نگرشی به اقتصاد موسیقی ایران
موسیقی در ایران، در دورههای دور که تنها جنبة اجرایی داشته و هنوز موضوع نشر آن به صورت صوتی یا تصویری و حتی مکتوب مطرح نبوده است، خدمتی تلقی میشد که در اختیار افرادی خاص بود و طبعا به عنوان یک پدیده یا عامل اقتصادی برای عامة مردم مطرح نمیشد.
موسیقی در ایران، در دورههای دور که تنها جنبة اجرایی داشته و هنوز موضوع نشر آن به صورت صوتی یا تصویری و حتی مکتوب مطرح نبوده است، خدمتی تلقی میشد که در اختیار افرادی خاص بود و طبعا به عنوان یک پدیده یا عامل اقتصادی برای عامة مردم مطرح نمیشد.
اما در یکصد سال اخیر که نشر موسیقی موجب شد تدریجا نوعی تقاضای فراگیر در میان مردم ما برای بهرهگیری از خلاقیتهای هنر موسیقی شکل بگیرد موسیقی نیز به عنوان یک کالای اقتصادی وارد سبد تقاضای مردم شد و نشر آثار موسیقایی در گونههای مختلف براساس ذائقه و علایق گروههای مختلف اجتماعی و سنی بازاری را ایجاد کرد که در شرایط و موقعیتهای مختلف اجتماعی اوج و حضیضی را طی کرده است.
از دیدگاه علم اقتصاد پدیدهای که در جامعه وجه اقتصادی به خود بگیرد، یعنی به یک نیاز برای بخشی از آن تبدیل میشود با دو مقولة عمده یعنی عرضه و تقاضا مواجه است که در شرایط مختلف براساس کمیت هر یک در محل تقابل این دو عامل قیمت آن کالا یا خدمت تعیین میشود.
موسیقی در کشور، در دورههای دور که تنها جنبة اجرایی داشته و هنوز موضوع نشر آن به صورت صوتی یا تصویری و حتی مکتوب مطرح نبوده است، خدمتی تلقی میشد که در اختیار افرادی خاص بود و طبعا به عنوان یک پدیده یا عامل اقتصادی برای عامة مردم مطرح نمیشد.اما در یکصد سال اخیر که نشر موسیقی موجب شد تدریجا نوعی تقاضای فراگیر در میان مردم ما برای بهرهگیری از خلاقیتهای هنر موسیقی شکل بگیرد موسیقی نیز به عنوان یک کالای اقتصادی وارد سبد تقاضای مردم شد و نشر آثار موسیقایی در گونههای مختلف براساس ذائقه و علایق گروههای مختلف اجتماعی و سنی بازاری را ایجاد کرد که در شرایط و موقعیتهای مختلف اجتماعی اوج و حضیضی را طی کرده است.
بدیهی است بررسی جامعی از موسیقی ایران از جهات مختلف اقتصادی، فرهنگی و محدودههای پذیرفته شده و شناور در حوزة نشر و معضلات تولید و نارساییهای بازار و دستیابی سهل و سریع متقاضیان به انتشارات موسیقایی همچنین تاثیر ویژة تبلیغات که جایگاه مهمی در رونق بازار دارد، نیازمند دسترسی به آمارهای لازم از بخشهای مختلف ذیربط در امر تولید و نشر این تولید اقتصادی جذاب برای اکثریت قریب به اتفاق مردم است.
لیکن نظری عمومی بر عوامل تاثیرگذار بر روند تولید و عرضة آن میتواند زمینه را برای بررسیهای جامع آتی که بیتردید در ارتقای بینش و برداشت فعالان این بخش از اقتصاد کشور تاثیر خواهد داشت فراهم کند.
به نظر میرسد برای دستیابی به دیدگاهی شفاف از روند فعالیت و حضور موسیقی و تولید و عرضة آن در جامعه نگاهی اجمالی برای معرفی وجوه مختلف آن ما را به ارزیابی بهتری هدایت کند.
