Printable View
سلامنقل قول:
من نظرم اینه که خیلی عجله نکن
با آرامش و صبر ایشون رو زیر نظر داشته باش(دوستاش-کلاساش-ارتباطش با بقیه پسرا). بالاخره دستت میاد وضع چطوره
بعد از 2-3 هفته سعی کن آروم آروم ارتباط برقرار کنی... اگر متاهل باشه خیلی راحت از رفتارش میفهمی یا اصلا ممکنه خودش بگه... نهایتا شما هر چی ارتباط رو بیشتر کنی، طرف که گاگول نیست. میفهمه ازش خوشتون اومده
تو این جور مسائل هر چه کمتر هیجانی برخورد کنید، وضع اونطوری پیش میره که شما میخواید
من با این دوستمون موافقم که باید خجالت رو بزاری کنار امانقل قول:
بنظر من الان موقع اینا نیست شما حتی نمی دونی متاهله یا مجرد
بسته به اینکه دختره چه تیپیه فرق می کنه اینایی که دوستمون گفت هرچند جسورانه است ولی راجع به بعضی دخترا نتیجه عکس می ده
شما الان بهتره زیر نظر داشته باشیش
تا یکم شناخت پیدا کنی....کیه با کیا می پلکه...طرز رفتارش...و...
رفتار توام با احترام....کم کم تو چشش بیای...در رو باز می کنین و خانما مقدم اند و ....
بعد کم کم سعی کن سر حرف رو باز کنی .......سخت نیست.....مخصوصا تو محیط دانشگاه......همین حرفای معمولی........یهو یه حرکت نزن بنده خدا سنکوب کنه..
.........تا اینارو انجام ندادی و شناخت ازش پیدا نکردی بنظرمن نمی خواد علنی بگی:n16:
بنظرم بهتره که عجله نکنید مدتی ایشون رو زیرنظر داشته باشید قطعا متوجه توجه شما به خودش میشه و بعد در فرصت مناسبی از طریق صمیمی ترین دوستش اقدام کنید!نقل قول:
مطمئنا بیان مستقیم قصد و نیتتون باعث میشه برخورد بدی با شما نداشته باشن! از طرفی چناچه اون دختر شوهر یا نامزد داشته باشه دوستش بهتون خواهد گفت اینطوری دیگه نگران این نیستید که ضایع بشید جلوش یا ...
موفق باشید
نقل قول:
سلام دوست گلم ... فدایی داری.:n12:
برنامه ماه عسل 92 ، یه بنده خدایی رو آورده بودن که تو کوچیکی مشکل حنجره داشت ، مثل بقیه نمیتونست درست صحبت کنه ... عده ای از هم کلاسی هاش مسخرش میکردن ... بهش تیکه مینداختن ... بهش میگفتن تو صحبت نکن انکرالاصوات .... خلاصه الان این کوچولوی بدحنجره شده یه دوبلر معروف .... ( اسمش رو نمیدونم ، اما دوستانی هستند که دیده باشن اون قسمت از برنامه ی ماه عسل 92 رو )
میگفت من از تمامی اون بچه هایی که منو تو اون برهه زمانی مسخره میکردن تشکر میکنم و دستاشونو میبوسم ... چون اونا با این کنایه ها و مسخره کردناشون باعث شدن من تلاش کنم و بخوام تا الان که یه دوبلر معروف شده ....
به نظرم تو از شنیدن این صحبتها ناراحت و دل آزرده نشو ... خواستن توانسته ... میتونی با تلاش کمی از وزنت رو کم کنی ....
در ضمن با حرف مردم این زمونه دلگیر نشو ... سالهاست که به هوای ابری میگویند خراب !
سلام دوستان.
من یه رفیق دارم که حدود 10 سال هست با هم دوستیم.
چند وقتیه که با من زیاد خوب حرف نمیزنه.یعنی تند حرف میزنه ، تیکه هایی جلو جمع میندازه که خوشم نمیاد.ولی چنین رفتاری رو با کس دیگه ای نداره.
تلفن میزنه اینگار بدهکارم بهش.
به خودم گفتم که شاید اشکال از منه سعی کردم باهاش بهتر باشم ولی نه تاثیری نداشت.
