بی توجهی به موسیقی اصیل ایرانی مشکل امروز موسیقی است
رییس حوزه هنری در گردهمایی مسوولین موسیقی حوزههای هنری سراسر گفت: باید با توجه ویژه به موسیقی اصیل ایرانی به سمت تولید موسیقی محتوایی و ارزشمند حرکت کنیم و در موسیقی قالب شکنی داشته باشیم.
به نقل از واحد خبر حوزه هنری، حسن بنیانیان رییس حوزه هنری با بیان این مطلب افزود: خصلت حوزه هنری حضور گسترده جغرافیایی در کشور و قدرت انعطاف آن است که در واقع سرمایه محسوب میشود و مسوولان موسیقی حوزههای هنری استانها باید به نحو احسن از این سرمایه استفاده کنند.
وی همچنین گفت: عمیق شدن در شناخت موسیقی حلال و حرام، شناخت ظرافتهای مدیریتی، انجام کارهای پژوهشی و زیرساختی و انجام کارهای علمی در موسیقی از دیگر وظایف مسوولین موسیقی مراکز استانهای حوزه هنری است.
امیر بکان، مدیر اجرایی مرکز موسیقی حوزه هنری نیز هدف از برگزاری این گردهمایی را شناخت ظرفیتهای موسیقی استانها، کشف و پرورش استعدادهای جوان و بررسی شیوههای تعامل بهتر و موثرتر با دیگر ارگانها و نهادهای فرهنگی هنری اعلام کرد.
بکان مراکز حوزه هنری، صدا و سیمای استانها و ادارات کل ارشاد استانها را جزو نهادهای فرهنگی فعال استانها برشمرد و گفت: این نهادها به طور متمرکز در بحث هنر فعالیت میکنند و همکاران این نهادها باید از ظرفیتهای داخل استان اطلاع کافی داشته و با مدیریت فرهنگی مجموعههای یاد شده تعامل خوبی داشته باشند.
وی ادامه داد: جایگاه هنر موسیقی باید مشخص باشد و نوعی از موسیقی شناسایی شود که علاوه بر آشنا کردن مخاطب با ارزشها، مصادیق فنی را نیز رعایت کرده و در عین حال جذابیت نیز داشته باشد.
وی تاکید کرد: یک اثر هنری ماندگار، اثری است که مورد پسند مردم و اهل فن قرار بگیرد و متناسب با معیارهای علمی باشد.
گفتنی است اولین گردهمایی مسوولان موسیقی حوزههای هنری سراسر کشور با حضور رییس و مدیر اجرایی مرکز موسیقی حوزه هنری و جمعی از مسوولان و کارشناسان موسیقی مراکز استانی حوزه هنری در تالار اندیشه برگزار شد
صراحي؛ سازي كه شجريان طراحي كرد و ساخت
محمدرضا شجريان اگر چه به آوازخواني شهره است، اما دستهاي زمختش از ساخت ساز هم حكايت ميكند و صراحي گوشهاي از ظرفيت هاي ساز سازي استاد است.
به گزارش همشهريآنلاين از سايت دل آواز اين ساز كه از خانواده سازهای آرشهای بم خوان است از سوي محمد رضا شجريان طراحي و ساخته و اندازه آلتو است و صدایش نزدیک به سازهای خراسان است.
صراحی از خانواده کمانچه و قژک بوده و امکانات سازهای خانواده ویلن را از نظر نوازندگی و وسعت صدا داراست. این ساز در شهریور 1387 توسط استاد محمدرضا شجریان طراحی و ساخته شده و به دلیل شباهت آن به صراحی، استاد شجریان این نام را برای این ساز برگزیدهاند.
صراحی مانند خانواده ویولن میتواند هشت اندازه متفاوت داشته باشد. فعلا بیشترین نیاز ما چهار اندازه سوپرانو، آلتو، باس و کنترباس آن است که هر 4 نوع آن طراحی شده است.
ویژگی ارزندهای که این خانواده بر خانواده ویولن خواهد داشت، امکان تعویض صفحه پوستی آن است که باعث تغییر در رنگ صوتی این ساز میگردد. این صفحه، پوستی و گاه پوست همراه با چوب بوده که بر روی گلدونی چوبی تعبیه شده و حکم تارهای صوتی ساز را دارد و در مدت 2 دقیقه قابل تعویض است.
