آنچه كه دختران تمايل دارند پسران بدانند
اين مي تواند احساس خيلي از شماها باشد: خسته شده ايد. احساس مي كنيد كه هر كاري كه لازم است را براي به دست آوردن زني بااصالت با ويژگي هاي ممتاز انجام مي دهيد اما خانم ها به شما جواب نمي دهند. تصور شما اين است كه خانم ها معمولاً دنبال مردي كامل هستند كه در واقعيت وجود خارجي ندارد.اما اگر از دوستان دخترتان سؤال كنيد، مطمئناً پاسخ ديگري دريافت خواهيد كرد. درست است كه آنها زيبايي ظاهري، جذابيت و رمانتيك بودن را در مرد ايدآلشان دوست دارند، اما آنقدرها هم كه شما فكر ميكنيد درگير اين مسائل نيستند. اگر ميخواهيد بدانيد واقعاً به چه فكر ميكنند، به مطالب زير توجه كنيد.
كمي احترام بگذاريد.
وقتي نوبت به احترام گذاشتن به خانم ها مي رسد، مردهاي ايراني فرقي با بقيه مردهاي جهان ندارند. خانم ها وقتي بشنوند كه طرفشان در مورد زنان ديگر غيرمحترمانه صحبت مي كند، خيلي سريع عقب مي كشند. من با مردان زيادي روبرو بوده ام كه به خاطر اينكه علاقه اي به من نداشتند، به خودشان اجازه ميدادند كه وقتي زن زيبايي مي بينند آنها را جذاب قلمداد كنند يا زناني كه جذابيت كمتري دارند را به عناوين ناخوشايند بخوانند. حتي اگر اين نحوه صحبت كردن به صورت شوخي هم بيان شود، باز اگر خانم ها ببينند كه طرفشان زنان را نوعي شيء قلمداد ميكند، آزرده خاطر خواهند شد.مردها به صورت هاي ديگر هم مي توانند احترامشان را به خانم ها نشان دهند.وقتي در را براي خانم ها باز مي كنند، به آنها صندلي تعارف مي كنند، يا او را تا اتومبيلش همراهي مي كنند، در نظر خانم ها بسيار مؤدبانه مي آيد. اكثر مردها وقتي با يك خانم قرار ملاقات ميگذارند، چنين رفتارهايي از خود نشان مي دهند، اما با دوستان دختر معموليشان چنين برخوردي ندارند.
با همه مهربان باشيد.
ممكن است تعجب كنيد اگر بفهميد كه خانم ها شما را حتي در عادي ترين برخوردهايتان با ديگران هم ارزيابي مي كنند. آنها نه تنها به رفتار شما با خودشان، بلكه به نحوه برخورد شما با ديگران هم توجه مي كنند. مهرباني، بخشندگي، و خدمت رساني، از ديدگاه آنها خصوصياتي قابل تحسين است.
به دنبال مشاوره و راهنمايي هاي معنوي باشيد.
خيلي از مردها از اينكه ميبينند خانم ها به دنبال مردان باايمان و معنوي هستند تعجب مي كنند. آنها تصور مي كنند كه ايدآلي كه خانم ها دنبال آنند، وجود ندارد اما من از زبان خانم هاي زيادي شنيده ام كه اين ويژگي برايشان از اهميت بسيار بالايي برخوردار است. خانم ها معتقدند كه افراد باايمان و متقي، در ازدواج هم كمتر مرتكب گناه مي شوند و بيشتر مي توان به آنها اعتماد كرد.
خانواده تان را دوست داشته باشيد.
خانم ها همچنين به نحوه برخورد آقايون با مادر، خواهر و حتي مادربزرگشان هم دقت ميكنند. آنها از اينكه مي بينند مردي با زنان خانواده خود نيز رفتار خوبي داشته و به آنها علاقه دارد، احساس امنيت بيشتري ميكنند و تاحدودي مطمئن مي شوند كه با آنها نيز رفتاري پايين تر از آن نخواهند داشت.
ازدواج را جدي بگيريد.
براي خيلي از آقايون، ازدواج چيزي است كه هيچوقت از آن صحبت نمي كنند. حتي اگر در خيالشان باشد كه يك روز ازدواج كنند، معلوم نيست كه هيچ برنامه اي براي آن داشته باشند.يكي از دوستان من يكسال پيش ازدواج كرد. كمي بعد از ازدواجشان اتفاقي براي آنها افتاد كه مجبور مي شدند به فرانسه رفته و آنجا زندگي كنند. بعد از سه ماه ديدم كه آماده رفتن شده اند. وقتي از او پرسيدم كه چطور به اين سرعت توانستند مشكلات ماديشان را حل كرده و برنامه رفتن را جور كنند، دوستم رازي را با من در ميان گذاشت. او گفت كه همسرش از سالها قبل از ازدواج براي زندگي خانوادگي خود در آينده پس انداز ميكرده است، به همين ترتيب بوده كه توانسته بود بدهي شهريه دانشگاه او و همچنين ماشين هاي هردوشان را بپردازد. من واقعاً چنين دورانديشي را تحسين مي كنم. بااينكه همه ي آقايون ممكن است قادر به رسيدن به چنين اهداف مالي نباشند، اما برداشتن قدم هايي كوچك هم كه به خانم ها نشان دهد خود را براي ازدواج آماده مي كنند، هم خوب است.
يكي ديگر از نشانه هاي ميل به ازدواح، آمادگي پذيرفتن مسئوليت است.
خيلي از مردها مي خواهند با همان آزادي و بي بند وباري كه در دوران دانشگاه داشتند، تا آخر عمر زندگي كنند و از قبول مسئوليت هاي جديد سر باز مي زنند. اين آدم ها بايد بدانند كه خانم ها دنبال يك پسربچه نيستند، آنها دنبال مرد زندگيشان هستند، كسي كه بتواند از آنها حمايت كرده و از خيلي جهات تامينشان كند. پيشقدم شويد. وقتي از خانمي خوشتان مي آيد و احساس او را نسبت به خودتان نمي دانيد، اين شما هستيد كه بايد پيشقدم شويد. خيلي از مردها را مي شناسم كه از روي غرور هيچوقت جلو نمي روند و از باب آشنايي را با زن مورد علاقه شان باز نمي كنند. خيلي ديگر از اينكه طرف مورد نظر دست رد به سينه شان بزند مي ترسند و جلو نميروند. گروه اول بايد بدانند كه با غرور هيچوقت به آنچه ميخواهند، نمي رسند و گروه دوم هم بايد به خدا توكل داشته باشند و بدانند اگر خواست خدا در آن باشد، حتماً موفق مي شوند.
ريسك كنيد.
خيلي اوقات مردها باعث مي شوند كه رابطه شان بر هم بخورد چون وقتي كه نوبت به تصميم گيري مي رسد، اقدامي نمي كنند. آنها بايد بدانند كه شجاعت و جسارت مردان براي خانم ها ارزش زيادي دارد. با طرفتان روراست باشيد و حرفي كه مي خواهيد بزنيد را بدون اين پا و اون پا كردن به او بگوييد. رك و راست بودن هميشه مورد تحسين خانم ها بوده است. شما آقايوني كه فكر ميكنيد خانم ها به دنبال مرد كامل و رويايي توي قصه ها هستند، بدانيد كه اشتباه مي كنيد. شما تصور درستي از خواسته هاي خانم ها نداريد. آنها به دنبال مهرباني و محبت، احترام و توجه، و صداقت و ابتكار عمل هستند. آنها به دنبال آن مرد كاملي هستند كه درون شما وجود دارد، پس معطل نكنيد
◄◄ 10 تصور غلط آقایان از خانم ها ►►
آیا شما بشدت تلاش میکنید تا در مقابل همسرتان فردی تاثیرگذار جلوه کنید. در ذهن خود میپندارید کارهایی را که انجام میدهید او دوست دارد و حرف هایی را که میزنید،از شنیدنش لذت می برد اما در واقع هیچ یک از تلاشهای شما اثر بخش نیست.
این حرف ها به گوشتان آشنا است؟!
بیشتر مردها خواستار انجام رفتاری در مقابل زن هاهستند که آنها را هر چه بیشتر به اهدافشان نزدیک کند.گریه میکنند و بارها و بارها به عشق خود اعتراف میکنند تنها به این دلیل که بتوانند امتیاز بیشتری را از خانم هاکسب کنند. اما اگر اندکی بر روی این مطلب دقیق تر شوید متوجه خواهید شد که این رفتار به ظاهر خانم پسند در نهایت منجر به ایجاد دلسردی و آزردگی خاطر در خانم ها میشود.
لیست زیر به 10 نمونه از این رفتارها اشاره دارد. شاید در نگاه اول خانم ها نسبت به چنین رفتاری علاقه نشان دهند اما استعمال بیش از اندازه باعث به وجود آمدن دلخوری بین طرفین میشود. بنابراین اجازه ندهید که رابطه شما به دلیل تصورات غلط دستخوش فرازونشیب شود. با توجه به موارد زیر شما درک صحیحی از رفتاری که باید و مهمتر از آن کارهایی که نباید انجام دهید پیدا می کنید. با به کارگیری تکنیک های یاد شده میتوانید به راحتی بانوی رویاهایتان را پیدا کنید و او را تا ابد در کنار خود نگاه دارید.
1) بیش از اندازه با او تماس تلفنی برقرار می کنید :
دلایل نادرستی این عمل: اگر میخواهید ارزش خود را نگه دارید از برقراری تماس های پی در پی تلفنی به شدت پرهیز کنید. این امر نه تنها از شما فردی محتاج و وابسته می سازد بلکه صرفا باعث ایجاد رنجش در فرد مقابل است. اگر همیشه شما در آنسوی خط های تلفن باشید، وجه فریبنده خود را در نظر او از دست خواهید داد.
در مقابل چه کاری انجام دهید: هر 2 یا 3 مرتبه ای که شما با او تماس میگیرید او موظف است حداقل یک بار با شما تماس حاصل کند. به دلیل قوانین باستانی جهان در معاشقه، مردها ملزم به برقراری تماس های بیشتری هستند. اما به هر حال تماس تلفنی باید از جانب هر دو طرف انجام پذیرد. سعی کنید در طی ساعات کاری و روزهای تعطیل تماسی برقرار نکنید.