کلا یه رفتاری داره اینگار از من عقده داره و میخواد بهم گیر بده.
کلا صمیمیتش کمتر شده.
به نظرتون مشکل از کیه ؟
چه رفتاری بروز بدم ؟
بی محلی کنم چطوره ؟
تشکر.
سلامنقل قول:
من حدس میزنم ، ایشون هر چی خواسته شما بالای ۹۵درصد براش انجام دادی ، یه جوری لطفتون رو با انجام وظیفه اشتباه گرفته، رفیقایی داشتم که از بس بهشون گفتم چشم ، فکر کردن دارم وظیفم رو انجام میدم ... ۲روز که بهشون جواب منفی دادم ، کل رفاقت رو بوسیدن ، گذاشتن کنار.
من فکر میکنم قضیه ی شما هم همینه ...
بهش بی محلی کنید ، اگه کاری که قبلا انجام میدادید رو کمتر انجام بدید یا انجام ندید
با اینکار میتونید هم یه اعتراضی ب رفتارش داشته باشید ، هم عمق رفاق ۱۰سالتون رو بسنجید...
به نظرم اگه میخواید باهاش دوست باشید یعنی ایشون محسناتی داره که باعث میشه شما نخواید باهاش قطع رابطه کنید بهتره که بشینید رک و پوست کنده باهاش صحبت کنیدنقل قول:
اگر هم براتون دوستی باهاش مهم نیست به نظرم بهتره ذهنتون رو مشغول نکنید و کم کم رابطه رو قطع یا بسیار کم کنید
من خودم دوستی دارم که یه مدت از کلمات نامناسبی استفاده میکرد...این دوستمون سرباز بود و به شدت از این که داره عمرش تلف میشه ناراحت بود...الان که مدتیه رفته سرکار دیگه از اون کلمات خبری نیست! فهمیدم که مشکلات روحی باعثش شده!
کاملا با حرف مهدی جان موافقم...نقل قول:
شایدم کاری کردی که باعث شده اون ناراحت باشه از دستت...
شما باید فک کنی تو این چند وقت که باتون بد شده کاری کردید که باعث ناراحتی دوستتون شده یا نه....
سلام
دوستان یکی از همسایه هامون مدام دعوا میکنن با هم (زن و شوهر)
مردِ خانومه رو کتک میزنه خانومه هم ناله میکنه اکثر اوقات چون خوب نمیتونه صحبت کنه و مشکل تکلم داره
راستش من از دخالت تو زندگی مردم خوشم نمیاد ولی دلم به حال خانومه میسوزه
چند بار خواستم برم پیش مرده یه چیزی بهش بگم ولی منصرف شدم
چه پیشنهادی میدین؟
از یه طرف نمیخوام دخالت کنم از یه طرف هم میبینم اینطوریه
اینجا لازمه که برم جلو کاری بکنم؟
راستش بنظرم اگر هم کسی بخواد پیشقدم بشه برای اینکار بهتره یک بزرگتر باشه(مثلا پدرتون یا یکی از بزرگترهای ساختمون)نقل قول:
چون اینجور ادمها عموما انتقاد پذیر نیستند ممکنه برخورد جالبی نداشته باشن اما معمولا در برابر افراد با سن بالاتر بیشتر رعایت میکنن:n17:
بنابراین پیشنهاد میکنم یکی از بزرگترهای ساختمون رو دعوت به پادرمیونی کنید:n16:
ما از کوچولویی مینالیم شما از برزگی :n29:نقل قول:
ولشون کن .. ادم بگه بخواد به حرف کردم زندگی کنه کارش پس معرکه ست.
تو اینجور مسائل نمیشه دخالت کرد,یارو زنشه اختیارشو داره,اگه بری چیزی بگی حتما خودتو هم میزنه:n02:نقل قول:
ببین یه بزرگتر باید پیش قدم شه
تنها کاری که تو میتونی کنی اینه که واسه اینکه زندگیشون بهتر شه بری دعا کنی .... که خدا کمکشون کنه مشکلاتشون حل شه....
برو یه سر به مفاتیح بزن اونجا دعا واسه رابطه ی بهتره زنو شوهر هست,بخون واسشون.....
