تعطيلي «هيكل شو» با 10 سال تأخير!
رسول بهروش: تنها سه روز پس از قتل دلخراش «روح ا... داداشي» برخي منابع خبري از تصميم مسؤولان صدا و سيما
براي قطع تهيه و پخش مسابقه تلويزيوني «قوي ترين مردان» ايران خبر دادند. اگر همين چند ماه قبل داستان متهم شدن يكي از شركت كنندگان سر شناس اين برنامه به قتل عمد به خاطر سه ميليون تومان پول نقد باعث به وجود آمدن ترديدهايي در رابطه با ادامه توليد اين رقابت سالانه شده بود، حالا ظاهرا حادثه تلخ رخ داده براي يكي ديگر از قوي ترين مردان ايران، شك آقايان را در مورد پايين كشيدن كركره اين مسابقه به يقين تبديل كرده است.
فستيوال تبليغ زور بازو!
تصميم دوستان «جام جم نشين» براي خاتمه دادن به فستيوال تبليغ زور بازو، در حالي اتخاذ مي شود كه اساساً در يك دهه گذشته هرگز به درستي مشخص نشد چنين برنامه اي با تكيه بر كدام دلايل منطقي در كشورمان تهيه مي شده و در بهترين و گران ترين ساعات تلويزيون در شامگاه تعطيلات نوروزي به نمايش در مي آمده است؟ سؤال مهم اين است كه كدام توجيه عقلاني و كدام فلسفه محكمه پسند در اين سال ها دوستان را مجاب كرد تا عيد به عيد، بازوان برهنه و حجيم مردان تنومند ايراني را براي عموم به نمايش بگذارند و مقدمات به وجود آمدن اين همه آفت و آسيب اجتماعي را فراهم كنند؟ آيا حتماً بايد شكم رسانه ها پر مي شد از اخبار دردناك مربوط به ضرب و جرح و قتل و فرار برخي از اين قوي ترين ها تا مديران و مسوولان محترم در صدد جمع كردن اين نمايش نامانوس بربيايند؟
آيا رفقاي عزيز ما در سازمان عريض و طويل صدا و سيما «كار شناس اجتماعي» ندارند كه به خاطر جذب تعدادي مخاطب بيشتر، تن به توليد برنامه اي مي دهند كه نه با نيازهاي فعلي مردم ايران منطبق است و نه مي تواند آثار و تبعات مثبتي از خودش به جا بگذارد؟
كپي برداري ناشيانه
به نظر مي رسد يكي از بزرگترين مشكلات كشور ما در حوزه فعاليت هاي رسانه اي، به فقدان خلاقيت و نوآوري و نيز گرايش پررنگ به سمت تقليد و كپي برداري مربوط باشد. بر همين اساس هم هست كه بسياري از مواقع، عناصر فعال در اين حوزه به جاي تفكر، تحقيق و يافتن ايده هايي متناسب با جنس جامعه، در دام الگوبرداري هاي كوركورانه مي افتند و محصولاتي ارائه مي دهند كه نه تنها كمكي به رفع معضلات موجود نمي كند، بلكه باري بر بار ها ودردي بر دردهاي اجتماعي مردم مي افزايد. اين، دقيقاً همان اتفاقي بود كه در مورد برنامه شكست خورده «قوي ترين مردان ايران» رخ داد.
بيش از يك دهه قبل، دوستان تلويزيوني مان -كه تبحر ويژه اي هم در نقد يكطرفه ديگران دارند!- گرد هم نشستند و با به وجد آمدن از تماشاي تصاوير مربوط به مسابقات قوي ترين مردان جهان، به اين فكر افتادند كه چرا خودشان در ايران دست به كار نشوند و ترتيب جا به جا شدن تخته سنگ هاي غول پيكر و كاميونهاي عظيم الجثه را ندهند. دست بر قضا همين كپي برداري ساده و عاري از توجه به ظرفيت هاي اجتماعي ايران معاصر، ترتيب استارت خوردن ساخت و پخش برنامه اي را داد كه در تمام ده سال گذشته كانون آفت ها و نابه هنجاري هاي فراوان و متنوعي بوده است؛ از زد و خورد دسته جمعي در هنگام ضبط برنامه تا استفاده گسترده از مواد نيروزا، باج خواهي و شرخري ! حالا اما، در حالي ناقوس مرگ اين برنامه وارداتي به گوش مي رسد كه به جا ماندن يك قاتل و يك مقتول از جمع شركت كنندگان آن، تنها بخش بسيار كوچكي از آفتهاي توليد مسابقه مورد نظر بوده است و در واقع قسمت بسيار بزرگتر اين كوه يخ را بايد در آسيب هاي اجتماعي باقي مانده از تماشاي اين قبيل برنامه ها در سطح جامعه جستجو كرد.
شليك با اسلحه «شهرت»
شايد پخش مسابقاتي مثل قوي ترين مردان جهان در خيلي از كشورهاي دنيا يك پروژه موفق بوده باشد، اما بايد بپذيريم چنين برنامه هايي با ساختار اجتماعي فعلي ايران جور در نمي آيند. كشور ما متاسفانه به گواه آمار و ارقام، به خودي خود با مشكل خشونت پنهان مواجه است و در چنين شرايطي، تبليغ زورمندي بازو و تنومندي گردن، اثري غير از تشديد اين قبيل خشونتهاي كور در زير پوست جامعه نخواهند داشت. اصالت دادن به قدرت بدني و تهييج بينندگاني كه بخش بسيار بزرگي از آنان را جوانان و نوجوانان تشكيل مي دهند، به ويژه در كشوري كه با معضل ديرپاي كمبود تفريحات سالم و فقدان راه هاي كافي براي تخليه احساسات و هيجانات جوانان مواجه است، در نهايت، اوضاع تاسف بار امروز را به دنبال مي آورد؛ امروزي كه در آن، قوي ترين مردان ايران متاسفانه درگير پرونده هاي تكان دهنده جنايي شده اند. در كنار اين مسائل، يك نكته بسيار مهم ديگر هم وجود دارد كه دست اندركاران صدا و سيما نبايد به سادگي و با بي تفاوتي از كنارش مي گذشتند. حقيقت آن است كه تلويزيون ايران بر خلاف بسياري از كشورهايي كه چنين مسابقاتي را روي آنتن مي برند، تنها از چند شبكه رسمي و دولتي برخوردار است و همين مساله، ضريب نفوذ و اثرگذاري اين رسانه را در مقايسه با نمونه هاي خارجي به شدت افزايش مي دهد. در اين شرايط، برنامه ساختن با محوريت چهره هايي كه بدون هيچ مطالعه و شناختي، صرفاً به واسطه قدرت فيزيكي برترشان برگزيده شده اند، در واقع مشهور كردن افرادي است كه هيچ اطلاعي در مورد خصوصيات اخلاقي و رفتاري آن ها در دست نيست. به تعبيري ديگر، برنامه اي مثل قوي ترين مردان ايران، طي همه اين سال ها اسلحه پراهميت «شهرت» را در اختيار كساني قرار مي داده كه تنها آگاهي همه ما درباره آن ها اين بوده كه زورشان زياد است (!) و البته هرگز نمي دانستيم از اين سلاح مهم، چگونه استفاده خواهند كرد. كپي برداري از رسانه هاي خارجي، بدون توجه به اين تفاوت بنيادين و بسيار مهم تلويزيون ايران با بيشتر همتاهاي خارجي اش، خطاي وحشتناكي بود كه امروز شاهد تبعاتش هستيم.
لیست ورزشی هایی که وارد سیاست شدند + عکس
به گزارش 598، برنامه این هفته نود نیز همانند تمام هفته ها با حواشی بسیاری همراه بود که مشاجره ی علیرضا دهقان و سردار رویانیان قسمتی از آن را به خود اختصاص داد.
عادل فردوسی پور که همیشه ادعای بی طرفی داشته این بار نتوانست جلوی خود را بگیرد و طی سخنانی کاملاً جانبدارانه در تایید علیرضا دهقان، به حضور سیاسیون در ورزش اعتراض نمود.
صد البته که حضور سیاسیون در ورزش جای نقد دارد، اما نگاهی بر حضور ورزش کاران و اخبار گویان ورزشی در جایگاه های سیاسی نیز جای بحث و بررسی داشته که در ذیل به بیان نمونه هایی از این رویداد سیاسی - ورزشی می پردازیم:
برخی از ورزشی هایی که وارد عرصه سیاست شدند:
1- علیرضا دبیر :
« از کشتیگیران معروف ایرانی است که از مقام ها و عناوینی که بدست آورده می توان به کسب مقام اول جام جهانی و ستاره مسابقات آمریکا (۲۰۰۰)، کسب مقام قهرمانی المپیک سیدنی (۲۰۰۰) و همچین کسب مقام اول و ستاره مسابقات جام جهانی آمریکا (۲۰۰۱) »
2- رسول خادم :
«کشتیگیر آزاد ایران که توانست یک نشان برنز در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ بارسلونا و یک نشان طلا در المپیک تابستانی ۱۹۹۶ آتلانتا بدست آورد.»
