اختلال ديد رنگ (کور رنگي)
اگرچه اختلال ديد رنگ (کور رنگي) می تواند در اثر بيماری و بصورت اکتسابی حادث گردد ولی تقريبا در غالب موارد ناشی از يک اختلال توارثی است و در بدو تولد وجود دارد. اين اختلال ژنتيکی چون غالبا وابسته به کروموزمهای جنسی است، در نتيجه ميزان بروز آن در زن و مرد متفاوت می باشد. در خانواده فرد کور رنگ، افراد مونث معمولا بدون علامت هستند ولی می توانند حامل کروموزم معيوب باشند و به نسلهای بعدی آن را انتقال دهند. اما افراد مذکر علائم بيماری را نشان می دهند. در جامعه حدود ۸ درصد افراد مذکر و ۵/۰ درصد افراد مونث اختلال ديد رنگ دارند.
در شبکيه چشم انسان دو نوع سلول حساسه بنام سلولهای استوانه ای و سلولهای مخروطی وجود دارد. اين سلولها انرژی نورانی را تبديل به انرژی الکتريکی می کنند و آن را از طريق عصب بينايی به مغز مخابره می نمايند. سلولهای مخروطی هستند که در درک رنگها نقش بازی می کنند. سه نوع مختلف از سلولهای مخروطی وجود دارد که هر کدام از آنها به يک نوع رنگ اصلی (قرمز، سبز، و آبی) پاسخ می دهد. در يک فرد طبيعی هر سه نوع سلول مخروطی فعال هستند و بنابراين يک فرد طبيعی قادر به درک هر سه نوع رنگ قرمز، سبز، و آبی و طبعا طيف کامل رنگها خواهد بود.
در افرادی که اختلال ديد رنگ دارند، حداقل يک نوع از اين سه نوع سلول مخروطی، بصورت ناقص يا کامل کارايی نداشته و در نتيجه اين افراد در تشخيص بعضی از رنگها دچار مشکل می گردند.
برای سادگی درک مطلب، می توان چنين در نظر گرفت که تمام افرادی که اختلال ديد رنگ دارند به نوعی در تشخيص قسمت قرمز و يا سبز طيف رنگی اشکال دارند، چرا که افرادی که در ناحيه آبی طيف مشکل دارند، بسيار نادر هستند.
تشخيص اختلال ديد رنگ يا کور رنگی از طريق انجام تست های مختلف ميسر می باشد. از آنجايی که اينگونه اختلالات ديد رنگ عمدتا ارثی می باشند، درمان اساسی برای آن وجود ندارد، اما چند نکته را بايد در نظر داشت:
اين افراد از بقيه جهات کاملا سالم هستند و معمولا در زندگی روزمره و عادی هيچگاه دچار مشکل نمی گردند.
خيلی از افراد تصور می کنند که کسی کور رنگی دارد همه چيز را سياه و سفید می بيند در حالی که اين تصور غلطی است (بيماری که کوری رنگی هر سه نوع رنگ را باهم داشته باشد بسيار بسيار نادر است).
اين افراد معمولا در ناميدن رنگهای اصلی در اجسامی که ذاتا با يک رنگ خاص هستند اشتباه نمی کنند. فقط بعضی مواقع در افتراق سبز از قرمز يا قرمز از مشکی در کنار يکديگر اشتباه می کنند. بعنوان مثال فردی با کور رنگی کامل ممکن است جوراب سبز را با نوع قرمز آن اشتباه کند، يا کراوات قرمز را جای کراوات مشکی در مراسم عزاداری استفاده کند.
بعضی از اين افراد ممکن است هيچگاه به مشکل اختلال ديد رنگ خود پی نبرند.
بسياری از افرادی که مشکل ديد رنگ دارند فقط هنگامی متوجه آن شده اند که به نحوی مورد آزمايش ديد رنگ قرار گرفته اند مثلا برای معاينات استخدامی در نيروهای نظامی،انتظامی، يا خلبانی.
همچنين بايد در نظر داشته باشيم که اين افراد نقص ديد رنگ خود را بخوبی جبران می کنند به نحوی که حتی در مواردی جزئياتی را می توانند ببينند که افراد با ديد رنگ طبيعی ممکن است به آن توجه نکنند، چرا که اين افراد بيشتر به شکل اجسام توجه دارند تا به رنگ آنها.