2) گریه و زاری راه می اندازید :
دلایل نادرستی این عمل: ممکن است بارها و بارها با این مسئله روبرو شده باشید که خانم همیشه در آرزوی داشتن همسری حساس و احساساتی هستند به همین دلیل هربار که با او روبرو میشوید سعی میکنید قطره های اشک از چشمانتان جاری شود. این کار اشتباه محض است. گریستن از شما یک فرد نیازمند و بی ثبات می سازد. او به یک فرد قدرتمند احتیاج دارد که توان محافظت و پشتیبانی از او را داشته باشد. گریه کردن باعث می شود تا تصویر مردانه شما از ذهن وی پاک گردد. به رفتارهای ملال آور خود ادامه ندهید. بزرگ ترین اشتباه گریستن در انظار عمومی صرف شاد کردن اوست. این کار فقط و فقط باعث بروز شرمساری در نهان او می گردد.
در مقابل چه کاری انجام دهید: شما تنها در صورتی اجازه گریه کردن دارید که حقیقتا اتفاق غم انگیزی روی داده باشد و اشک هایی که از چشمانتان سرازیر میشود واقعی باشد. به خاطر داشته باشید که تنها برآوردن نیازهای آنهاست که اهمیت دارد و نه اشک های شما.
3) در احترام گذاشتن و اهمیت دادن به او زیاده روی می کنید :
هیچ گاه در انظار عمومی او را آزرده خاطر نسازید. در میان جمع مردم با او معاشقه نکنید و بوس و کنار راه نیندازید. در این حالت نه تنها خود او ممکن است تصمیم به جدایی از شما را بگیرد بلکه دوستان و خانواده نیز او را برای انجام هرچه سریعتر این کار تحت فشار قرار خواهند داد.
در مقابل چه کاری انجام دهید: تعدادی از خانم ها حد معینی از ارتباط را طلب میکنند. شما می بایست این مسیر را با حواس جمعی کامل طی کنید. ابتدا او را آزمایش کنید اگر از خود تمایل نشان داد میتوانید به معاشقه خود با او ادامه دهید.
4) با استفاده از الفاظ بچه گانه می خواهید خود را جذاب تر نشان دهید :
دلایل نادرستی این عمل: این کار احمقانه، انزجار آور، مشمئز کننده و تهوع آور است. آیا باز هم توضیح بیشتری می خواهید؟! الفاظ بچه گانه مخصوص بچه ها است بنابراین هیچ گاه از آنها استفاده نکنید.
در مقابل چه کاری انجام دهید: از حیوان خانگی خود برای او صحبت کنید و برای او لطیفه های با مزه تعریف کنید. البته در این کار نیز نباید زیاده روی به خرج دهید. اما اگر او با الفاظ بچه گانه با شما صحبت کرد و در این کار از خود علاقه بسیاری نشان داد شما نیز می توانید این کار را یک بار برای همیشه انجام دهید.
5) همیشه موافق نظر او عمل می کنید :
دلایل نادرستی این عمل: خیلی خوب است که به او اجازه دهید تا سالی یکبار برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش را تماشا کند، اما اگر بخواهید فیلمی را برای بار بیستم نگاه کنید، در این حالت شما قطعا دارای مشکل هستید. تا حدی خود را خوش مشرب نشان دهید و به او نیز حق انتخاب دهید اما لازم نیست دل و جرات خود را برای همیشه کنار بگذارید. هیچ گاه برای انجام کارهای شخصی از او درخواست اجازه نکنید. این طرز برخورد تنها در رابطه مادر و فرزندی به چشم می خورد و مطمئنا او خواستار بروز یک چنین رفتاری در شما نیست.
در مقابل چه کاری انجام دهید: اعتماد بنفس داشته باشید و به او نشان دهید که از قدرت تصمیم کیری برخوردار هستید. هرزگاهی فیلم مورد علاقه خود را انتخاب کنید، او را به رستوران دلخواه خود ببرید و برنامه تلویزیونی مورد نظرتان را تماشا کنید. این اصول قوانین کلی سازش میان دو نفر هستند، بعضی مواقع او تصمیم میگیرد و گاهی شما.
6) با خانواده و دوستانش بیش از اندازه صمیمی می شوید :
دلایل نادرستی این عمل: اگر با خانواده و یا دوستان او ملاقات میکنید لازم نیست در برخورد خود زیاده روی کنید. او نیازمند کسب اطمینان خاطر از جانب شماست و انتظار دارد که تمام مسائل بین خودتان دو نفر و بدون دخالت هیچ کس از جمله خانواده و یا دوستان حل گردد.
در مقابل جه کاری انجام دهید: صمیمی شدن ارتباط شما با خانواده و دوستان او مستلزم گذر زمان است. با آنها برخوردی دوستانه داشته باشید اما هیچ گاه تا این حد پیش نروید که در همان ماه اول بخواهید مراسم جشن تولد برادرش را برنامه ریزی کنید.
7) برای وضع ظاهری خود اهمیت ویژه ای قائل هستید :
دلایل نادرستی این عمل: صرف مدت زمان طولانی جلوی آینه توسط آقایان به مزاج خانم ها سازگار نیست. نکته این جاست که اگر بیش از اندازه خود را بیارایید چهره مردانه شما از بین می رود و جاذبه جنسی پنهان خود را از دست خواهید داد. باور کنید یک مرد ساده کشش جنسی بیشتری نسبت به یک دلقک دارد.
در مقابل چه کاری انجام دهید: مطمئن شوید که مرتب و تمیز هستید و از ادکلن های خوش بو استفاده کنید اما بهتر است آرایش و مانیکور را کنار بگذارید تا جاذبه شما در نظر خانم ها افزایش یابد.
8) شما نابهنگام و یا مکررا به عشق خود اعتراف می کنید :
دلایل نادرستی این عمل: من مطمئن هستم که شما فکر می کنید تنها راه نفوذ به درون قلب خانم ها گفتن: "دوستت دارم" است. اما شما سخت در اشتباه هستید. نه تنها گفتن پی در پی "دوستت دارم" آنها را خوشحال نکرده، بلکه باعث رنجش درون آنها نیز می شود و شما ریسک دریافت نکردن پاسخ مشابه را نیز به جان می خرید.
در مقابل چه کاری انجام دهید: هر چیز مکان و زمان خاص خود را می طلبد. تنها به این دلیل که می خواهید در او اثر بگذارید "دوستت دارم" را بر زبان نیاورید. تنها در صورتی از این جمله استفاده کنید که او را از صمیم قلب و عاشقانه دوست بدارید. آن گاه تکرار آن چند مرتبه در طول هفته بلامانع است.
9) عاشق رقص و آواز هستید :
دلایل نادرستی این عمل: آیا تا کنون جمله هایی نظیر : "من دوست دارم باهات برقصم" و یا "می خوام امشب با هم برقصیم" را بر زبان آورده اید؟ شاید او اصلا به شما توجه نکند و موضوع را جدی نگیرد و یا این تصور غلط در او ایجاد شود که شما دوست ندارید برای او نوشیدنی بخرید و یا حتی با او صحبت کنید. اگر تمام این دلایل برای متقاعد کردن شما کافی نیست پس یک چنین شرایطی را در نظر بگیرید: کسی که زیاد برقصد، تعرق کرده و تا انتهای شب بوی بدی خواهد گرفت.
در مقابل چه کاری باید انجام داد: خود را بیش از اندازه مشتاق نشان ندهید. شاید گاهی اوقات از شما بخواهد که با او برقصید اما همیشه لازم نیست که شما پیشنهادش را بدهید. مواقعی را که دوست دارد با شما برقصد حدس بزنید و در نیمی از موارد دست او را گرفته و به رقص دعوت کنید.
10) پرحرفی می کنید :
دلایل نادرستی این عمل: آیا شما حراف خوبی هستید؟ لازم است زمانی را در کنار او به سکوت اختصاص دهید. پر گویی های بی پایان شما دیر یا زود باعث رنجش خاطر او می شود. پس تا بیش از این او را ناراحت نکرده اید از این کار دست بکشید.
در مقابل چه کاری انجام دهید: خانم ها از صحبت و مشورت پیرامون مسائل مختلف لذت می برند اما همواره 2 مطلب را به خاطر بسپارید: به او هم فرصت صحبت کردن بدهید و در طول مکالمه سوالاتی مطرح کنید که او از جواب دادن به آنها لذت برد.
...
مراقب رفتارتان باشید
اگر میخواهید یک مرد ایده آل باشید ذهن خود را از کلیشه ها پاک کنید و نصایح ما را به کار بندید. شاید شما از آغاز تولد آموخته اید که خانمها دوست دارند صدای آواز خواندن همسرانشان را بشنوند اما در جهان امروزی این مطلب تا چه حد صحت دارد؟!
کلید حل تمام مشکلات میانه روی و حفظ تعادل است. لازم نیست به طور کامل از رفتارهای ذکر شده دست بکشید فقط کافی است حد تعادل را رعایت کنید. اگر کلیه رفتارهایتان را کنترل کنید میتوانید پیش روی همگان از وجود یکدیگر لذت ببرید.
دوران کودکی تان چگونه سپری شد؟خوب یا بد؟
نتایج یك مطالعه بینالمللی نشان داده است كودكانی كه در سنین خردسالی با مشكلاتی مثل سوءاستفادهها و سوءرفتارها، از دست دادن یكی از والدین و یا سایر شرایط سخت و رنج آور مواجه میشوند در سنین بالا و پس از بلوغ بیشتر در معرض ابتلا به بیماریها و اختلالات مزمن قرار میگیرند.
