عجب عيدي بوده ;)نقل قول:
همين عيد رفته بوديم شمال ويلاي يكي از بچه ها مثلا" 3 -4 تا پسر 3-4 تا دختر
Printable View
عجب عيدي بوده ;)نقل قول:
همين عيد رفته بوديم شمال ويلاي يكي از بچه ها مثلا" 3 -4 تا پسر 3-4 تا دختر
نقل قول:
نوشته شده توسط navid_mansour
زرشــــك [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عمران از من سوتي بگيري [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بچه ها....بابا ما كه ديگه حق آب و گل داريم تو اين تاپيك چرا ديگه رفتيم تو باقاليا؟بي خيال.نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
فقط من جواب آخر رو بگم و خلاص.....
رامبد جون داداش...تو منو ميخواي ازت سوتي بگيرم. :laughing:
نويد..تو هم بشين سر جات,ازش سوتي گرفتم...ميدم تو تاپيك بزني(چه جنگي عليه من راه بيافته). :biggrin:
يا حق ;)
من كه ميدونم دستم به اين شهريار برسه چيكارش كنم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط Man Hunter
با سلام
سوتی پشت سر سوتی
خدمت شهریار گلم و همه بچه های تاپیک سوتی
آقا ما داشتیم از سر کار میومدیم ساعت 10 بود بابام اومده بود دنبالم
تو این فاصله تا از مغازه بیام دمه ماشین سریع زنگ زدم به رفیقم(منظور اینجا دختر می باشد)
مشغول صحبت بودیم
رسیدیم دمه ماشین به بابام گفتم بابا من میرونم_حالا من گواهینامه هم ندارما دقت کنید)
بابام گفت باشه
سوییچو داد دستم
منم نشتم تو ماشین همزمان با صحبت کردن بعد ماشینو روشن کردم بعدشم چراغارو
هر چی رو پدال کلاچ فشار دادم دیدم نمیشه
گفتم چشه
دیدم بابام داره می خنده گفت اخه خنگ خدا مگه کوری نمی بینی من قفل فرمون زدم
من شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خلاصه اومدیم خونه
گفتم بذار این سوتی رو اینجا بذارم تا اومدم بنویسم دوستم از اصفهان زنگ زد گفت براش پسورد تبیانو بفرستم منم گفتم باشه حالا این تبیانه جریان داره
گفتم که باشه من میگیرم برات اما تو زنگ بزن بهت بگم چی شد از همون جا هم برو تو نت ببین پسوردت اومده
یارو شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفت اخه وقتی من دارم با تو صحبت میکنم چه جوری برم تو نت
دیدم به به شاهکار کردم امروز
خلاصه مشغول تایپ بودم که دیدم تلفن زنگ میزنه اوه اوه شماره مغازه هستش
گوشیرو برداشتم
دیدم پسره هست که تو مغازمون کار میکنه(یعنی داداش کوچیکش که کلب هم دوست دختر داره 14 سالشه فقط)
گفتم چی شده ؟
گفت کلید مغازه پیش تو هستش؟
دیدم اوخ اوخ کلید پیشمه چه ضایع شد
اونا تا 11 مغازه مونده بودن دنبال کلید میگشتن
اخر سر هم این نگهبان اومده بود می خواست قفل خودشو بده اینا درو ببندن
منم 11 ماشینو برداشتم رفتم کلید بدم بهش
رسیدم دمه مجتمع دیدم پلیس اونجاست
منم رفتم همچینی پیشش چون عجله داشتم
گاز دادم دیدم داره بدجور منو نگاه میکنه
شانس اوردم که ماسک زده بودم واسه همین بهم گیر نداد بعد رفتم دمه در دیدم بسته هست کل درهارو گشتم اخر سر هم دیدم هیچ کدوم باز نیست زنگ زدم بهش گفتم به نگهبان بگو بیاد درو قفل کنه
تا اینو گفتم گفت بابا در که قفله تو امروز چته قاطی کردی
خلاصه کلیدو دادیم بهش و اونا رو هم تا در خونه رسوندیم
هیچی ئیگه دمه در هونه هم سوسک بود منم دمپایی رو ورداشتم برم بکشمش دیدم که مرده حالا منون بگو کلی لگد مالش کردم که مثلا بمیره
بعد یادم افتاد اینو بابام کشته بود قبلا
ببینید عاشقی این مشکلاتو هم داره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شوخی بید
حالا کی عاشق شده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من هنوز دهنم بوی قرمه سبزی میده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اخه شام قرمه سبزی داشتیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تازه من شامم نخوردم اخه دهنم زخم شده به خاطر این قرصا
بچه ها دعا کنید زودتر حالم خوب شه دیگه قرص نخورم
دمه همتون گرم
سلام به علما و فضلای عزیز
اول دبیرستان که بودیم یه ناظم داشتیم که یه بند از انگشت کوچیکش قطع شده بود.
