه يه جورايي خنده دار باشه ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هدف من از ايجاد اين تاپيك [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اين بوده كه وقتي روي عنوانش كليك ميكني و داخل ميشي بخندي تا وقتي ازش بيرون مياي. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولي خب بعضي اوقات اين نقد و بررسي ها باعث ميشه طرفي كه سوتي تعريف كرده ناراحت شه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] واسه همين از بروبچ تقاضاي كمال همكاري رو ميكنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
با سلام
ایدش از من بودا
ندزدین
شوخی بید
ولی واقعا همین عالیه
من گفتم حالا چون شما گفتی بهتره
يه تشكر ويژه از آقا ميثم بايت ويرايش عنوان تاپيك !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام دوستان عزيز . . . !
من هم يه سوتي امشب دادم . .
امشب رفتيم جايي مهموني ( شام ) ، وقتي شام رو آوردن ما رفتيم بشينيم سر سفره . . كه يكدفه ديديم شلوارمون گفت جــِــرت و پاره شد . . ديگه شما به بعدش رو خودتون تجسم كنيد كه من با چه زحمتي از سر سفره بلند شدم و رفتم بيرون . .
همين دوستان . . ( شرمنده اگه سوتي من زياد جالب نبود . . ! )
موفق باشيد
مخلص ایکس بوی با سوتی های باحالش. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط x-boy
من فقط خانومای پررو و دریده رو مورد عنایت قرار میدم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته بلا نسبت خانومای ماه فروم پی30ورلد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
يكي ديگه از بزرگترين سوتي ها مو براتون مينويسم
اين داستان بر ميگرده به سال هاي دهه 90 من اون موقع كامپيوتر يا .... نداشتم به جاش يه سگا داشتم و با اون بازي مي كردم اين سگا هم بعضي موقع ها قاطي مي كرد نزديك هاي سال 2000 بود كه تلويزيون از ويروس كامپيوتري جديدي كه ممكن بود در سال 2000 وارد بشه خبر مي داد منم براي اينكه سگام ويروسي نشه اونو باز كردم و با الكل شستم تا ويروس هاش بميرند :laughing: اخه اون موقع اصلا نمي دونستم ويروس كامپيوتري چيه
خوب با حال بود ديگه :biggrin:
اينم سوتي من بود . البته جالب نيست مثل دوستانگلم . تو تاپيك صندلي داغ گفته بودم ..گفتم منتقل كنم اينجا :
من سابقا خیلی ادعای زبانم میشد و. دو سه سال پیش . اون موقع هم تو روم های خارجی مخصوصا تو ی یو اس ای . اقا اونجا یه چینی به تورمون خورد . ما هم نکردیم نامردی افه وویسو اینا (انصافا خوب حرف می زدم . عالی :cool: ) اومديم .( بعدش . موقیه امارگیری . رسید به کشو رو اینا . یارو هم کفه حرف زدنمون ... منم اومدم بگم .اسم کشورت چیه . و اهل کجایی . به جای کانتری گفتم تانکری :blink: :blink: :blink: :tongue: طرفم نکرد نامردی نقش زمین شد . بس که خندید . مرد . منم که نگو شده بودم قوس قزح . رنگین کمون شونصد رنگ :blink: ثانیه به ثانیه رنگ عوض می کردم به سان افتابپرست.... ديگه دستمو داغ كردم (البته پشتشو كه من غلط بكنم بگم اهل ان واي (نيو يو رك هستم ) اسمم Harry mason هستش :puke: :puke: :puke:
ببخشید که خیلی بی مزه بود . لووووس
اين هم يه سوتي جديد از يكي از دوستهام
ديروز با 5 - 6 تا از بچه ها نشسته بوديم و راجع به فوتبال صحبت مي كرديم
يه بچه ها از شجاعتهاي مربي هاي جام جهاني مي گفت و گفت براي مثال مارچلو ليپي دو فصل پيش مربي يوونتوس بود و در كل فصل از ترزگه و دل پيرو به طور ثابت استفاده كرد اما الان اينقدر جرات داره كه هر دو رو روي نيمكت نشونده و اصلا از ترزگه استفاده نمي كنه.