«در سال ۱۳۸۵ در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد و توانست عضو شورای شهر تهران شود»
3- امیررضا خادم:
4- هادی ساعی :
5- علیرضا دهقان :
بخشی از سیاسیون که جدیداً ورزشی شدند :
1- امیدوار رضایی :
2- مقداد نجف نژاد:
3- محمدحسین نژادفلاح :
4- لطف الله فروزنده دهکردی:
5- محمد رویانیان :
(چیزی که عوض دارد گله ندارد)
منبع:
کد:
http://www.news.niksalehi.com/view/029957.php
چشمه استعدادیابی ورزش خشکیده است
هر نقطه از کشور ما می تواند یک جویبار باشد که در کشتی حرف اول را در آسیا و حتی دنیا می زند منوط برآنکه خوب نظارت شود و آن سیستمی که گفتیم بر کار اینها نظارت کند. متاسفانه فدراسیون ها و کلا سیستم ورزش ما فاقد چنین تشکیلاتی است و به همین دلیل است که وقتی در دوومیدانی یک احسان حدادی پیدا می شود، در جودو یک آرش میراسماعیلی،در فوتبال یک خداداد عزیزی و علی دایی، در وزنه برداری یک رضا زاده و... آنها را آنقدر بزرگ می کنیم و به هر ساز آنها فدراسیونها می رقصند که انگار دیگر نخواهیم داشت
سرویس ورزشی ـ وقتی می گوییم جای جای این مرز و بوم پر است از استعدادهای ناب برای رشته های مختلف ورزشی شاید اغراق آمیز دیده شود اما باور کنید چنانچه بتوانیم یک سیستم استعدادیاب در فدراسیون های ورزشی هیات ها، ادارات کل و با همکاری آموزش و پرورش راه اندازی کنیم آن وقت است که چشم به تک ستاره ها و تک مدال ها نخواهیم دوخت.
یک مثال می زنم. من زمانی که از روستا به شهرمان سبزواربرای ادامه تحصیلات دوره راهنمایی رفتم عده ایی را دیدم که با دست فوتبال بازی می کنند. برایم عجیب بود، وقتی پرسیدم گفتند هندبال است. یکی دو جلسه بیرون نشستم و نگاه کردم و از روز سوم رفتم داخل زمین.
به یک ماه نرسید که برای تیم منتخب مدرسه برای مسابقات آموزشگاه های شهر انتخاب شدم. همین حاج قاسم شعبانپور که الان مربی تیم ملی است در مسابقات آموزشگاه ها منو صدا کرد و گفت اگر ادامه بدهی یکی از بهترین بازیکنان هندبال می شوی.
نداشتن پشتوانه اقتصادی و خورد و خوراک مناسب در کنار امکاناتی که آن زمان نبود نویسنده را از دنیای قهرمانی دور کرد.
یک روز دیگر اتفاقی به ورزشگاهی رفتم که برای دوومیدانی تست می گرفتند.
کفش و لباس ورزشی نداشتم. پای برهنه و با لباس معمولی تست دادم که دیدم در آخر تست از بین 100 شرکت کننده همه مربیان اسم منو صدا می کنند. فکر کردم چون کفش ندارم و لباس ورزشی مسخره ام می کنند اما گفتند تو ادامه بده چرا که بهترین فیزیک برای دوهای 100 و 200 داری.
بازم به همان دلایلی که گفتم نشد. منظورم البته چیز دیگری است ضمن اینکه برای خودم هم افسوس می خورم که چرا در آن شرایط کسی نبود حمایتم کند و اگر در این دوره بود یقینا تا قهرمانی جهان هم پیش می رفتم.
نداریم در کشورمان متاسفانه سیستم اسعدادیابی که در نقاط مختلف کشور نیروهای اینچنینی را جذب و پرورش دهند. مثلا در سبزوار هندبال زمینه توسعه بسیار بیشتری دارد چرا که در آن زمان در دهه 60 در اوج جنگ تحمیلی بیش از 100 تیم در مسابقات محلات شرکت می کردند. الان اگر به خوبی توجه شود بازهم قطب اول هندبال ایران خواهد بود.
بروید به شهر کرد، یاسوج، خرم آباد،دزفول، مسجد سلیمان، قم، اراک، بجنورد، قوچان، فومن، شبستر، خوی، کاشان و... حتی روستاها تا ببینید چقدر استعداد ناب و مناسب رشته های مختلف ورزشی موج می زند.
هر نقطه از کشور ما می تواند یک جویبار باشد که در کشتی حرف اول را در آسیا و حتی دنیا می زند منوط برآنکه خوب نظارت شود و آن سیستمی که گفتیم بر کار اینها نظارت کند. متاسفانه فدراسیون ها و کلا سیستم ورزش ما فاقد چنین تشکیلاتی است و به همین دلیل است که وقتی در دوومیدانی یک احسان حدادی پیدا می شود، در جودو یک آرش میراسماعیلی،در فوتبال یک خداداد عزیزی و علی دایی، در وزنه برداری یک رضا زاده و... آنها را آنقدر بزرگ می کنیم و به هر ساز آنها فدراسیونها می رقصند که انگار دیگر نخواهیم داشت
در صورتی که اگر از طریق همین آموزش و پرورش که در همه نقاط و روستاهای ایران معلمین علاقمندی به ورزش دارد توجه شود و به آنها یک چارتی برای کشف استعدادها داده شود شک نکنید که در کوتاه مدت دهها میراسماعیلی و خداداد و رضازاده و ساعی و ... خواهیم داشت و این چشمه جوشان هر روز ماهی های بزرگتر و مرغوبتری را به ورزش ما خواهد داد.
کد:
http://www.tabnak.ir/fa/news/202280/%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%D8%AE%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
سه کشور همسایه ایران، نامزد میزبانی المپیک 2020
سه شهر استانبول ، دوحه و باکو در میان 5 نامزد نهایی کسب میزبانی المپیک در سال 2020 معرفی شدند.
به گزارش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نقل از آسوشیتدپرس، کمیته بین المللی المپیک (IOC) در بیانیه ای اعلام کرد مهلت ارائه درخواست کسب میزبانی مسابقات المپیک 2020 در روز 15 فوریه 2012 به پایان رسید و شهرهای استانبول (ترکیه)، توکیو (ژاپن)، باکو (جمهوری آذربایجان)، دوحه (قطر) و مادرید (اسپانیا) برنامه خود را برای میزبانی بازی های المپیک در سال 2020 ارائه کردند.
کمیته بین المللی المپیک در چند مرحله ضمن بررسی ویژگی ها و برنامه های هر شهر، تصمیم نهایی را برای اعطای میزبانی المپیک 2020 اتخاذ خواهد کرد.
پیش از این شهر رم ایتالیا هم برای کسب میزبانی المپیک 2020 ، کاندیدا شده بود اما دولت ایتالیا تنها یک روز قبل از پایان مهلت معرفی نامزدهای میزبانی، درخواست خود را پس گرفت.
مشکلات اقتصادی و طرح های ریاضت اقتصادی ایتالیا دلیل کناره گیری شهر رم از رقابت های کسب میزبانی المپیک 2020 بود. همین موضوع باعث شده تا کارشناسان به توانایی مالی اسپانیا در تامین هزینه های برگزاری المپیک در شهر مادرید ، تردید داشته باشند.
تا زمان اعلام میزبان نهایی المپیک 2020، متقاضیان میزبانی باید توانمندی های خود را در زمینه های مختلف و از جمله مالی، سیاسی و امنیتی برای برگزاری مسابقات ثابت کنند.
میزبان نهایی المپیک 2020 در نشست کمیته بین المللی المپیک در 7 سپتامبر 2013 در شهر بوینس آیرس آرژانتین اعلام خواهد شد.
استانبول كه تلاشهایش برای میزبانی المپیك 2000، 2004، 2008 و 2012 ناكام ماند، برای پنجمین بار داوطلب شده است.
قطر به عنوان دارنده سومین منابع بزرگ گاز جهان و صادرکننده نخست گاز طبیعی مایع شده (ال ان جی) دنیا، پیش از این توانسته بود میزبانی مسابقات جام جهانی 2022 فوتبال را کسب کند.