این متخصصان میگویند دشواریها و ناملایمات دوران كودكی خطر ابتلا به بیماریهای مزمن مثل امراض قلبی، آرتریت، آسم، دیابت و سایر انواع این بیماریها را در سنین بالاتر تشدید میكند. بعلاوه همین الگوی ابتلا به بیماریها در بین افرادی مشاهده شده كه پیش از سن 21 سالگی با اختلالاتی چون اضطراب، افسردگی یا سایر مشكلات بهداشتی روانی مواجه بودهاند.
به گزارش روزنامه ساندی تایمز، كیت اسكات از پزشكان متخصص در دانشگاه اوتاگوی نیوزلند در این باره تصریح كرد: هرچند با این یافتهها نمیتوان ثابت كرد كه استرسهای دوران كودكی به طور مستقیم به كاهش سلامت جسمی در سنین بالاتر منجر میشوند اما دست كم میتوان گفت دلایلی وجود دارند كه این دو فاكتور را به هم مرتبط میكنند.
وی تاكید كرد: تجارب شدید در سنین پایینتر بدون شك رفتارها و الگوهای زندگی افراد را درسالهای آینده و چه بسا كه در طول عمر آنها شكل میدهد.
نمی توانستم هیچ کس را درک کنم!
نمی توانستم هیچ کس را درک کنم!
ترس از ابراز عقیده و ناتوانی در درک خواسته های دیگران، مشکلاتی بودند که سال ها برای حل کردن شان تلاش می کرده؛ مشکلاتی که بدون کمک گرفتن از یک مشاور متخصص، در برطرف کردنشان ناتوان بوده است.
ترس از ابراز عقیده و ناتوانی در درک خواسته های دیگران، مشکلاتی بودند که سال ها برای حل کردن شان تلاش می کرده؛ مشکلاتی که بدون کمک گرفتن از یک مشاور متخصص، در برطرف کردنشان ناتوان بوده است. عقیده داشته تمام مسائل زندگی اش را به تنهایی می تواند حل کند و همین موضوع باعث شده سال ها از آمدن به دفتر مشاوره پرهیز کند. ۳ سال پیش با اصرار نامزدش و با اکراه بسیار، به دفتر مشاوره می آید و تنها پس از چند جلسه، می فهمد نداشتن اعتماد به نفس و مشکلات بسیار با نامزدش، موضوعی نبوده که به سادگی بشود از کنارش گذشت یا به تنهایی بتوان برطرفش کرد. با کمک مشاور، خود و اطرافیانش را بیش از قبل درک می کند و قدرت ایستادن در برابر سختی ها را به دست آورده است. بعد از چند سال مشاوره و گروه درمانی، شرایط بهتری در کارش به دست می آورد و در ارتباط با خانواده و دوستانش موفق تر است؛ این روزها تلاش می کند تا رابطه از هم پاشیده با نامزدش را بهبود بخشد و برای ساختن آینده ای مشترک آماده شود. ادامه ماجرا را از زبان او و درمانگرش بخوانید...
● همه چیز طبق انتظارمان پیش نمی رفت
دلیل من برای آمدن به دفتر مشاور، یک مشکل عاطفی بود.
این موضوع بر می گشت به زمانی که تصمیم به ازدواج گرفته بودم؛ در آن دوره با وجود علاقه ای که به نامزدم داشتم، بین ما مشکلات زیادی وجود داشت که دلیل بروز بسیاری از آنها مسائل درونی من بود.
اصلی ترین مشکلی که مرا از آدم ها دور می کرد، ناتوانی ام در درک کردن افرادی بود که در زندگی همراه من بودند. این موضوع بیشترین تاثیر را بر رابطه عاطفی من می گذاشت.
به همین دلیل در دوره نامزدی احساس می کردم که این رابطه آن طور که باید باشد، نیست.
انگار هیچ چیز در جای خودش قرار نداشت. زمانی که با این حس روبه رو می شدیم، در آغاز به نظرمان خیلی مهم به نظر نمی رسید و فکر می کردیم می شود از کنارش گذشت و اجازه داد، زمان آن مشکلات را حل کند؛ درحالی که این طور نبود. این موضوعات و این مشکلات باعث شد او با اصرار من را به دفتر مشاور بیاورد.
● به مشاوره عقیده ای نداشتم
من در آن دوره هیچ عقیده و حتی هیچ نظر مثبتی نسبت به مشاوره و روان شناسی نداشتم و ابتدا هم با خشم و عصبانیت به این محیط ها وارد شدم.
بعد از آمدنم، خشمم به یک کنجکاوی تبدیل شد اما هنوز هم به تاثیر این جلسات باوری نداشتم. نامزدم معتقد بود که قبل از ازدواج و زندگی زیر یک سقف ما باید به این جلسات بیاییم و مشکلات مان را حل کنیم اما من هم مثل اکثریت افراد جامعه، جبهه منفی می گرفتم و معتقد بودم خودم بهتر می توانم همه چیز را درست کنم.
● به جای عقب کشیدن، تصمیم گرفتم ادامه دهم
از همان جلسات آغاز مراجعه، تاثیرات خوبی را در خودم و تفکراتم مشاهده کردم اما باز هم نسبت به ادامه این روال خیلی شک داشتم.
در عین حال که می دیدم این جلسات به من کمک می کنند، نمی توانستم نگاه منفی ام را کنار بگذارم.
با گذشت چند جلسه و مطرح شدن برخی موضوعات، ترسی به سراغ من آمد.
این ترس ناشی از این بود که در این جلسات، مشاوران موضوعاتی را مطرح می کنند که تنها خودت از وجودشان آگاهی و او. و در زمانی که او موضوعی را مطرح می کند که از آن آگاهی اما همیشه تلاش می کردی نادیده اش بگیری یا پنهانش کنی با یک ترس روبه رو می شوی.
گرچه وقتی جریان مراجعه های من به این مرحله رسید، کمی دچار هراس شدم اما به جای عقب کشیدن تصمیم گرفتم ادامه دهم چون فهمیدم که این شخص مرا شناخته و می تواند به من کمک کند.
● انتظارات اطرافیانم را درک نمی کردم
مشکلات بسیاری در دوره نامزدی ما وجود داشت و به همین دلیل ازدواج مان را به تاخیر می انداختیم و امیدوار بودیم که گذشت زمان، حل شان کند اما زمان نه تنها آنها را حل نمی کرد و بلکه گاهی عمیق ترشان هم می کرد. زمانی که فرد، شخصی را برای آینده خود انتخاب می کند و احساس می کند قرار است یک عمر کنار او زندگی کند، انتظارات متقابلی هم از او دارد. این انتظارات در رابطه ما، هم از طرف من وجود داشت و هم از طرف او اما من انتظارات او را درک نمی کردم یا از آنها خبردار نمی شدم یا اینکه دلیلی برای بر آورده کردن شان نمی دیدم. برای مثال بخشی از انتظارات فردی که می خواستم همسر آینده من باشد، به رفتارهای من در اجتماع و در محیط کار بر می گشت. او از من می خواست در کارم مصرتر باشم، مسیر پیشرفتم را فراهم کنم و همیشه در جا نزنم اما به جای تلاش کردن در این مورد، واکنش من این بود که نه تو جای من نیستی، تو شرایط مرا نمی دانی و هرکسی که جای من باشد همین رفتارها را انجام خواهد داد.» درصورتی که حرفش درست بود. در محیط کار و در اجتماع، آدم ها باید شخصیت دیگری داشته باشند که کمی با شخصیت شان در محیط خصوصی متفاوت است. اما من نمی توانستم اقتضائات محیط بیرون را به خوبی درک کنم و رفتاری متناسب با آن اتفاقات را نشان دهم.
● نمی توانستم منطقی رفتار کنم
راهنمایی هایی مشاورم به من کمک می کرد و الگوی فکری که به من می داد که باعث می شد دید منطقی تری نسبت به اتفاقات و رفتار هایم داشته باشم. این موضوع باعث شد بتوانم هنگام مواجهه با موضوعات و مشکلات، منطقی تر رفتار و احساساتم را مهار کنم. پیش از این مراجعات، واکنش های احساسی شدیدی به موضوعات نشان می دادم و نمی توانستم هنگام تصمیم گیری و رفتار احساساتم را کنترل کنم. به همین دلیل نتیجه ای که می خواستم بگیرم را نمی گرفتم چون همه رفتارهایم از روی هیجان بود و این هیجان رفتارهایم و حتی تفکرم را تحت تأثیر قرار می داد. قطعا برای هر فرد در طول روز خیلی از اتفاقات خوشایند نیست و ممکن است عکس العملی در مقابل شان نشان دهد. درگذشته عکس العمل من به این ناخوشایندی ها، خشم و واکنش های تند بود، موضوعی که الان بسیار کم در زندگی ام اتفاق می افتد. حالا آن قدر قوی شده ام که به جای واکنش سریع و نسنجیده نشان دادن، بتوانم در مورد آن اتفاق صحبت کنم و از راه گفت وگو و منطق آن مشکل را حل کنم. تا چند سال قبل، حتی ممکن بود برخوردی پرخاشگرانه نشان دهم یا جمع را ترک کنم درحالی که امروز می توانم با گفت و گو، حرفم را اثبات کنم و موفقیت بیشتری در روابط اجتماعی ام به دست آورم.
● به خانواده ام نزدیک تر شده ام
با کمکی که جلسات مشاوره به من کرد، در رفتارم با خانواده ام موفق ترم. به خصوص رابطه ام با پدرم خیلی بهتر شده است. قبلا در مسائلی که بین ما مطرح می شد، خیلی با هم کلنجار می رفتیم اما الان می توانیم مثل دو دوست در مورد موضوعات صحبت کنیم و برای حل کردن شان از هم کمک بگیریم. البته طبیعی است که همه ضعف های من برطرف نشده و من هنوز به مشاور مراجعه می کنم. گرچه پیش از این، گاه دو بار در هفته نیز مراجعه می کردم اما هنوز هم هر هفته جلساتم را پیگیری می کنم.