استفاده از بعضی از فيلترها، عينکها، يا کنتاکت لنزهای رنگی مثلا ----- قرمز تا حدی می تواند مشکل اين افراد را در تشخيص بعضی از رنگهای نزديک به هم حل کند.
تب يونجه (رينيت آلرژيك)
اطلاعات اوليه
توضيح كلي
تب يونجه (رينيت آلرژيك) عبارت است از يك واكنش آلرژيك به مواد آلرژيزاي موجود در هوا كه چشمها، بيني، سينوسها، گلو، و لولههاي برونشي موجود در ريهها را گرفتار ميكند. البته نام اين بيماري گمراهكننده است، زيرا يونجه باعث واكنش آلرژيك نميشود و در اين بيماري تبي وجود ندارد. حملات رينيت آلرژيك در فصل گرده افشاني گياهان تشديد ميشود و با پايان آن فروكش ميكنند.
علايم شايع
عطسه مكرر؛ گرفتگي بيني همراه با خارج شدن ترشحات بيرنگ و شفاف
خارش در سقف دهان
خارش، اشكريزش
گاهي خس خس سينه
سوزش گلو
علل
دستگاه ايمني بدن پادتنهايي توليد ميكند كه باعث رها شدن يك ماده شيميايي به نام هيستامين ميشود. اين ماده نيز باعث ايجاد تورم و تحريك در نواحي حساس (بيني، سينوسها، چشمها) ميشود. مواد آلرژيزاي موجود در هوا كه ميتوانند موجب حساسيت آلرژيك شوند عبارتند از:
مايتها (موجودات ريزي كه روي گرد و غبار موجود هستند).
گرده گياهان علفي، گلها، چمن و درختان
قارچها
دود تنباكو و ساير آلايندههاي هوا
گرد و غبار
عوامل افزايش دهنده خطر
سابقه ديگر واكنشهاي آلرژيك، مثل اگزما يا آسم
سيگار كشيدن
فصول بهار و پاييز. اكثر گياهان در اين فصل گرده افشاني ميكنند.
سابقه خانوادگي آلرژي
سركوب ايمني (به علت داروها يا بيماري).
پيشگيري
توصيههايي را كه در قسمت اصول كلي درمان آمده است به كار ببريد.
عواقب مورد انتظار
علايم را ميتوان با درمان كنترل نمود، اما خود بيماري تا آخر عمر ممكن است ادامه داشته باشد. اين بيماري معمولاً دردسر آفرين است تا ناتوان كننده.
عوارض احتمالي
مشكل در خواب و خستگي مزمن
مستعد شده به ساير عفونتهاي تنفسي
عفونتهاي گوش
درمان
اصول كلي
امكان دارد آزمايشاتي مثل شمارش سلولهاي خون و آزمونهاي پوستي جهت آلرژي توصيه شوند، اما اين آزمايشات معمولاً براي تشخيص ضروري نيستند.
هر چقدر كه ميتوانيد مواد آلرژيزا را از محيط زندگي يا كار خود حذف كنيد.
در موارد اتاق خواب خود اين گونه عمل كنيد.
ـ اساسي اتاق، قاليچه و فرش، و پردهها را از اتاق بيرون ببريد.
ـ ديوارها، چوب كاريها، و كف اتاق را با يك طه مرطوب تميز كنيد. كف اتاق را واكس بزنيد.
ـ فنرهاي تخت، تشك و متكاها را با يك پوشش پلاستيكي بپوشاند.
ـ تنها از قاليچهاي استفاده كنيد كه بتوانيد هفتهاي يك بار آن را بشوييد.
ـ از ملحفه، روانداز و پتوي استفاده كنيد كه بتوانيد مرتب آنها را بشوييد (مثلاً ملحفه و روانداز نخي، و پتوي داراي الياف مصنوعي). روي تخت خود روتختي كلفت پشمي نياندازيد.
ـ در اتاق خود صندلي چوبي يا پلاستيكي بگذاريد و نه صندلي توپر
ـ حتيالمقدور پردههاي پلاستيكي آويزان كنيد و آنها را روزانه گردگيري كنيد.
ـ با استفاده از جاروبرقي، دستمال گردگيري مرطوب، و طه مرطوب يا روغن زده شده اتاق خود را هفتهاي يك بار به طور كامل تميز كنيد. ساير اقدامات پيشگيرانه:
پنجرهها و درها را تا حدامكان بسته نگاه داريد.