ترکیه از رشد اقتصادی قابل قبولی برخوردار است و استانبول یکی از برترین مقاصد گردشگری جهان به شمار می رود. جمهوری آذربایجان نیز بر درآمدهای سرشار نفت و گاز خزر تکیه دارد.
فوتبال همچنان حكومت ميكند پولسازترين ورزشهاي دنيا
جام جم آنلاين نوشت:
از وقتي ورزش حرفهاي در سطح جهان باب شد و جذب و كسب پول در اين عرصه به يك اصل عمده تبديل گشت، فوتبال نيز از ساير ورزشها جلو زد و خودش را به عنوان پولسازترين ورزش دنيا معرفي كرد و كمتر ورزشي در عصرهايي كه سپري شده توانسته در اين زمينه با فوتبال شانه به شانه بسايد.
البته هر ورزشي در هر كشوري جايگاهي مخصوص به خود و موقعيتي متفاوت دارد و در هر كشوري ميتوان ورزشي را يافت كه براساس سلايق و علايق مردم مورد اقبال فزونتري قرار دارد و بيشتر اخبار و گزارشها را به خود اختصاص ميدهد و هر پيروزي تازهاي در آن بر ابعاد اين توجه ميافزايد و مديران آن ورزش را با الزامهايي تازه مواجه ميكند، اما اگر از بحث محبوبيت ورزشهاي مختلف در هر يك از 208 كشور به رسميت شناخته شده در سازمان ملل بگذريم و بخواهيم روي يك ورزش به عنوان فراگيرترين، محبوبترين و پولسازترين رشته ورزشي جهان تمركز كنيم، آن ورزش بيگمان فوتبال خواهد بود كه به هر گوشه گيتي برويد، ميبينيد كه محبوب است و توسط نوجوانان و بزرگسالان آن منطقه به ابعاد و اشكال مختلف حرفهاي و آماتوري در حال اجراست.
شروع ماجرايي طولاني
اين محبوبيت و پولسازي تیمي از كجا ميآيد؟ در پاسخ بايد گفت كه فوتبال لااقل در ابتداي كار براي آنها كه به آن ميپردازند، خرج عمدهاي ندارد و با كاشتن دو قطعه ميله و حتي دو پاره آجر در روستاهاي كم امكانات و تلقي كردن آن به عنوان يك دروازه هم ميتوان يك زمين فوتبال را داير كرد و توپي يافت و با آن بازي را آغاز كرد.
اين فقط شروع يك ماجراي طولاني است كه نقطه پاياني آن فوتبال حرفهاي در مهمترين مكانها و در مدرنترين شرايط و در حضور خيل هواداران و در مقابل دوربينهاي تلويزيوني است كه تصاوير آن را به همه جاي جهان ارسال ميكنند.
وقتي سرمايهداران و صاحبان كالا ميبينند يكي از بازيهاي ورزشي اين قدر محبوب است و ميتوان روي آن سرمايهگذاري كرد، بديهي است كه پول خود را در آن ورزش به كار ميگيرند و ديري نميپايد كه آن رشته با صرف ميليونها يورو و دلار در شهر و كشوري در جهان و به لطف سرمايهگذاري فوق و مشاركت اسپانسرها تبديل به يك غول اقتصادي ميشود.
درآمدهاي نجومي
براي اسپانسرها فرقي نميكند كه دلايل بسط و سببهاي قوت تجاري يك ورزش چيست و چرا مردم با آن زندگي ميكنند.
آنها، چون ميتوان با آن ورزش تجارت و كسب درآمد كرد، آن را تحت پوشش ميگيرند و هر دلاري كه صرف آن ورزش نمايند، مقدمه و توقعي بر كسب چند برابر آن پول در كوتاه يا بلندمدت است.
به لطف پيروزي تيمها در ميدانهاي حساس و توجه عظيم مردم به اين پيروزيها و قوه جذب درآمدهاي وسيع از طرق و وسايلي گوناگون در دهههاي اخير امكانات و چارچوب حركت و توفيق مالي فوتبال به نسبت گذشته بسيار بيشتر شده است.
در حال حاضر پخش وسيع تلويزيوني مسابقات فوتبال، موجه و تامينكننده يكي از بزرگترين درآمدهاي جنبي در اين ورزش و از عمدهترين بحثها و وسايل عظيم كمكي و اهرمهاي پولساز در آن است.
بااين كه پخش مسابقات فوتبال از تلويزيون به ظاهر و حتي در باطن، كاري بسيار پرخرج است اما شبكههاي تلويزيوني نيك ميدانند كه به سبب علاقه شركتها و سرمايهگذاران به مشاركت در رقابتهاي اين رشته، ميتوان اين مخارج را براحتي تامين كرد و حتي به سود بالاي 100 درصد هم رسيد و آن را به جيب زد، زيرا صاحبان كالاها با ارائه مشخصههاي محصولات خود در فيلمهاي كوتاه تبليغاتي در زمان برگزاري مسابقات بزرگ و دقايق قبل و بعد از آن اجناس خود را با وسعت به جهانيان معرفي و با رويكرد آنان به اجناس معرفي شده و داغ شدن بازار آن اجناس، چند برابر پول هزينه شده را پس ميگيرند.
واحد صنعتي
اسپانسرها از همين طريق به باشگاهها كمكهاي مالي بيشتري ميكنند تا ستارههاي بيشتري را به خدمت بگيرند و با آنها به موفقيتهاي فزونتري دست يابند و از اين طريق آن باشگاهها تبديل به يك واحد صنعتي بزرگ و ماشين پولسازي ميشوند.
اين البته يك چرخه اقتصادي است كه بين روساي باشگاهها و صاحبان كالاها برقرار ميشود و بده و بستاني با ارزش ميلياردها دلار و يورو در هر سال است و پاياني مشخص را هم نميتوان بر آن متصور بود، چرا كه تا فوتبال محبوب و پولساز است همين وضع و همين طرز برخورد با آن ادامه خواهد داشت.
جامجهاني
نقطه اوج اين روند و بالاترين حد تجلي پروسهاي كه برشمرديم در زمان برگزاري جامجهاني فوتبال است. با اين كه فرصت و زمان آن فقط هر چهار سال يكبار از راه ميرسد اما در زمان انجام مسابقات توجه جهانيان چنان به آن معطوف است كه حتي دولتها جلسات خود را به تعويق مياندازند تا وزيران بتوانند مسابقه تيم ملي كشور خود را در جام جهاني ببينند.
ميزان رد و بدل شدن پول در حول و حوش اين رقابتها به حدودي باورنكردني ميرسد كه حتي تنيس، بيسبال و گلف نيز قادر به رسيدن به آن نيستند و رونقي با اين وسعت و ميزان فقط در فوتبال رويت ميشود و طبيعي است كه سرمايهگذاران و شركتها و افراد علاقهمند، پول خود را در درجه اول در اين ورزش صرف و هزينه كنند.
با اين اوصاف فوتبال همچنان بر ساير ورزشها و در عرصه اقتصاد ورزش حكومت ميكند و ساير رشتههاي ورزشي هم پذيرفتهاند كه زير سايه آن حركت و فعاليت كنند.
جذابيت تنيس
يكي از آن ورزشها تنيس است كه در اكثر محاسبات و نظرسنجيهاي سالهاي اخير در رده دوم پولسازها قرار گرفته است.
برگزاري مسابقات اين رشته در تمامي 12 سال و جذابيت آن براي مردمي كه از ديدن مسابقات امثال نوواك ژوكوويچ صربستاني؛ رافائل نادال اسپانيايي و روژه فدرر سوئيسي سير نميشوند و منحصر و محدود نبودن اين ورزش به يكي دو كشور و ملت چيزهايي است كه صاحبان كالاها و شركتهاي علاقهمند را به سرمايهگذاري گسترده در اين ورزش تشويق ميكند.
جوايز نقدي تنيسورهاي برتر در مسابقات حرفهاي اين رشته و در تورنمنتهاي A.T.P (اتحاديه تنيس حرفهاي مردان) به حدي رسيده كه غيرقابل باور مينمايد و ژوكوويچ ميتواند در پايان فصل 2011 فقط از طريق حضور در اين رقابتها و قهرمانيهاي خيرهكنندهاش به 12 ميليون دلار جوايز نقدي دست يابد و اين البته جدا از مبالغ كلان اضافهاي است كه او و رقباي بزرگش از طريق شركت در برنامههاي تبليغاتي جنبي و فعاليتهاي اقتصادي مختلف به دست ميآورند.