این ساز را نوازندگان کمانچه، قژک، ویولن، ویولنسل و کنترباس براحتی میتوانند بنوازند.
در کنسرتهای این دوره در بخش"شور" سینا جهان آبادی و در برنامه "همایون"مهرداد ناصحی با صراحی آلتو گروه شهناز را همراهی خواهند کرد.
[دهه سوم مهر؛ كنسرت شجريان و گروه شهناز]
گزارش همشهري آنلاين حاكيست ، پيش از اين محمد رضا لطفي، حسين عليزاده،پرويز مشكاتيان سازهايي را به ظرفيتهاي گروهنوازي موسيقي ايراني اضافه كرده بودند كه شورانگيز و سلانه عليزاده، قيچك باس و سنتور باس مشكاتيان از جمله آنها بود.
اخيرا هم علي قمصري در كنسرت گروه اشتياق از ساخت كمانچه آلتو خبر داد كه در كوارتت زهي ايراني با اين ساز برنامه اي اجرا شد. [علي قمصري؛ هارموني ايراني مدفون شده پشت رديف]
شجريان در سايت دل آواز ابراز اميدواري كرد: خانواده این ساز بتواند نظر نوازندگان مشکل پسند و شنوندگان را به خود جلب کند و در بین دیگر سازهای شناخته شده جای شایسته ای برای خود بدست آورد
نینوا هیچوقت کهنه نمیشود
تکنواز نی قطعه نینوا در کنسرت مشترک حسین علیزاده و محمدرضا درویشی دربارهی این قطعه گفت: «نینوا از نادرترین قطعات موسیقی ایرانی است که هیچ وقت کهنه نمیشود وهرچه بیشتر آن را تمرین میکنم بیشتر لذت میبرم»
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پاشاهنجنی در گفتو گو با پایگاه خبری فرهنگ وآهنگ درباره این قطعه گفت: «خیلی فرق میکند که شما شنونده یک قطعه باشید یا اجرا کننده آن به عنوان نوازنده. ممکن است به خاطر تمرین زیاد از یک قطعه خسته شوید، اما نینوا هیچگاه چنین حسی برای من نداشته و هرچه بیشتر آن را تمرین میکنم بیشتر لذت میبرم. این اثر از نادرترین قطعات موسیقی ایرانی است که هیچگاه کهنه نمیشود.».
قطعهی نینوا با وجود شهرت بسیارش تا کنون تنها دوبار در ایران اجرای زنده شده است که پاشا هنجنی نوازندهی یکی از این دو اجرا بوده که در زمستان سال 85 به همراه گروه زهی پارسیان این قطعه را به روی صحنه بردهاست. او درباره تجربه پیشین خود میگوید: «تنها سعی کردم با تمام احساس قطعه را اجرا کنم و آقای علیزاده که به تماشای آن اجرا نشسته بودند هیچگاه ایرادی از من نگرفتند.».
هنجنی در اجرای پیشرو قرار است این قطعه را به همراه بخش زهی ارکستر سمفونیک ناسیونال اکراین اجرا کند. او دربارهی نحوه تمرینات خود با این ارکستر میگوید: «با توجه به اینکه خود آقای علیزاده هم در تمام طول تمرینات حضور خواهند داشت، به هیچ عنوان احساس نگرانی نمیکنم. در اجرا با ارکستر پارسیان نیز آقای علیزاده سر تمرینها حاضر میشدند و گاهی نکاتی را گوشزد میکردند که باعث میشد صدادهی ارکستر به طور کل تغییر کند.».
این نوازنده نی، علاوه بر اجرا با ارکستر پارسیان، سال گذشته این قطعه را در پاریس نیز با ارکستر دیگری اجرا کرده است. او درباره واکنش تماشاگران خارجی به قطعه نینوا میگوید: «نینوا برای آنها خیلی عجیب بود چنانچه میگفتند از شنیدن آن لذت برده بودند. خود ساز نی نیز کنجکاوی آنها را برانگیخته بود و میگفتند این ساز چه صدای عجیبی دارد!».