یه روز خیلی شلوغ کردم و کلی شنگول بودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .یهو ناظم اومد تو و منو دید.
داد و بیداد کرد و گفت 4 نمره از انضباط تو کم میکنم و 4تا انگشتشو نشون داد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم بلند گفتم اینکه سه و هفتاد و پنجه(3.75)اقا.کلاس با صدای فجیع بچه ها
به لرزه دراومد.بعد از 10 ثانیه من با لگد از کلاس پرتاب شدم بیرون و انضباط 14 گرفتم.
اینم از شاه سوتی من. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خوش باشین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سينا جان و آقا كاظم مرسي خيلي عالي بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام . .
دوستان امشب سوتی های باحالی نوشتید . .
سوتی آقا سینا که مثل یک داستان بود البته از ساعت 10 شب به بعد . .
سوتی آقا کاظم هم که فکر کنم آخر و عاقبتش اخراج از مدرسه بود . .!
مرسی دوستان عزیز
خدانگهدار . .
حميد جان اگه ازتون بخوام شما هم يه سوتي تعريف كنيد چي جواب ميديد ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط hamid110
سلام . .نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
رامبد جان باز هم تشکر از تاپیک باحالی که راه انداختی . .
چون شما می فرماید . . باشه .
من هم یه سوتی از پسر عموم میگم :
امروز ما با دوستان و پسر عموی نابغه مون ( 7 نفری ) رفته بودیم استخر که آخر سانس شد و ما اومدیم که دوش بگیریم . .
آخرین نفر ها هم ما بودم . . (محل شنای این استخر با جای دوش گرفتنش زیاد فاصله نداشت) . .
یکی از دوستامون اومد به بقیه گفت هرکی اگه بره و الان ( فکر کنم 15 دقیقه از آخر سانس گذشته بود ) بپره توی آب و شنا کنه من 500 تا تک تومنی بهش میدم . . ! پسر عموی ما هم که یکمی تنش میخاره برای این کارا رفت و پرید توی آب . . ( در این زمان غریق نجات های استخر که بنده های خدا داشتند چای و عصرونه میخوردند و استراحت میکردند تا که سانس بعدی شروع بشه با دیدن این صحنه سریع اومدند که جلوی اون رو بگیرند . . که پسر عموم سریع از آب اومد بیرون و پا به فرار گذاشت . .حالا این وسط فحش هایی هم اون غریق نجاته بهش داد که دیگه نمیگم . .) هیچی دوستان . . آخر هم کسی به شناگر ماهر ما 500 تومن رو نداد . . در ضمن قبلش هم که توی سانس بودیم این آقا نجات غریق ها رو اذیت کرده بود و بخاط او پریده بودند وسط آب & ( با این که شنا یاد داشت . .وسط آب داد و بیداد راه انداخت و درخواست کمک کرد که دارم غرق میشم. )
شرمنده سرتون رو درد آوردم . .دوستان نمیدونم این سوتی بود یا چیز دیگر . . به هر حال امیدوارم خوشتون اومده باشه . .( ما که دیگه با این پسر عموی بی آزارمون جرات نمیکنیم جایی بریم ).
موفق باشید دوستان گرامی
خیلی شانس اوردم که اخراج نشدم.ولی کلی ابروم رفت. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط hamid110
این هم یه سوتی از امضای Man Hunter عزیز »
اونجا که بولد شده رو داشته باشید ، جمله بندی رو هم داشته باشید !!!نقل قول:
همه اش 1 آبجي با حال هم ما داريم تو اين سايت....آره.!(حالا خودم آبجي ندارم, بنا نميشه كه آبجي اينترنيت نداشته باشم كه بابا!!!)
( محض شوخی : اینتر که میدونید چیه ؟ نیت هم که میدونید چیه ؟ حالا این کلمه رو بخواهیم تفسیر کنیم این میشه :
نیتی که موقع زدن دکمه اینتر انجام میدن ! )
این امضای Man Hunter عزیز میباشد!!!
با اینکه من کم سوتی میدم ، ولی این سوتی رو هم گرفتم
بگذریم ...