۱) عرضه:
مراحل مختلف تولید یک اثر موسیقایی از آغاز میتواند به شرح زیر انجام گیرد:
▪ آهنگسازی:
که میتواند با سفارش متقاضی و یا با انگیزة شخصی آهنگساز انجام شود. بدیهی است هنگامی که این تولید براساس سفارش تولیدکننده انجام میگیرد بررسیهای اولیة اقتصادی برای عرضة آن و میزان تقاضا با توجه به قیمت و شرایط عمومی بازار در مقطع خاص مدنظر قرار داشته است و امید موفقیت اقتصادی آن یا حداقل تامین خواست اولیه از تولید مورد انتظار است. البته مواردی نیز وجود دارد که سفارشدهنده براساس نیات دیگری از تولید یک اثر موسیقایی دارد که ممکن است جهات تبلیغاتی برای تولیدی دیگر و یا نوعی فعالیت فرهنگی هدف تولید واقع شده باشد.
▪ اجرا و نشر:
اجرای یک اثر میتواند تنها برای برگزاری یک کنسرت فراهم شده باشد که در این صورت عرضه و تقاضا در محل اجرا شکل گرفته و اثرات اقتصادی این فعالیت محدود به دورة اجرای آن و فعالیت اقتصادی مرتبط با آن در حوزة تولید، تبلیغات، اجرا و خدمات جنبی مربوطه است.
در مواردی که از اجرای انجام شده اقدام به تهیه و انتشار نوارهای صوتی و تصویری نیز میشود میتواند بازار جدیدی نیز برای این محصول جدید در مجموعة یک فعالیت هنری- اقتصادی منظور شود.
ولی در عموم موارد یا حداقل برای هنرمندانی که در آغاز فعالیتهای خود هستند توجه اولیة خود را به نشر چند مجموعة موسیقی معطوف میکنند تا بتوانند با بهرهگیری از استقبال احتمالی زمینة برگزاری کنسرتهای اجرایی را نیز فراهم کنند. در این فعالیت تخصصهای هنری و خدماتی مختلفی اعم از نوازندگان سازهای مختلف، استودیوهای ضبط موسیقی، صدابرداران، نتنویسان و ... شرکت دارند و ابعاد اقتصادی آن تا ناشر اثر، توزیعکننده و فروشنده تسری پیدا میکند.
سرمایهگذاری در بخش نشر آثار انگیزههای ویژهای را میطلبد که از مهمترین آنها پذیرش ریسک «خواب سرمایه» و میزان انتظار از بازگشت سرمایه و سود احتمالی است. تبدیل یک اثر موسیقی به نوار «کاست» یا «سیدی» و یا «دیویدی» مستلزم صرف سرمایه از جانب تهیهکننده است. این سرمایهگذاری شامل هزینههای مربوط به تولید اثر، مواد خام (کاست، سیدی) و انتشارات مکتوب (برگ داخل نوار یا روی سیدی، هزینههای طراحی و چاپ، پوستر) میشود که نهایتا پس از توزیع در خردهفروشی یا تدریجا با فروش آنها سرمایة به کار گرفته شده باید مستهلک شده سود احتمالی به دست آید که موضوع فاصلة زمانی میان سرمایهگذاری و بازگشت آن حایز کمال اهمیت است.
۲) تقاضا:
تقاضای آثار موسیقایی در بازار موسیقی ایرانی به عوامل مختلف و پیچیدهای مرتبط است که پیشبینی و برنامهریزی برای آن برای تولیدکنندگان این آثار تدریجا مشکلتر و خطر عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر میشود. از آنجایی که بخشی از این عوامل با شرایط اجتماعی و عدم اطمینان از دستیابی به مجوزهای نشر پیوند پیدا میکند طبعا «ریسک» سرمایهگذاری افزایش یافته و انگیزههای فعالیت در این بخش را برای سرمایهگذاران محدود میکند.
در این میان معدودی ناشران مرتبط با نهادهای دولتی با انگیزه و طرح عنوان «نشر اثر فرهنگی» با نگرانی کمتری در بازار آثار موسیقایی فعالیت میکنند و میتوانند از حمایتهای مالی در شرایط نامناسب بازار برخوردار باشند.