در کنسرت دی ماه در بخشی از این قطعه «وفا مصباحی» به عنوان نینواز دوم در کنار پاشا هنجنی قرار خواهد گرفت. او در این باره میگوید: «وفا مصباحی از شاگردان خود من در هنرستان صدا و سیما بوده و آینده بسیار درخشانی دارد. اجرای نی دو در قسمت «رقص سماع» کار بسیار مشکلی است. تفاوت ریتم بین نی یک و دو اجرای این بخش را دشوار می کند که آقای مصباحی که در اجرا با ارکستر پارسیان نیز همراه من بودهاند به خوبی از پس دشواریهای این قسمت از قطعه برآمدند.».
در میان سه قطعه ای که از حسین علیزاده در کنسرت مشترک او با محمدرضا درویشی اجرا خواهد شد، دو قطعه عصیان و ترکمن با تنظیمی جدید نواخته میشود اما قطعه نینوا، نسبت به نسخه اجرا و تکثیر شده در سال 62 هیچ تغییری نخواهد داشت.
پاشا هنجنی با اشاره به اجرای تاثیرگذار «جمشید عندلیبی» در نسخه منتشر شده از این قطعه گفت: «اوج احساس یک نوازنده را می توان در اجرای آقای عندلیبی از این قطعه دید. همیشه در اجراهای خودم از نی نوا تلاش می کنم که خود را به احساس ایشان نزدیک کنم.».
کنسرت مشترک حسین علیزاده و محمدرضا درویشی در روزهای 6 دی (یک اجرا) و 7 دی (دو اجرا) در تالار بزرگ کشور اجرا خواهد شد.
خاطره از مشیری در بارهی استاد شجریان
یکی از سالهای دههی ۵۰-۴۰ روزی در ادارهی رادیو دوست شاعرم، هوشنگ ابتهاج(ه. الف. سایه)، سرپرست واحد تولید موسیقی بود، گفت: «امروز بدیعزاده سرزده وارد اتاق شد و با شگفتی و حیرت گفت: در اتاق شورای موسیقی جوانی آمده آواز میخواند، صدایش از اینجا تا اینجای پیانوست!» وی با دستش فاصلهایی را در حدود سه-چهار اکتاو نشان داد. ما همه تعجب کردیم و منتظر ماندیم!
چندی بعد جسته و گریخته خبرهایی دربارهی پخش آواز این خوانندهی جوان میشنیدیم و مشتاق دیدارش بودیم. میگفتند نامش «سیاوش بیدکانی» است. بالأخره روزی توفیق دیدارش در واحد تولید موسیقی دست داد و دیدیم هنرمندیست که از خراسان برخاسته تا آفاق آواز این سرزمین را چون خورشید حاوری گرم و روشن کند. بسیار محجوب، متواضع، نازنین و صمیمی با چهرهیی که همواره از نخستین تحسینها سرخ میشد و سرخ میماند و انگشتان هیجان زدهیی که دائماً قطرههای عرق شوق و شرم را از گونه و چانهاش پاک میکرد. نسبت به استادان و پیشکسوتان بینهایت فروتن بود. در عین حال، آن غرور خاص خراسانیها هم در برق چشمانش میدرخشید.
محمدرضا شجریان که ابتدا در واحد موسیقی با نام سیاوش آغاز به کار کرد، میتوان گفت که محیط آنجا و قدردانی و محبت استادان را بهترین جا برای نشو و نما و پیشرفت خویش یافت و چنین هم بود.
من هر روز شجریان را در واحد تولید موسیقی در اتاقی میدیدم که تنها، پای دستگاهی مینشست و به صفحات آواز خوانندگان قدیمی، مثل: قمر، ظلی، تاج، طاهر زاده و ادیب گوش میداد. بعضی از آن صفحات صدای پاک و روشنی نداشت و با خشخش بسیار همراه بود. شجریان برای اینکه جزئیات حالات همان صدای ضعیف و دور را خوبتر بشنود و درک کند، گوشش را تا نزدیک سطح صفحه پایین میآورد و من شاهد بودم که گاه چند ساعت به همان حالت صفحه را دوباره و دهباره گوش میدهد و این کار تا چند ماه ادامه داشت. من از شوق یادگیری و همت و پشتکار او حیرت میکردم، مثل اینکه هرگز از آموختن و تحقیق و پژوهش خسته نمیشد.