داشتم این سوتی هارو میخوندم ، یکی بود میگفت پشت تلفن سوتی داده ، این هم جوابش :
من همیشه پشت تلفن سوتی میدم ، ولی اصلا به فکرم نرسیده بود که اینجا بزارم :
اول حرفی که پشت گوشی به من زدند ... جواب من :
یه نفر که از دوستای بابامه و باهاش رو در بایسی دارم : آقا مسعود ، حالتون چطوره ؟ .... خوبم ، فقط رو ک.نم نشسته بودم ، سر شده ! ( آخه وزنم زیادی زیاده ! )
دوست مامانم : مادرتون خونست ؟ ... نه ، رفته گل بچینه !!!
این بار موبایل داییم دستم بود : ببخشید شما ... به تو چه !!! ( طرف فکر میکنه اشتباه گرفته ، قطع میکنه ، بعد یه دقیقه دوباره زنگ میزنه ، من هم از شمارش فهمیدم اونه ، صدامو عوض کردم که ضایع نشم. ) ببخشید ، علی آقا هستند ... نه ، رفته خیر سرش برینه !!! ( من با داییم خیلی دوستم ، میمیریم برای هم دیگه ، برای همین بهم کتک نزد ، فقط تا یه هفته با من قهر بود ! )
یکی از دوستای جون جونی مامانم : ببخشید ، مامانتون خونست ؟ ... نه با خواهرم رفته بیرون ... خوب دیگه آقا مسعود ، کاری نداری ... خیلی گشنمه ، زودتر بیا یه چیز از تو یخچال بهم بده که دارم میمیرم ( یه لحظه فکر کردم مامانم پشت خطه ! به علاوه اینکه من تنها که تو خونه باشم ، از جام تکون نمیخورم ، فقط میشینم پا کامپیوتر بعد که فهمیدم سوتی دادم ) من : ببخشید ، با خواهرم بودم ... طرف : شما که گفتید با مادرتون رفته بیرون ! { منم دیدم سوتی دادم ( الکی! ) } من : اه اه ، صدا نمیاد ... الو ، الو ، چرا صدا نمیاد شتلق ( صدای گزاشتن گوشی روی تلفن! )
یکی دیگه : حالتون خوبه ... آره من که توپ توپم ! ( دوست جون جونی بابام! )
بگذریم...
پارسال ، یه بار با داییم بودم ، باید میرفتیم یه جایی ، داییم گفت من اینجا یه کاری دارم ممکنه یه ساعت طول بکشه ، بیا با هم بریم ... منم گفتم باشه ، رفتم تو ، بعد چند دقیقه طرف که داشت سخنرانی میکرد ، رسید جاهای حساس !!!
همون موقع موبایل داییم زنگ زد ، دید از خونه زنگ میزنه ، دادش به من گفت برو بیرون جواب بده ... منم اومدم بیرون ، تقریبا یه ربع داشتم با مامان بزرگم حرف میزدم ( داییم زن نداره ، گفتم که فکر نکنید زنش بوده ! ) بعدش قطع کردم ، اومدم تو مجلس ، یارو که حرف میزد ، رفتش و یه نفر دیگه جاش اومد ، در اونجا هم سکوت حکم فرما بود !!! منم حواسم نبود که اینجا مجلسه ، فکر کردم تو خونشون هستم ، یه دفعه داد زدم گفتم : ننت بود ، گفت داری میای ماست و ( یه دفعه یادم افتاد وسط مجلسم ! ) یه دفعه دیدم صدای خنده های گوش خراش ، داره جواب منو میده ، منم که دیدم ضایع شدم ، فرار را بر قرار ترجیح دادم ، رفتم تو ماشین داییم نشستم. بعد چند دقیقه ، دیدم بازم موبایل داییم داره زنگ میزنه ، میدونید کی پشت خط بود ؟ دوست داییم ، اون هم اونموقع تو مجلس بود ! بهم گفت : حالا ماست و چی میخواهید ؟ یه دفعه خودش وسط مجلس بلند بلند زد زیر خنده ، تا دید ضایع شد ، ارتباط رو قطع کرد ، ولی خدامیدونه که اون چقدر ضایع شد ! وسط اون مجلس ، اینجوری ضایع شدن ، خیلی ضایع هست ! ( چند تا ضایع تو این جمله بود ؟!؟!؟!؟! )
وقتی مجلس تموم شد ، من تو ماشین داییم خوابیده بودم ، داییم اومد منو انداخت بیرون ماشین ، خودش هم با همون دوستش که به من زنگ زده بود سوار ماشین شدن و رفتن ، منم داشتم تا سر خیابون پیاده میومدم تا ماشین بگیرم ، دیدم چقدر داییم نامرده ، ماشین دوستش اینجاس ، منو قال گذاشت و رفت !