رونق بازار تقاضای یک اثر موسیقایی به عوامل مختلفی از جمله امکانات تبلیغی از طریق رسانههای صوتی و تصویری و نشریات، فرصت حضور در هنگام وجود خلأ برای نوعی از موسیقی در بازار، بهرهگیری از حضور هنرمندان سرشناس در تولید، کیفیت فنی تولید و توزیع به موقع و گستردة اثر همزمان با تبلیغ رسانهای و نهایتا معیار هنری اثر که تضمینکنندة استمرار فروش آن در بلندمدت است، بستگی دارد.
۳) قیمت:
موضوع قیمت آثار موسیقایی از اهم مواردی است که میتواند موجب تشویق یا تحدید انگیزههای تولید به ویژه در ارتقای کیفیت آن آثار باشد.
چنانچه هزینة تولید یک اثر موسیقایی به تفکیک بررسی و با قیمت عرضه شده در بازار مقایسه شود تردید بسیاری از تولیدکنندگان اینگونه آثار جهت افزایش سرمایهگذاری برای ارتقای کیفیت آثار اعم از ساخت و اجرا را قابلتوجیهتر میکند.
عموما با قیمت بالفعلی که در مقایسه با قیمت اینگونه آثار در بازارهای سایر کشورها بسیار نازل است. قیمت بخشهایی که مرتبط با مواد اولیه است مرتبا طی سالهای اخیر افزایش یافته و طبعا با توجه به ثابت ماندن نسبی قیمت این آثار در بازار، تولیدکننده تنها میتواند برای اطمینان از بازگشت سرمایه و پذیرش «ریسک» فعالیت اقتصادی خود از هزینههای بخش هنری اثر بکاهد که عملا به تنزل کیفیت این آثار از جهت بروز و حضور خلاقیتهای هنری در اثر و ضعف اجرا میانجامد.
بر همین اساس امکان سرمایهگذاری با قیمتهای کنونی و امید به بازگشت سرمایه و حداقل سود در «تیراژهای» بسیار بالا میسر میشود و آن نیز بدون برخورداری از حمایتهای تبلیغاتی و رسانهای تقریبا ناممکن است و به همین جهت تولیدکنندگان امتیاز ویژهای برای هنرمندانی که امکان پخش رسانهای آثارشان فراهم باشد قایل بوده عملا میدان برای ورود هنرمندان جوان و جدید به این بازار بدون دستیابی به مجرایی جهت معرفی تواناییهای خود به مستمعین تنگتر میشود.
● عواملی که میتواند در پایین نگاه داشتن قیمت آثار موسیقایی مورد توجه قرار گیرند، عبارتند از:
▪ جایگاه محصولات فرهنگی در سبد مصرف خانواده:
این امر ارتباط مستقیمی با سطح توسعهیافتگی کشورها و توجه دولت به ترغیب جامعه «به شیفت» الگوی مصرف خانواده از مواد مصرفی و تزیینی به تولید فرهنگی (اعم از کتاب و سایر جنبههای فرهنگی و هنری) دارد. بدیهی است سطح درآمد سرانه در این گونه کشورها، نیز زمینة مناسبی برای اعمال این گونه سیاستها است.
▪ تاکنون شأن و جایگاه خالقان آثار هنری و آن اعتباری که جامعه باید همانند مالک یک ملک برای آثار آنها کاملا تامل شود در فرهنگ عمومی جامعة ایرانی جاری نشده و با وجود آن که عمر و اهمیت یک اثر هنری میتواند به مراتب طولانیتر و کیفیت ارزشمندتری را نسبت به یک کالای اقتصادی (منقول و یا غیرمنقول) داشته باشد توجه و تعهد کمتری نسبت به حفظ و بهرهبرداری از آن احساس میشود و به همین لحاظ تکثیر و استفادة بدون رعایت حقوق پدیدآوردندگان، اقدامی ناشایست و مذموم شناخته نمیشود و میتوان با پرداخت قیمت یک واحد از یک اثر تعداد کثیری را به ضرر تولیدکنندة داخلی تکثیر و توزیع کرد. این اقدام به خصوص در گرمای بازار نشر یک اثر بسیار ضربه زننده است.
● در خاتمه
اقتصاد موسیقی در دنیای امروز جدا از جهات فرهنگی آن که محتملا از نظر عیار هنری تنزل کرده است اما در بعد اقتصادی بازار صدها میلیارد دلاری با میلیونها فعال در بخشهای هنری و خدماتی آن را تشکیل میدهد.