بهتدریج که برنامههای «گلهای تازه» ضبط و پخش میشد، این توفیق را داشتم که هنگام ضبط آن برنامهها در اتاق فرمان باشم و بر کار درست خواندن شعر، نظارت کنم. این ارتباط دائمی باعث شد که بین من و شجریان انس والفتی عمیق بهوجود آمد. شجریان بهسرعت میشکفت و میدرخشید و جانهای تشنه موسیقی خوب و آواز دلنشین را گرم و روشن میکرد و چنگ در تار و پود دلها میافکند.
یکی از نخستین برنامههای بسیار موفق شجریان اجرای «راست پنجگاه» بود و چندی بعد اجرای دستگاه «نوا». این دو دستگاه به خاطر پیچیدگی و دشواریهایی که دارند، کمتر مورد توجه و بهرهگیری بوده. یعنی آنقدر که خوانندگان و نوازندگان دستگاههای همایون و سهگاه و ماهور و شور و آوازهای دشتی و بیاتترک و افشاری میخواندند و مینواختند، به این دو دستگاه دشوار نمیپرداختند.
راستپنجگاهی که محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر اجرا کردند، حدود ۴۵ دقیقه است و برای آنها که علاقهمند به موسیقی و ظرافتهای خاص آن هستند، بسیار دلپذیر و شنیدنی است، تا آنجا که یکی از دوستداران موسیقی کلاسیک و مخالفان سرسخت موسیقی ایرانی روزی گفت: «این راستپنجگاه را در سکوت دلخواه خود و خلوص محض، چنان که تو خواسته بودی شنیدم، مثل یک سرگدشت بود، مثل یک زندگی رنگارنگ بود...».
سال ۱۳۶۵ در سفری به خراسان، چنین پیش آمد که شجریان و من از راه هراز عازم مشهد شویم و قرار بود در گرگان به محمدرضا لطفی و گروهش، که میخواستند در مشهد برنامهیی اجرا کنند بپیوندیم.
از تهران که راه افتادیم، شجریان رانندگی میکرد و من در کنارش موسیقی میشنیدم. باری پس از طی مقداری از راه و سخن گفتن از هر دری، شجریان نوار تازهیی را که از مصر خواسته بود و برایش فرستاده بودند، در دستگاه پخش اتومبیل خود گذاشت تا به اتفاق بشنویم. خوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند و پس از قرائت هر آیه، فریاد از مرد و زن بر میخاست زیرا که معنای سخن را میفهمیدند. شیوه قرائت او ظاهراً به شیوهی «الازهر» معروف است. نوار را در سکوت کامل شنیدیم، وقتی تمام شد و دقایقی چند گذشت، شجریان با همان شیوه اما شیرینتر و دلنشینتر، آیاتی چند خواند. حرکتها، سکونها و تجوید به اندازهیی زیبا و حیرتآور بود که تنها میتوانم بگویم: «بی نظیر!»
کنسرت شجریان و گروه لطفی با شکوه بسیار و استقبال فراوان برگزار شد که شرح آن فرصتی دیگر میطلبد.
اما شبی که شجریان همراه گروه پایور، کنسرت «شب نیشابور» را بر مزار خیام در هوای آزاد اجرا کردند، جمعیتی مشتاق و هنر دوست بر روس زمین، سکوها، پلهها و نیمکتها نشستند. استاد فرامرز پایور بر روی دوازده رباعی خیام، در گوشههای مختلف دستگاه شور (که هر یک با درآمدی زیبا آغاز میشد) آهنگی تنظیم کرده بود.