بعد از چند لحظه ، دیدم همون دوست داییم داره به طرف ماشینش میره ، منم که باهاش یه جورایی رفیقم ، سوار ماشینش شدیم ، اومد منو تا دم در خونه رسوند. داییم باز هم تا یه هفته با من قهر بود ، جالب اینجاست که موبایلش تا یه هفته دست من بود !!! چند تا از دوستاشو که دک کردم !!! ( یعنی دک که نکردم ، میگفتم خطش رو فروخته به من ! ) ، لامصب انگار مغازه فروش آهنگ تو موبایلش راه انداخته بود ... شجریان ... سیاوش قمیشی ... اندی ... منصور ... ( این شعره : ممد نبودی ببینی ... ) و هزار جور آهنگ دیگه.
چند تا هم قرار مهم داشت ، همرو میگفتم زنگ بزنه خونه ... بچه ، تو چه دانی مزه داشتن موبایل دیگران چیست ! ( یه شعر تو همین مایه ها تو کتاب درسی بود. ) یه کیفی میکردم تا یه هفته ، بد جوری فاز میده ! باور نداری ، از 118 بپرس !
( با اینکه طولانی بود ، ولی انشاء الله جالب هم باشه! باید گفت که اینها همش به صورت تصادفی به ذهنم اومد ، همش برای حدود 1 تا 2 سال پیشه و حسابی سرد شده و داغ نیست. )
آقا این تلفنی هات خیلی باحال بود........ای ول خندیدمنقل قول:
نوشته شده توسط my friend
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
داستان بزرگترين سوتي من از اونجايي شروع شد كه عمو يه من مي خواست كامپيوتر بخره چون عموم تو بانك بود آشنا زياد داشت براي همين قرار شد من و عموم بريم سراغ يكي از آشنا ها كه كامپيوتري داشت قبلا سفارش كامپيوتر توسط عموم داده شده بود و اون شخص هم يك سيستم در نظر گرفته بود وقتي من مشخصات اون رو ديدم فهميدم رم خيلي پايين هست براي همين وقتي رفتيم اونجا از اون شخص كه يك مهندس كامپيوتر و رئيس شركت بود خواستم رم را ارتقا بده ولي اون هي امتناع مي كرد و هزار جور بهانه مي آورد و منم براي اينكه رم را ارتقا بده به هر دري مي زدم بحث بسيار داغ شده بود هر كدوممون داشتيم به قول معروف كباده علم و ادب مي كشيديم بحث به جايي رسيده بود كه عمويه من كه هيچي از كامپيوتر به اون صورت نمي دونست و فقط كار بانكي با اون انجام مي داد سعي مي كرد كه بحث ما رو خاتمه بده تو اين هاگير واگير كه هركس كم مي آورد خيلي ضايع مي شد من از دهنم پريد و گفتم :" خودتون مي دونيد كه رم مثل يه پل ارتباطي مي مونه " وقتي اين حرف زدم تازه فهميدم كه چه گندي زدم و اون مهندسه شروع كرد به خنديدن بعد با حالت تمسخر آميز گفت :" چه جور پلي ؟!!" منم كه تو اون لحظه حالم گرفته شده بود چيزي نگفتم و ماجرا به خوبي تموم شد ولي بايد بگم كه آخرش رم رو عوض كرد !!!!!!!!!! البته اينو بگم كه من وقتي گفتم رم مثل يه پل ارتباطي مي مونه منظورم اين بود كه هرچي اين پل عريض تر باشه سرعت عبور و مرور بيستر مي شه و هر چي پايه هاي اين پل محكم تر باشه ترافيك بيشتري رو تحمل مي كنه ولي خوب چيزي كه باعث شد اين به سوتي بزرگ تبديل بشه اين بود كه شخص با خنديدنش منو شك زده كرد و من اون لحظه به فكرم نرسيد كه اينو توضيح بدم هرچند كه اصلا اون فرصت نداد كه توضيح بدم
با تشكر
مای فریند جان یه دنیا مرسی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خوب حال این شهریار رو گرفتی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط my friend
رامبد جون داداش...باز ما يه سوتي كوچولو داديم....تو كه ديگه ....!!!!!!نقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
آب در ............؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اژاين اشتباه من هم به خاطر اين هست كه اون شب خوابم ميومد و اينو نوشتم.....ولي خداقل وسط ظهر ....!!!!آره ديگه.