آنها و ما
گلف با ارقام بالاي جوايزش و داشتن حدود 90 تورنمنت در طول سال براي حرفهايهاي اين ورزش، بيسبال با محبوبيت و گستردگياش در آمريكاي شمالي و شرق آسيا و بسكتبال با اشاعه جهانگير آن ديگر ورزشهاي صاحب قوه تجاري خيرهكننده هستند و دووميداني نيز كه در كشور ما جايگاه بالايي ندارد و هوادارانش تنها اعضاي خانواده و ورزشكاران آن را تشكيل ميدهد براي هر مسابقه مهم خود 80 هزار نفر را به استاديومها در اروپا و آمريكا ميكشاند.
در ايران بعد از فوتبال هميشه بيشترين توجه به كشتي اعمال شده اما اين ورزش سنتي و ارزشمند به رغم به ارمغان آوردن بيشترين مدالها و افتخارات براي ايران، ريشه اقتصادي گستردهاي ندارد و چندان پولساز نيست. حتي مسابقات ليگ اين رشته هر سال حداكثر با شركت شش، هفت تيم، برگزار ميشود، زيرا اسپانسرها هر ميزان پول كه در اين ورزش هزينه كنند، همان را هم پس نميگيرند، چه برسد به سودي كه توجيهكننده اين مشاركت باشد.
پولسازترين ورزشها در جهان در اوايل سال 2012
1ـ فوتبال/2ـ تنيس/3ـ گلف/4ـ بيسبال/5ـ بسكتبال/6ـ اتومبيلراني/7ـ دووميداني/8ـ شنا/9ـ فوتبال آمريكايي/10ـ دوچرخهسواري
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفت وگو با قویترین مرد جهان و ورزشکار سال ایران؛ برای تفریح وزنهبردار شدم!
برعکس خیلی ورزشکاران که با وجود داشتن رقیب، احساس حسادت میکنند و این موضوع شاید مانع رشد آنها شود، این مسائل برای من وجود نداشت و سعید را اول بهعنوان یک دوست خوب و بعد بهعنوان یک رقیب برای خودم میدانستم و دوباره اعتراف میکنم که علی حسینی در رشد رکوردی من تأثیر بهسزایی داشت."
به گزارش جهان، بهداد سلیمی؛ پدیده ورزش وزنهبرداری ایران که به قول خودش برای گذراندن تعطیلات تابستانی و پر کردن اوقات فراغت به پیشنهاد دوستانش بهسمت وزنهبرداری رفت، به اندازهای جایگاهش در این رشته ورزشی محکم شد که دل در گرو آن بسته و تا مرز قهرمانی جهان و شکستن رکوردهای متعدد پیش رفت. این گفتوگو ماحصل صحبت دوستانه پنجره است که یکسوی آن قویترین مرد جهان قرار داشت.
بهداد سلیمی بهعنوان بهترین ورزشکار سال 1390 از نگاه اهالی ورزش انتخاب شده است. در سالی که گذشت چه اهدافی داشتی؟
خوشبختانه به اهدافی که در ابتدای سال برای خودم ترسیم کرده بودم، رسیدم. ابتدا توانستم به مدال طلای آسیا و قهرمانی قاره کهن برسم. اما هدف اصلیام مسابقات جهانی 2011 پاریس بود که خوشبختانه در این رقابتها هم موفق شدم با کسب عنوان قهرمانی جهان، کار را با موفقیت به پایان برسانم. در مجموع به اهدافی که برای امسال در ذهن داشتم رسیدم.
بهداد از کجا کار را شروع کرد تا امروز موفقترین ورزشکار ایرانی لقب بگیرد؟
وزنهبرداری را از سال 1382 و در سن 13 سالگی آغاز کردم. سال 1385 به اردوی تیم ملی رسیدم و اواخر سال 1386 توانستم در مسابقات بینالمللی شرکت کنم. پلههای ترقی را یکی یکی از رده سنی جوانان پیمودم تا به ترکیب تیم ملی بزرگسالان وزنهبرداری ایران برسم.
وزنهبرداری را از کجا آغاز کردی؟
سالن نامجوی قائمشهر و زیر نظر استاد غزالیان اولین وزنههای زندگیام را بالای سر بردم.
چگونه متوجه شدی پتانسیل وزنهبردار شدن را داری؟
به این رشته علاقهمند بودم و نمیشد این میل و انگیزه را دست کم گرفت. جوانان امروز کمتر به این رشته روی میآورند. خود من هم بهصورت خیلی اتفاقی و برای گذراندن تعطیلات تابستان و به سفارش یکی از دوستان وزنهبرداری را انتخاب کردم. پس از آن هم با توجه به چیزهایی که از این رشته دیدم و البته چون استاد غزالیان هم من را جذب وزنهبرداری کرده بود، همچنان همراه پولاد سرد ماندم.
اولین مقامی راکه کسب کردی به یاد داری؟
بله. به مقام قهرمانی آموزشگاههای استان مازندران رسیدم. با بالا رفتن سن، وزنم هم افزایش پیدا کرد و به فوق سنگین راه پیدا کردم.
اولینبار چه زمانی احساس کردی که میتوانی در وزنهبردای جهان بزرگی کنی؟
سال 1385 و در مسابقات قهرمانی کشور که به میزبانی اصفهان برگزار شد، در رده سنی نوجوانان به روی تخته رفتم و عنوان نایب قهرمانی ایران را به خود اختصاص دادم. در این زمان چشم مربی وقت تیم ملی، آقای قاسمی را گرفتم.
شانس تا چه اندازه در رسیدن بهداد سلیمی بهجایگاهی که امروز دارد، تأثیر داشت؟
رسیدن به اردوی تیم ملی برای تمام ورزشکاران یک آرزو محسوب میشود. البته این شانس را میشد در جای دیگر هم امتحان کرد و راهی که من آمدم با توجه به رکوردهایی که داشتم برایم اجتنابناپذیر بود. شاید شانس هم در این راه دخیل بود، اما اردوی تیم ملی دقیقا برعکس کنکور دانشگاهی است. کسی که در کنکور قبول میشود همهچیز را تمام شده میبیند و یک دانشجو درسهای دانشگاهی را با استرس کمتری نسبت به کنکور پشت سر میگذارد، اما ورزشکاری که وارد اردوی تیم ملی میشود تازه به دوران سخت کار رسیده است و اگر بتواند زیر فشار سخت تمرینات و اردوها دوام بیاورد، مطمئنا میتواند موفق باشد. از آنجایی که من هم خیلی پوست کلفت بودم توانستم تمرینات سخت و طاقتفرسا را تحمل کرده و خوشبختانه امروز به اینجایگاه برسم.
پس از چندین دهه و در رقابتهای المپیک 2000 سیدنی، حسین رضازاده و حسین توکلی باردیگر نام وزنهبرداری ایران را بر سر زبانها انداختند. این موضوع تا چه اندازه باعث شد تا به این رشته علاقهمند شوی؟
100 درصد مؤثر بود. از آنجایی جذب وزنهبرداری شدم که مسابقات رضازاده را میدیدم، بنابراین به این رشته علاقه زیادی داشتم. از آن به بعد با توجه به شرایط بدنی که داشتم خانواده، اقوام و دوستانم مرا تشویق کردند تا به وزنهبرداری روی بیاورم. قبول دارم که پخش رقابتهای وزنهبرداری از تلویزیون باعث شد تا من بهسمت این مسیر بیایم.
فکر نمیکردی یک روز رکورد کسی را که باعث شد تا وزنهبردار شوی جابهجا کنی؟
این یک آرزو بود و هر کس برای رسیدن به آرزویش تلاش کند، مطمئنا به آن خواهد رسید؛ البته اگر این آرزو منطقی باشد. موضوعی که به آن اشاره کردید و مطرح شدن در سطح جهان و المپیک رویای همیشگی من بود. بارها و بارها قبل از اینکه در عالم واقعیت چنین وزنههایی را بزنم، آنها را در تصوراتم زده بودم! اینها آرزوهایی دست نیافتنی برای من نبود، به همینخاطر توانستم با سعی و تلاش به آن برسم.
سال 2011 با اینکه این عنوان دوباره حقت بود، اما به آن نرسیدی. در سال گذشته میلادی چه عملکردی داشتی؟
در این سال هم با توجه به رکوردهایی که به ثبت رسیده است یک روند صعودی خیلی خوب را سپری کردم. در مسابقات جهانی 2010 آنتالیا رکورد مجموع 453 را به ثبت رساندم، اما در بازیهای آسیایی 458 و در مسابقات جهانی 464 کیلوگرم را به ثبت رساندم و روند رو به رشدی را در این دو سالی که گذشت سپری کردم.
