-
به قدر فهم تـو کردنـد وصـف دوزخ را
که مار هفـت سـر و عقـرب دو سـر دارد
خدای خواهد اگـر بنـده را عـذاب کنـد
ز مــــار و عقــــرب گزنــــدهتــــر دارد
از آن گروه چه خواهی که از هـزار نفـر
اقل دویست نفـر روضـهخـوان خـر دارد
دویستِ دیگر جنگیر و شـاعر و رمـال
دویست واعظِ از روضهخـوان بتـر دارد
ایرج میرزا
-
در اگرچه خرد اشکسته شود
توتیای دیده ی خسته شود
ای در از اشکست خود بر سر مزن
کز شکستن روشنی خواهی شدن
همچنین اشکسته بسته گفتنی ست
حق کند آخر درستش کو غنی ست
مولانا جلال الدین محمد بلخی
-
تا روي تو قبلهي نظر کردم
از کوي تو کعبهي دگر کردم
تا روي به کعبهي تو آوردم
صد گونه سجود معتبر کردم
عطار
-
می رسد از همه جا بوی بهار
باز می خواند نغمه ی عشق، هزار
صد خجسته باد نوروزت ای یار
سبز باشی و خرم چون بهار
خودم:دی
-
رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد * وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
..........................
صفير مرغ برآمد بط شراب کجاست * فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد
حافظ
-
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم
زاهد برو که طالع اگر طالع من است
جامم به دست باشد و زلف نگار هم
==
حافظ
-
موسی نشده،کليم کی خواهی شد؟
در طور رهش، مقيم کی خواهی شد؟
تا جلوه حق، تو را ز خود نرهاند
با يار ازل، نديم کی خواهی شد؟
روح خدا
-
دلي کز عشق جانان دردمند است///همو داند که قدر عشق چند است
دلا گر عاشقي از عشق بگذر///که تا مشغول عشقي، عشق، بند است
وگر در عشق از عشقت خبر نيست///تو را اين عشق، عشقي سودمند است
عطار
-
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
==
حافظ
-
درون خلوت کروبیان عالم قدس/صریر کلک تو باشد سماع روحانی
تو را رسد شکر آویز خواجگی گه جود/که آستین به کریمان عالم افشانی
صواعق سخطت را چگونه شرح دهم/نعوذ بالله از آن فتنههای طوفانی
حافظ