معمولاً نوارهایی که به بازار میآید یا ترانههایی که از رادیو پخش میشود، ساعتها در استودیوهای ضبط برای تهیهی آن زحمت میکشند و بعضی قسمتهای آن، گاه چند با تکرار میشود تا بهترین حالت ممکن به دست آید. گاه در میان ضبط، لحظهیی پیش می آید که خواننده ناگزیر است صدای خود را صاف کند یا به علت سرفه قسمتی از آنچه ضبط شده ناچار باید تجدید شود. شجریان «شب نیشابور» رباعیات خیام را از حفظ، هر کدام در جای خود و در گوشه خود، به بهترین حالت و خوشترین صدا، بدون کمترین وقفه، بدون کمترترین سرفه یا صافکردن صدا همه چیز را درست و کاملاً در جای خود خواند. ما همه نفسهایمان را در سینه حبس کرده بودیم که مبادا کمترین لغزشی یا اشکالی (مثلاً در فراموش کردن یک مصراع، حتی یک کلمه) در برنامه پیش بیاورد. ولی او با قدرتی فوقالعاده و تسلطی بیمانند، از عهده برآمد. درست میپنداشتی آنچه میخواند در نهانخانه سینه و گلویش صاف و صیقلی، شسته و رفته، گرم و شیرین، پیشاپیش ضبط و ادیت شده و پخش میشود. این همه، صرفاً به دلیل علاقه و عشق بیاندازهی او به اصالت کارش بود و همچنین مدیون اخلاق و رفتارش، که هرگز لب به سیگار نزده و هیچ یک از آلودگیهایی را که بعضی اهل هنر دارند، ندارد. شجریان برای حفظ صدای و تندرستیاش غالباً به کوه میرود. در هوای پاک کوهستان، صدای بلندش را به ژرفای دره به بالای ابرها میفرستد تا آسمانیان نیز بینصیب نمانند. او بدونتردید یکی از تندرستترین و پاکترین هنرمندان این سرزمین است.
هنگامی که استاد نور علی خان برومند درگذشت، شجریان در مراسم خاکسپاریاش با بغض کامل چند بیت از غزل سعدی «بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران» را خواند که نوارش موجود میباشد. صدای او در این سوگواری به اندازهای حزنانگیز و از صمیم قلب برخاسته که بیاختیار شنونده را به گریه وامیدارد. بعد از آن، برای شادروان بنان و شادروان قوامی و دیگران با ارادت و احترام کامل حقگذاری کرد. صاحب نظر و آوازشناس گرامی دکتر حسین عمومی قاضی دادگستری، که احاطهی کامل به جزئیات زیر و بمها و تحریرها در همهی گوشهها و مایهها و دستگاهها دارند و سبک همهی خوانندگان و مکتب آنان را می دانند و شجریان نیز یکی از معتقدان ایشان است و از محضرشان فیض میبرند و به راهنماییهایشان دل میسپارند، عقیده دارند که: «شجریان به خاطر وسعت اطلاعات آوازی و شناخت کامل موسیقی و صدای بسیار در خور و حنجرهی بسیار متناسب، بدون هیچتردید، بزرگترین خوانندهیی است که ایران تاکنون به خود دیده است.»
وقتی فریدون شهبازیان، آهنگساز هنرمند بر روی شعر «جادوی بی اثر» - که بعدها با عنوان «پر کن پیاله را» مشهور شد - آهنگی در ماهور ساخت و شجریان آن را خواند، از این آهنگ و آواز استقبال فراوانی شد، به طوری که بعضیها در تحسین آن مبالغه میکردند و دوستانی میگویند ما از بام تا شام آن را میشنویم و لذت میبریم، ولی شجریان همواره با تواضع میگوید باید آن را دوباره بخوانم!
این فرازها، نگاههای کوتاهی است که من با مرور در ذهن، از خاطرههایی که با شجریان داشتهام، در فرصتی فشرده برای مجله گرامی کلک نوشتم. اگر بخواهیم شرح همه کنسرتهایش را که در آنها شرکت داشتهام و همه خصوصیاتی ذوقی و هنریاش را که از نزدیک دیدهام برشمارم، به قول معروف «مثنوی هفتاد من کاغذ شود!».
شجریان اینک در اوج محبوبیت است و سالنهای سه هزار نفری برای او بسیار کوچک است، او باید در استادیومهای پنجاه و صد هزار نفری بخواند تا بتواند پاسخی به این همه ندای محبت که از سوی هوا خواهانش نثارش می شود، بدهد.
اینها مختصری از مراحل آشنایی و دوستی من با شجریان است، اما باید اعتراف کنم که: دو سه سال است برای شجریان بیاندازه دلواپس هستم! من برای شجریان و هنرش بیاندازه نگرانم، و بگذار من این نگرانی را آشکارا برای همه بگویم زیرا که شجریان متعلق به همه ملت ایران است. من بیش از دیگران برای شجریان نگرانم زیرا تصور میکنم یا یقین دارم که بیش از سایرین دوستش دارم...