آقا ما رو مي گي اول اينجوري شديم :blink: :blink: :blink:
بعدش اينجوري :laughing: :biggrin: :laughing: :biggrin:
طرف هنوز نفهميده بود چي گفته يه بچه ها بهش گفت دليل اينكه ليپي از ترزگه استفاده نمي كنه اينه كه نمي تونه ازش استفاده كنه
اين رفيق ما باز هم نفهميد كه سوتي داده گفت چرا نمي تونه هم آماده هست هم گلزن ولي چون به درد تاكتيك تيمي نمي خوره روي نيمكت مي شينه
با سلام
ممنون از همه سوتی نویسان گرامی
راستی بچه ها این یزید اومده ایران
من بهش تبریک میگم ورود به خاک ایران زمینو
امیدوارم که موفق باشه
حالا من یه سوتی یادم اومد که بگم خیلی جالب بود
من کلاس 4 دبستان بودم
بعد بابام قول داد اگه معدلت 20 شد برات سگا میخرم
ما هم که خیلی خر خون بودیم شدیم 20
بعد قرار شد بریم شمال بعد که اومدیم برام بخره
از قضا تو راه شمال باید از قزوین رد شیم میدونید که......
البته شهر صنعتی رفتیم وگرنه خود قزوین خطرناکه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه ما رفتیم اونجا خونه خالم
بعد دیدم شوهر خالم اینا با اون یکی پسر خالم که بزرگ بودن رفتم براش سگا بخرن
وقتی اومدن منم تو کف بودما
خلاصه یه بازی گذاشتن توش و شروع کرد به بالا اومدن
تا اومد بالا نوشت SEGA
منم که خیلی هول شده بودم و هیچی هم سر در نمیاوردم
گفتم نگاه کن نوشته کمبت
عجب بازی کمبت هستش
خلاصه تا اینو گفتم همه زدن زیر خنده
گفتن خره اینجا نوشته سگا نه کمبت
اینقدر ضایه شدم که نگو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینقدر که ضایع شدن دردناک بود من کلید کردم به بابام من سگا می خوام که خلاصه یه پس گردنی هم از بابام خوردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اونجا به کل ضایع شدم
ترم اول دانشگاه بود ... يه اوستا داشتيم بسي سگ !!! که 1 2 ماهي با جناب نوح تفاوت سني داشت با اين اخلاق بدي که ميگفت وقتي من دارم درس ميدم احدالناسي نبايد حرف بزنه !!!!! ما هم به ...حواله ميکرديم ...
يه روز داشت درس ميداد که يکي از دختر ها با بغل دستسي اش حرف زد و اين استاده هم بدجوري عربده کشيد که الاغ حرف نزن !!!! دختره هم بغضش گرفت ....
اوستا هم ديد که ضايع شده و بدجوري ..خراب كرده ، رفت که اسکي بره ..
من اصلا منظوري نداشتم ..... من همه شوما رو دوست دارم .... و ... همه شوما فرزندان «علمي» من هستين ...
ما هم که ديديم اين استاده بدجوري نرم شده وتريپ صلح و صفا و صمصميت برقراره !!! جو کلاس ما رو گرفت و از اونجائي که ميگن آدم رو سگ بگيره ولي جو نگيره !!! خواستيم با استاده خودموني تر بشيم و صد البت صنعت جناس رو هم در ادبيات بکار گرفته باشيم ..... اين بود که گفتيم ..
- راستي استاد از فرزندان « عمليتون » چه خبر ؟ چند تا فرزند داريد ؟
بگذارين ديگه بقيش رو تعريف نکنم ....
کلاس رفت رو هوا و ما هم با فضاحت هر چه تمام تر از کلاس اخراج شديم .... و پس از رايزني هاي متعد با ترم بالائي ها مستقيم رفتيم اموزش و واحدمون رو حذف کرديم تا ستاد آخر ترم به ما زير 1 نده !!!!