عنوان بهترین وزنهبردار جهان در سال 2011 به آکائف روس رسید؟
بله، در این سال هم برای کسب این عنوان خیلی حساب کرده بودم، اما اینکه اطلاعرسانی این موضوع مانند سال گذشته نبود؛ باعث شد تا از رسیدن به این عنوان برای دومین سال پیاپی محروم شوم. سال گذشته در این زمینه اطلاعرسانی وسیعی شکل گرفت.
حقت بود که این عنوان را بهدست بیاوری؟
بهنظر خودم نسبت به سال گذشته عملکرد بهتری از خود بهجا گذاشتم. معیار فدراسیون جهانی برای این انتخاب، وزنهبردارانی بود که به رکورد جهان نزدیکتر باشند و با توجه به اینکه من هم بین رکوردداران سال 2011 بودم، این انتظار را داشتم تا این عنوان را دوباره کسب کنم.
مشکلات تکنیکیات تا چه اندازه برای حضور موفق در المپیک رفع شده است؟
در حرکت قیچی هنوز مشکلاتی دارم که با کار کردن روی آنها بهزودی این ایرادهای جزیی هم برطرف خواهد شد. در این زمینه هم توانستهام یک مقدار موفق باشم.
سعید علیحسینی همراه با تو خودش را بهعنوان یک پدیده وزنهبرداری در ایران و جهان معرفی کرد، اما به ناگاه مسائلی برایش پیش آمد تا برای همیشه خانهنشین شود. بهنظرت اگر امروز سعید وزنه میزد، بهداد سلیمی همچنان مرد شماره یک وزنهبرداری جهان بود؟
اعتراف میکنم که حضور سعید علیحسینی بهعنوان یک رقیب، خیلی باعث پیشرفتم شد. برعکس خیلی ورزشکاران که با وجود داشتن رقیب، احساس حسادت میکنند و این موضوع شاید مانع رشد آنها شود، این مسائل برای من وجود نداشت و سعید را اول بهعنوان یک دوست خوب و بعد بهعنوان یک رقیب برای خودم میدانستم و دوباره اعتراف میکنم که علی حسینی در رشد رکوردی من تأثیر بهسزایی داشت. چهار ماهی که با سعید روی یک تخته تمرین میکردم، حدود 40 کیلوگرم در مجموع رکوردهایم پیشرفت کردم و حضور علیحسینی روی روند رو به رشدم مؤثر بود.
چه بلایی سر سعید آمد؟ در همان زمانی شایعات زیادی در مورد وی مطرح شد.
چون در این مورد اطلاعی ندارم، نظر خاصی نمیدهم. این را هم قبول دارم که شایعات زیادی در آن زمان بهوجود آمد که صحت نداشت. چند وقتی هست که از وی خبر ندارم، اما آخرین خبری که از او دارم این است که مشغول ادامه تحصیل در رشته تربیت بدنی است.
برخی معتقدند پس از آن قضایا دوپینگ از وزنهبرداری ریشه کن شد!
با برنامهریزی خوبی که انجام شد، دیگر این موضوع برای وزنهبرداری حداقل در سطح ملی پیش نیامد.
حتما با این مشکلاتی که بهوجود آمد آب معدنی را هم با ترس میخورید!
ترس که نه. اما احتیاط زیادی میکنیم.
میگویند رکورددار تست دوپینگ هم خودت هستی؟
فکر نمیکنم. هستند کسانیکه بیشتر از من هم تست دوپینگ داده باشند. بهنظرم احسان حدادی و کشتیگیرانی که سابقه بیشتری دارند از من بیشتر تست دوپینگ داده باشند.
در مسابقات جهانی رکورد حسین رضازاده را زدی، اما اتفاق خاصی رخ نداد و مسائلی که مطرح میشد در حد همان شایعات باقی ماند.
صحبتهایی که در آن زمان مطرح شد، نمیتواند حرفهای منطقی باشد. اینکه یک نفر در وادا که مستقل از همه فدراسیونها عمل میکند قدرتی داشته باشد که بخواهد در مورد دوپینگ ورزشکاران تصمیمگیری خاصی انجام دهد، اصولا حرفی منطقی نیست. بهنظرم حتی تاماش آیان، رییس فدراسیون جهانی هم نمیتواند در بحث دوپینگ نفوذ کند، چه برسد به رییس فدراسیون ایران.
در فاصله کمتر از پنج ماه مانده تا المپیک لندن چه برنامههایی برای حضور موفق دراین رقابتها داری؟
زمان کمی باقی مانده است. در این مدت مسابقات آسیایی را پیشرو داریم که میدان خوبی برای کسب تجربه و آمادگی بیشتر قبل از المپیک محسوب میشود و میتواند نشان دهنده میزان آمادگی من برای حضور در لندن باشد. البته این مسابقات از لحاظ رقابتی خیلی مهم نیست، اما از نظر کسب تجربه برایمان مسابقات مهمی بهشمار میرود.
قول کسب مدال طلای المپیک را ندادهای. نمیخواهی برای اولینبار از طریق پنجره این کار را انجام دهی؟
خیر. بازهم در این مورد قول خاصی نمیدهم.
این موضوع که قول ندهی با هماهنگی کادر فنی است؟
خیر. در این زمینه خوشبختانه نه فدراسیون و نه کادر فنی اظهارنظری نمیکنند و با صلاحديد خودمان هر صحبتی را که درست است میگوییم. این هم که قول نمیدهیم چون همهچیز بستگی به شرایط و خواست خداوند دارد. ما تمام تلاش خود را برای کسب بهترین عناوین انجام میدهیم.
اما نگاهها بهسمت سلیمی، نگاهی توأم با طلای المپیک است.
قبول دارم که انتظارها از من بالا است. من هم تمام تلاشم را برای مدال طلا انجام میدهم و به عشق مدال طلای المپیک این همه مشقت را بهجان میخرم.
چه هدفی برای بعد از المپیک لندن داری؟
اگر در المپیک موفق شوم کارم را ادامه میدهم و فکر نمیکنم بخواهم از وزنه زدن دل بکنم. پس از طلای المپیک، به سقف آرزوی وزرشیام میرسم؛ اما اینکه بخواهم اشباع شوم؛ خیر. سقف طلای المپیک است، اما هرچه بیشتر، بهتر. رکوردزنی در المپیک در برنامهام است. زورم بیشتر است و میتوانم این کار را انجام دهم.
کعبه آمال حسین رضازاده رکورد مجموع 500 کیلو بود. تو میتوانی به این رکورد بهنظر دست نیافتنی برسی؟
اصلا به 500 کیلو فکر نمیکنم، اما در نظر دارم در مسابقات مختلف رکوردهایم را افزایش دهم. وزنهبرداری همهاش زور نیست و خیلی چیزها در موفقیت یک وزنهبردار سهیم است. منطق، فکر، تمرکز و آمادگی ذهنی در کنار خیلی مسائل دیگر دست بهدست هم میدهند تا یک وزنهبردار در روز مسابقات به رکوردهای بهتری برسد.
حضور کوروش باقری در موفقیتهای وزنهبرداری تا چه اندازه مؤثر است؟
باقری در وزنهبرداری ایران انقلابی بهوجود آورد. وی یکسری مسائل منفی را کنار گذاشت و یکسری عوامل مثبت را به اردوها وارد کرد. معتقدم این عوامل تأثیر زیادی در رشد و شکوفایی وزنهبرداری ایران و پرورش فکری وزنهبرداران ایجاد کرد.
میگویند باقری در اردوهای تیم ملی دیکتاتور است!
دیکتاتور نه، اما بسیار سختگیر است و اهمیت زیادی به نظم و انضباط اردوی تیم ملی میدهد. خوبی باقری این است که در کار با کسی شوخی ندارد.
قشنگترین تیتری که رسانهها برایت زدند چه بود؟
یکی از روزنامهها پس از قهرمانی 2011 جهان تیتر زد: «شاهزاده پارسی بر بام پاریس».
صحبت پایانی؟
از تمام اهالی ورزش که مرا بهعنوان ورزشکار برتر سال انتخاب کردند، تشکر میکنم. امیدوارم در لندن پاسخ این همه محبت را به خوبی بدهم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مـعـلـولـي کـه مـفـسـر ورزشـي اسـت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در اپيانو جنتيل و در 2 قدمي محل تمرين تيم اينترميلان زندگي ميکند ولي خودش طرفدار يوونتوس است؛ طرفداري با عينکي با قاب سياه...
ماتئو کروني ?? ساله، مفسر و سردبير ورزشي تلويزيون استان لمباردياي ايتالياست، کاري که آرزوي قلبي طرفدار هر باشگاه ورزشي است، اما اين تنها ويژگي او نيست؛ ماتئو تنها سردبير معلول تلويزيون ايتالياست، البته روزنامهنگاران و پيشکسوتان ورزشي معلول ديگري هستند که با تلويزيون ايتاليا همکاري ميکنند ولي حضورشان دائمي نيست و فقط ماتئو است که نزديک به 2 سال، سردبيري ? برنامه را به عهده دارد و در برخي ديگر از آنها به عنوان کارشناس ورزشي حضور پيدا ميکند.