در حال حاضر هر روز صدها اثر جدید با تیراژهای میلیونی در نقاط مختلف جهان منتشر میشود و از مرزهای ملی کشور تولیدکننده عبور کرده در بازارهای دیگری نیز عرضه میشود و طبعا با بهرهگیری از مزایای تولید انبوه و هزینة تولید کمتر به ویژه دسترسی به امکانات تبلیغات ماهوارهای سود سرشاری به دست میآورد. در این میانه ایران از جمله معدود کشورهایی است که برای انتشارات فرهنگی و هنری ضوابط خاصی متناسب با هنجارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه قایل است و به ویژه در موسیقی کلامی که حوزة اصلی برای رونق اقتصاد موسیقی را تشکیل میدهد حفظ سطح کیفی و عیار اثر و توجه به جایگاه فرهنگی تولید این گونه آثار از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است.
از سوی دیگر در جهان امروز، ذائقة شنیداری نسل حاضر تغییر عمدهای کرده و نسل امروز کشور نیز از این تحول سطحینگری بینصیب نمانده است. البته بخشی از این تغییر مربوط به شرایط عمومی زندگی اجتماعی فرهنگی و تکنولوژیک دنیای مصرفی معاصر است. هر روزه فعالان حوزة اقتصاد و تکنولوژی خواستههای جدیدی را در جوامع مختلف خلق میکنند و بهرهگیری از پدیدهها و خلاقیتهای معنوی نیز در قبال استفاده از مواهب و ابداعات مادی به زمان و دفعاتی کوتاهتر محدود میشود و موسیقی یکبار مصرف، همانند لیوان یک بار مصرف سرفصل تولد نشر در مغرب زمین قرار میگیرد.
اکنون پایبندی به اصول فرهنگی و اخلاقی نشر و فعالیت در بازار فرهنگ و هنر به نحوی که در دهههای قبل اعتبار محسوب میشد، روز به روز کمرنگتر میشود. ناشران برای ادامة حیات خود کمکم از آن اعتبار و اعتقاد به حفظ موازین فرهنگی در فعالیتهای خود فاصله میگیرند و بخش دولتی نیز برنامههای به روز و بلندمدتی متناسب با تحول ابزارهای فرهنگی کنونی در جهان و با توجه به آنچه که در قرن تحول عظیم ارتباطات میگذرد، تدوین و به مورد اجرا نگذاشته است در این میانه در کشوری ۷۰ میلیونی و ظرفیتهای اقتصادی قابل توجه به ویژه گرایش و انگیزة حضور در بازار موسیقی به عنوان یک تقاضای موثر از یک سو و زمینههای مطلوب عرضه از جهت کمی و کیفی برای تولید آثار مناسب فعالیت در حوزة اقتصاد موسیقی با ابهام و تردید تولیدکنندگان سنتی، امتناع تولیدکنندگان و علاقهمندان جدید برای سرمایهگذاری در این حوزه روبهرو است.
منبع : خانه موسیقی
دکتر محمد سریر
"سازها و شیوه ها" / حس و حال کمانچه در گذشته بهتر بود
شیوه نوازندگی ساز کمانچه نسبت به گذشته از لحاظ تکنیک دچار تغییرات اساسی شده و پیشرفت های قابل ملاحظه ای در آن مشاهده می شود اما به نظرمن باوجود همه تلاش هایی که نوازندگان جوان در این عرصه می کنند حال و هوای کمانچه نوازی در گذشته بهتراز امروز بود.
درویش رضا منظمی نوازنده پیشکسوت کمانچه با بیان این مطلب درخصوص تفاوت های موجود در کمانچه نوازی امروز با گذشته در نشست " سازهاوشیوه ها" که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : یکی از تغییرات ایجاد شده در کمانچه نوازی شیوه آرشه کشی این ساز است به این معنا که در گذشته انگشت گذاری روی دسته ساز بیشتر بوده و آرشه روی کمانچه جمله به جمله تغییر می کرد و در نگاه کلی آرشه نقش کمتری در کمانچه کشی داشت اما امروزه با پیشرفت تکنیک در این ساز آرشه کشی در کمانچه بیش از گذشته اهمیت پیدا کرده است؛ البته این به آن معنا نیست که یکی بر دیگری ارجحیت دارد.