ماي فرند عزيز...شما هم سر فرصت يه حال اساسي بهت ميدم.!!!!!!!!!آره قربونش.!!!
يا حق ;)
سلام دوست عزيز...ورودت رو تبريك ميگم.. ممنون كه اومدي تو اين تاپيك و پستهاي اوليت رو تو اين تاپيك زدي.نقل قول:
نوشته شده توسط dr_dr
اينجا همه با هم شوخي دارن(مثلا‘‘ الان نگاه كن!!!)
ميخواي يه مقدمه هم بنويس چطور؟؟؟؟؟؟مثلا‘‘ بعد از اونبسم ا.. بيوگرافي هم بگي بد نيست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا سوتي گفتن كه ديگه اين همه گير و دار نداره(حال كن...اينو ميگن ضد حال!!!!!!!!!!!!!!!).
خوش باشي.
يا حق ;)
بروبچ من الان متوجه شدم نظرسنجي تاپيك رو بستن !!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يكي بايد جوابگو باشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اشكال نداره ، دارم براتنقل قول:
ماي فرند عزيز...شما هم سر فرصت يه حال اساسي بهت ميدم.!!!!!!!!!آره قربونش.!!!
يا حق
من فکر کردم خودت بستیش ، ولی مطمئن باش هیچوقت این تاپیک استیکی نمیشه ، چون بعضی وقتها بعضی از بچه ها پاشون رو فراتر از مقررات میذارن ، سوتی های +18 میزارن.نقل قول:
بروبچ من الان متوجه شدم نظرسنجي تاپيك رو بستن !!!!!
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يكي بايد جوابگو باشه
اگه بچه ها از این سوتی ها تعریف نکنن ، شاید بشه مخ آقا میثم رو زد و استیکیش کرد.
در ضمن ، خیلی نامردی بود که نظر سنجی رو بستن
يعني +18 تعريف نكن مشكل حله ؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
من فکر کردم خودت بستیش ، ولی مطمئن باش هیچوقت این تاپیک استیکی نمیشه ، چون بعضی وقتها بعضی از بچه ها پاشون رو فراتر از مقررات میذارن ، سوتی های +18 میزارن.اگه بچه ها از این سوتی ها تعریف نکنن ، شاید بشه مخ آقا میثم رو زد و استیکیش کرد.
در ضمن ، خیلی نامردی بود که نظر سنجی رو بستن
عمراااااان !!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
اين هم جديدترين سوتي مال همين ديشب هست
ديشب سر يه جرياني كه براي يه رفيقهام پيش اومده بود اعصابش بهم ريخته بود
باهم رفتيم بيرون يه قدمي بزنيم گرسنمون شد
جاتون خالي رفتيم هايدا دو تا ساندويچ و نوشابه ليواني گرفتيم
من در نوشابه رو با ني سوراخ كردم ولي رفيقم كه همچين يه كم قاطي بود هر چي ني رو فشار داد در نوشابه سوراخ نشد بهش گفتم يواش كه يهو چشتون روز بد نبينه
در نوشابه تا شد و شاتالاپ رفت توي ليوان و نصف نوشابه ريخت روي پيراهن و شلوارش آقا من رو مي گي :laughing: از خنده داشتم مي مردم حالا رفيق ما عصباني :weird: هي مي گفت كوفت مرگ :angry: من هم بيشتر مي خنديم
ميز بغل هم كه يه دختر پسر نشسته بودن دختره مي خواست جلوي خودش رو بگيره ولي نمي تونست و اين جوري شده بود :happy:
خلاصه جاتون خالي من تا آخر شب مي خنديدم و اون بنده خدام همش مي گفت كوفت مرگ و ....
اگه من جاي اون رفيقت بودم بجاي گفتن كوفت مرگ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] يه حال اساسي بهت ميدادم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط mirmohammadi
ممنون رفيق بابت سوتي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط WooKMaN
ماشاالله داداش تازه دیدی؟؟؟؟
واقعا خسته نباشی
اینم سوتی آقا رامبد
میگما من یه نظری دارم
در مورد اینکه اسم تاپیکو تغیر بدیم
از بزرگترین سوتی به سوتی ها
چون مگه ادم چند تا سوتی بزرگ داره
بهتره بذاریم تاپیکه سوتی ها
یا اگر شما نظر بهتری دارین بگین
منم موافقم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
برای من که سوتی بزرگ و کوچیک نداره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .همیشه سوتی میدم هوارتا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نظر بقیه چیه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه سوتی داغ
دیروز تو سایت کامپیوتر دانشگاه بودیم.سیستم قاطی کرده بود و نمرات قاطی پاتی شده بود.