ماتئو ميگويد: «هر فرد مبتلا به اين بيماري ماجراي خود را دارد.» او ورزشهايي را در تلويزيون تفسير ميکند که تاكنون در هيچ يک از آنها شرکت نکرده است و از آنجا که توانايي رانندگي ندارد، مادرش هر روز او را سر کار ميبرد. در معماري ساختمان تلويزيون تمهيدات مناسبي براي افراد معلول در نظر گرفته شده، بنابراين ماتئو ميتواند با صندلي چرخدار جابجا شود. حرکت بازوها و دستها بسيار محدودند ولي ماتئو با استفاده از موس و باقي وسايل الکترونيک با طرفداران خود در وبلاگش ارتباط برقرار ميکند. او براي سردبيري برنامهاش به تحرک زيادي نياز ندارد و براي اين كار مقداري آرامش، آمادگي و تواناييهاي بياني لازم است. «براي رسيدن به اين مرحله من هم مانند همه دانشجويان فارغالتحصيل رشته علوم ارتباطات، سابقه و مدرک خود را به هر جاي ممکن فرستادم و با تلويزيونهاي متعددي براي کار گفتوگو کردم ولي کسي جوابي برايم نفرستاد. مدتي بعد فابيو راوزاني مدير همين تلويزيون، براي دورهاي آزمايشي استخدامم کرد و بعد از 2 ماه پيشنهاد سردبيري برنامهاي را به من داد که در آن تصاوير کميک ويدئويي ارسال شده تماشاگران برنامههاي ورزشي را نمايش ميداديم.»
«هرگز تصور نميکردم روزي جلوي دوربين تلويزيون قرار بگيرم، اصلا فکر نميکردم از من بخواهند يا توانايي انجامش را داشته باشم. بعد فکر کردم که چرا بايد خودم را محدود کنم در حاليکه به خودي خود دچار محدوديتهاي جسماني بسياري هستم و اينگونه بود که كار را قبول کردم.» ماتئو اوقات فراغت در محل کار، به همکارانش در بخش خبر کمک ميکند. «روز من معمولاً با خواندن اخبار ورزشي و اطلاعات آژانسهاي مختلف خبري شروع ميشود، بعد با تلفن خبرهاي جديد را دنبال ميکنم. ساعت ? شب يا کمي ديرتر کارم تمام ميشود و مادرم مرا به خانه ميرساند. «اليانا» هميشه از من حمايت کرده است؛ چه در زمان تحصيل و چه امروز که کار ميکنم. او بود که براي اولين بار متوجه بيماري من شد.» در هنگام تولد او همه چيز طبيعي به نظر ميآمد ولي در يک سالگي مادرش متوجه شد او نه تنها چهار دست و پا راه نميرود بلکه تلاشي هم براي راه رفتن نميکند. پزشک اطفال براي آرام کردن مادرش گفته بود که فرزندش فقط کمي تنبل است، ولي متاسفانه قضيه بسيار جديتر و پاي يک بيماري حاد در ميان بود. ماتئو ميگويد: «در حال حاضر به درمان خاصي براي بيماري خود نياز ندارم، فقط هفتهاي چند جلسه فيزيوتراپي ميكنم. احتمالا در آينده نميتوانم بعضي از حرکاتي را که امروز قادر به انجامشان هستم، ادامه دهم و اين ممکن است بين يک ? تا ?? سال بعد اتفاق بيفتد، بنابراين فکر کردن به آن در حال حاضر بيمعني است. همه روزه معلولان يا خانواده آنها در وبلاگم برايم از ماجراهايشان مينويسند و من هم ماجراي خود را بازگو ميکنم، به اين اميد که داستان زندگيام دريچههايي را به روي معلولان بگشايد.»
منبع : salamat.ir
نامه تهدید آمیز IOC رسید,ورزش ایران یک قدم تا تعلیق کامل!
کمیته بین المللی المپیک خواهان بازگشت روسای برکنار شده فدراسیونها
به گزارش خبرگزاری فارس، سرانجام پس از حرف و حدیث های فراوان IOC دست به کار شد و با ارسال نامه ای به کمیته ملی المپیک ایران بحث تعلیق ورزش ایران را به صورت رسمی تر اعلام کرد و از مسئولان ورزش کشور خواست که هر چه سریع تر رئیس فدراسیون های برکنار شده به سمت خود برگردند تا اساسنامه ها اصلاح شوند و انتخابات در فضای مطلوب تری برگزار شود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
متن کامل نامه IOC به کمیته ملی المپیک ایران به شرح زیر است:
با سلام
ترجمه نامه ارسالی امروز 28 دسامبر به کمیته ملی المپیک ایران
موضوع: وضعیت جنبش المپیک در ایران
آقای رئیس و آقای دبیر کل
توجه شما را به نامه قبلی ما به تاریخ 17 آگوست 2012( 27 مرداد سال 1391) و جواب شما به 22 آگوست (اول شهریور 1391) که بابت آنها از شما تشکر می کنیم.
از آن زمان ما متاسفانه از طریق منابع مختلف مطلع شده ایم که انتخاباتی انجام شده یا در حال انجام شدن در تعدادی از فدراسیونهای است که این نادیده گرفتن کامل نامه صریح 17 اگوست است که در آن به روشنی گفته شده بود «هیچ انتخابات جدیدی در فدراسیو ن های ملی و (کمیته ملی المپیک) تا زمانی که فدراسیو نهای ملی اساسنامه های خود را برای بازنگری، اظهار نظر و تائیدیه به فدراسیو نهای جهانی مربوطه نفرستند به رسمیت شناخته نمی شوند»
در ثانی ما هیچ خبری درباره فعالیتها و اقدامات درخواستی در نامه 17 اگوست برای حل مشکل دریافت نکرده ایم.متاسفانه این باعث می شود که ما فکر کنیم که موضع ابراز شده توسط IOCوOCAو فدراسیون های جهانی مربوطه جدی گرفته نشده و یا مورد توجه قرار نگرفته است که این می تواند متاسفانه کل جنبش المپیک در کشور شما را در معرض اقدامات باز دارنده که در منشور المپیک و قوانین فدراسیون های بین المللی آمده است، قرار دهد.
چنانچه بتوانید موارد زیر را انجام دهید ما متشکر خواهیم شد؛
1.ما را به جزییات از اتفاقاتی که در فدراسیون های ملی رخ داده است قرار دهید و اگر تایید می کنید که انتخاباتی انجام شده و یا در حال انجام شدن است( که مفاد نامه 17 اگوست نادیده گرفته است) مطمئن شوید که وضعیت خیلی سریع بر اساس خواسته نامه 17 اگوست به حالت اول برگردانده شود.
2. .با وزارت ورزش و جوانان به عنوان یک موضوع ضروری و فوری برای متوقف نمودن هر گونه مداخله بر اساس نامه 17 اگوست IOCوOCA و موضع ابراز شده توسطً فدراسیو نهای جهانی مربوطه که کاملا تحت حمایت IOCوOCAمی باشد همکاری نمایید
3.فورا ما را در جریان مسایل حل نشده ذیل که در نامه 17 اگوست آمده است قرار دهید.
-آیا مسئولین ذیربط مفاد مغایر قوانین ورزش ملی را برای تطابق با اصول اولیه جنبش المپیک خصوصا اصل استقلال بازنگری، اصلاح و یا لغو کرده اند؟
-آیا مسئولین دولتی ذیربط/ وزیر ورزش و جوانان وضعیت فدراسیون های ملی را که تحت تاثیر مداخله دولتی قرار گرفته اند با توجه به موضع فدراسیون های مر بوطه به حالت اولیه برگرداندهاند؟
-آیا فدراسیو نهای ملی اساسنامه خود را برای بازنگری، اظهار نظر و تایید قبل از انجام هر گونه انتخاباتی به فدراسیون های جهانی مربوطه فرستاده اند؟ ( اگر فرستاده اند لیست آنها را برایمان ارسال کنید)
از شما تقاضا می کنیم که کپی این نامه را برای استحضار و اقدامات مقتضی به مسئولین دولتی ذیربط دهید.
از شما به خاطر همکاری در این موارد ضروری تشکر می نماییم و منتظر پاسخ سریع شما هستیم.