یه قلچماق تو ساختمونتون پیشقدم بشه بره حال مرده رو بگیره:n02:نقل قول:
سلام دوست عزیزنقل قول:
درسته...شاید درین مواقع همیشه آدم به این فکر بیافته که نکنه نباید دخالت کرد
و من هم با نظر دوستان موافقم بزرگتر خیلی بهتر میتونه برخورد کنه
ولی در هر صورت:
اینطور که این آقا برخورد میکنه هر لحظه به نظرم ممکنه به اون خانوم آسیبی وارد کنه و شاید هم تا حالا دیر هم شده باشه.
و از دید من خوب هست که خیلی مراقب رفتار و حرفتون باشید ( حالا شما و یا حتی بزرگتر ) خیلی آروم و محتاطانه عمل کنید. چون اگر مردِ عصبانی ای باشه ممکنه از
رفتار شما واکنشِ بدتری نسبت به همسرش نشون بده ولی اگر میشد اول از طریق برخوردی با خودِ اون خانوم مثلا یه خانومی باهاشون صحبت می کرد
و اخلاقِ همسرشون دستتون میومد.
و اینکه اگه واقعا قصدتون کمک هست، نه یه تذکر معمولی؛ به نظرم خیلی طول می کشه که یکم با رفتارتون اول به اون آقا نزدیک بشید و بعد
مثلا از درِ دوستی و ... وارد بشین چون در غیر این صورت معلوم نیست چه برخوردی با شما و از همه مهم تر با اون خانوم داشته باشه بعد از صحبت های شما.
موفق باشید.
ممنون از راهنمایی های دوستان
ولی این آقا خونه نیست اصلا، نصفه شب میاد خونه -
راستش من زیاد حساس نبودم ولی امروز یه وکیل اومده بود پرس و جو میکرد (وکیل همسر قبلیشون بوده این آقا از بس پسر اون همسرشون رو کتک زدن پسرِ از خونه فرار کرده و مادرش هم شکایت کرده) اینا رو که شنیدم یجوری شدم.
آدمی هم نیست که با حرف زدن درست بشه
امروزم که یکم پرس و جو کردم که از طریق مراجع قانونی کاری میشه کرد یا نه تقریبا به یک جواب رسیدم
اکثراً میگفتن تا خود خانومِ نخواد نمیشه کاری کرد - خانومه هم که چیزی نمیگه!
با این مخالفم که زنشه و اختیارش رو داره!! مگه کالائه؟نقل قول:
این جور آدما از بزرگتر ها هم حرف شنوی ندارن باید باهاشون یه برخورد شدید بشه ولی متاسفانه کسی نیست که رسیدگی کنه
من دعوا های خانوادگی زیاد دیدم و میدونم آخرش سر بچه ها و خانواده چی پیش میاد واسه همین برام سخته -
در کل فکر کنم تا خود خانومِ نخواد کاری نمیشه کرد ... .
اینطور که گفتید معلومه که کاری از دست کسی برنمیاد جز خانومش... شما باید خانوم بزرگ ساختمون(:n02:) رو بفرستید تا با اون خانوم صحبت کنه و ببینه مشکل چیه. اصلا ببینید میخواد جدا بشه یا نه. شاید بنده خدا شوهرش رو دوست داشته باشه و بخواد باهاش زندگی کنه...:n09:(بعید میدونم)نقل قول:
هیچ کاری از دست کسی برنمیاد جز اینکه خود اون خانوم بخواد... اگه دیدید موافق بود، بعدش بزرگان ساختمون رو میفرستید سراغ اون آقا تا زیر فشار قرار بدنش، بلکه سر به راه بشه و گرنه کار به شکایت و طلاق و...
میکشه.:n06:
سلام
فامیلم بهم اس داد که یکی از آشناهاش(که دختره) باید برای پروژه اش از چندتا پیرمرد عکس بگیره،فامیلم هم گفت که به بابابزرگ بگو بذاره اون دختره ازش عکس بگیره و به بابابزرگ بگو که بعد پروژه عکس ها رو حذف میکنه.