سلام دوستان
حالا که انقدر سوتی هاتون باحاله گفتیم ماهم یه سوتی بدیم
نه ببخشید یعنی یه سوتی رو تعریف کنیم
یه بار با بچه ها نشسته بودیم اشتیم درمورد gf و اینجور چیزا بحث میکردیم
بعد یدفعه از شانس خوشگل ما یه دختره باکلاس خوشتیپ و ... اومد رد شد یه نگاه مستم کرد به ما و رفت
ولی مطمئن نیستم نگاه کدوممون کرد
خلاصه رفت تو یه سربالایی حدود 100 متر بالل تر واساد.
یه ده دیقه ای همینطوری عرض خیابونو میرفت اینور و اونور
بعد منم اومدم کلاس بزارم جلو بروبچ یه نیگا به ساعتم انداختم گفتم خوب دیگه وقتشه من برم منتظرمه
بچه ها یه نگاهی کردن بهم گفتن ای کلک کی منتظرته؟ :cool:
گفتم چقدر خنگین بابا اون دیگه که الان اومد از اینجا رد شد
منتظر منه :cool:
بعد دیدم هرکی به یه کاری مشغول شد و خلاصه همه روشون رو کردن اونور منم دیدم اوضاع داره خراب میشه
گفتم پس من برم
یکی از بچه ها اومد گفت کجا ;)
گفتم مگه نشنیدی :angry:
:ohno: دیدم یکی از بچه ها زیر لب بهم گفت این آبجیشه!!
بنظر شما تو این موقعیت شما اگه بودین چیکار میکردین :blush:
منم اومدم درستش کنم نگا کردم دیدم یکی دیگه نزدیکشه گفتم بابا منظورم اون مانتو سفیدس
بعد خلاصه همه فهمیدن دارم چرت و پرت میگم زدن زیر خنده بعد خودش گفت اشکال نداره اینبار میبخشمت
بعد از پس فردا فهمیدم اونم اون یکی آبجیش بوده :puke:
ببخشید اگه یکم لوس بود
سلام ورودتو تبريك ميگم باسه اولين سوتي خوب بود
فکر بدی نیست ووکمن جان.شاید هم گذاشتم Girl Punisher(مجازات کننده ی خانوما) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
خیلی با حال بود ....نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
خدا بخواد دوستان جديدي واسه تعريف كردن سوتي به جمعمون اضاف شدن !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام به برو بکس
منم چند وقت پیش یه سوتی دادم میخواستم اینجا بنویسم
چند روز پیش خالم اومده بود خونمون ، بعد از یه مدتی که نشست میخواست بره و موقع رفتن همین طور تعارف میکرد که علی بیا خونمونا چرا چند وقت خونه ی ما نمیای . خب . بعد از اینکه یه چند بار گفت حتمن خون هی ما بیا . منم که اومد جوابش بدم و بگم مزاحمتون میشم ، گفتم : چشم خاله حتمن تشریف میارم . وقتی این کلمه از دهنم در اومد خیلی تابلو بود جلو شوهر خالم و من کلی سرخ شدم
بابا خوشمزه ها!!!!!!
تمام بر و بچه های این تاپیک خوشمزه و کاردرستن. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط m654
شما هم یه سوتی بگو تا بخندیم و شما هم خوشمزه بشی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اول ممنون از سوتيت ولي اين كه ديگه سرخ شدن نداره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط Ali_k
سلام
یه سوتی تازه.ماله دیشب هستش.
بعد از چند وقت مخ یکی از دخترای فامیلو زدیم(فامیل دور هستن)و بالاخره
منو تو یاهم مسنجر add کرد.شب بود هم من انلاین بودم هم رفیقم هم دختره.
می خواستم با رفیقم چت کنم اشتباهی پنجره دختره باز شد و منم نفهمیدم.
با این دوستم خیلی رفیقم.شروع کردم عمشو مورد عنایت قرار دادن........
بعدش گفتم خوبی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] طرف نوشت من خوبم ولی فکر نکنم تو حالت خوب باشه.
یه نگاه به ID طرف انداختم و چشمم سیاهی رفت.وااااااااااااااای......... ...
می خواستم تو اون لحظه بمیرم و اینجوری ضایع نشم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دختره هم گفت خیلی بیشعوری و دیگه به من PM نده.منم دیگه اب از سرم
گذشته بود گفتم بی جنبه.اصلا به ...........م که نمی خوای چت کنی.
ولی کلی ضایع شدم.من ادم بشو نیستم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:laughing: دركت مي كنم من هم از اين سوتي ها زياد دادمنقل قول:
نوشته شده توسط MR.Punisher
راستش من زیاد سوتی نمی دم ولی دیروز یه سوتی دادم که واقعا ابروم رو برد
دیرز که ازخیابونامده بودیم همه و از جمله خالم اینا و عمو اینا تویه حیاط واستاده بودیم که قرار شدپسر خالم یه جوری ماشینارو پارک کنه که جایه همش بشه و داشت با دنده عقب پارک می کرد که من سوتی دادم و جلو همه گفتم تو چرا همش از عقب میکنی از جلو که راحتره...
من تازه به فروم اومدم
خيلي اين تاپيك باحاله
من خودم سوتم در آينده اي نه چندان دور منتظر سوتي هام باشيد
لیلا خانوم خیلی باحال بودنقل قول:
راستش من زیاد سوتی نمی دم ولی دیروز یه سوتی دادم که واقعا ابروم رو برد
دیرز که ازخیابونامده بودیم همه و از جمله خالم اینا و عمو اینا تویه حیاط واستاده بودیم که قرار شدپسر خالم یه جوری ماشینارو پارک کنه که جایه همش بشه و داشت با دنده عقب پارک می کرد که من سوتی دادم و جلو همه گفتم تو چرا همش از عقب میکنی از جلو که راحتره...
منتظر هستیم.نقل قول:
من تازه به فروم اومدم
خيلي اين تاپيك باحاله
من خودم سوتم در آينده اي نه چندان دور منتظر سوتي هام باشيد
=========
بچه ها ، توجه کردید که امروز و دیروز چند تا کاربر جدید به این تاپیک اضافه شده ؟
با هم همدردیم.امیدوارم دیگه از این سوتی ها ندیم.خیلی نافرم بود.ولی ...... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط mirmohammadi
وااااااااااااای........نقل قول:
نوشته شده توسط leila*
عجب سوتیه خفنی.شما در اون لحظه چه حسی داشتین؟
اینجوری نبود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروز زنگ زدم به يكي از دوستام ...
خواهرش گوشي رو برداشت. .. سلام و سلام
من جوياي احوال اهالي منزل شدم و رسيدم به دوست خودم ...
اين خواهره هم هي استاد ...استاد ميكرد...
هر جمله كه ميگفت ...يه استاد هم توش بود...
داشتم شاكي ميشدم ...فكر كردم داره من رو مسخره ميكنه ...
هيچي نگفتم ...
بعدش گفتم ...من فلاني هستم .... با من يه تماس بگيره ممنون ميشم ...گفت:
وا....چقدر صداتون شبيه استاد فلاني شده ...
شرمنده من اشتباه گرفتمتون ...
من رو ميگي ...در پوست خودم نميگنجيدم كه يكي بالاخره به ما گفت استاد....
/موضوع همون يارو كه تا حالا بهت گفت آقا يا نه! /
اينو يكي تعريف ميكرد مردم از خنده:
داشتم سوار تاکسي ميشدم...يکيم پشت سر من حول بود که بره بشينه!
منم ديدم خوب عقب يکي نشسته!
سريع چپيدم تو ماشين!
اونقد رفتم تو که تغريبا نشستم و پاي خانومه.......
گفتم خوب حالا عيب نداره دو ساغت صاف شدم چسبيدم به خانومه که اين ياروهه که تازه نشسته نخوره بهم.......
برگشتم خانومرو نيگا کردم!
گفتمدرسته که موهاش بلنده ولي چرا روسري سرش نيست؟!
اي بابا!
ريشم که داره!!!
تا اخر راه ديگه فقط گريه نکردم!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
واااااااااااااااااااااااا اااااااااي چقدر نا فرم سوتي دادي . :laughing: :laughing:نقل قول:
نوشته شده توسط C.GAM3R
شانس آوردي رفيقت بيخيال شده؛ من بودم چپ و راستت مي كردم :laughing: :blink: ;)
بيچاره با چه اميد و آرزويي چسبيده به خانومه :laughing: :laughing:نقل قول:
نوشته شده توسط X.boy
آقا ما يه جايي رفتيم كار كرديم براي اينكه تجربه كار كردن توي isp پیدا کنم مدیر عامل اونجا یه شریک داشت که تو دبی زندگی میکرد بعضی وقتا میومد سر میزد
خلاصه ما ا همه جا بی خبر بهم گفتن یارو داره میاد فردا حتما یادآوری کنم
گفتم اسمش چیه؟ گفت یاسر عرفات
آقا ما هم حواس پرت تو دلمون گفتیم بابا یارو چقدر اسمش آشناست؟
فردا یارو اومد منم اومدم باهاش احوال پرسی کنم .گفتم سلام آقای عرفات!!!!!!
آقا یارو با تعجب نگام میکرد و مدیر عامل سرخ شده بود هم از خنده هم خجالت هم عصبانیت!!!!
تازه 2ذاریم افتاد این اسمیه که اونا روش گذاشتن و من لو دادم و تازه یادم اومد چرا اسمش اینقدر برام آشناست!!!!!!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عجب سوتی خدایی دادی رفیق.یارو مدیرعامل بلایی سرت نیاورد؟نقل قول:
نوشته شده توسط رابین هود
همکارات اینجوری نبودن؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين هم يه سوتي توپ
چند سال پيش يه شب با پسر عمم رفتيم بيرون قدم بزنيم ساعت حدوداَ 11 يا 12 شب بود
داشتيم كنار خيابون راه مي رفتيم كنارمون پرچين هاي شمشاد بود و اون طرفش هم باغچه همين طور كه مي رفتيم ديدم يه گربه خيلي آروم رفت پشت پرچين ها به پسر عمم گفتم بيا حالشو بگيريم :evil: من مي رم جلو يهو مي پرم جلوش مي ترسونمش وقتي اومد عقب تو هم بترسونش گفت باشه
آقا خلاصه يه كم جلوتر يه راه به داخل پرچين ها بود يه دفعه پريدم تو و محكم داد زدم :devil: :evil: :grrr: يه دفعه ديدم يه بنده خدايي يه متر جلوتر عين فنر از جاش پريد و شلوارشو كشيد بالا (بنده خدا آخر شبي جايي پيدا نكرده بود رفته بود پشت پرچين رفع حاجت و داشت م ي ش ا ش ي د)
يارو رو مي گي اين شكلي شده بود :blink: :weird: :wac: من هم اين شكلي :puke: پسر عمم كه از خنده رفته بود هوا و نامرد تا اين صحنه رو ديد پا گذاشت به فرار
من كه ديديم اوضاع بي ريخت شده گفتم ببخشيد و اومدم بيرون يارو كه تازه از شوك در اومده بود شروع كرد به فحش دادن :angry: :evil2: :grrr: من هم دو تا پا داشتم دو تا ديگه قرض كردم و دنبال پسر عمم فرار كردم
خلاصه جاتون خالي تا يه هفته فقط داشتيم به اين كارمون مي خنديديم
سلام
امروز داشتم توي يك جمع خيلي رسمي صحبت مي كردم
جمله انم اين بود و مي خواستم بگم " طبق محاسبه ما هزينه طرحمون 20 ميليون ميشه و "
هر كاري كردم بگم محاسبه هي ميگفتم مصاحبه
هر كاري ميكردم زبونم نمي چرخيد بگم محاسبه
نمي دونم چرا از بچه گي توي اين دو تا كلمه مشكل اساسي داشتم
خلاصه همين محاسبه و مصاحبه آبروي ما رو جلوي 4 تا آدم حسابي كه ميخواستن روي طرح ما سرمايه گذاري كنن برد
بعدش اصلاً دل و دماغ اين كه وايسم و بپرسم ببينم چي شد رو نداشتم
يكي از دوستام وايساد باهاشون صحبت كنه و من يك راست امدم خونه