شاعر :خودم {بهزاد}
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این دلم مشتاق شد که ببیند دل تو
که چه رازیست دران دل نهان سر سازش بادل من نتوان
برهمین پایه دلم برداشتم
تا سر کوی دلت بشتافتم
خنجری برداشتم
چشم دل بگزاردم
بدویدم که درم سینه تو
ان دل جور وستم پیشه ی تو
سینه ات بشکافتم
چشم دل بنهادم
لیک جز سنگ وکلوخ
هیچ چیز ننیافتم
هیچ چیز ننیافتم