وی در ادامه افزود : یکی دیگر از تفاوت های موجود کمانچه نوازی امروز با گذشته ارتباط قوی بین هنرمندان این حرفه با سایر موزیسین ها بود من به خوبی به یاد دارم که استاد عزیزم حسین یاحقی با بیژن ترقی ترانه سرای برجسته و دیگر هنرمندان در عرصه موسیقی رابطه خوبی داشت و مدام با یکدیگر درارتباط بود اما متاسفانه امروز چنین نیست و همه روابط به قهر و دلخوری تبدیل شده است و هرکس به هرشکل و ازهر راهی که می خواهد خودش را به شهرت می رساند و جان کلام اینکه در کنارهم نیستیم .
معاون موسیقی و تئاترپردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران خاطرنشان کردد : خوشبختانه استعدادهای بالقوه ای دراین عرصه وجود دارند ولی آنگونه که باید تربیت نشده اند وبسیاری از آنها متاسفانه قصد دارند یک شبه ره صد ساله را طی کنند درحالی باید درکنار استادان موسیقی سالها زحمت بکشند و به قولی شاگردی کنند تا به مقام بزرگی دراین حرفه برسند .
وی در پایان درتوصیه به جوانان فعال در عرصه کمانچه نوازی گفت : حسادت ، غرور و کینه توزی جایی در هنر موسیقی ندارد و توصیه من به هنرمندان جوان و فعال در عرصه موسیقی این است که دچار نخوت و غرور نشوند و در مسیر حرکت خود هیچگاه از آموختن و شاگردی به خود هراسی راه ندهند.
موسيقي ايران، دغدغه هاي امروز م
موسيقي ايران، دغدغه هاي امروز
:مربوط به اين مقاله را که مناظره ايست ميان استاد کسايي و دکتر سپنتا دريافت کنيدpdf
کد:
http://aminfeizpour.googlepages.com/p0119100920091-OLDRKE.pdf
بر گرفته از: نشريه ي هنر موسيقي
11 مرداد سالروز درگذشت "باقر خان رامشگر" استاد کمانچه و تار
11 مرداد ماه سالروز درگذشت باقر خان رامشگر (1338-1255 ش) استاد کمانچه و تار نواز مشهور عهد قاجار است.
11 مرداد ماه سالروز درگذشت باقر خان رامشگر (1338-1255 ش)کمانچه و تار نواز مشهور عهد قاجار در دوره ناصری است.
وی از اهالی شهر اصفهان و از شاگردان موسی خان کاشی و میرزا حسین قلی بود.کمانچه را از موسی کاشی فرا گرفت و پس از فراگیری آن وارد دستگاه بانو عظیمی، خواهر ظل السلطان شد. پس از چندی به تهران آمد و با دختر میرزا حسین قلی ازدواج کرد و در نزد پدر زن خود ردیف دستگاه های موسیقی را تکمیل نمود.
باقر خان در نواختن کمانچه، آهنگ های ضربی و رنگ و کشیدن کمان های (آرشه ای) مهارت و سرعت عمل داشت.نوازندگی با کمانچه شش سیم اقتباسی از استادش موسی خان کاشی بود.
وی برای ضبط صفحه همراه گروهی از موسیقیدان های آن دوره به اروپا سفر و کارهایی در آنجا ضبط کرد. سفرهای او شامل: سفر اول به پاریس همراه میرزاحسین قلی، سفر دوم بع لندن همراه درویش خان و سفر سوم به تفلیس می باشد.
ساخت خرك مناسب تار با ويژگيهاي تازه
برای نخستین بار، خرکی مناسب ساز تار با ویژگیهای تازه به ثبت رسید كه به تقويت صدادهي و ارتقاي كيفي صداي اين ساز كمك خواهد كرد.
امين رامين سازنده اين خرك در گفت وگويي با همشهري آنلاين ضمن اعلام اين خبر گفت: این خرک که برای ساز تار طراحی و ساخته شده در تاریخ 8 خرداد 87 گواهینامه ثبت اختراع اداره کل ثبت شرکتها و مالکیت صنعتی را از آن خود کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رامین كه کارشناس ارشد موسیقی از دانشگاه هنر و مدرس ساز تار است و پيش از اين هم در جشنواره هاي فجر سالهاي 74 و 76 با گروه شورانگيز برگزيده اين جشنوارهها شد، هدف اصلی خود را از این کار حفاظت از محیط زیست اعلام کرد و گفت: برای ساخت خرک، از شاخ حیوانات استفاده می شود، اضافه بر آن خرکهای موجود در بازار قابلیت مناسبی در انتقال صدا ندارند و اگر خرکی این قابلیت را داشته باشد، حتما قیمت بالایی خواهد داشت و نمیتواند درسازهای ارزان قیمت مورد استفاده قرار بگیرد. این خرک که شکل ظاهری آن بسیار شبیه به خرکهای ساخته شده از جنس شاخ حیوانات است از مواد ترکیب پلیمری ساخته شده و برای رسیدن به این ترکیب تحقیق و آزمایشهای زیادی صورت گرفته و جنس صدای تولید شده توسط آن قابلیت بسیار مناسبی دارد.
او اضافه کرد: ایده و طرح این کار چند سال پیش از این به وجود آمد ولی ساخت آن از مرداد 86 با نظرات کارشناسانه ی مهندسین پلیمر در بخش فنی و استفاده از تجربیات سازندگان تار و تایید اساتید مجرب موسیقی در بخش هنری آغاز شد.
خرک یکی از مهمترین اجزاي ساز است که وظیفه انتقال صدا از سیمها به کاسه ساز را به عهده دارد و نقش اساسی آن بهبود کیفی صدای ساز است
عليه خوانندهها قیام نکرده ایم
گروه موسيقي شمس از ابتداي فعاليت خود تلاش كرده است به سازبندي و اركستراسيوني در موسيقي ايراني دست يابد كه هم به سنتهاي موسيقايي وفادار باشد و هم از تجربهكردن و آزمونهاي تركيبي با سازهاي ديگر ملل روي نگرداند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بر همين اساس نيز در سالهاي اخير در هر اجرا فضايي تازه را تجربه و با موسيقي ايراني همراه كرده است.
در كنسرت اخير گروه «شمس» نيز كه بايد آن را استمرار و تكميل كنسرت سال قبل(بزرگداشت مولانا) در كاخ سعدآباد تلقي كرد، از نوازندگاني از ارمنستان، فرانسه، انگليس، هند، هلند، عراق و تركيه استفاده شده بود كه تجربهاي نو را رقم زد. گفتوگو با كيخسرو پورناظري- سرپرست گروه- به همين بهانه شكل گرفت.
- گروه موسيقي «شمس» در برنامههاي اخير خود از موسيقي سنتي صرف جدا شده و به نظر ميرسد كه در راه كسب تجربههايي نو است؛ اصولا اين اقدام با چه هدفي صورت ميگيرد؟ فكر ميكنيد كه انجام اقداماتي از اين دست تا چه اندازه ميتواند در موسيقي سنتي مؤثر باشد؟
همانطور كه شما اشاره كردهايد، برنامههاي ما در ابعادي مختلف انجام ميشود و ما تنها بهدنبال آن نيستيم كه موسيقي سنتي ايران را در همان قالب به اجرا درآوريم؛ يعني ميخواهيم فرمهاي جديدي را در اين نوع موسيقي تجربه كنيم. علاوه بر آن در موسيقي كردي، تنبورنوازي و موسيقي ملي نيز بهدنبال يك روال خاص نيستيم. نوآوري و تغييراتي هم كه از آنها استفاده ميكنيم، بسته به حالوهواي قطعهاي است كه توسط اعضاي گروه نوشته ميشود و به اين مسئله توجه ميكنيم كه اين قطعه چه نيازي دارد. به هر صورت هيچوقت معتقد به اجراي موسيقي سنتي به شكل كامل نيستم، اما از تواناييهاي بسياري كه اين نوع موسيقي دارد، استفاده ميكنيم.
- در اين ميان نگران اين مسئله نيستيد كه مخاطب گروه دچار سردرگمي شود؛ مخاطبي كه با يك اثر ارتباط برقرار كرده و انتظار دارد برنامهاي در همان حس و فضا را دريافت كند؟
درونمايه كارهاي ما ثابت است. در همين برنامه بيشتر نوازندههايي كه با ما همكاري ميكنند، سازهاي كوبهاي مينوازند يا عود كه سازي ايراني است، بنابراين ما از سازهاي ديگر كمك ميگيريم تا حالوهواي موسيقي خودمان را به بهترين شكل ممكن منتقل كنيم و به هر حال اين حركت مثبتي است.
- از نظر موسيقايي، تنبور و اين تعداد سازهاي كوبهاي با چه هدفي در كنار يكديگر قرار ميگيرند؟
موسيقي تنبور حالتي عرفاني دارد، ضمن آنكه تنبور موسيقي شادي است و برخلاف آنچه مثلا در مورد موسيقي سنتي ايران گفته ميشود، به هيچ عنوان موسيقي غمگيني نيست و حالت جذبه و پر شوري دارد كه شنونده را به سماع واميدارد، بنابراين تاثير فراواني روي مخاطب ميگذارد. اين نوع موسيقي اگر با سازهاي كوبهاي تقويت شود، به غناي بيشتري ميرسد. سازهاي ديگر نيز پشتيبان اين نوع موسيقي هستند. در واقع در اين شكل، موسيقي تنبور هيچ تغييري نميكند و همانطور كه گفتم سازهاي ديگر، آن را تقويت كرده و به آن رنگ ميدهند. از طرفي تواناييهاي بيشتر اين نوع موسيقي نشان داده خواهد شد.
- از سماع هم به اين منظور استفاده ميشود يا جذابيتهاي ظاهري اين آيين براي مخاطب هم مد نظرتان است؟
سماع يك ريشه كهن صوفيانه و عارفانه دارد كه شمس آن را معرفي كرده و مولانا دنبالهروي آن بوده است. سماع جزو لاينفك موسيقي عرفاني قونيه است كه تماما روي اشعار مولانا آهنگسازي شده است. طبيعي است كه وقتي ما روي اشعار مولانا كار ميكنيم، براي جذبه بيشتر از سماع نيز بهره بگيريم. اين كمبود روي اشعار مولانا در ايران هميشه ديده ميشده است. البته انجام اين حركات براي ما هزينه و مشكلات بسياري هم دارد.
- مثلا هزينه رفتوآمد و هماهنگي نوازندگان خارجي كه با گروه همكاري دارند؟
دقيقا. اين هماهنگيها انرژي بسياري از ما ميگيرد، اما ميخواهيم از پول بليتي كه از مخاطبان دريافت ميكنيم، برايشان هزينه كنيم و از درآمد خودمان ميگذريم؛ هر چند ما به شكل حرفهاي، موسيقي كار ميكنيم و درآمدي جز اين نداريم.
- طبيعي است كه در شرايط فعلي هماهنگي حضور نوازندگان خارجي در برنامهها با مشكلاتي روبهروست. چه دليلي براي تحمل اين همه مشكلات وجود دارد، وقتي كه «شمس» در اين سالها مخاطبان خود را پيدا كرده است؟
ما تمام اينها را تحمل ميكنيم، چون دلمان ميخواهد موسيقيمان رونق بيشتري داشته باشد؛ يعني ما بهدنبال خوب و پرمحتواترشدن همين حسوحالي هستيم كه در اين سالها داشتهايم تا بتوانيم بهترين نوع هنر را به نمايش بگذاريم.
- برگرديم به سازهاي كوبهاي كه اتفاقا در كنسرت اخير شما نقش بسيار مهمي نيز بر عهده دارند؛ با توجه به اينكه موسيقي ما از نظر سازهاي كوبهاي بسيار غني است و تنوعسازي بسياري در نقاط مختلف ايران در آن وجود دارد، چرا از سازهاي كوبهاي ديگر كشورها بهره بردهايد؟
سازهاي كوبهاي، ريتم اجرا ميكنند و ريتم در تمام كشورها شبيه هم است. من هم با شما هم عقيدهام كه در موسيقي ما نيز غناي ريتميك بسياري وجود دارد، اما سازهاي كوبهاي ديگر نيز ميتواند رنگ و حسوحال ديگري به موسيقي ما بدهد و غناي آن را بيشتر كند.