از دستزدن به اشيايي كه گرد و غبار گرفتهاند، مثل كتاب يا لباس آويزان شده در كمك، خودداري كنيد.
از نگهداري حيوانات خشك شده يا اسباببازيهاي پر شده از الياف مختلف در منزل خودداري كنيد.
هرگونه حيوان خانگي را بيرون از منزل نگاه داريد. البته ماهي را ميتوان داخل منزل نگاه داشت.
در هنگام قرار گرفتن در معرض مواد آلرژيزا، مثلاً زمان تميزكاري منزل، از يك ماسه فيلتردار استفاده كنيد.
در صورت امكان، يك سيستم تصفيه هوا در سيستم گرمايشي و تهويه مطبوع منزل خود نصب كنيد، ترجيحاً از نوع ----- Hepa .
در صورت امكان، خودرو بهتر است سيستم تهويه مطبوع داشته باشد.
از كارهايي مثل چمنزني خودداري كنيد.
داروها
براي كاهش واكنش آلرژيك بدن، ممكن است داروهاي زير تجويز شوند:
آنتيهيستامينها؛ ضداحتقانها (دكونژستانها)؛ قطره كورتيزوني چشمي يا اسپري كورتيزوني بيني؛ قرصهاي كورتيزوني (تنها در موارد شديد)؛ اسپري بيني كرومولين؛ قطره بيني كرومولين. اين داروها علايم را تخفيف ميدهند، اما خود رينيت آلرژيك را درمان نميكنند.
در مواردي كه ماده آلرژيزا شناخته شده باشد و بيماري شدت زيادي داشته باشد يا در تمام سال ادامه يابد، تزريقات دقيقي براي حساسيتزدايي انجام خواهد گرفت. شناسايي ماده آلرژيزا به كمك آزمون پوستي يا آزمايش خون انجام ميگيرد. در اين روش، مقادير كمي از ماده آلرژيزا بهطور دورهاي تزريق خواهند شد. اين كار به مهار دستگاه ايمني در مورد رهاسازي هيستامين كمك ميكند. براي اين كه اين روش نتايج مؤثري داشته باشد، شايد لازم باشد ماهها يا سالها پيگيري شود.
فعاليت
محدوديتي براي آن وجود ندارد.
رژيم غذايي
از خوردن غذاهايي كه باعث واكنش آلرژيك ميشوند خودداري كنيد.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر شما دچار علايم شديد تب يونجه(رينيت آلرژيك) هستيد كه اين علايم در فعاليتهاي روزمره شما خلل وارد آوردهاند.
اگر علايم عفونت ظاهر شوند، مثل تب، سردرد، دردهاي عضلاني، يا ترشحات غليظ و تغيير رنگ يافته از بيني. امكان دارد عفونت سينوس ممكن است از عوارض آلرژي باشد.
اگر دچار علايم جديد و غير قابل توجيه شدهايد. داروهاي مورد استفاده در درمان ممكن است عوارض جانبي به همراه داشته باشند.
از تنگي نفس تا آب آوردن ريهها (مقاله اي كامل)
اسم مادر بزرگ براي سفر حج درآمده بود، اما در معاينات پزشكي قبل از سفر رد شد، چون فشار خونش بالا بود، خيلي بالا، مادربزرگ براي درمان فرصتي از دكترها گرفت.
داروهاي تجويز شده را به طور مرتب مصرف كرد، از طرفي غذايش را بينمك كرد، پيادهروي و ورزش هم ميكرد. خلاصه براي اينكه بتواند به مكه برود خيلي تلاش كرد و بالاخره آقاي دكتر به او مژده داد كه فشار خون او در حد قابل قبولي است و ميتواند به مكه برود...
اما بعد از برگشتن از مكه انگار كه ديگر مادربزرگ انگيزهاي براي سالم بودن نداشت، ديگر از پيادهروي و غذاي بينمك مخصوص مادربزرگ خبري نبود، كمتر دكتر ميرفت و ميگفت هر وقت حالم بد باشد داروهايم را ميخورم... چند ماهي گذشت و مشكلات مادربزرگ شروع شد.