● از ابراز عقیده می ترسیدم
وقتی در جمعی بودیم و اتفاقی می افتاد یا موضوعی مطرح می شد که من اشراف کامل نسبت به آن داشتم، هرگز خودم را درگیر بحث نمی کردم. مشارکت من در بحث ها و در جمع ها بسیار کم بود. حتی اگر می دانستم کسی دارد موضوعی را اشتباه مطرح می کند، حرفی نمی زدم و دخالتی نمی کردم اما الان اگر جمعی باشد و صحبتی باشد که در موردش آگاهی داشته باشم قطعا نظرم را بیان می کنم. من اعتماد به نفس ابراز عقیده در جمع را نداشتم اما جلسات مشاوره به من کمک کرد آن را به دست بیاورم و پیوندم را با جمع های اطرافم قوی تر کنم. الان فهمیده ام من هم به عنوان یک شخص می توانم خودم را ابراز کنم و تا حدودی این اعتماد به نفس را به دست آورده ام.
● خواسته های اطرافیانم را بیشتر درک می کنم
برخی رفتار های من و ناتوانی ام در ایجاد یک رابطه مناسب و امن با نامزدم، باعث شد که ما از هم فاصله بگیریم و حتی مدتی از یکدیگر بی خبر باشیم. در این مدت، جلسات مشاوره به من کمک کرد تا شناختی کامل تر از خود و اطرافیانم به دست بیاورم و بتوانم بعد از مدتی جدایی، با نامزدم بار دیگر در مورد آینده صحبت کنم. من معتقدم جلسات مشاوره باعث شده مشکلات درونی ام را حل کنم و نسبت به بسیاری چیزها که در درونم یا در اطرافم می گذرد آگاه تر شوم تا بتوانم دوباره برای شکل دادن به آن رابطه آماده شوم. همانطور که گفتم دلیل اصلی مشاوره من همین رابطه بود، گرچه جلسات مشاوره ام به این موضوع محدود نشد.
یکی از مشکلات من که باعث از هم پاشیدن آن رابطه شد، این بود که نمی توانستم حرف طرف مقابلم را درک کنم. گاهی حتی نمی شنیدم که چه موضوعی را بیان می کند. او چیز دیگری می گفت و من چیز دیگری درک می کردم. چیزی که پیش خودم فکر می کردم، همان را به او انتقال می دادم و او می گفت اصلا منظور من این نبوده و تو نمی توانی حرف هایم را درک کنی. اما بعد از مشاوره ها فهمیدم این حرف او، این خواسته اش این نظرش یعنی چه. من شناخت کمی نسبت به این موضوعات داشتم و این نشناختن باعث می شد نتوانم در رابطه ام آن طور که باید عمل کنم. اما الان که رابطه ما دوباره شکل می گیرد وقتی به موضوعی بر می خورم اگر بتوانم درکش کنم می توانم تصمیم گیری درست تری داشته باشم و اگرهم نتوانم، در جلسه مشاوره بعدی در موردش سؤال می کنم تا تصمیم گیری منطقی داشته باشم.
● خودم را بیش از پیش می شناسم
من ۳ سال است که مراجعه می کنم و این جلسات بر تصمیم گیری هایم و مسیری که برای زندگی ام انتخاب کرده ام نیز تاثیر گذاشته است. من هنوز آن قدرها که از خودم انتظار داشته ام در کارم پیشرفت نکرده ام اما تلاشم خیلی بیشتر شده. برخلاف قبل، حالا دیگر هدفم را می شناسم و می دانم مشکلاتم کجاست و چطور باید برطرف شان کنم. گرچه هنوز راه طولانی تا برطرف کردن شان پیش رویم قرار دارد. این روزها اگر به شکستی برخورد کنم، به جای آن که جبهه منفی بگیرم می دانم مشکل، خودم هستم و آن شکست حاصل اشتباهاتی است که خودم انجام داده ام. قبول کرده ام که برای هر پیروزی که می خواهم به دست بیاورم باید سختی اش را تحمل کنم. اما تا چند سال قبل و پیش از آن که از مشاور کمک بگیرم، تحمل این سختی ها برایم خیلی دشوار بود. این که به دنبال اهدافم بروم و برای به دست آوردن شان تلاش کنم موضوعی بود که آزارم می داد و باعث می شد از کنارش بگذرم اما الان خیلی بیشتر به این موضوع توجه می کنم.
انگیزه هایم آن وقت خیلی قوی نبود و خودم را کمتر می شناختم و به دلیل آن که نمی دانستم چه قابلیت هایی دارم، نمی توانستم موفقیت هایی که شایسته شان هستم را کسب کنم. در محیط های کاری نمی توانستم حق و حقوقم را بگیرم. خیلی اوقات حتی نمی توانستم برای کاری که انجام داده ام دست مزدم را بگیرم اما الان می توانم این موضوع را به راحتی بیان کنم و دیگر مثل قبل به دلیل کمبود اعتماد به نفس از آن صرف نظر نمی کنم. جلسات مشاوره در مورد مسائل درونی ام کمک زیادی به من کرد. حالا خودم را بهتر می شناسم و از اهدافم آگاه ترم. می دانم که از زندگی ام چه می خواهم و تا کنون به کدام یک از خواسته هایم رسیده ام و برای باقی آنها باید چه برنامه ریزی داشته باشم و چه کارهایی بکنم. به پشتوانه کمک هایی که جلسات مشاوره به من کرد، آینده روشن تری پیش چشمم می بینم. آینده ای که هم به دلیل موفقیت در شغلم و هم توانمند شدنم در برابر مسائل عاطفی و اجتماعی به آن امیدوار ترم.
● خودش را درست نمی شناخت
شرط لازم برای اطمینان کردن و درک دیگران، اعتماد به خود یا همان اعتماد به نفس است. معنای اعتماد به نفس در وهله اول اطمینان کردن به توانایی های مان نیست بلکه، نترسیدن و فرار کردن از ضعف های مان است. کسی که از مواجه شدن با ضعف ها و کاستی هایش بترسد و با آن ها مواجه نشود، تا پایان عمر آن ها را با خود داشته و آسیب های حاصل از ترس هایش را تجربه خواهد کرد؛ چراکه تنها راه کاهش ترس و اضطراب مواجه شدن با آن هاست و مهم ترین عامل قوی شدن و ادامه یافتن شان اجتناب از آن هاست. اعتماد به نفس برداشتی است که فرد از خودش دارد، اگر این برداشت مثبت باشد، اعتماد به نفس بالا و اگر منفی باشد اعتماد به نفس پایین خواهد بود. این برداشت امکان دارد براساس واقعیت بوده و براساس تصور فرد از واقعیت باشد. مسلما اعتماد به نفس یک فرد در تمام موقعیت ها پایین نیست ولی اگر مشکلی که باعث کاهش اعتماد به نفس، در فردی شده باشد، اهمیت داشته باشد فرد احساس پایین بودن اعتماد به نفس را در تمام جنبه های زندگی اش خواهد داشت.
فرد مراجعه کننده این ۲ خصوصیت را داشت. یعنی نه تنها اعتماد به نفس پایینی داشته بلکه این کمبود اعتماد به نفس را به تمام جنبه های زندگی اش تعمیم می داده و در کل زمینه های زندگی اش، توانایی خود را پایین تصور می کرده است.
ایشان یک بار به همراه نامزدشان و با نگاه منفی مراجعه کرده بودند. دفعه بعد که مراجعه کردند درست هنگامی بود که رابطه ایشان با نامزدشان تقریبا قطع شده بود و این تصور برای دیگران خصوصا نامزدشان ایجاد شده بود که دلیل مراجعه شان تغییر نظر نامزدشان است و به همین دلیل مقطعی خواهد بود اما عکس این تصور اتفاق افتاد. در جلسات ابتدایی برقرار کردن ارتباط با ایشان بسیار سخت بود چون خودشان تصور روشنی از مشکل و عوامل ایجاد کننده آن نداشتند به همین دلیل ما در۱۰ ۱۲ جلسه ابتدایی تنها با یکدیگر به مرور وقایع، یافتن مسائلی که او را ناراحت می کرد ولی نمی توانست آن ها را کنترل کند یا تغییر دهد، نقاط ضعف و قوتش از دید خودش و دیگران پرداختیم و با آرام تر شدن ذهنش به تدریج توانستیم مشکلات را اولویت بندی کنیم که این نخستین پیشرفت، در بینش پیدا کردن او نسبت به خودش بود.
شما هم در ارتباطات خود مشکل دارید؟
شما هم در ارتباطات خود مشکل دارید؟
همه ما در بین اعضای خانواده، دوستان و آشنایان، کسانی را داریم که معتقدیم بهتر از دیگران عمل می کنند، در موقعیت های خاص می توانند به درستی تصمیم بگیرند و به بهترین شکل اقدام کنند، کمتر دچار اشتباه می شوند و ...
همه ما در بین اعضای خانواده، دوستان و آشنایان، کسانی را داریم که معتقدیم بهتر از دیگران عمل می کنند، در موقعیت های خاص می توانند به درستی تصمیم بگیرند و به بهترین شکل اقدام کنند، کمتر دچار اشتباه می شوند، در ارتباط برقرار کردن با دیگران موفقند و حتی مشاوروراهنمای خوبی برای دیگران هستند یا به قول معروف، دیگران همیشه روی آن ها حساب ویژه ای باز می کنند. مسلما همه ما به نوعی دوست داریم؛ مانند این افراد در ارتباط با دیگران موفق باشیم. این افراد خصوصیاتی دارند که می توانند به جنبه های مختلف مسائل توجه کنند.
قبل از آن که خصوصیات این افراد را بیان کنیم، شما با یک پرسشنامه، اعمال و باورهای خود را در مورد ارتباط با دیگران بسنجید تا بتوانید به میزان توانایی و اعتقاد خود در ارتباط بر قرار کردن با دیگران پی ببرید. این پرسشنامه شامل ۲۰ جمله تعیین کننده است؛ از بین «بله» یا «خیر» یکی را انتخاب کنید و تا حد امکان صادق باشید! آنچه را باور دارید و در مورد خودتان درست می دانید، علامت بزنید، نه آنچه را که فکر می کنید بهتر است!
