غلام همت انم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد ازاد است
Printable View
غلام همت انم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد ازاد است
تصویر خدا عکس گل آمنه است
بر روی دلم عکس علی قائمه است
احمد بودش یار و علی یاور او
هر کس که محب علی خامنه است
تامرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
هر بیشه گمان مبر که خالیست
شاید که پلنگ خفته باشد
دگر ز منزل جانان سفر مکن درویش// که سیر معنوی و کنج خانقاهت بس
وگر کمین بگشاید غمی ز گوشه دل// حریم درگه پیر مغان پناهت بس
به صدر مصطبه نشین و ساغری می نوش// که این قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس
زیادتی مطلب کار بر خود آسان کن //صراحیی می لعل و بتی چو ماهت بس
سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت
سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام
حافظ
می چرخم و می رقصم و می نوشم از این جام
بیخود شده از خویشم و از گردش ایام
این عشق الهی است حق لایتناهی است
این عشق الهی است این شور خدایی است
رومی
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
در اين زمانه بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قيل و قال پرست
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را
برای اين همه ناباور خيال پرست؟
به شب نشينی خرچنگهای مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟
رسيده ها چه غريب و نچيده می افتند
به پای علفهای هرزه باغ کال پرست
رسيده ام به کمالی که جز اناالحق نيست
کمال دار برای من کمال پرست
هنوز زنده ام و زنده بودنم خاری است
به تنگ چشمی نامردم زوال پرست
محمدعلی بهمنی
تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
یک گوشه میان اشکها، مادرها
یک گوشه، وداع دختران با سرها
ای غزه تکان مخور که در آغوشت
خواباند تمامی علی اصغرها
هر چند به جای آب، آتش بدهید
هرگز نتوانید به بادش بدهید
در خاک، هزار لاله دارد غزه
چشمش نزنید! و ان یکادش بدهید
عارفه دهقانی