اوايل موقع بالا رفتن از پلهها تنگي نفس داشت و هر چند وقت يك بار به تعداد بالشهايي كه زير سرش ميگذاشت اضافه ميشد؛ تا اينكه يك شب حال مادربزرگ بد شد، خيلي بد، تنگي نفس شديدي پيدا كرد و مجبور شدند او را به اورژانس ببرند. دكترها گفتند ريههايش آب آورده است و اگر ديرتر ميرسيديد، هر اتفاقي ممكن بود بيفتد.
تلمبهاي به نام قلب
قلب به عنوان تلمبهاي عمل ميكند كه خون را در بدن به گردش درميآورد. خون بايد به طور متوسط در هر دقيقه يك بار بدن را به طور كامل دور بزند و اگر نتواند اين وظيفه را به خوبي انجام دهد نارسايي قلبي به وجود ميآيد. از شايعترين عوامل ايجاد كننده نارسايي قلبي، بيماريهاي عروقي قلب (مانند سكته قلبي) و فشار خون بالاست.
ممكن است فردي به فشار خون بالا مبتلا باشد اما هيچگونه علامتي نداشته باشد، خيلي از افراد اولين بار با عوارض ناشي از پرفشاري خون (مثل همين آب آوردن ريه) به پزشك مراجعه ميكنند و عدهاي نيز به طور اتفاقي متوجه فشار خون بالا ميشوند.
به هر حال يكي از مهمترين عوارض فشارخون، نارسايي قلبي است و وقتي هم كه نارسايي قلبي پيشرفت كند، مايع در ريهها جمع ميشود و اتفاقي ميافتد كه پزشكان آن را «ادم ريه» مينامند و عوام ميگويند «ريهاش آب آورده».
چرا كار قلب زياد ميشود؟
در مراحل اوليه، يك قلب نارسا با روشهاي مختلفي اين كمبود را جبران ميكند، اما با به وجود آمدن شرايطي كه كار قلب را زياد ميكند، ديگر قلب پاسخگو نبوده و علايم بيماري خود را نشان ميدهد.
بعضي از عوامل كه نارسايي قلب را تشديد ميكنند عبارتند از:
1 – درمان نامناسب و ناكافي فشار خون: بيماران فشار خوني و بسياري از بيماران قلبي بايد بدانند كه لازم است تا آخر عمر به طور مرتب دارو مصرف كنند، اكثر بيماران پس از چندي از درمان، به گمان اينكه ديگر بهبود يافتهاند، درمان را قطع ميكنند و اين خود عاملي براي تشديد علايم به شمار ميرود.
2 – عفونتها: بسياري از بيماران قلبي، با خوردن دارو، رعايت رژيم غذايي و ساير نكات لازم، تحت كنترلاند، اما با يك سرماخوردگي يا مسموميت غذايي ساده، وارد فاز حاد بيماري ميشوند كه ميتواند حتي كشنده باشد، بنابراين بايد با رعايت نكات بهداشتي با بيماري جنگيد.
3 – بيماريهاي ريوي: ممكن است فرد آسم داشته باشد و از طرفي يك نارسايي قلبي جبران شده نيز داشته باشد، با تشديد علايم آسم، علايم نارسايي نيز بروز خواهد كرد.
4 – فشار روحي، فيزيكي و تغييرات جوي: ضعف و خستگي، بحرانهاي روحي – رواني و هواي گرم و مرطوب از ديگر علل شايع نارسايي قلبي به شمار ميروند.
5 – نارسايي كليوي: به دنبال نارسايي كليه، تجمع مايع در بدن را داريم و اين مسئله حجم كار قلب را زياد ميكند قلبي كه نارسا باشد، توان جابجايي اين حجم مايع را ندارد و علايم نارسايي قلبي تشديد ميشود.
علايم نارسايي قلبي
شايعترين و اولين علامت نارسايي قلبي، تنگي نفس است كه بر حسب شدت به ترتيب به صورت تنگي نفس فعاليتي، تنگي نفس در حالت درازكش، تنگي نفس حملهاي شبانه و بالاخره شديدترين حالت، يعني ادم ريوي يا همان آب آوردن ريهها تظاهر مييابد.