● ۲ پیشنهاد برای یک ارتباط موفق
یادتان باشد افرادی که در ارتباط با دیگران موفقند، خصوصیات، راهکارها و رفتارهای شایسته ای دارند.
۱) پذیرش مسئولیت
افراد موفق در ارتباط با دیگران همیشه به این نکته توجه دارند که نیمی از هر مسئله، متعلق به خودشان و نیمی متوجه فرد دیگر است بنابراین در می یابند که بررسی رفتارهای خودشان برای ملاحظه این که چگونه این رفتارها به ایجاد مسئله منجر شده، کار آسانی است. این افراد پیش بینی می کنند برای ایجاد تغییر در رفتار دیگران، به ناچار باید رفتار خود را تعدیل و اصلاح کنند. برعکس، افرادی که در حل مسائل با دیگران ضعیفند، تصور می کنند رفتار آن ها ناب و خالص است و تقصیر متوجه دیگران است.
۲) صراحت داشته باشید
بسیاری از افراد دچار این اشتباه می شوند که مسائلشان دیگران را نزد خود نگه می دارند. این کار بدین معنی است که برای این افراد، پذیرش مسئله داشتن با دیگران دشوار است و از این رو، تمایل دارند آن را مخفی نگه دارند. افراد موفق در حل ممسائل بین فردی هم در مواجه شدن با مسئله و هم دریافتن راه حل ها بسیار صریح عمل می کنند.
▪ کوشش کنید ۲ کار انجام دهید: اول، فردی را پیدا کنید که می توانید در مورد مسائلتان با دیگران با او صحبت کنید. از این فرد به عنوان یک مشاور استفاده کنید، نه اینکه انتظار داشته باشید جواب مسئله را برای شما فراهم کند. دوم، فردی را که رفتارش برای شما مسئله ایجاد کرده، با خبر کنید؛ با سکوت کردن، خودتان را عذاب ندهید. دیگران را در یافتن راه حل درگیر کنید.
● جمله های مورد نظر
۱) وقتی با کسی مسئله پیدا می کنم، سعی می کنم ریشه آن را در رفتارم پیدا کنم.
۲) وقتی برای مشکلم دنبال راه حل هستم، غالبا از افراد دیگر کمک می خواهم.
۳) چون همیشه انتظار وقوع بدترین اتفاق ممکن را دارم، به راحتی ریسک می کنم.
۴) از این که دیگران بدانند با کسی دچار مشکل هستم، اکراه ندارم.
۵) برای رفع مسائل، از روش های خودم کوتاه نمی آیم، حتی اگر گاهی به تاخیر بیفتد.
۶) وقتی رفتار دیگران مرا مایوس می کند، سعی می کنم علت رفتارشان را پیدا کنم.
۷) وقتی با دیگران مسئله ای پیدا می کنم، دوست دارم عاقلانه به آن مسئله بیندیشم.
۸) هر چه مسئله بزرگتر باشد، بیشتر تلاش می کنم آن را تجزیه و تحلیل کنم.
۹) ترجیح می دهم فردی را که با او مشکل دارم، در جستن راه حل مشکل، درگیر کنم.
۱۰) وقتی به دنبال راه حل هستم، سعی می کنم مطمئن شوم که طرفین سود می برند.
۱۱) به نظرم داشتن یک نقشه خردمندانه، به من کمک می کند با ثبات و منطقی باشم.
۱۲) سعی می کنم واقع بین باشم و امکان پذیر بودن راه حل را بررسی کنم.
۱۳) غالبا با گفتن جملاتی نظیر «می فهمم چه احساسی دارید» همدلی خود را ابراز می کنم.
۱۴) من دائما مراقب اثرات رفتارم روی دیگران هستم.
۱۵) مراقبم رفتارم را طوری تنظیم و اصلاح کنم که مناسب اطرافیانم باشد.
۱۶) وقتی راه حلی پیدا می کنم، علاقه دارم طرح و نقشه خود را برای سایرین بیان کنم.
۱۷) وقتی اشتباهی رخ می دهد، مسئولیت آن را می پذیرم.
۱۸) سعی می کنم مسئله و مشکلم را با دیگران به صورت مختصر تشریح کنم.
۱۹) وقتی باکسی مسئله ای پیدا می کنم، به احتمال زیاد به او خواهم گفت.
۲۰) اگر مسئله ای با دیگران پیدا کنم، روی فهم مسئله تاکید دارم.
کلید پاسخ ها
به هر پاسخ «بله» یک امتیاز بدهید و به پاسخ «خیر» امتیازی ندهید؛ حداکثر نمره شما ۲۰ خواهد بود.
نمره بالای ۱۵:
بسیار خب شما فرد شایسته ای برای حل مسائلتان با دیگران هستید. اگر کل نمره را به دست آورده اید که هیچ! در غیراین صورت می توانید عباراتی را که در آن ها نمره نگرفته اید، دوباره مورد بررسی قرار دهید؛ حتی ممکن است شایسته تر شوید!
نمره بین ۱۰ ۱۵
باورهای شما این شایستگی را به شما می دهد که در حل مسائل با دیگران ممتاز باشید، آنچه نیاز دارید بهبود بعضی از تکنیک هاست. به عبارت هایی که نمره نگرفته اید، بار دیگر نگاهی بیندازید، شاید ایده هایی برای بهتر شدن پیدا کنید.
نمره زیر ۱۰:
در بسیاری از موارد نیاز به بهبود دارید. کارتان را با انتخاب ۳ تکنیک و ۳ باور که از آن ها نمره ای کسب نکرده ایدآغاز کنید. روی این باورها و تکنیک ها، به عنوان حوزه های آغازین برای بهبود، تمرکز کنید.
● چند خصوصیت دوستداشتنی
آدم هایی که در ارتباط شان با دیگران موفق هستند، چند خصوصیت دیگر هم دارند که خوب است فراموش نکنیم:
▪ واقع بین بودن: افراد موفق در ارتباط با دیگران، افرادی خوش بین و البته واقع بین هستند.این افراد قبول دارند که گهگاه مسئله ای بین آن ها با دیگران به ناچار پیش می آید و عقیده دارند همیشه می توان کاری برای بهبود اوضاع انجام داد. این افراد اجازه نمی دهند مسئله، آن ها را از پا در آورد.
▪ مواجه شدن با مسائل: حل و فصل کردن مسائل با افراد را می توان تا حد زیادی به تاخیر انداخت. همیشه عذرهای زیادی برای خوش خیالی و سر زیر برف کردن وجود دارد که غالبا به دلیل ترس از بدتر شدن اوضاع، از این راه ها استفاده می شود اما انسان های موفق در ارتباط با دیگران، نگران مواجه شدن با مسئله نیستند، برای بهبود وضعیت پیش قدم می شوند، حتی اگر شهرت و محبوبیت خود را در این کار هزینه کنند.
▪ به رسمیت شناختن احساسات: تاکید روی رفتار ظاهری به معنی نادیده گرفتن عواطف و احساسات خودمان یا دیگران نیست. افراد موفق در ارتباط با دیگران، احساسات و عواطف خود را مدیریت کرده و با احساسات دیگران همدلی می کنند. سعی کنید خود را جای فرد مسئله ساز قرار دهید، به مسئله از چشم طرف مقابل نگاه کنید و مکررا نشان دهید که می فهمید او چه احساسی دارد.
▪ استوار و ثابت قدم بودن: افراد موفق در ارتباط با دیگران، به راه حل های جادویی و یک شبه اعتقاد ندارند! این افراد کاملا متوجه هستند که اصلاح و تعدیل مسائل بین فردی، یک فرآیند تدریجی است و حاضرند اگر راه حل پیش بینی شده جواب نداد، به عقب برگشته و از اول شروع کنند. علاوه بر این، افراد موفق سرسختانه و با سماجت، روش هایی را که برای بهبود مسئله طراحی کرده اند، پیگیری می کنند.
رابطه دوستانه و عاشقانه از اینجا شروع می شود
روانشناسي - ازدواج و خانواده
گاهی اوقات برای ما موقعیت هایی پیش آمده که با شخصی رو به رو شده ایم و نیاز به برقراری ارتباط با او را حس کرده ایم. شاید در این مدت چند باری چشمانمان به هم دوخته شده و باز بدون اینکه کلمه ای بینمان رد و بدل شود، نگاهمان را از هم گرفته ایم؛ انگار که سکوت طولانی بین ما و طرف مقابلمان به هیچ وجه قصد شکسته شدن ندارد و این موضوعی ناراحتی کننده است.
اگر ما واقعا دنبال راه چاره ای برای فرار از این موقعیت های آزاردهنده هستیم، لازم است مهارت های آغازین برقراری ارتباط را بدانیم. با فرض اینکه تمام مواردی که در قسمت های قبل محبث مهارت های ارتباطی به آنها اشاره شد، مقدمات برقراری ارتباط و موارد پیش صمیمیت بودند. در این شماره نکات مهم برای شروع یک ارتباط موثر در محیط های بیرون از خانه مثل دانشگاه یا محل کار را مرور می کنیم.
آغاز
چک لیست مهم شروع
1 – به طرف مقابل نزدیک شوید و در حریم درست او قرار بگیرد.
2 – زبان بدنتان را چک کنید که متناسب با حرف هایتان باشد؛ مثلا بیهوده وضعیت دفاعی نگیرید یا صمیمت بیش از حد نشان ندهید. دست به سینه بودن و یک پا روی پای دیگر انداختن بیانگر وضعیت دفاعی است. دست ها و پاهای آزاد، نشان دهنده علاقه شما به شنیدن حرف های طرف مقابل است.
3 – Eye contact داشته باشید. اگر نگاه کردن به چشم های طرف مقابل برای شما مشکل است به صورتش نگاه کنید.
4 – لبخند بزنید. لبخند جهانی ترین سیگنال برقراری ارتباط است (البته منظور، لبخند به همراه نگاه مستقیم است)
5 – حرفی که ابتای کار می گویید، خیلی مهم نیست. مهم این است که طرف مقابل تشویق به پاسخگویی شود.
6 – واکنش های احساسی متناسب زمان گوش کردن را فراموش نکنید. (خیلی مات صحبت های طرف مقابل نشوید)
7 – یادتان باشد آدم ها اول ارتباط کلاس الکی می گذارند، این یک قانون است در این شرایط کمی پرجرأتی به کمک می آید.
اتصال
سکوت شکن های معروف
اینکه می گویند سکوت نشانه رضاست، حرف غلطی نیست، اما این دلیل نمی شود که با این طناب که فقط گاهی اوقات جواب می دهد توی چاه بروید. ضمن اینکه نباید فراموش کنید که به هر حال، برای شروع یک رابطه باید قبل از هر چیز، سیگنال های ارتباطی فرستاد و برای این کار، یکی از بهترین و عمومی ترین کارها حرف زدن است.
1 – با پرسیدن یک سوال شروع کنید. این طرف ها یک رستوران خوب سراغ دارید؟
2 – از وقایع روزمره بگویید.
3 – با یک شوخی کوچک شروع کنید: من گم شده ام، می تونید پیدام کنید؟
4 – از وقایع آن موقع بگید: دیدم دارید کتاب راز داوینچی می خوانید.
5 – شباهت هیا بین خودتان را شناسایی کنید و از آنها صحبت کنید.
6 – از موردی در او مثل تناسب رنگ های لباس هایش تعریف کنید.
گفت و گو
حرف های مقدماتی مهم
1 – سوال بپرسید. این سوالات می توانند تشرفاتی یا اطلاعاتی باشند. سوال تشریفاتی مثل اینکه بپرسید، هوا چطوره؟ و سوال اطلاعاتی مثل اینکه بپرسید دیروز چی کار کردی؟
2 – درست و واقعی گوش کنید و از خطاهیا گوش کردن دوری کنید.
3 – خودبازنمایی کنید. یعنی درمورد علاقه مندی ها و اتفاقات جالب زندگی تان که فکر می کنید طرف مقابل دوست دارد آنها را بداند. در ادامه گفت و گو با او حرف بنزید. همه این موارد برای زمانی که در شورع یک گفت و گو ناگهان ذهن آدم خالی می شود؛ مثلا در جلسه خواستگاری، یا وقت ملاقات با رئیس شرکت قابل استفاده هستند. خودبازنمایی در سه سطح انجام می شود: در سطح یک، اطلاعاتی را شامل شغل، آخرین مسافرت، تجربه خنده دار و مواردی از این قبیل با شخص مقابل در میان می گذارید. در سطح دوم و پیشرفته تر از باورها، احساسات و نیازهای گذشته و آینده تان مثل باور درباراه کشور، آرزو، سلیقه، مشکلات قدیمی، بیم ها و امیدها با او صحبت می کنید. در سطح سه احساسات و نیازها و باورهایتان نسبت به طرف مقابل را بیان می کنید. نظرتان را درمورد طرف مقابل می گویید و خواسته تان را هم اعلام می کنید. اگر خواسته تان را خیلی روشن بیاننکنید، طرف مقابل گیج می شود.
ادامه
همگام شدن هدفمند را بدانید
آقای الف صبح زود برای دویدن به پارک می رود، او عادت دارد که با سرعت بدود، پس از مدتی از پشت سر یکی از دوستانش را می بیند که او هم برای دویدن به پارک آمده اما دوست او عادت دارد که با سرعت کم بدود، آقای الف برای اینکه بتواند با دوستش همگام شود و با او چند کلمه ای هم صحبت شود چاره ای ندارد جز اینکه از سرعتش بکاهد و با او همراه شود و این یعنی همگام شدن با مخاطب که گل مطلب NLP است. یک قانون دیگر را هم به یاد بسپارید؛ آدم ها اگر از کسی خوششان بیاید، تلاش می کنند با او به توافق برسند. اگر هدفتان کنار آمدن با دیگران باشد، همگام شدن با برخی جنبه هیا رفتاری او کافی است اما اگر هدف متقاعد کردن باشد، باید آگاهی جدید بدهید، راهنمایی کنید و صبر داشته باشید. همگام شدن در این موارد انجام می شود؛ حالات روحی، زبان بدن، گفت و گوهای موثر، شاخص های صحبت کردن (لحن و بلندی و آرامی صدا)
قوانین آگاهی برای زنان
رئیس را پیدا کنید
مردان خود را مکلف می دانند تا مشکلی را حل کنند، در بسیاری اوقات وقتی یک خانم می گوید: «حالم خوب نیست» فقط توقع همدردی دارد اما مردان در چنین مواقعی به دنبال راهکار می گردند تا مشکل خانم را حل کنند، بنابراین در جواب می گویند: «برو دکتر!»
*مردان از جزئیات احساسی خوششان نمی آید.
*در گروه مردان بگردید و رئیس را پیدا کنید و تأثیر بیشتر را روی رئیس بگذارید.
*با مردان واضح صحبت کنید، غیرمستقیم صحبت نکنید و کنایه نزنید.
*همیشه منتظر نباشید نظر مرد را در مورد چیزهایی که برای عموم آنها اهمیت چندانی ندارد، مانند رنگ لباس و چیزهایی از این قبیل بفهمید، این کار حوصله او را سر می برد.
*زودتر تصمیم بگیرید و از تکه فکر کردن بیش از حد بپرهیزید.
*به مردها نشان بدهید که آنها لزوما مسئول حال شما نیستند.
*مردها خواهر شما نیستند که همدردی به موقع بلد باشند.
*با مردها روی اطلاعات عینی تأکید بیشتری کنید.
*زمانی که برای انجام کاری به کمک مردتان احتیاج دارید، از تلقین پنهان استفاده کنید؛ یعنی به او نشان دهید که می توانید آن کار را خودتان انجام دهید، در این صورت او هم به کمک شما می آید.
قوانین آگاهی برای مردان
قدردانی، چاپلوسی نیست
مردان ارتباط را آغاز می کنند و ارتباط قطع شده را پیوند می دهند (در وسط یک جر و بحث بین زن و مرد خوب است آقا به خانمش بگوید می دونم الان داریم دعوا می کنیم اما فکر نکنی دوستت ندارم، هم من تو را دوست دارم و هم می دانم تو مرا دوست داری)
*از تله خودشیفتگی و اثبات باعرضگی بیرون بیایید.
*با همسرتان همکاری کنید؛ حتی اگر کاری را می توانید تنهایی انجام دهید از همسرتان بخواهید به شما کمک کند و مشورت بدهد.
*لزوما فکر نکنید زن شما می خواهد کنترلتان کند یا در کارهایتان دخالت کند. او فقط می خواهد در فضای حسبی شما باشد. اطلاعاتی به همسرتان بدهید که چندان هم مهم نیستند، هرچه زودتر هم اطلاعات بدهید بهتر است.
*از همسر خود قدردانی کنید و قدردانی از زن را چاپلوسی به حساب نیاورید.
*از مشکلات و احساساتتان با همسر خود صحبت کنید نگذارید که همسرتان حدس بزند مشکل چیست زیرا اکثر زن ها در این گونه موارد اشتباه می کنند.
*زود به سراغ حل مسئله نروید، بیشتر همدلی کنید فرض کنید که زنی معلم است و در مدرسه، از دست دانش آموزان خسته شده؛ وقتی این خانم به همسر خود این موضوع را می گوید، به دنبال حل مسئله نیست فقط کمی همدردی می خواهد. بنابراین وقتی همسرش به او می گوید که چندبار به تو گفتم، سر کار نرو!، این آقا نه تنها با راهکاری که ارائه داده، مشکل همسر خود را حل نکرده بلکه درد درک نشدن از طرف همسر را به مشکلات او افزوده است.
*اگر می توانید کمی شخصی تر هم صحبت کنید.