با احترام
پیری موری؛ مدیر ارتباطات کمیته بین المللی المپیک
حسین مسلم؛ دبیر کل و مدیر فنی شورای المپیک آسیا
هشدار قرمز: یک نفس تا تکرار فاجعه تعلیق فوتبال این بار برای کل ورزش
«بازتاب»؛ مهدی خرم دل؛ آخرین نامه کمیته بین المللی المپیک به کمیته ملی المپیک ایران حاوی یک تهدید کاملاً جدی است و آن تعلیق کل ورزش ایران در صورت کوتاه نشدن دست دولت از تصمیمات در فدراسیون های ورزشی و به عبارت ساده تر کوتاه شدن دست دولت از ورزش و استقلال این بخش و این تهدید بدین مفهوم است که در صورت عدم حذف دولت از پروسه تصمیم گیری برای ورزش، سرنوشت فدراسیون فوتبال و دوران تلخ تعلیق و دوران تلخ تر پس از آن، این بار بر سر کل ورزش خواهد آمد و ورزش ایران از حضور در تمامی میادین و عرصه های بین المللی تا جداشدن از پیکره دولت محروم خواهد شد اما پشت پرده این ماجرا چیست و آیا می توان این هشدار قرمز را جدی نگرفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید به دوره مدیریت ورزش در زمان شهید رجایی رجعت کرد. در آن دوران ورزش صددرصد دولتی بود و اصولاً کمیته ملی المپیک به اندازه یک بندانگشت استقلال عمل یا رای نداشت. حال در این فضا که شاه حسینی از اعضای جبهه ملی رئییس کمیته بود، شهید رجایی دستور برکناری وی را صادر کرد و مصطفی داوودی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی را به عنوان رئیس کمیته منصوب کرد و این گونه بود که ورزش ایران جدی ترین برخورد را از سوی کمیته بین المللی المپیک شاهد بود. فضا چنان ملتهب شد که حتی روحیات آتشین انقلابی آن دوران به نادیده گرفتن این فشار بین المللی منجر نشد و در همان زمان اساسنامه کمیته ملی المپیک به شکلی که ظاهراً دولت دخالتی در این نهاد ندارد، اصلاح شد و به کمیته بین المللی المپیک ارسال شد و مشکل برطرف شد.
داوودی شمسی در این باره می گوید: «آن روزها آقای شاهحسینی رئیس کمیته المپیک بود. یک روز در دفتر در حال تماشای تلویزیون بودم که دیدم یکی از سیاسیون افراطی چپ بهشدت از حضور نیروهای حزباللهی در سازمان انتقاد کرده و در مقابل از عملکرد کمیته دفاع میکند. ناراحت شدم. زنگ زدم به دفتر آقای رجایی. مرحوم محمدی که رئیسدفتر نخستوزیر بود گفت که آقای رجایی در حال خوردن افطار است و تلویزیون هم تماشا میکند. صبح از دفتر به من زنگ زدند و خبر دادند که شهیدرجایی با من کار فوری دارد. در جلسه آن روز صبح، شهیدرجایی گفت که به ساختمان کمیته بروم و کار را بهطور رسمی تحویل بگیرم. من هم از همانجا راهی کمیته شدم و به آقای شاهحسینی موضوع را گفتم. وی هم خداحافظی کرد و از کمیته رفت. حتی کوپن بنزین ماشین را هم به من داد. آن روزها آمدن و رفتنها به همین سادگی بود. کمیته بین المللیالمپیک بعد از برکناری شاه حسینی و ورود من به کمیته ملی المپیک ، ایران را بهرسمیت نمیشناختند. من و آقای افشارزاده و اسماعیل کدخدازاده و یکی دیگر از دوستان، اساسنامه جدید کمیته را تدوین کردیم و به مجلس فرستادیم. بعد از اینکه مجلس این اساسنامه را تایید کرد به آلمان بردیم و تاییدیه رئیس کمیته بینالمللی را هم گرفتیم. این شد که کمیته ملی المپیک ایران بهطور رسمی وارد ماجرا شد. بعد هم در ایران انتخابات برگزار شد و من برای 4سال رئیس کمیته شدم.»
بر مبنای این اساسنامه تازه، تنها روئسای فدراسیون های ورزشی حق رای برای انتخاب یا برکناری در مجمع عمومی کمیته ملی المپیک داشتند و اعضا هیات اجرایی، رئیس و دبیرکل به عنوان ارکان کمیته ملی المپیک ایران را روئسای فدراسیون های ورزشی انتخاب می کردند. در آن زمان کمیته بین المللی المپیک متوجه نشد که باز هم دور خورده، چرا که روئسای فدراسیون ها که قرار است رئیس کمیته ملی المپیک را مشخص کنند، توسط مشاور و معاون رئیس جمهور که سمت ریاست دستگاه دولتی ورزش (سازمان تربیت بدنی وقت و وزارت ورزش فعلی) را دارد تقریباً منصوب می شود و بنابراین خوشحال از اینکه دولت در کمیته ملی المپیک ایران که طبق قواعد بین المللی تنها نهاد مسئول در حوزه ورزش هر کشوری است، تعلیق ورزش ایران را برداشتند.
در سال های بعد اما دخالت دولت پابرجا بود و روئسای کمیته های ملی المپیک همواره با فشار دولت جابجا می شدند. به عنوان نمونه زمانی که غفوری فرد به عنوان رئیس دستگاه ورزش به شدت پیگیر کنار گذاشتن هاشمی طبا از راس کمیته ملی المپیک بود و حتی افشارزاده را نیز بر نمی تابید، آیت الله هاشمی برای آنکه درگیری به کمیته بین المللی المپیک و تعلیق ورزش ایران منجر نشود، در تماسی با هاشمی طبا از وی خواست برای جلوگیری از مناقشات بعدی، دست از مسئولیتش در کمیته بشوید و این حوزه را به غفوری فرد واگذارد و هاشمی طبا نیز چنین کرد و در بخش دیگری از بدنه دولت مشغول شد تا در آن دوران خط جنگ قدرت و کشیدن دعوای داخلی به سطح بین المللی ورزش مرتفع شود.
دعوا در آن دوران بسیار شدید بود، به شکلی که یک بار بهرام افشارزاده دبیرکل توانمند ادوار کمیته ملی المپیک که به عنوان توانمندترین چهره زنده ورزش در حوزه بین المللی و مدیریت ورزش قابل ارزش گذاری است و عملاً کمیته ملی المپیک را در این چهار سال وی اداره کرد و نه محمد علی آبادی، از دوران غفوری فرد یادآوری می کرد که هنگامه رای گیری و زمانی که مشخص شد وی برای دبیرکلی رای آورده، آن مقام دولت وقت حاضر در جلسه رای ها را پاره کرد و به اعضاء دستور داد دوباره برای دبیرکلی رای دهند و دخالت در انتخابات کمیته تا این حد علنی بود.
دور بعدی کمیته که مجدداً مصطفی هاشمی طبا ریاست کمیته ملی المپیک را به دست گرفت، فضا را به کلی تغییر داد. کمک های وسیعی برای این مجموعه جذب کرد و کمیته ای که روزگاری تا ورشکستگی پیش رفته بود را به نهادی دارای ثروت مبدل سازد اما همچنان کمیته ملی المپیک یک نهاد شبه دولتی به نام غیردولتی بود که عجل معلق تعلیق گردش می چرخید. در این دوران دیگر فدراسیون های بین المللی ورزشی نیز نمی پذیرفتند که روئسای فدراسیون های ورزشی توسط رئیس دستگاه دولتی ورزش منصوب یا عزل شوند و حتی تصور می کردند و می کنند که فدراسیون ها در ایران زیر نظر کمیته فعالیت می کنند و مجامع شان توسط کمیته برگزار می شود، حال آنکه برخلاف قاعده معمول در سراسر جهان چنین نیست و دستگاه دولتی ورزش مجامع فدراسیون ها را برگزار می کند.
با این حال انتخاباتی شدن روئسای فدراسیون ها و خروج از دایره انتصاب که از دوران پهلوی پابرجا بود و محمدرضا پهلوی روئسای فدراسیون ها را منصوب می کرد، یک اتفاق مثبت بود؛ اتفاقی که چندان دوام نیاورد. محسن مهرعلیزاده رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت اصلاحات شد و یکی از ضربات اساسی که وارد کرد، تغییر دوباره اساسنامه فدراسیون ها بود. او برای خود حق عزل قائل شد و بدین ترتیب اگر رئیس فدراسیونی در مجمعی که توسط دولت چیده شده رای بیاورد و رئیس سازمان از وی خوشش نیاید و یا مدتی بعد به این نتیجه برسد که این شخص همسو با وی نیست، می تواند وی را بدون هیچ دلیلی برکنار کند که این عملاً توهین به رای اعضای مجامع عمومی فدراسیون ها بود.