تنگي نفس فعاليتي: منظور اين است كه فرد با فعاليت جسمي دچار تنگي نفس ميشود. در ابتداي شروع علايم، بيمار در فعاليتهاي طولاني (ولي نه به اندازه يك فرد طبيعي) دچار تنگي نفس ميشود. ولي با پيشرفت نارسايي، بيمار در فعاليتهاي كم مثل بالا رفتن از پلهها، نيز دچار مشكل ميشود.
گاهي ممكنست به جاي تنگي نفس ضعف و گرفتگي عضلات اندام تحتاني بروز كند.
تنگي نفس در حالت درازكش: معمولاً در خانواده افرادي را داريم كه موقع خوابيدن چند بالش زير سر خود ميگذارند، اكثراً دليل آن ايجاد تنگي نفس به دنبال دراز كشيدن ميباشد، كه پس از نشستن به سرعت برطرف ميشود، در موارد شديد بيماري، حتي فرد به صورت نشسته ميخوابد.
تنگي نفس حملهاي شبانه: در اين حالت شخص به خواب ميرود، حدود يك تا دو ساعت بعد از به خواب رفتن، به طور مضطرب بيدار شده و سرفههاي خشك ميكند (البته سرفههاي خلطدار و گاهاً خوني نيز ديده ميشود.) اين حالت يكي از اختصاصيترين علايم نارسايي قلب است.
تنگي نفس حملهاي شبانه اغلب نيمه شب اتفاق ميافتد، و بعد از ايجاد تنگي نفس فرد نميتواند دراز بكشد و مينشيند و بعد از گذشت 30 دقيقه و گاهي بيشتر تنگي نفس برطرف ميشود.
ادم ريوي: ازبسياري از دوستان و آشنايان ميشنويد كه ريههاي بيمارشان آب آورده و در سيسييو بيمارستان بستري است، در واقع در اين حالت به علت عدم كفايت قلب و تجمع مايع در ريهها فرد دچار تنگي نفس ميشود كه شديدترين فرم تنگي نفس ميباشد.
نكته ديگر اين كه تجمع مايع در بدن، خود را به صورت افزايش وزن و ورم وابسته به ثقل نشان ميدهد. يعني در طول روز كه شخص در حالت ايستاده است در پاها و در صورت بيحركتي طولاني مدت در ساكروم (انتهاي ستون فقرات) به وجود ميآيد.
ورم هر دو اندام قرينه است و ابتدا در پشت قوزك پا پيدا شده و به تدريج به بالاتر پيشرفت ميكند.
اين ورم، به قول پزشكان، گودهگذار است، يعني اگر با فشار انگشت پوست ناحيه متورم فرو برود، با برداشتن انگشت، مدت زماني طولاني ميكشد تا پوست به حالت اوليه برگردد.
ضعف و خستگي هم به دنبال كارهاي روزمره در اين بيماران ديده ميشود. همانطور كه مشكلات گوارشي، به صورت بياشتهايي، سوءهضم، يبوست، گاهي ديده ميشود.
درد نيز در بيشتر مبتلايان به بيماري عروق قلب ديده ميشود، زيرا به دنبال پيشرفت نارسايي، اكسيژن كافي به قلب نميرسد. برخي از بيماران هم به دنبال بروز علايم بيماري، اضطراب پيدا ميكنند، ممكن است به علت اضطراب دچار تنگي نفس شوند و به غلط آن را به شديدتر شدن علايم قلبي، نسبت دهند.
بيماران نارسايي قلبي چند دستهاند؟
براساس يافتههايي كه خود بيمار بيان ميكند، پزشكان نارسايي احتقاني قلب را به چهار درجه تقسيم ميكنند:
درجه 1: شخص به خوبي فعاليتهاي فيزيكي روزمره را بدون ايجاد ناراحتي انجام ميدهد و تنها در فعاليت خيلي شديد احساس ناراحتي ميكند.
درجه 2: در اين حالت شخص در حالت استراحت مشكلي ندارد ولي با انجام فعاليتهاي روزمره و معمول دچار تنگي نفس، خستگي، طپش قلب يا درد قلبي ميشود، فرد به صورت ناخودآگاه فعاليتهاي خود را محدود ميكند.
درجه 3: در اين حالت فرد در حالت استراحت مشكلي ندارد ولي با انجام فعاليتهاي مختصر دچار علائم نارسايي ميشود.
درجه 4: شخص حتي در حالت استراحت نيز علامتدار است و هر فعاليتي موجب تشديد نارسايي قلبي ميشود.
كليدهاي درمان
در درمان نارسايي احتقاني قلب نه تنها بايد علايم بيماري را كاهش داد بلكه بايد علل زمينهاي و مساعدكننده را نيز درمان كرد.
درمان شامل درمان دارويي و غير دارويي است. اولين نكته در درمان، محدوديت فعاليت فيزيكي است، اين فعاليتها برحسب شدت نارسايي ميزان فعاليت تنظيم مي شود، استراحت جسمي و رواني هر دو با اهميتاند و قاعده كلي بر اين است كه از انجام فعاليتهايي كه باعث ايجاد علامت ميگردند خودداري گردد، مثلاً در موارد خفيف خودداري از كارها و ورزشهاي سنگين كفايت ميكند و در موارد شديدتر انجام فعاليت كم بر روي صندلي توصيه ميشود.
در شديدترين حالت كه اصطلاحاً ريههاي بيمار آب آورده است بيمار به مدت 2– 1 روز در بيمارستان بستري شده و تحت درمان قرار ميگيرد.
نكته دوم، كنترل چاقي است. اصولاً اضافه وزن ميتواند يكي از علل نارسايي قلبي به شمار آيد، فرض كنيد شخصي مثلاً 20 كيلوگرم وزن اضافي نسبت به وزن طبيعي خود داشته باشد، اين افزايش وزن همان اثر سوء را در قلب خواهد داشت كه يك شخص طبيعي بخواهد دائم با خود 20 كيلوگرم بار حمل كند و به همين نسبت بار قلب زياد ميشود.
بديهي است اين افزايش بار قلب نهايتاً منجر به نارسايي قلب خواهد گرديد. همچنين جايگزين شدن چربيها در الياف عضله قلب منجر به كاهش قدرت انقباض عضله قلب شده و نارسايي قلب را به دنبال دارد.
مسئله ديگر تنظيم رژيم غذايي است. در اكثر بيماران، حذف نمكدان از سر سفره كافي است، اما در صورت محدوديت بيشتر، ميتوان با حذف نمك طعام هنگام طبخ غذا، به اين هدف نائل شد.
در نارسايي گروه چهارم كه شخص در حالت استراحت نيز تنگي نفس دارد، رژيم كاملاً بينمك، با حذف مواد غذايي چون كرفس، اسفناج، چغندر و بعضي از انواع ماهي توصيه ميشد.
توجه داشته باشيد كه بسياري از داروها مثل شربت ضدسرفه، مسهلها و خوابآورها داراي مقادير قابل توجهي سديم هستند و بنابراين نبايد در اين بيماران بدون دستور پزشك مصرف شوند.
همچنين رژيم كم سديم را ميشود از طريق خواندن برچسب مواد غذايي و اجتناب از مواد غذايي كنسرو شده و آماده به نحو بهترين رعايت كرد.
در موارد شديد نارسايي قلبي محدوديت مصرف آب نيز توصيه ميشود. كاهش وزن در افراد چاق به كاهش فشار و كار قلب نارسا كمك ميكند. همچنين بايد از ايجاد يبوست در اين بيماران پيشگيري نمود، چرا كه زور زدن به منظور دفع مدفوع ميتواند كار قلب را زياد كند.
نكته ديگر اين كه اين بيماران براي كاهش خطر كمبود پتاسيم به علت مصرف داروهاي مدر (ادرارآور) بايد مواد غذايي حاوي پتاسيم بيشتر مصرف كنند. موادي مانند موز – پرتقال – آلو – كشمش – خرما – زردآلو – انجير و هلو.
لازم به ذكر است كه وعدههاي كوچك و به دفعات زياد (مثلا 5 بار در روز)، در عين حال كه مواد غذايي لازم را فراهم ميآورد، به ميزان كمتري انرژي جهت هضم نياز خواهد داشت.
معمولا بهترين راه بررسي نحوه پاسخدهي فرد به رژيم غذايي و درمان دارويي كنترل روزانه وزن است زياد شدن وزن، نشانه تجمع مايد در بدن است، به طوري كه هر يك كيلوگرم افزايش وزن ميتواند نشانه احتباس يك ليتر مايع باشد.
يك روش خوب كنترل وزن اين است كه بيمار را هر روز صبح و قبل از صرف صبحانه (و بعد از تخليه كامل ادرار) وزن كرد.