منبع: مجله همشهری جوان
وزارت بهداشت آمار شیوع انواع اختلالات روانی را در کشور اعلام کرد
با اعلام ابلاغ برنامه جامع ارتقای سلامت روان
وزارت بهداشت آمار شیوع انواع اختلالات روانی را در کشور اعلام کرد
خبرگزاری فارس: مدیرکل سلامت روان وزارت بهداشت با اعلام شیوع ۲۳ درصدی انواع اختلالات روانی در کشور و بیان جزئیات شیوع انواع این اختلالات از ابلاغ برنامه جامع ارتقای سلامت روان به دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی کشور خبر داد.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان فارس عباسعلی ناصحی پیش از ظهر امروز در نشست خبری هفته سلامت روان که در وزارت بهداشت برگزار شد اظهار داشت: یکی از مشکلاتی که در کل دنیا و از جمله کشور ما وجود دارد عدم آگاهی از مسائل مربوط به روان است و اکثر افرادی که مشکل روانی دارند از این مشکل بیاطلاع هستند و برای درمان اقدام نمیکنند که در نتیجه این مشکل شدیدتر شده و هزینههای زیادی را به خود و جامعه تحمیل میکنند.وی با اشاره به آماری که وزارت بهداشت در سال 84 برآورد کرد گفت: طبق این تحقیق بیشترین بار بیماریها در کشور در بین مردان ابتدا مربوط به حوادث ترافیکی و سوانح است و اختلالات روانی مقام دوم را دارد.ناصحی افزود: اختلالات روانی در زنان شایعتر است و رتبه اول بیماریها را در این قشر دارد.وی با اشاره به پیمایش دیگری که در سال 90 درباره اختلالات روانی در سراسر کشور انجام شد گفت: این تحقیق بین جمعیت سنی 15 تا 64 سال و بر روی 7886 نفر انجام شد که 86.2 درصد افراد در این تحقیق شرکت کردند.به گفته مدیر کل سلامت روان وزارت بهداشت میانگین شیوع اختلالات روانی بر پایه این تحقیق 23.6 درصد است که در مقایسه با آمار جهانی بالا نیست و از کشورهای توسعه یافتهای چونآمریکا که بیشترین آمار اختلالات روانی را دارد بسیار کمتر است.وی گفت: البته اگر بخواهیم این آمار را به تفکیک اعلام کنیم شیوع اختلالات روانی در زنان 26.5 و در مردان 20.8 درصد برآورد شده است همچنین 14.6 درصد جمعیت کشور دچار اختلالات خلقی هستند که در این میان 17.3 درصد در میان زنان و 11.9 درصد در بین مردان اختلالات خلقی دیده شده است.ناصحی با تأکید بر اینکه میانگین شیوع افسردگی اساسی در سطح کشور 13.6 درصد استگفت: آمار افسردگی اساسی در زنان 16.5 درصد و در مردان 10.7 درصد و در نهایت میتوان گفت: ابتلا به اختلالات روانی، اضطراب و افسردگی در خانمها بالاتر است.وی با اشاره به اینکه نقش وزارت بهداشت در تأمین سلامت مردم فقط 25 درصد است خاطرنشان کرد: برای تأمین سلامت نهایی مردم باید ارتباط بین بخشی دستگاهها را تقویت کرد.ناصحی اذعان داشت: عوامل اجتماعی اثر بسیار بارزی بر روی ابتلا به اختلالات روان یا پیشگیری از آندارد به عنوان مثال تحقیقات نشان داده که ابتلا به اختلالات روانی پس از حوادث طبیعی یا غیر طبیعی بیشتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم و معمولاً بازماندگانی چون زلزله آذربایجان دچار آسیب روانی میشوند که نیاز به مداخله دارد.وی در بخش دیگری از سخنان خود به بیماران روانی که مرتکب جرائم میشوند اشاره کرد و گفت: اکنون بیماران روانپزشکی که جرم هم مرتکب شدهاند در بیمارستانهای روانپزشکی بستری میشوند و برای بیمارستان و بیماران دیگر مشکل ایجاد میکنند. امیدواریم بیمارستان روانپزشکی مخصوص بیماران مجرم داشته باشیم.وی تأکید کرد: باید برنامه جامعی که در آن نقش همه دستگاهها چه در داخل وزارت بهداشت و چه در خارج از آن در زمینه کنترل و پیشگیری مشخص شده داشته باشیم که در این راستا برنامه جامع ارتقای سلامت روان کشور در شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت به تصویب رسیده است و به زودی به دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ میشود.وی ارتقا سواد سلامت روان مردم سهم و نقش دستگاهها در این راستا، غربالگری برخی بیماریهای روانی و مراقبت از آنها را از سرفصلهای این برنامه عنوان کرد.وی به برنامههای هفته جهانی سلامت روان اشاره کرد و گفت: با توجه به شیوع زیاد افسردگی در دنیا سازمان جهانی بهداشت شعار امسال را "افسردگی یک بحران جهانی" انتخاب کرده چرا که 50 درصد افرادی که افسردگی دارند خود از آن بیاطلاع هستند و برای درمان مراجعه نمیکنند که در نهایت به معلولیت روانی منجر میشود.وی اولین روز از هفته سلامت روان (24 مهر) را با شعار «سلامت روان و پزشک خانواده» اعلام کرد و گفت: مهمترین برنامه وزارت بهداشت اجرای برنامه پزشک خانواده است و معتقدیم تیم پزشک خانواده در خط مقدم مراجعات روانپزشکی قرار دارد.ناصحی ادامه داد: روز دوم 25 مهر با نام «سلامت روان و باورهای اجتماعی» است چرا که ما باورهای اجتماعی زیادی راجع به سلامت روان داریم که برخی نادرست است و سبب اختلال در روند درمان برخی بیماریهای روانی میشود.سومین روز یعنی 26 مهر با نام «سلامت روان و جامعه سالم» آغاز میشود چراکه معتقدیم نمیتوانیم جامعه سالم داشته باشیم مگر اینکه افراد جامعه، روان سالمی داشته باشند و بسیاری از آسیبهای اجتماعی ناشی از سلامت روان است.ناصحی نام چهارمین روز از هفته سلامت را «سلامت روان و رسانه» اعلام کرد و گفت: رسانهها نقش عمدهای در افزایش سلامت روان مردم و آگاهی رسانی دارند و جامعهای در کنترل میتواند باشد که رسانههای آن نقش خود را در حوزه سلامت به خوبی ایفا کنند.دو روز دیگر از هفته سلامت روان با شعارهای «سلامت روان و سلامت خانواده» و «سلامت روان و محیطهای آموزشی» نام گرفته است چرا که به اعتقاد ناصحی خانواده بخش کوچکی از جامعه است که میتواند سلامت جامعه را تأمین کند.انتهای پیام/
تفاوت دختران و پسران در پرخاشگری
یکی از همسازترین تفاوت های جنسیتی آن است که پسران در مقایسه با دختران از نظر جسمی پرخاشگرتر هستند. این تفاوت به خصوص هنگامی مشخص می شود که کودکان خشمگین می شوند. این تفاوت در تمام فرهنگها وجود داشته و از اوایل رشد کودک آشکار می شود(وایت، 2001). در تبیین تفاوتهای جنسیتی در پرخاشگری جسمی هم عوامل زیستی و هم عوامل محیطی دخیل هستند. در این رابطه، عوامل زیستی به وراثت و هورمون ها اختصاص دارد در حالی که عوامل محیطی، انتظارات فرهنگی، الگوهای بزرگسالان و همسالان و پاداش پرخاشگری جسمی پسران را در بر می گیرد.
اگر پسران در مقایسه با دختران معمولا از نظر جسمی پرخاشگرتر هستند، اما آیا دختران در مقایسه با پسران بیشتر از پرخاشگری کلامی نظیر فریاد زدن استفاده نمی کنند؟
هنگامی که پرخاشگری کلامی نیز برسی می شود تفاوت های جنسیتی حذف شده و حتی گاهی اوقات میزان بروز آن در دختران بیشتر گزارش می شود(اگلی و استیفن، 1986). همچنین دختران احتمالا بیشتر نوع خاصی از پرخاشگری را نشان می دهند که پرخاشگری رابطه ای نامیده می شود و رفتارهایی را دربر می گیرد که در آن به ایجاد تنفر نسبت به دیگران به وسیله شایعه پراکنی های کینه توزانه یا نادیده گرفتن دیگران به علت عصبانیت منجر می شود(آندروود، 2002).
در پایان باید گفت یکی از مهارتهای مهم در اینجا توانایی تنظیم و کنترل هیجانات و رفتار فرد توسط خود اوست. پسرها در مقابل دخترها کمتر خودتنظیمی نشان می دهند. این کنترل کم خویشتن یا خودتنظیمی ضعیف را می توان در قالب مشکلات فردی تفسیر نمود. در یک مطالعه بین خودتنظیمی کم کودکان و پرخاشگری گسترده تر، اذیت دیگران، واکنش شدید به ناکامی، همکاری کم و عدم توانایی برای به تعویق انداختن کامروایی رابطه وجود داشت(بنت، 2003).
منبع: روانشناسی تربیتی-دکتر اسماعیل بیابانگرد- انتشارات ویرایش
ابتلا به سرطان در بزرگسالی با کتک خوردن در کودکی
ابتلا به سرطان در بزرگسالی با کتک خوردن در کودکی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مطالعات صورت گرفته توسط پژوهشگران آمریکایی نشان میدهد، والدینی که فرزندان خود را تنبیه می کنند یا بر سرآنها فریاد می زنند، کودکان خود را با ریسک بالای ابتلا به بیماری های مختلف از جمله سرطان و بیماری های قلبی مواجه میسازند.
به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پژوهشگران روانشناسی دانشگاه پلیموت تأثیر تنبیه بدنی و رفتارهای خشن والدین با کودکان و احتمال بروز بیماری های مختلف را مورد مطالعه قرار داده اند.
محققان تأکید می کنند، هرگونه تنبیه بدنی اعم از ضعیف یا شدید در دوران کودکی می تواند خطر ابتلا به بیماری های مختلف در آینده را افزایش دهد.
تحقیقات جدید نشان می دهد، والدین با فریاد زدن بر سر کودکان یا تنبیه کردن آنها، فرزندان خود را در معرض مشکلات جدی سلامتی از جمله احتمال ابتلا به سرطان، بیماری های قلبی و آسم قرار می دهند.
ایجاد استرس، اصلی ترین علت بروز مشکلات سلامتی در کودکان عنوان شده است؛ افزایش سطح استرس باعث تغییرات بیولوژیکی در کودک شده و فرد را مستعد ابتلا به بیماری های مختلف در سال های آتی می کند.
پروفسور «مایکل هایلند» سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می کند: استرس سال های نخست زندگی در اشکال آسیب های جسمی ناشی از تنبیه بدنی باعث تغییرات در دراز مدت و افزایش خطر ابتلای فرد به بیماری های مختلف در آینده می شود.
نتایج این مطالعه در مجله Behavioural Medicine (پزشکی رفتاری) منتشر شده است.
انتهای پیام
تقویت فرهنگ گفتگو در خانواده ضرورت جامعه
به بهانه شب یلدا؛ |
تقویت فرهنگ گفتگو در خانواده ضرورت جامعه |
یکی از مهمترین کارکردهای جشن ها و مناسبتها در تمامی جوامع ایجاد فضای صمیمی میان مردم است در این میان برخی از مناسبتها در تقویت ارتباطات درون خانوادگی نقش به سزایی دارند که از جمله آنها جشن شب یلدا(شب چله) به عنوان بلندترین شب سال است. |
به گزارش خبرنگار مهر ، به مناسبت شب یلدا طولانی ترین شب سال دکتر سید حسن موسوی چلک در یادداشتی آورده است: در این جشن خانواده ها از مدت ها قبل برای داشتن شبی خاطره انگیز برنامه ریزی می کنند.در برخی از مناطق خوردن سیزده نوع میوه و سایر مواد خوراکی از قبیل هندوانه،انار،آجیل شب چله و .. رسم است.
با توجه به افزایش فشار های مختلف روانی و اجتماعی به دلیل مشکلات وگرفتاری های که مردم دارند امروزه بیش از هر زمانی نیاز به زندگی در کانون گرم خانوادگی احساس می شود و یکی از راه های ایجاد این فضای گرم تقویت فرهنگ گفتگو در میان اعضاء خانواده و بستگان است.در پژوهشی که چند سال قبل با عنوان «فرهنگ گفتگو در میان خانواده های ایرانی» داشتم این زمان به حدود 15 دقیقه رسیده بود که نشان از ضعف این فرهنگ در میان اعضاء خانواده است. تقویت این فرهنگ مستلزم آشنایی با آداب و مهارت گفتگو است.
یکی از اشکالات ما در استفاده از این مهارت این است که در بسیاری از مواقع گفتگو ها به مشاجره ختم می شود.یا در باره موضوعاتی که برای صحبت انتخاب می کنیم دقت لازم را به عمل نمی آوریم لذا ممکن است برای طرفین گفتگو جذابیت نداشته باشد.یا زمان مناسبی را برای صحبت انتخاب نمی کنیم.
گاهی اوقات هم جایی که نباید حرفی را بزنیم، می زنیم . دلایل و شرایط دیگر نیز موجب می شود تا کمتر راغب به گفتگو با اعضاء خانواده شویم.مقایسه ها،سرزنش، تحقیر ها، صحبت کردن از دیگران و .... نیز ازجمله دلایلی است که می تواند در کاهش زمان گفتگوی موثر تاثیر گذار باشد.
نقش رسانه ها و تکنولوژی های پیشرفته را هم نمی توان در این زمینه انکار کرد.بگونه ای امروزه چیدمان مبلمان و صندلی ها و ... براساس محل قرار گرفتن تلویزیون و ... تعیین می شود.سفره ها جمع شده است و یا به شکل مثلثی شکل شده است چون یک طرف سفره یا میز نهار غذاخوری باید خالی باشد تا تصویر صفحه تلویزیون حتی هنگام غذا خوردن تمام وکمال دیده شود.لذا سفره گرد یا چهار گوش که همه اطراف سفره بنشینند دیگر جایی در زندگی ما ندارد.
همه این موارد موجب شده است تا گفتگو درخانواده کمرنگ و کمرنک تر شود و همین شرایط فاصله عاطفی میان اعضاء خانواده را ایجاد و بیشتر می کند.استفاده مستمر از کامپیوتر و تلفن همراه در داخل منزل هم بر این قضیه دامن می زند.بنابراین در شرایط کنونی این فرهنگ تضعیف شده است که تضعیف آن هم مشکلات متعدد دیگری را بوجود می آورد.حال بیاییم به بهانه شب یلدا فرهنگ گفتگو را در خانواده ها تقویت کنیم تا خانه همچنان کانون مهر و محبت و صمیمیت باشد.یلداتان مبارک
سید حسن موسوی چلک
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران |
انگشتان، اخلاق شما را برملا میکنند
پژوهشگران دریافتند:
انگشتان، اخلاق شما را برملا میکنند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پژوهش دانشمندان دانشگاه بوفالو حاکی از آن است که پرخاشگری کلامی ممکن است ناشی از عللی زیست شناختی باشد که میتوان آن را با اندازهگیری "نسبت بلندی انگشت حلقۀ شخص (انگشت چهارم از سمت شست) و بلندی انگشت سبابه" موسوم به (2D:4D)، شناسایی کرد.
به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، پرخاشگری کلامی به رفتاری اطلاق میشود که شخص اقدام به ناسزاگویی، توهین، لقبگذاری کنایهای برای افراد و تهدیدهای نژادی میکند.
طی این پژوهش که از نخستین تحقیقات در نوع خود است، محققان نسبت (2D:4D) را به عنوان معیاری برای در نظر گرفتن میزان قرارگیری جنین در برابر تستوسترون و شاخصی برای پرخاشگری کلامی در نظر گرفتند.
پیش از این، تحقیقی جداگانه با عنوان " The Effect of Prenatal --- Hormones on the Development of Verbal Aggression " توسط محققان دانشگاه میشیگان و تنسی انجام گرفت که نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که میتوان نسبت (2D:4D ) را به عنوان مقیاسی در میزان قرارگیری با آندروژنهای (تستوسترون نیز نوعی آندروژن است) دوران جنینی در نظر گرفت و علاوه بر این، چندین تحقیق نیز رابطه بین نسبت (2D:4D ) و ویژگیهای اخلاقی و جسمانی متفاوت را نشان داده است.
پژوهشگران طی این تحقیق جدید، نسبت بلندی انگشت حلقه و سبابه چندین بزرگسال را اندازهگیری کردند، سپس از آنها خواستند تا پرسشنامههای "HEXACO" را در رابطه با بروز رفتارهای پرخاشگرانه خود تکمیل کنند.
"هگزاکو" آزمون شخصیت است که اختصار صداقت، فروتنی، تهییج پذیری، برونگرایی، سازگاری، وظیفهشناسی و گشودگی به تجربه است.
این تیم تحقیقاتی دریافتند مردان و زنانی که نسبت (2D:4D ) کوچکتری داشتند، بر اساس جواب پرسشنامههای خودشان، از نظر کلامی پرخاشگرتر بودند.
به گفته دکتر "آلیسون شاو"، یافتههای این پژوهش از نخستین گامهایی برای درک بهتر علل زیست شناختی و روند رفتارهای پرخاشگرانه کلامی است که میتواند راهکارهای پیشگیرانه موثرتری را برای مهار اینگونه رفتارها در اختیار محققان قرار دهد.
انتهای پیام
دروغ باعث مشکلات جسمی و روانی میشود
تحقیقات علمی نشان داد
دروغ باعث مشکلات جسمی و روانی میشود
خبرگزاری فارس: محققان بر اساس نتایج تحقیقات علمی خود هشدار دادند که دروغگویی باعث بروز مشکلات جسمی و روانی بزرگی در افراد میشود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس به نقل از
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، یک گروه از محققان آمریکایی به اطلاعات جدید و قابل توجهی درباره اهمیت پایبندی انسان به صداقت و راستگویی و نقش دروغگویی در آسیب دیدن انسان معاصر و ابتلای وی به مشکلات ذهنی و روانی بزرگ شدند که برای اولین بار منتشر میشود.محققان تأکید کردند: پایبندی به صداقت و راستگویی و دروغ نگفتن انسان در وضعیتهایی - که اگر دروغ بگوید نجات می یابد و از بازخواست یا مجازات در امان میماند – نقش موثر و قابل توجهی در بهبود سلامت ذهنی و جسمی وی دارد.محققان افزودند: اما دروغگویی انسان را با مشکلات روانی و جسمی بزرگی درگیر میکند و وی را بیشتر در معرض ابتلا به بیماریها قرار میدهد.این نتایج در کنفرانس علمی جمعیت روانشناسی آمریکا توزیع و درشماره این ماه ماهنامه جمعیت منتشر شده است.این نتایج تأکید کرد: افرادی که بسیار امانتدار و پایبند به صداقت و راستگویی هستند و به طور کامل از دروغگویی و بهانه تراشیهای واهی دوری میکنند، سلامت ذهنی و جسمی آنها به طرز قابل ملاحظهای درمقایسه با افرادی که از دروغ به عنوان یک ابزار موثر به منظور فرار از وضعیتهای دشوار و به طور کلی در زندگی خود استفاده میکنند- بهبود مییابد.محققان علت اجرای این تحقیقات خود را توضیح داده و گفتند: یکی از مطالعات علمی جدید اشاره کرده است که شهروند آمریکایی در طول یک هفته دست کم 11 دروغ میگوید و این امر ما را برآن داشت تا به دنبال این موضوع باشیم که اگر انسان به راستگویی و صداقت پایبند باشد و دروغ را کنار بگذارد، این امر نقشی در بهبود سلامت وی ایفا میکند.محققان گفتند: نتایج تحقیقات درستی این باور را اثبات کرد.انتهای پیام/
چرا چشم قهوهایها قابل اعتمادترند؟
چرا چشم قهوهایها قابل اعتمادترند؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پژوهش جدید دانشگاه چارلز در پراگ نشان داده که انسانهایی با چشمان قهوهای از چشم آبیها قابل اعتمادترند.
به گزارش سرویس پژوهشی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این پژوهش تصویر 40 زن و 40 مرد چشم قهوهای و چشمآبی برای قضاوت در مورد میزان قابل اعتماد بودن، جذابیت و تسلط آنها در برابر شرکتکنندگان قرار گرفت که نتایج نشان داد از نظر شرکتکنندگان افراد چشمقهوهای قابل اعتمادترند.
این در حالیست که هنگام نشان دادن تصاویر همان افراد چشمقهوهای که رنگ چشمانشان این بار بصورت مصنوعی، آبی شده بود، شرکتکنندگان میزان قابل اعتماد بودن آنها را برابر تشخیص دادند.
این پژوهش نشان داده که کلید قابل اعتماد بودن در ویژگیهای مشترک چهره افراد دارای چشم قهوهای بوده و ارتباطی به رنگ چشم آنها ندارد.
برای مثال مردان دارای چشم قهوهای از چهرههای گردتر و چانه وسیعتر، دهان عریضتر با گوشههای رو به بالا، چشمان بزرگتر و ابروهای نزدیک به هم برخوردارند که مردانهتر و از این رو قابل اطمینانتر محسوب میشوند.
در مقابل، مردان دارای چشمان آبی بیشتر از ویژگیهای صوری مانند چشمان کوچکتر و دهانی با گوشههای رو به پایین برخوردارند که ظاهری حیلهگر به آنها میدهد.
زنان دارای چشمان قهوهای نیز مورد اعتماد بیشتری نسبت به چشمآبیهای جنس خود بودند اما تفاوت آنها به چشمگیری مردان نبود.
این پژوهش که در مجله PLOS ONE منتشر شده، چنین نتیجهگیری کرده که اگرچه چهرههایی با چشم قهوهای از قضاوت خوشبینانهتر مخاطب، در مقایسه با چشم آبیها برخوردارند، بخودی خود این رنگ چشم نیست که باعث برداشت قابل اعتماد بودن آنها شده، بلکه ویژگیهای صوری است که در این افراد بیشتر دیده میشود.
انتهای پیام