این فامیلم به بابابزرگم دسترسی نداره و نمی تونه بهش بگه. من چطور میتونم این موضوع رو به بابابزرگم ( که مدرسه نرفته) بگم؟
میشه یکم بیشتر توضیح بدید... الآن مشکل اصلی چیه؟:n01:نقل قول:
من روم نمیشه برم به بابابزرگم بگم. اصن نمی دونم چی بهش بگم؟ چطوری بگم زیاد تعجب نکنه ...نقل قول:
سلامنقل قول:
فکر نمیکنم مشکل خاصی باشه
بگید بابا بزرگ واسه یادگاری میخوایم عکس بندازیم از اون شخص بخواید یکدونه مشترک از شما و بابابزرگتون بگیره که برای پدربزرگتون عادی بشه بعد ظاهر کنید بدید دستش فکرمیکنم خوشحال هم بشن:n06: بعد چندتا هم همونطوری که اون عکاس میخواد میتونه بگیره فکر نمیکنم برای پدربزرگتون دیگه سوال بشه که قضیه چیه و چرا و...
شما مخالفی با این موضوع ولی زنو مرد ماله هم دیگن و اختیار همو دارن... اصلا ربطی به موضوع کالا نداره...نقل قول:
من مالکیت رو از نظر کالا و جا و مکان نگفتم داداشم...
بگو بابا بزرگ جوووون:n02: اومدم عکستو بگیرم چون لازممه:n02: به همین راحتی..نقل قول:
فقط شانس بیاری نگه برا چی میخوای:n02:
فامیلم گفت فقط اینو بهش بگم. عکاس رو من نمی شناسم و قرار نیست من با عکاس برم که از پدربزرگم عکس بگیریم. عکاس چند روز دیگه تنهایی میره مغازه پذربزرگم واسه عکس گرفتن.نقل قول:
فقط نمی دونم به جای پروژه چی بگم؟ برای پروژه میخواد؟ سواد که نداره تعجب می کنه ، شک می کنه!! ...
نقل قول:
من نمی خوام عکس بگیرم که ... دوست ِ فامیلم میخواد عکس بگیره!!
اگر واقعا دنبال کمک هستید، خطرناکترین کار ممکن دخالت مستقیم شماست.... مطمئن باشید اون مرده هزار جور فکر راجع به دخالت شما ممکنه بکنه و جمع کردنش خیلی بدترهنقل قول:
2 راه به نظر من میرسه:
1- یک خانم جا افتاده بره با این خانم صحبت بکنه ببینه قضیه دقیقا چیه و چرا ایشون داره به این زندگی ادامه میده. بعد بهتر میشه تصمیم گرفت
2- در صورت مناسب نبودن شرایط ارتباط با این خانم، سعی بشه با اقوام و فامیلهای این خانم ترجیحا پدر و مادر و خواهر و برادرش تماس کاملا مخفیانه برقرار بشه و اونارو از ریز ماجرا با خبر کنن
در کل اینطوری بدون هیچ جزئیاتی نمیشه تصمیمی گرفت
چه مرده رو بکشیم کنار نصیحتش کنیم چه یقشو بگیریم، مشکلی حل نمیشه
بگید یکی از دوستانم عکس شما رو دیده خیلی خوشش امده.میگه پدربزرگت خیلی خوش عکسه.میخواد از شما چند تا عکس بندازهنقل قول:
اگر شما هم با ایشون میرفتید پیش پدربزرگتون خیلی بهتر میش
تو هم یکم باهاش سنگین تر تا کن و یا اگه تواناییشو داری بهش بگو از این رفتارش خوشت نمیاد و مثلا فلان حرفو چرا فلان جا زدی!نقل قول:
خیلی هم جدی بهش بگو
البته این نظر منه...
این طور که شما توصیف میکنید به نظر من اگه مشکلات تکلمش یکم شدید باشه احتمالا سواد درست و حسابی نداره کسی هم که سواد نداشته باشه به حق و حقوق خودش آشنا نیست و ممکنه فکر کنه هیچ راه چاره ای نداره و باید همین طوری زندگی کنه.نقل قول:
برای همن هست که به این زندگی ادامه میده
ولی اگه کسی بهش بگه میتونه شکایت و کنه و حقش رو بگیره احتمالا تصمیم دیگه ای بگیره. البته در این صورت شدیدا به حمایت همه جانبه نیازمنده. پس اگه خواستی کسی رو جلو بفرستی که با زنه صحبت کنه حتما باید تا اخرش ازش حمایت کنی. نشه که وسط راه با توپ و تشر شوهرش بترسی و کنار بکشی
پس یا هیچ کاری نکن یا تا اخرش برو
موقعی یکی از طرفین به دیگری ظلم کنه هیچ اختیاری در کار نیست-نقل قول:
بحث قانون و گرفتاری بعدش نبود همین الان میرفتم دستاشو میشکوندم تا متوجه اختیاراتش بشه.
