تجربیاتی که داشتید و می تونه به بقیه توی زندگی کمک کنه اینجا بیان کنید(نقل قول ممنوع)

حتما شما هم شنیدید که هرچی بدست اوردنش سختتر باشه ادما بیشتر قدرش رو میدونن و یا اینکه خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند!
واقعا مصداق داره .تجربه به من نشون داده بهترین نحوه رفتار با اطرافیان اینه که خوب باشید اما نه همیشه! گاهی باید بی تفاوت باشید (نه اینکه بد رفتار کنید اما خوب هم نباشید!) اینجوری خوبی هاتون بیشتر به چشم میاد
گاهی اینقدر برای اطرافیانت عادی میشی که دیگه اصلا به چشم نمیای برای همین بهتره گاهی ...:n17::n06:

در منجلاب تعویض گوشی اگر افتادی . هم پولت رو به باد دادی هم پولت رو هم پولت رو ......

با هرکسی هرطوری دوس دارید میتونید رفتار کنید ، اما...اما به هیچ وجه و هیچ وقت به کسی رو ندید ...

سعی کنید بیماری یا هر مریضی که هست رو زود درمان کنید
حالا به هر دلیلی چه بی پولی و... این مساله رو عقب نندازید که بعدا پشیمون میشین
واقعا راس میگن که پیشگیری بهتر از درمانه

تو محیط های جدید سعی کنید در ابتدا همیشه شنونده باشید و کمتر حرف بزنید...کمتر سوال کنید و فقط وظیفتون رو انجام بدین...

از کسانی که همیشه دور و بر کارفرما و رئیس هستند بترسید...

وسائل اهل خانواده مثل برادر رو به هیچ کس قرض ندین... از دیگران بخواید که از خودشون بگیرن...

به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشا
که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز...سعدی

من به این حرف ایمان دارم.

دوستان اگر تجربه ای در زمینه درس خوندن و کار کردن به صورت جدی داشتید و دارید بیان کنید(یا لینک پستی که قبلا زدید رو بدید)

می خوام ببینم کسی تجربه موفقی داشته که درسای سنگین دانشگاه رو در کنار یک شغل جدی و تمام وقت جلو ببره؟


زیاد دیدم آدمایی که کار میکردن و درسشون افتضاح بوده
یا کسایی که اگر درسشون خوب بوده دیگه تو شغلشون موفق نبودن

من خودم تجربه ای ندارم در این زمینه .اما دیدم که کسایی که کاری رو در زمینه رشته دانشگاهی شون در دوران تحصیل پیدا می کنند در هر دوتا موفقن. مثلا کسی که معماری داره میخونه و بره تو شرکتهای ساختمانی و در زمینه رشته خودش فعالیت کنه هم توی درس و هم توی کارش پیشرفت خوبی می کنه.

دوستان خوبه که کمی ملاحظه کنیم وقتی که دوست یا اشنایی رو اتفاقی در خیابون دیدیم بهتره سخن کوتاه باشه و طرف رو معتل به گفتگوهای زمانبر نکنیم شاید اون شخص عجله داره ولی روش نمیشه به شما بگه. الان چند مورد برای خودم پیش اومده ! در حد یک ربع وسط پیاده رو منو به حرف گرفتن و کلی دیرم شد:n27:

امروز رفتم سرمزار یکی از اقوام که فوت شدن چندین سال قبل در واقع سالگردشون بود از فرصت استفاده کردم و به بقیه اقوام فوت شده هم سری زدم،
حس عجیبیه فکر میکنم برای همه ی ماها لازمه هرچندوقت یکبار اینکار رو انجام بدیم! چرا که ارزش زنده بودن و وقتی که داریم بیشتر به چشممون میاد و کوچک بودن غصه های روزمره در برابر عظمت نیستی...