رفیقم داشت واسه مسوول سایت توضیح می داد که سیستم قاطی کرده.
رفیقم خیلی باحاله ولی وقتی قاطیکنه خاندان طرف رو هوا میکنه.
بعد از 10 دقیقه بگو مگو رفیقم قاطی کرده بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یارو هم دیگه خسته شده بود و گفت حق با شماست ولم کن.یهو رفیقم گفت بگو گه خوردم تا ولت کنم.
یارو اول اینجوری بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد شد اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رفیقم هم اول اینجوری بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد شد اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بعد شد اینجوری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابرومون جلوی 100 نفر دختر و پسر رفت.راستی منم اینجوری بودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوش باشین [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين رفيقت با زيدش دعواش شده بود؟ يا به هم زده بودن؟نقل قول:
نوشته شده توسط mirmohammadi
با سلام
سوتی از بچه ها
البته هواسش نبوده
ولی به نام تاپیک و وضوع داخلش توجه کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام...يه سوتي از سينا....
اين بشر چقدر ديوانه هست...وااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااا ي
رامبد..اينو بزن تو اولين صفحه...::
الان داشتم با همين سينا 2006 چت ميكردم...گفت:من الان زنگ زدم به مويايلت,ميگه خاموش است كه بابا!!!!!!!!
(اين داداشمون فكر كزد حالا چون من شماره رو دادم بهش,يعني من الان ايرانم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!حالا روزي هم 20000
بار از من ميپرسه كي مياي,,,ولي بازم زنگ زد امروز به موبالي,من چي بگم ديگه؟!!!!!)
يا حق ;)
با سلامنقل قول:
نوشته شده توسط Man Hunter
باشه حالا از من سوتی میگیری
دارم برات
خوب اشتباه شد دیگه
یزید
مکان: کلاس درس..
موضوع بحث: ويروس ها و آنتي ويروس ها.!!
استاد: .......... بالاخره اينکه اگه ويروس خطر ناکي وارد کامپيوتر ما بشه هر کاري که بخواد ميتونه انجام بده..!
يکي از دختران: استاد مثلا چه کارايي؟؟
استاد: هر کاري که بخواد و هر کاري که برنامه نويسي شده باشه براش..کلا هر کاري که نويسنده ي اون ويروس دلش بخواد ميتونه انجام بده..!!
همون دختره: استاد يعني هر کاري؟؟
استاد: البته شايد خيلي از اون کارايي که شما فکرش رو ميکنيد نباشه..ولي کلا هر کاري...
خوبه فقط يه اسم درست حسابي بايد واسش پيدا كنيم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط سینا2006
نقل قول:
نوشته شده توسط Man Hunter
عمو شهريار اووووووووكي شد ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سينا يه موقع نيگيري من رو بزنيها [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خداييش خيلي سوتي باحالي دادي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ايكس - بوي جان اون موقع شما اين طوري شده بودي [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] يا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ؟نقل قول:
نوشته شده توسط x-boy
نه من اينجوري شدم: :blink: بعدش :evil:
ایول خوشم اومد.منم موقع سوتی خانوما اینجوری میشم. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
نوشته شده توسط x-boy
داشتم تلفني به يک بنده خدايي ياد ميدادم که چطوري صورت جلسات شرکت باباش رو اسکن بکنه و به صورت يک فايل با فرمت jpg در بياره و حالي ببره ...
بعدش حين توضيحات ازش پرسيدم: راستي، شما رو سيستم تون فوتوشاپ داريد ؟
ايشون هم برگشت گفت: نه خير... بنده XP دارم !!!
الانم دارم ميخندم
يکي از اين اد ليست هاي کافر امده يه لينک داده....ميگم اين چيه؟!...ميگه ram هرچي بيشتر دانلود کني رايانت سريع تر ميشه!!!...اقا ما رو ميگي...تا اخر هقته به اين بابا ميخنديديم!!
به به ، آدرسشو بزار ما هم دان کنیم سریعتر بشه این لعنتی !
راستی نوید جون ، میگم این آواتار های خوشگ و مامانی رو از کجا گیر میاری ؟
قابل نداره !!!
والا اين خواننده مورد علاقم راب زامبي هستش
عكسش رو قبلا داشتم