در این مورد اگه مایل به ادامه بحث داشتین داخل پروفایلم میتونیم بحث کنیم.
اگه بشه کاری میکنم یکی بره روشن کنه این خانوم رو - اگه خودش خواست که کمکش میکنیم اگه خودش هم دلش به حال خودش نسوخت هم بیخیال میشمنقل قول:
اون دوستمون که گفته بود به آشناهاشون خبر بدیم:
برادر و اقوامشون میان میرن ولی مثل هویج میمونن انگار ن انگار.
سلام دوستان
امروز با یکی از دوستان هم کلاسیم یه چیزایی میخواستیم بخریم ... من زیاد پول همرام نبود و چون قبلش هم از جای دیگه چیزی خریده بودیم و از صبح خلاصه داشتم پول خرج میکردم.... وقتی وارد مغازه ی دیگه شدیم و تعداد نسبتا زیادی کاغذ کالک نیاز داشتیم که بخریم من 1000 بیشتر توی جیبم نداشتم کارت عابربانکم رو هم جا گذاشته بودم:n27: تازه از اون تعدادی که لازم داشتم هم کمتر کالک خریدم ... 3 تومن شد (ولی دیگه ضایع تر بود اگه کمتر میگرفتم).... خلاصه گفتم اون حساب کنه ... خیلی ضایع بود این حرکت :n27: حالا چجوری باید پولو بهش برگردونم ؟ (زیاد رابطه ی صمیمی ای نداریم ....)
پولو بهش بدید.تشکر کنید.اگر نگرفت اصرار کنید و بگید این پولو بگیر که اگر یه بار دیگه کارم گیر کرد بازم روم بشه ازت پول بگیرم.خجالت زدم نکنید
دختر عموم قدش ماشالا رعناس بلند متوسط همه بهش راجب قدش میگن یکی میگه پیشت احساس حقارت میکنم یکی میگه توچطوری قدبلند شدی خلاصه کلا طفلی قدشو گذاشتن زیر ذره بین .بیچاره کمی افسرده شده چی بگه جلو متلکا ؟
ببیند مردم کلا عادت دارن ایراد بگیرند.قدت کوتاه باشه یه چیزی میگن.بلند باشه یه چیز میگن.حکایت ملا نصرالدین و خر و پسرش هست دیگه
در جواب هر متلکی هم نمیشه یک چیز ثابت رو گفت.در ضمن بخواد خیلی هم جواب بده میگن طرف پر روئه حاضر جوابه
حالا ثلا در جواب -ییشت احساس حقارت میکنم - میتونه بگه اختیار درید ان چه حرفیه
در جواب -توچطوری قدبلند شدی- میتونه بگه شانس اوردم !
ولی بهترین راه اینه که یاد بگیره با این مسئله کنار بیاد
دوستان وختی وارد یه محیطی میشیم که همه دوستن اونجا چطوری بابقیه دوس شیم ؟؟؟؟یا چطوری باافراد نااشنا دوس بشیم ؟منظورم هم جنسامن .:n01:
سعی کنید نرید جلو تا بوستون نکنن...وقتی همون دور وایستی و فقط دست بدی خودش میفهمه:n22:!!!!! تکنیک سرماخوردگی الکیم خوبه:whistle::sq_21:
ببینید بستگی داره ادم های اونجا چطوری هستندنقل قول:
اگر نرمال باشند خیلی راحت میتونید با کمک به بقیه (مثلا اگر سوالی رو بلد نیستند و شما میدونید یا کمک برای ساخت چیزی ] یا مشارکن نوی بجثشون شروع کنید
ولی اگر کلا ادم های خشکی باشند خیلی کارتون سخت میشه
سلام دوست عزیزنقل قول:
من اول یه پیشنهاد دارم!!سعی کن تو هر محیط جدیدی که وارد میشی بیشتر سکوت کنی...اینطوری دیگران زود قضاوتتون نمیکنند و هم اینکه میتونید با تحلیل رفتار دیگران کمی با شخصیتشون آشنا بشین...
برای ارتباط برقارا کردن تو جمع هایی که با هم دوست هستند کمی سختره...چون اونا شناخت کافی رو از هم دارند و میدونند تو مقعیتهای مختلف چه عکس العملی نشون بدن و اینکه اونا برای ارتباط برقرار کردن با شما که فرد جدیدی هستی تلاش نمیکنند ...این شما هستی که باید برای نزدیک تر شدن به اونا تلاش کنی !!!
سعی کنید اعتماد به نفس داشته باشید.قاطع باشین و از شوخی های بیجا صرف نظر کنید...به مرور زمان کم کم با کسانی تو گروه که شباهت اخلاقی و فکری به شما دارن خود به خود نزدیکتر میشید و جایگاه خودتون رو پیدا میکنید...فقط بهتره صبور باشین...
سلام
ولی به نظر من بهتره اول خودتو نشون بدی اگه آدم شوخی هستی چه اشکال داره با رفتارت بفهمون که آدم شوخی هستی..
یعنی در کل همونطور که هستی باش نه اونطور که میخوان؛ اینجوری میتونی روابط محکمتری رو بسازی!
بذار تجربه خودم رو بهت بگم تو دانشگاه ما بچه ها خیلی تو نماز خونه جمع میشن بچه هایی که اصلاً نمیشناسیم و گروهی دوستن ولی من نشده برم تو نمازخونه و تو بحثاشون مشارکت نداشته باشم و دست آخر باهاشون دوست نشم. البته نه اینکه از راه برسم خودمو بندازم وسط ، اول با دوستم شوخی میکنیم حرفای خنده دار می زنیم (چون اخلاق من همینه) بعد اونا توجهشون جلب میشه بعد باهاشون شروع به حرف زذن میکنم دست آخر یه دوستی خوب ...:n01:
خوب اگه تنها باشم یه کم بیشتر زمان میبره حدوداً 15 دقیقه ای تو جمعشون قرار می گیرم...
ولی استثناعاتی هم داشته خوب همه که از آدم های شوخ خوششون نمیاد، البته واسه من یه بار پیش اومده ...(البته سلام و علیک داریم بازم ولی به حد دوستی نرسیده) که اونم بهتر و خداروشکر چون مطمئناً دوستی با اونا برام خوشایند و جالب نبود.
خب دوست گرامی نظر من اینه که سعی کنید که در ابتدا بیشتر سکوت کنید و چهره ای همراه بالبخند داشته باشیدنقل قول:
بعد از همراهی های مختصر شروع کنید فرضا دونفرشون دارن در مورد کرم یا عطر خاصی صحبت میکنن(حالا مثاله شما تعمیم بده به کتاب فیلم یا هرچیزی که شما هم در موردش اطلاعات داری)
بعد وایسا حرف یکی که تموم شد بگو ببخشید اتفاقی شنیدم ،اره منم از این عطر استفاده میکنم خیلی خوبه و....همین باعث میشه خودشون باشما حرف زدن رو ادامه بدن و اصطلاحا حرف حرف میاره
به تدریج اگر بایکی دونفر بیشتر صحبت کنید کم کم بقیه هم بهتون توجه خواهند کرد
موفق باشید
سلام ببخشید اینو میگم شما حالا چرا می خواهید در بدو وررد با دیگران دوست بشی گاماس گاماس بزار عرقت خشک بشه بعد فکر دوستی کن!!!!!!نقل قول:
حالا که عرقت خشک شد بستگی به جنس , موضوع دور هم جمع شدن , تعداد , حال و احوالات شما(خلق و خو)وووووو......دیگه داره.نقل قول:
کامل تر بگو تا درست و راه بردی تر کمکتون کنم.
(ازناظرین و صاحب نظران عذر می خواهم)....................
آها این مشکل برای منم هست ولی من همیشه میگم من نرمالم شما کوتاهید :)) چون واقعیت هم همینهنقل قول: