-
ما کنج دل به روضهي رضوان نميدهيم
اين گوشه را به ملک سليمان نميدهيم
خاک مراد ماست دل خاکسار ما
تصديع آستان بزرگان نميدهيم
بيآبرو، حيات ابد زهر قاتل است
ما آبرو به چشمهي حيوان نميدهيم
از مفسلي، کفايت ما چون ده خراب
اين بس، که باج و خرج به سلطان نميدهيم
صائب تبريزي
-
مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد
تو يکي بپرس از اين غم که به من چه کار دارد
نه بلاي جان عاشق شب هجرتست تنها
که وصال هم بلاي شب انتظار دارد
شهريار
-
در جام جهاننماي اول
شد نقش همه جهان مشکل
جام از مي عشق برتر آمد
گشت اين همه نقشها ممثل
هر ذره ازين نقوش و اشکال
بنمود همه جهان مفصل
يک جرعه و صدهزار ساغر
يک قطره و صد هزاز منهل
بگذر تو ازين قيود مشکل
تا مشکل تو همه شود حل
با اين همه، اين نقوش و اشکال
گذار، اگر چه نيست مهمل
فخرالدين عراقي
-
الا اي هماي همايون نـــــــــــــظر .:.:. خجسته سروش مبــــــــــــارك خبر
فلك را گهر در صدف چون تو نيست .:.:. فريدون و جم را خلف چون تو نيست
به جاي سكندر بمـــــــــــان سالها .:.:. بدانا ولي كشـــــــــــــــف كن حالها
سر فتنه دارد دگر روزگــــــــــــــــار .:.:. من و مستـــــــي و فتنه چشم يار
حافظ
-
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
==
حافظ
-
دل من با پریشان جمع خاموشان نمی جوشد
در آن محفل که آید بانگ نوشانوش بنشینم
بیاد گردش چشمت برفت از کف قرار دل
اگر بینی که بی می سر خوش و مد هوش بنشینم
شفق کاشانی
-
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
==
حافظ
-
یک دم به مراعات دلم گرم نداری
یک ذره مرا رحمت و آزرم نداری
هرگه که کنم یاد تو را با نفس سرد
گویی به فسوسم که دم گرم نداری
اثیرالدین فتوحی
-
یاری که نداد بوسه از نـــــــــاز .:.:. او بوسه بجست و مـن ندادم
من دوش عجب چه خواب دیدم .:.:. کامروز عـــــــــــظیم بامرادم
گفتی تو که رو که پادشاهـــی .:.:. آری که خوش و خجسته بادم
بیساقی و بیشراب مسـتم .:.:. بیتخت و کلاه کیقبــــــــادم
در من ز کجا رسد گمانهـــــــا .:.:. سبحان الله کجا فتــــــــــادم
مولوی
-
مرا زمان ملاقات افتاب رسید
مکان وعده ما زیر سایه دار است
قیصر امین پور