- سالهاست كه شما و تعدادي ديگر از چهرههاي موسيقايي تلاش فراواني براي شناساندن موسيقي تنبور انجام دادهايد و اين در حالي است كه هنوز جاي خالي اين ساز در اركستراسيون موسيقي ايراني ديده ميشود؛ چرا هنوز تنبور نتوانسته جايگاه خود را در موسيقي ايراني بيابد؟
تنها 27-26 سال است كه تنبور به موسيقي ايراني معرفي شده است. ما نيز از ابتداي تشكيل گروه نقش مهمي در شناساندن اين ساز به مخاطبان موسيقي ايراني در داخل و خارج از كشور داشتهايم و تا همينجا هم با كشش و تاثيري كه اين ساز داشته است، مخاطبان بسياري يافته است. به هر حال اين ساز هنوز جوان است و بايد در ارائه آن احتياط به خرج داد تا به بيراهه كشيده نشود و درونمايه غنايي خود را با ضرباهنگي كه در مقامهايش وجود دارد، حفظ كند.
- گروه شمس تنها گروهي است كه تاكيد بسياري بر اجراي اين ساز دارد؛ چه تلاشي كردهايد كه از همان به بيراهه كشيده شدن اين ساز كه به آن اشاره كرديد، جلوگيري شود؟
تنبور را به هيچ عنوان نميتوان زيرمجموعه سازهاي زهي تلقي كرد، چرا كه حالوهواي خود را دارد و سازهاي ديگري كه در اركستر تنبور از آنها استفاده ميشود، تنها نقش تقويتكننده آن را دارند. فواصل اين ساز منطبق بر فواصل موسيقي غربي است، چون در اين ساز ربعپرده وجود ندارد. از طرفي ما هيچوقت تنبور را در كنار موسيقي سنتي قرار ندادهايم. برخيها سهتار، تار و تنبور را كنار هم ميگذارند و موسيقي را يكبعدي ميبينند، در حالي كه ما موسيقي سنتي، محلي و تنبور را با هم ادغام نكردهايم، بلكه آنها را از هم تفكيك كردهايم. موسيقي تنبور چه در فارسي و چه در كردي جداست و سازهاي كششي و كوبهاي از آن حمايت ميكنند. ما سعي كردهايم حساسيت و ظرافت موسيقي تنبور را حفظ كرده و آن را با هيچ موسيقياي تلفيق نكنيم تا اگر سازهايي آن را همراهي ميكنند، مكمل آن باشند نه بازدارنده.
- آقاي پورناظري، شما سالهاست كه از چهره شناختهشدهاي براي اجراي آواز كنسرتهايتان استفاده نكردهايد و اين در حالي است كه نقش خواننده در موسيقي ايراني و همچنين در ذهن مخاطب بسيار مهم است؛ اين را ميتوان نشانه تلاش شما براي كمكردن نقش خواننده يا بهاصطلاح خواننده سالاري تلقي كرد؟
گروه ما از همان ابتدا براساس همخواني و همنوازي شكل گرفت، بنابراين اگر از گروه ما استقبال ميشود، به خاطر يك خواننده خاص نبوده است. ما اولين كنسرتمان را با نام همخواني و همنوازي برگزار كرديم، چون معتقديم كه موسيقي ما توانايي اجراي برنامه را بهصورت همخواني، همنوازي و گروهخواني دارد و چنانچه هر كدام بهدرستي اجرا شوند، براي شنونده جذابيت بسياري دارد. البته ما گاهي نيز از تكخوان استفاده ميكنيم.
- يعني اين سياست صرفا به خاطر نمايش تواناييهاي موسيقي ايراني است و نه مبارزه با پديدهاي كه اين سالها به اسم خوانندهسالاري شناخته ميشود؟
ما به هيچ عنوان عليه خوانندهها قيام نكردهايم. ممكن هم هست كه در يك برنامه از حضور يك تكخوان بهره بگيريم.