پس از موفقیت در المپیک آتن، هاشمی طبا، امیرحسینی و افشارزاده به عنوان رئیس، نایب رئیس و دبیرکل حذف شدند و قراخانلو و کفاشیان به عنوان رئیس و دبیرکل کمیته ملی المپیک جایگزین شدند و چهار سال بعد فاجعه المپیک پکن رخ داد. در آن دوران، IOC حساس نشده بود و تعلیق ورزش ایران را تهدید نکرد و هاشمی طبا نیز برای حفظ سمتی به این سو گامی برنداشت.
این رویه که اتفاقاً خیلی باب میل روئسای سازمان تربیت بدنی و وزیر تازه ورزش آمد، در طول بیش از یک دهه ای که از خطای مهرعلیزاده می گذرد، باعث برکناری بیش از یکصد رئیس فدراسیون شده و عملاً همان سازوکاری نیم بند انتخابات فدراسیون ها را نیز زیرسوال برد. این مسئله اما هیچ گاه جنبه بین المللی پیدا نکرده بود تا اینکه در فاصله ای نه چندان طولانی تا بازیهای المپیک لندن، حسن عباسی وزیر ورزش چند تن از روئسای فدراسیون های المپیکی را جابجا کرد تا بالاخره شاخک های کمیته بین المللی المپیک تکان بخورد و ابتدا فدراسیون های بین المللی شنا و قایقرانی و سپس کمیته بین المللی المپیک به عنوان متولی ورزش جهان به مسئله ورود کرده و بحث تعلیق ورزش ایران به شدت جدی شود.
در این شرایط مسئولان ورزش تلاش کردند با مسکوت گذاشتن مکاتبات هشدارآمیزی که از سوی کمیته بین المللی المپیک با ایران می شد، موضوع را پشت درهای بسته حل و فصل کنند و قرار شد در جلسه ای که میان محمد علی آبادی رئیس کمیته ملی المپیک و محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان ایران با مسئولان شورای المپیک آسیا و کمیته بین المللی المپیک در لندن و حاشیه بازیهای المپیک 2012 متعهد شود که دولت هیچ دخالتی در ورزش نکرده و فدراسیون ها مستقل اداره می شوند. محمدعلی آبادی و بهرام افشارزاده به جلسه فوق الاشاره رفتند اما کاملاً اتفاقی(!) خودروی عباسی در ترافیک گیر افتاد و وزیر به جلسه ای که قرار بود در آن به مسئولان کمیته ملی المپیک تعهد بدهد دولت در ورزش دخالت نمی کند، نرفت تا مسئولان کمیته بین المللی المپیک عصبانی تر شوند.
جلسه ای مسئولان ورزش ایران با مسئولان کمیته بین المللی المپیک در حاشیه المپیک لندن که به کشورمان ابلاغ شد اگر فدراسیون ها مستقل نشوند، ورزش ایران تعلیق می شود. پرسشی که وزیر ورزش باید پاسخ دهد این است که چرا به این جلسه نرفته بود و پرسشی که علی آبادی باید پاسخ دهد این است که چرا به جای یک خبره ورزشی نظیر هاشمی طبا یا امیرحسینی، ضرابی روابط عمومی کم سن و سال و بی تجربه پیشین پرسپولیس را به لندن و چنین نشست حیاتی برده است؟!
این غیبت کار خودش را کرد و هنوز پای مسافران المپیکی تهران باند فرودگاه امام خمینی نرسیده بود که نامه کمیته بین المللی المپیک به ایران ارسال شد. نامه ای که به سرعت منتشر شد و در آن تاکید شده اگر مشخص شود دولت در ورزش ایران دخالت می کند، کل ورزش کشورمان به حال تعلیق در خواهد آمد و از هرگونه فعالیت بین المللی محروم خواهد شد. در این نامه اما یک مطلب حساس دیگر نیز منتشر شده و تاکید شده "برگزاری هرگونه انتخابات کمیته و فدراسیون های ورزشی اطلاع ثانوی ممنوع بوده" و خواستار ارسال اساسنامه فدراسیون های ورزشی ایران برای بررسی شده اند که طبیعتاً اساسنامه فدراسیون های ورزشی به جز فدراسیون فوتبال، صراحتاً دخالت معاون رئیس جمهور سابق و وزیر ورزش فعلی در ورزش را مورد تایید و تاکید قرار می دهد.
حال در این شرایط انصاری فرد سخنگوی وزارت ورزش و جوان امروز عنوان کرده انتخابات فدراسیون های دوچرخه سواری و قایقرانی که اتفاقاً محل دعوا با کمیته بین المللی المپیک نیز محسوب می شود، طبق تاریخ مقرر یعنی اول و دوم شهریورماه برگزار شود که در صورت برگزاری این مجامع توسط وزارت ورزش و جوانان و اطلاع کمیته بین المللی المپیک، ورزش ایران به کلی تعلیق می شود. به نظر می رسد روند لج بازی که یک بار از سوی علی آبادی منجر به تعلیق فوتبال ایران شد، در صورت جدی نگرفتن نامه کمیته بین المللی المپیک، این بار از سوی عباسی منجر به تعلیق کل ورزش ایران شود و این اتفاق خوشایندی برای ورزش کشورمان نخواهد بود و ضربه سختی به ورزشی که با افتخارات فراوان از المپیک بازگشته خواهد زد؛ ورزشی که بازیهای آسیایی 2014 را پیش رو دارد.
هرچند ابقای محمد علی آبادی و طی پروسه ای که باعث شد کفاشیان برای هشت سال در صدر فدراسیون فوتبال بماند و ترس از تعلیق این رشته باعث شود نتوان تغییرش داد اصلاً مطلوب نیست و هیچ کس دوست ندارد علی آبادی نیز شرایط کفاشیان را پیدا کند و سالها در راس کمیته ملی المپیک باقی بماند اما قطعاً بی تدبیری و لج بازی با کمیته بین المللی المپیک و اصرار بر برگزاری مجامع پیش از رفع اشکال و تامین نظر کمیته بین المللی المپیک، نه تنها مراد دل رئیس کمیته ملی المپیک خواهد بود، بلکه کل ورزش ایران را از شرکت در تمامی مسابقات جهانی و قاره ای و همچنین مجامع و برنامه های ورزشی بین المللی محروم و منزوی می کند.این اتفاق صددرصد مخالف خواست هر ایرانی و هر ورزشکار کشورمان و مطلوب بدخواهان ورزش کشورمان است و بر این اساس انتظار می رود مجامع فدراسیون ها از سوی وزارت ورزش لغو شود و عباسی وزیر ورزش دولت دهم که طرح استیضاحش در مجلس به واسطه رفتار نامعقول و برکناری روئسای فدراسیون ها در آستانه الامپیک که ورزش مملکت را به این نقطه رسانده، در حال پیگیری است، این بار با اصرار بر برگزاری مجامع فدراسیون ها، کل ورزش را یک نفس به دره تعلیق هل ندهد که اولین قربانی اش خودش خواهد بود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خب متاسفانه قضیه خیلی جدی و نزدیکه اگه سریع عمل نشه تعلیق قطعی خواهد بود همونطور که پاکستان شد! و IOC نه با کسی شوخی داره نه زیر نظر استکبار جهانی فعالیت میکنه!!وقتی عضویت در یک نهاد بین المللی رو میپذیریم باید به همه قوانینش پایبند باشیم اینکه اونا رو آلت دست استکبار و بنگاه! بنامیم و با این تخلفات و اقدامات غیرقانونی و دخالتهای مشخص دولت در ورزش مخصوصا برکناری ها و جایگزین کردن افراد نزدیک و برگزاری انتخابات نمایشی!! و ... فکر کنیم خبری نخواهد شد توهمی بیش نیست!این جنگ و دعوا برای ریاست میتونه به ورزش کشور آسیب های جدی و جبران ناپذیر بزنه جناب علی آبادی اشتباهی که در انتخابات فدراسیون فوتبال و برکناری دادکان کردید رو اینبار در ابعاد وسیعتر برای کل ورزش ایران تکرار نکنید!!آخرین خبر ها این بود که وزیر ورزش استیضاح خواهد شد و امیدوارانه ماجرا ختم به خیر!اما گویا نمایندگان نظرشون رو عوض کردن و فعلا ترجیح میدن کار با توضیح دادن در نامه به IOC پیش بره تا بعدش خدا بزرگه!!!:18:
خلاصه اگه همین روزا خبر تعلیق ورزش ایران رو شنیدید و اینکه مسئولین این اقدام ددمنشانه رو به استکبار جهانی نسبت دادند و محکوم کردند خیلی تعجب نکنید!!:12: