این خودش یعنی کلی منتفات ، پس منافات داره ...نقل قول:
ولی چند نمونه مثل افریده شدن یکهو از گل در مقابل تکامل یافتن تدریجی
کمال مطلق فرضیه تکامل چیه؟
Printable View
این خودش یعنی کلی منتفات ، پس منافات داره ...نقل قول:
ولی چند نمونه مثل افریده شدن یکهو از گل در مقابل تکامل یافتن تدریجی
کمال مطلق فرضیه تکامل چیه؟
دوستان عذر میخوام پریدم وسط بحث
نقل قول:نقل قول:
برادر من این چیز ها چیه که دارین میگین؟
چرا علم زیست شناسی رو زیر سوال میبرین؟
شما هیچ اطلاعی از ویروس و سلول و ژنتیک و زیست شناسی نداری چرا میاین اظهار نظر میکنین؟
این چیزایی که شما میگین برای کسانی که یذره از زیست شناسی بدونن خنده داره!!!
ازتون خواهش میکنم وارد بحث زیست شناسی نشین چون با این اطلاعاتی پایینی که دارین هیچکس نمیتونه توجیه تون کنه!!!
همه چی که قانون صفر و یک نیست!!!
بسیار جهش وجود داره که کاملا بی تاثیرِ بعد شما میای از پایه میزنی زیر این موضوع
حالا ویروس و ... بماند.
دوستان چرا اصرار دارن بحث و به سمت موضوعات حاشیه ای و مذهبی سوق بدن؟!نقل قول:
نکته اول اینکه نه نظریه فرگشت (تکامل) و نه قسمت های دیگر علم تضادی با دین ندارند و کاملن برعکس این ادعاهای مذهبی هستند که بوجود اورنده ی این تضاد هستند. نظریه فرگشت (تکامل) بر پایه مدارک و شواهد واقعی و مدارک غیر قابل رد و زنده ای استوار هست که برای همه ما قابل مشاهده و بررسی هستند. دوستان فکر نکنن که این نظریه با چهار تا فسیل و اینجور موضوعات پشتیبانی میشه؛ شواهد تایید کننده این نظریه در DNA موجودات قابل بررسی و مشاهده هستش و اینکه ما حتی با باکتری ها هم ژن های یکسان داریم!
نکته دوم اینکه بین چیزی که با شواهد محکم و قابل بررسی پشتیبانی میشه و چیزی که جز افسانه اسم دیگری بهش نمیشه داد چه مقایسه و تضادی میتونه وجود داشته باشه؟! اساس این بررسی غیر منطقی و غیر قابل قبول هست.
در هیچکدام از مسایل علمی چیزی به نام کمال مطلق نداریم. این موضوعات مسئله ی علم نیست و ادبیات علمی چیزی با این عناوین نداره.نقل قول:
اینجا محل استفاده از کلمات فلسفی و کلا بحث فلسفی نیست بلکه اینجا بحث علمی هست و مدارک و شواهد هست که تایین کننده هست نه بازی با کلمات فلسفی و شاعرانهنقل قول:
کمال و مطلق در مباحث فلسفی مطرح میشه وگرنه در علم بهیچوجه نه کمال معنایی داره و نه مطلق، و علم به تمام موارد به دیده شک نگاه میکنه و همیشه مرحله بالاتری رو متصور میشه
وگرنه اگر در علم بر یک مورد برچسب کمال یا مطلق زده بشه یعنی دیگه کنکاش و پژوهش و جستجو بیعنا هست و به همین باید بسنده کرد
دقیقا چیزی که در فلسفه و دین اتفاق میفته و مسائل یکجا به یک کمال و مطلق میرسن و دیگه جایی برای سوال و فکر کردن باقی نمیگزارن
این نظریه و نظریات مشابه دیگه چه دلیل و مدرک قانع کننده ای مبنی بر هدف پیدایش موجودات و گرایش و سمت و سوی حرکت عالم و نهایت آن برای بشر حقیقت جو و کمال گرا و برتر و هدف مند اراده میده تا تکلیف این انسان از ظن خود بلاتکلیف رو روشن کنه؟نقل قول:
دوستان چرا اصرار دارن بحث و به سمت موضوعات حاشیه ای و مذهبی سوق بدن؟!
نکته اول اینکه نه نظریه فرگشت (تکامل) و نه قسمت های دیگر علم تضادی با دین ندارند و کاملن برعکس این ادعاهای مذهبی هستند که بوجود اورنده ی این تضاد هستند. نظریه فرگشت (تکامل) بر پایه مدارک و شواهد واقعی و مدارک غیر قابل رد و زنده ای استوار هست که برای همه ما قابل مشاهده و بررسی هستند. دوستان فکر نکنن که این نظریه با چهار تا فسیل و اینجور موضوعات پشتیبانی میشه؛ شواهد تایید کننده این نظریه در DNA موجودات قابل بررسی و مشاهده هستش و اینکه ما حتی با باکتری ها هم ژن های یکسان داریم!
نکته دوم اینکه بین چیزی که با شواهد محکم و قابل بررسی پشتیبانی میشه و چیزی که جز افسانه اسم دیگری بهش نمیشه داد چه مقایسه و تضادی میتونه وجود داشته باشه؟! اساس این بررسی غیر منطقی و غیر قابل قبول هست.
یکی از مهمترین عوامل تکامل تغییرات زیستی و محیطی و اب و هوایی هست.نقل قول:
همه ما میدونیم که تکامل ما از افریقا هست.
الان برسی های dna هم نشون میده که بالاخره هر انسانی پیشینه افریقایی داره و کاملا از نظر علمی اثبات شده هست.
تغییرات محیطی که در گذشته و در افریقا بوجود امد و باعث از بین جنگل ها شد .بزرگترین عاملی بود که گونه ما به تکامل رسید.
شما الان یک موجود میمون سانی را فرض کن که مجبوری برای بقا به قول معروف بزنه به خشکی و دیگر بقایی در جنگل ها و بالای درختان نداره.
طبیعتا یک میمون سان در روی خشکی از نظر ساختار بدنی شانس چندانی در خشکی نداشت.و همچنین مجبور به گوشتخواری شد.البته من دارم به زبان ساده میگما.
اگر یک میمون سان بخواد در خشکی مثلا با یک شیر رقابت کنه.در حالت عادی شانسی برای بقا نداره.
پس اون موجوداتی زنده موندن که خودشون را با شرایط هماهنگ میکردند.
خوشبختانه این ساختار بدنی میمون سان که به ضررش بود حالا به کمکش اومد.یعنی میتونست با دستش اشیا را جابجا و یا پرت بکنه.
همین الانم در گونه های از میمون سانان پیدا میشه در افریقا که دارند از این راه برای به دست اوردن بقا استفاده میکنند.حتی دانشمندان به در تحقیقی روی گونه ای از میمون سانان به این نتیجه رسیدن
که اینها نسبت به همین 50 سال پیش به خاطر از بین رفتن مواد غذایی در جنگل ها تقریبا ساختار بقا و شکار خود را تغییر دادند و از شیوه های جدید برای بقا استفاده میکنند.که خودم شخصا مستندش را چند وقت پیش دیدم.
البته این تغییرات یک شبه و 10 ساله اتفاق نیوفتاده.
هزاران سال و چندین گونه متفاوت بوجود امدند تا ما شدیم انسان.
الان در کره زمین موجوداتی داریم که در صد ها هزار سال تغییرات انچنانی نداشتند چون نیازی نبوده.چون محیطشون تغییر نکرده .
اصولا این دیده شما اشتباه هست که فکر میکنند x تغییر به y میشه
یعنی دلیلی نیست که اگر ما از نسل ماهی باشیم .اون ماهی دیگر وجود نداشته باشه.
همین الانش حافظه تصویری یک شامپانزه 100 ها برابر یک انسان هست.
چون شامپانزه برای زندگی در جنگل های تودرتو و بلند برای بقایش فقط احتیاج به حافظه قدرتمند داره و هیچ احتیاجی به خلاقیت نداره.
ولی گونه انسان رفته رفته حافظه اش ضعیف تر شد چون خلاقیتش نیاز خودش برای بقا را تامین میکرد.
دیگر با دستش و درک علامت گذاری جایی نیاز به حافظه قوی نداشت..
همین الان دانشمندان برسی داشتند که حافظه ما داره یک روند تکاملی سریعتری نسبت به تضعیف حافظه را دنبال میکنه.
چون با اومدن تکنولوژی دیگر کمتر از حافظه خودمون استفاده میکنیم.
با مثالی که از کم عقل تر بودن دیگر موجودات نسبت به نئادرتال زدید و گفتید چرا اون ها از بین نرفتن.
در واقع معلوم شد که شما کوچکترین درکی از تکامل ندارید.
عزیزم من هدف بقا هست.و تکامل به معنی برتری نیست.
بعضی تکامل ها روند منفی هم داره.
مثلا وقتی در شرایط محیطی موجودی غذا کم بشه.اونهای زنده میمونند که اندام کوچکتری دارند .به خاطر همین بعد از 100 سال مشاهده میشه که گونه هایی که در این فلان محیط هست کوچکتر شدند.
و یا برعکس و هزاران مثالی که میشه زد.
یکی از دلایلی که باعث از بین رفتن دایناسور ها شد این بوده که دایناسور ها اندام بزرگی داشتند و انرژی بیشتری نسبت به دیگر موجودات نیاز داشتند.
پس این منبع که واژه ای به نام کمال در اون تعریف نشده و مدام با نقصیات و نسبیات و فرضیات سر و کار داره مبتایی برای اتکای بشر برای آینده خود نیست چون ناقصهنقل قول:
در هیچکدام از مسایل علمی چیزی به نام کمال مطلق نداریم. این موضوعات مسئله ی علم نیست و ادبیات علمی چیزی با این عناوین نداره.
تکامل گریز بر مباحثی داره که پای مباحث جهان بینی و فلسفی و ایدئولوژیک رو به میان میاره و هر انسان مختار و عاقل و کمال گرایی رو به تحرک و واکنش وا میداره...نقل قول:
انسان برتر و هدفمند دوست نداره آینده زندگی بشر رو بر پایه یک سری مباحث علمی متغیر و دائما در خال دگرگونی با فرضیات جدید و سست ببینه و قطعا کمال رو در نقصان نمیبینه
البته این قضیه ربطی به تکامل نداره.ولی کل توصیف شما از اینکه بشر برتر و هدف مند هست کاملا اشتباه هست.نقل قول:
این که بشر موجودی برتر هست یک توهمی بیش نیست.
A. این قسمت چون میتونه در دایره علم هم پاسخ داده بشه، پاسخ میدم و پاسخ شما اینکه صفحات پیشین دوستان توضیحات لازم رو دادن پس برگردید و مطالعه کنید.نقل قول:
B. به حوزه مراجعه کنید. همونطور که پست پیشین گفتم دغدغه ی علم این موارد نیستن و علم بیشتر به دنبال کشف حقایق دنیای ما هست. البته اگر شما واقعن به دنبال جواب هستید برام پ.خ بذارید و تا جایی که در توانم باشه سعی میکنم توضیح بدم از اطلاعاتی که دارم اما اینجا محل مناسبی برای این موارد نیست.
این مورد رو میتونید در قسمت علوم انسانی پرسشگری کنید.نقل قول:
به طور ساده اینکه علوم انسانی هم به دنبال کمال، مطلق و این کلمات و اصطلاحات نیستند بلکه معتقد هستند که صلاح هرکس رو خودش بهتر از فرد دیگری میدونه و بنابراین برای بشر حق انتخاب قائل هستند. یعنی کمال رو یک چیز مشترک تعریف نمیکنن بلکه بستگی داره کمال برای هرکس از نظر خودش چه چیزی تعریف بشه. این بحث رو در قسمت علوم انسانی پی بگیرید و بی ربط هستش به این تاپیک.